متن درس
تفسیر: نقش مبشرین و منذرین در هدایت الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۱۷۸)
دیباچه
این نوشتار به تبیین و تحلیل آیه ۴۸ سوره آل عمران میپردازد که با نگاهی عمیق و عرفانی، نقش پیامبران را بهعنوان مبشرین و منذرین، و تأثیر ایمان و اصلاح را در رهایی انسان از خوف و حزن بررسی میکند. متن پیش رو، با الهام از درسگفتارهای عالمان دینی، تلاش دارد تا مفاهیم قرآنی را با زبانی روشن و متین، و در قالبی منظم و منسجم ارائه دهد. با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات، این اثر در پی آن است که خواننده را به تأمل در معانی ژرف هدایت الهی و کمال انسانی دعوت کند، بیآنکه از چارچوب علمی و پژوهشی خارج شود. ساختار این نوشتار بهگونهای طراحی شده که با تقسیمبندی موضوعات، هر بخش بهطور مستقل و در عین حال پیوسته، جنبهای از این آیه شریف را روشن سازد.
متن و ترجمه آیه
وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ ۖ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
و ما پیامبران را جز بهعنوان بشارتدهندگان و هشداردهندگان نفرستادیم. پس هر کس ایمان آورد و اصلاح کرد، نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند.
بخش اول: نقش پیامبران در هدایت الهی
مبشرین و منذرین: محور رسالت انبیا
قرآن کریم در آیه ۴۸ سوره آل عمران، رسالت پیامبران را به دو نقش بنیادین محدود میسازد: بشارت و انذار. پیامبران، بهعنوان سفیران الهی، وظیفه دارند انسانها را بهسوی خیر و سعادت رهنمون شوند و از شر و گمراهی برحذر دارند. بشارت، نویدبخش پاداشهای الهی است که قلب مؤمن را به نور امید روشن میسازد، و انذار، هشداری است که انسان را از عواقب نافرمانی آگاه میکند. این دو نقش، چون دو بال، پیامبران را در مسیر هدایت بشریت یاری میدهند. برخلاف حاکمان و سلاطین که در پی سلطه و قدرتاند، پیامبران تنها حامل پیام الهیاند و هیچ طمع دنیوی در رسالتشان راه ندارد. این تمایز، گواهی است بر خلوص نیت و معنویت محوری انبیا که نه خلیفهاند و نه حاکم، بلکه تنها راهنمایانیاند که با وحی الهی، خیر و شر را به انسان میشناسانند.
درنگ: پیامبران، برخلاف سلاطین، تنها مبشر و منذرند و رسالتشان در هدایت معنوی خلاصه میشود، نه در سلطه و قدرت.
تمایز رسالت انبیا از سلطنت دنیوی
در برابر پیامبران که با بشارت و انذار، انسان را بهسوی حق دعوت میکنند، حکام و سلاطین اغلب در پی تحمیل اراده خویشاند. این تفاوت، چون خطی میان نور و ظلمت، رسالت الهی را از طمعهای دنیوی جدا میسازد. پیامبران، با وحی الهی، انسان را بهسوی آنچه خدا دوست دارد هدایت میکنند و از آنچه ناپسند اوست برحذر میدارند. در مقابل، سلاطین، با زور و قلدری، در پی تحقق خواستههای شخصی خویشاند، بیآنکه به خیر عمومی یا سعادت اخروی بیندیشند. این تمایز، نشاندهنده تفاوت بنیادین میان ولایت الهی و سلطنت بشری است که اولی در خدمت هدایت و دومی در خدمت قدرت است.
بخش دوم: ایمان و اصلاح، دو رکن رهایی
ایمان: امری قلبی و بنیادین
آیه شریف، ایمان را شرط نخست رهایی از خوف و حزن میداند. ایمان، تصدیق قلبی به خدا و رسالت اوست که چون نوری در دل مؤمن میدرخشد. این امر قلبی، نهتنها به خدا، بلکه به هر آنچه خدا امر کرده، تعلق میگیرد. ایمان، چون ریشهای است که درخت اعمال صالح را بارور میسازد و انسان را بهسوی کمال هدایت میکند. این مفهوم، با دیگر آیات قرآن کریم، مانند «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» (بقره: ۸۲)، همراستاست که ایمان را مقدمه عمل صالح میداند.
