در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1172

متن درس





تفسیر: تأمل در توحید و توسل در مواجهه با عذاب و مرگ

تفسیر: تأمل در توحید و توسل در مواجهه با عذاب و مرگ

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۱۷۲)

دیباچه

کتاب حاضر، بازتابی از تأملات عمیق در باب توحید و جایگاه آن در زندگی انسان است که با محوریت تفسیر آیه چهلم سوره انعام، به کاوش در حقیقت فطری انسان در مواجهه با عذاب و مرگ می‌پردازد. این نوشتار، با تکیه بر محتوای درس‌گفتارهای ارائه‌شده، تلاش دارد مفاهیم والای توحیدی را با زبانی روشن، فصیح و متناسب با فضای پژوهشی، در قالبی منظم و نظام‌مند عرضه کند. هدف، هدایت خواننده به سوی درک عمیق‌تر از رابطه انسان با پروردگار و بازنگری در باورها و اعمال دینی است که گاه در سایه غفلت یا انحراف، از حقیقت توحید دور شده‌اند. این اثر، با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، درصدد است تا مفاهیم پیچیده الهیاتی را به‌گونه‌ای دلنشین و در عین حال دقیق به تصویر کشد.

بخش یکم: مفهوم عذاب و ساعه در قرآن کریم

تبیین آیه چهلم سوره انعام

﴿قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾

بگو: به من خبر دهید، اگر عذاب خدا به شما برسد یا ساعه به شما فرا رسد، آیا جز خدا را می‌خوانید، اگر راستگویانید؟

این آیه شریفه، انسان را در برابر پرسشی بنیادین قرار می‌دهد: در لحظه‌ای که عذاب الهی یا مرگ به سراغش آید، به چه پناهگاهی روی می‌آورد؟ این پرسش، نه‌تنها دعوتی است به خودآگاهی، بلکه چالشی است برای آزمودن صداقت ایمانی انسان. «عذاب الله» به مصادیقی چون بلایای ناگهانی، حوادث دردناک مانند تصادفات، یا سختی‌های زندگی اشاره دارد که انسان را در تنگنای وجودی قرار می‌دهد. «الساعة» در این سیاق، به مرگ فردی تفسیر شده است؛ لحظه‌ای که انسان با حقیقت وجود خویش مواجه می‌شود و پرده‌های غفلت از پیش چشمش کنار می‌رود.

درنگ: آیه چهلم سوره انعام، با طرح پرسشی عمیق، انسان را به تأمل در فطرت توحیدی خود دعوت می‌کند: در لحظه عذاب یا مرگ، تنها خدا پناهگاه حقیقی است.

معنای ساعه: مرگ یا قیامت؟

در تفسیر این آیه، «الساعة» به مرگ فردی اشاره دارد، نه قیامت کلی. این تفسیر، لحظه مرگ را به مثابه نقطه عطفی در نظر می‌گیرد که انسان را به سوی حقیقت توحید هدایت می‌کند. مرگ، چونان آینه‌ای است که صداقت ایمان را بازتاب می‌دهد و انسان را با حقیقت وجودی‌اش روبه‌رو می‌سازد. این لحظه، فرصتی است برای بازگشت به مبدأ هستی و بازنگری در باورهایی که گاه در سایه عافیت و غفلت، از یاد رفته‌اند.

عذاب الهی و مصادیق آن

عذاب الهی، در این سیاق، به حوادثی چون تصادفات، آتش‌سوزی‌ها، یا آسیب‌های شدید جسمانی اشاره دارد که ممکن است به مرگ منجر شود یا نشود. این بلایا، چونان زنگ بیداری‌اند که انسان را از خواب غفلت برمی‌انگیزند و او را به یاد ناتوانی خویش و قدرت مطلق پروردگار می‌اندازند. برای مثال، انسانی که در تصادفی هولناک گرفتار آید یا در شعله‌های آتش گرفتار شود، در لحظه‌ای که مرگ را نزدیک می‌بیند، به فطرت خویش بازمی‌گردد و خدا را می‌خواند.

درنگ: عذاب الهی، چونان آینه‌ای است که ناتوانی انسان و عظمت خدا را به او نشان می‌دهد و او را به سوی توحید رهنمون می‌سازد.

بخش دوم: فطرت توحیدی و توسل به خدا

بازگشت فطری به خدا در بحران

آیه شریفه با طرح پرسش «أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ»، انسان را به تأمل در فطرت توحیدی‌اش دعوت می‌کند. در لحظه عذاب یا مرگ، قلب انسان به‌طور غریزی به سوی مبدأ هستی متمایل می‌شود. این بازگشت، نشانه‌ای از فطرت پاکی است که در نهاد هر انسانی نهفته است. گویی انسان در تنگنای عذاب، چونان کشتی‌ای طوفان‌زده در دریای بی‌کران، جز ساحل امن الهی پناهگاهی نمی‌یابد.

مثال‌های عینی مانند تصادفات یا بلایای طبیعی، این حقیقت را آشکار می‌کنند. انسانی که در میان شعله‌های آتش گرفتار شده یا در حادثه‌ای هولناک جانش به خطر افتاده، بی‌اختیار خدا را می‌خواند. این فریاد، نه از سر عادت، بلکه از عمق وجود و فطرت توحیدی او برمی‌خیزد.

نقد توسل به غیر خدا

آیه با تأکید بر «أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ»، هرگونه توسل به غیر خدا را در لحظه حقیقت نفی می‌کند. توسل به اولیاء یا دیگر موجودات، اگر بدون ارتباط با خدا باشد، به شرک خفی منجر می‌شود. این شرک، نه به معنای انکار خدا، بلکه به معنای غفلت از او و جایگزینی واسطه‌ها به جای اوست. گویی انسان، به جای نوشیدن از چشمه زلال توحید، به سوی سراب‌های فریبنده روی می‌آورد.

درنگ: توسل به غیر خدا، اگر بدون یاد او باشد، چونان سرابی است که انسان را از چشمه توحید دور می‌سازد.

صداقت در ایمان

عبارت «إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» انسان را به آزمونی عمیق دعوت می‌کند: آیا ایمان او به خدا صادقانه است؟ صداقت در ایمان، در انسجام میان باور درونی و رفتار بیرونی آشکار می‌شود. انسانی که در لحظه عذاب یا مرگ، جز خدا را نمی‌خواند، ایمانی صادق دارد. اما اگر در این لحظات، به غیر خدا تمسک جوید، این امر نشانه‌ای از ضعف ایمان و گرفتاری در شرک است.

بخش سوم: نقد فرهنگ دینی و انحراف از توحید

غفلت از خدا در عافیت

انسان در شرایط عافیت و آسایش، گاه از یاد خدا غافل می‌شود. اما هنگامی که عذاب یا مرگ به سراغش آید، فطرتش او را به سوی خدا بازمی‌گرداند. این غفلت، چونان پرده‌ای است که در ایام خوشی بر قلب انسان می‌افتد و بلایا، چونان نسیمی که این پرده را کنار می‌زند، حقیقت توحید را آشکار می‌سازند.

نقد فرهنگ دینی معاصر

علم دینی، گاه به جای تقویت توحید، به غفلت از خدا و گرایش به شرک منجر شده است. تأکید بیش از حد بر ذکر نام اولیاء، بدون یاد خدا، ایمان را سست کرده و انسان را از حقیقت توحید دور ساخته است. این انحراف، چونان راهی است که به جای هدایت به سوی مقصد، انسان را در کوچه‌پس‌کوچه‌های گمراهی سرگردان می‌کند.

برای مثال، در برخی آیین‌ها، ذکر مداوم نام اولیاء، بدون اشاره به خدا، به ضعف ایمان و دوری از حقیقت توحید انجامیده است. این فرهنگ، گویی به جای آنکه انسان را به سوی چشمه زلال توحید رهنمون شود، او را به سوی سراب‌های فریبنده هدایت کرده است.

درنگ: فرهنگ دینی‌ای که خدا را از مرکز توجه خارج کند، چونان راهی است که به جای مقصد، به گمراهی می‌انجامد.

تأکید بر ذکر خدا

ذکر مداوم «یا الله» به‌عنوان ساده‌ترین و قوی‌ترین راه ارتباط با خدا، انسان را از نیاز به واسطه‌ها بی‌نیاز می‌کند. این ذکر، چونان کلیدی است که قفل‌های قلب را می‌گشاید و انسان را به سوی آرامش الهی رهنمون می‌سازد. گویی با هر «یا الله»، انسان گامی به سوی پروردگار خویش برمی‌دارد و از بندهای شرک رها می‌شود.

بخش چهارم: توحید و ولایت

رابطه توحید و ولایت

توحید، چونان ریشه‌ای است که درخت ولایت را تغذیه می‌کند. کسی که به توحید پایبند است، به‌طور طبیعی ولایت اولیاء را نیز در چارچوب توحید می‌پذیرد. اما تأکید صرف بر ولایت، بدون پایه توحید، به انحراف می‌انجامد. گویی ولایت بدون توحید، چونان شاخه‌ای است که از ریشه جدا شده و توان باروری ندارد.

درنگ: توحید، بنیان ولایت است؛ بدون توحید، ولایت به سرابی بی‌ثمر تبدیل می‌شود.

دعوت به اخلاص در عبادت

دعوت به ذکر مستقیم خدا، بدون واسطه، انسان را به سوی خلوص در عبادت هدایت می‌کند. این دعوت، چونان فراخوانی است به سوی رابطه‌ای بی‌پرده با پروردگار، که در آن هیچ مانعی میان بنده و معبود وجود ندارد. گویی انسان، با گفتن «یا الله»، درِ خانه جانان را می‌کوبد و بی‌واسطه با او سخن می‌گوید.

نقد تربیت دینی ناصحیح

تربیت دینی‌ای که به جای تأکید بر توحید، بر ذکر اولیاء بدون یاد خدا تمرکز کند، انسان را از حقیقت ایمان دور می‌سازد. این تربیت، چونان معلمی است که به جای هدایت شاگرد به سوی مقصد، او را در مسیرهای فرعی سرگردان می‌کند. دعوت به ذکر «یا الله» راهی است برای اصلاح این انحراف و بازگشت به حقیقت توحید.

بخش پنجم: خدا، تنها پناهگاه

خدا به‌عنوان منشأ همه چیز

خدا، چونان سرچشمه‌ای است که همه نهرهای هستی از آن جاری می‌شوند. هیچ موجودی جز او نمی‌تواند نجات‌بخش باشد. این حقیقت، در آیه ۴۱ سوره انعام نیز بازتاب یافته است:

﴿بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاءَ وَتَنْسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ﴾

بلکه او را می‌خوانید، پس اگر بخواهد آنچه را که به سویش می‌خوانید برطرف می‌کند و آنچه را که شرک می‌ورزید فراموش می‌کنید.

این آیه، بر این حقیقت تأکید دارد که در لحظه دعا، انسان شرک را فراموش کرده و تنها خدا را می‌خواند. گویی در آن لحظه، قلب انسان از هرچه غیر خداست پاک می‌شود و به سوی مبدأ هستی بازمی‌گردد.

دعوت به ذکر مداوم خدا

ذکر «یا الله» و «لا حول و لا قوة إلا بالله» انسان را به سوی آرامش و اطمینان قلب هدایت می‌کند. این ذکر، چونان نوری است که تاریکی‌های شرک و غفلت را می‌زداید و انسان را به سوی روشنایی توحید رهنمون می‌سازد. گویی با هر ذکر، انسان گامی به سوی پروردگار خویش برمی‌دارد و از بندهای شرک رها می‌شود.

درنگ: ذکر «یا الله»، چونان کلیدی است که قفل‌های قلب را گشوده و انسان را به سوی آرامش الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تأمل در آیه چهلم سوره انعام، انسان را به بازنگری در رابطه خود با خدا دعوت می‌کند. توحید، چونان چراغی است که راه انسان را در تاریکی‌های عذاب و مرگ روشن می‌سازد. نقد فرهنگ دینی‌ای که به جای تقویت توحید، به شرک و غفلت از خدا منجر شده، انسان را به سوی اصلاح باورها و اعمال دینی هدایت می‌کند. ذکر مداوم خدا، به‌ویژه «یا الله»، راهی است برای رهایی از بندهای شرک و بازگشت به فطرت توحیدی. این اثر، با زبانی فصیح و ساختاری نظام‌مند، تلاش دارد تا خواننده را به سوی درک عمیق‌تر از حقیقت توحید و رابطه بی‌واسطه با پروردگار رهنمون سازد.

با نظارت صادق خادمی