اصلاح: عملی خیرخواهانه و فراگیر
اصلاح، بهعنوان مکمل ایمان، عملی خارجی است که در پی بهبود و سامانبخشی به امور است. این اصلاح، چون جویباری زلال، همه موجودات را در بر میگیرد: انسانها، حیوانات، و حتی روابط میان کافران و مؤمنان. اصلاح، تنها به مومنان محدود نیست، بلکه شامل هرآنچه در هستی است میشود. این مفهوم، با «إصلاح ذات البین» (نساء: ۱۱۴) پیوند دارد که به اصلاح روابط اجتماعی و ایجاد صلح و خیر در جامعه اشاره میکند. اصلاح، چون نسیمی است که آشوبها را آرام میکند و دلها را بهسوی وحدت و همدلی رهنمون میسازد.
درنگ: اصلاح، عملی فراگیر است که نهتنها انسانها، بلکه همه موجودات و روابط را در بر میگیرد و نشانهای از مسئولیت اجتماعی مؤمن است.
بخش سوم: رهایی از خوف و حزن
خوف در دنیا و حزن در آخرت
قرآن کریم وعده میدهد که مؤمنانی که ایمان آورده و اصلاح کردهاند، در دنیا از خوف و در آخرت از حزن مصوناند. خوف، ترسی است که در دنیا از سختیها و ناملایمات پدید میآید، و حزن، اندوهی است که در آخرت از کمبودها یا حسرتها ناشی میشود. مؤمن، با ایمان و اصلاح، چون سپری استوار در برابر این دو قرار میگیرد. این وعده، چون ستارهای درخشان، راه مؤمن را در دو سرا روشن میسازد و او را از هراسهای دنیوی و اندوههای اخروی در امان نگه میدارد.
سختیهای دنیا: کوره پختگی مؤمن
سختیهای دنیا، چون کورهای است که مؤمن را پخته و آماده میسازد. همانگونه که مرغ در قابلمه، با تحمل حرارت، به غذایی لذیذ برای مؤمن تبدیل میشود، سختیها نیز انسان را از خاموشی به کمال میرسانند. این تمثیل، به زیبایی نشان میدهد که ابتلائات، نهتنها بلا نیستند، بلکه خیراتیاند که انسان را بهسوی کمال و انسانیت واقعی هدایت میکنند. قرآن کریم نیز در آیه «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ» (بقره: ۱۵۵) به آزمایش انسان با سختیها اشاره دارد که وسیلهای برای رشد معنوی است.
درنگ: سختیهای دنیا، چون کورهای است که مؤمن را پخته و به کمال میرساند، و این ابتلائات، خیراتی برای رشد معنوی او هستند.
بخش چهارم: نقد بهشت مادی و معرفت الهی
نقد لذات مادی بهشت
متن، با نگاهی عمیق، بهشت مادی را که تنها بر لذات حسی چون حور و قصور استوار است، نقد میکند. چنین بهشتی، گرچه در قرآن کریم توصیف شده، برای انسانهای متعالی که در پی معرفت و لقای الهیاند، کافی نیست. مؤمن واقعی، از وجود رنج دیگران در جهنم آزرده میشود و نمیتواند در بهشتی مادی آرام گیرد. این نقد، چون آیینهای است که حقیقت لذات زودگذر را در برابر معرفت ابدی آشکار میسازد.
نفس مطمئنه و لقای الهی
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً
ای نفس مطمئنه! بهسوی پروردگارت بازگرد، در حالی که خشنود و مورد خشنودی هستی.
نفس مطمئنه، چون پرندهای است که از قفس تعینات رها شده و به سوی لقای پروردگار بال میگشاید. این مرتبه، فراتر از بهشت و جهنم است، جایی که انسان از همه تعینات مادی و حتی بهشتی آزاد میشود و به وحدت با حق میرسد. این مفهوم، با عرفان اسلامی و ایده «فناء فی الله» پیوند دارد که انسان را بهسوی بیتعینی و اتحاد با ذات الهی دعوت میکند.
درنگ: نفس مطمئنه، با رهایی از تعینات مادی و بهشتی، به لقای الهی میرسد و از خوف و حزن فراتر میرود.
بخش پنجم: عاطفه دینی و مسئولیت اجتماعی
عاطفه مؤمن نسبت به موجودات
متن، با اشاره به تجربه راوی در برخورد با حیوانات، عاطفه مؤمن را بهعنوان نشانهای از انسانیت و مسئولیت او نشان میدهد. این عاطفه، که حتی گنجشک یا گربهای را در بر میگیرد، با مفهوم «رحمة للعالمین» پیامبر (ص) همخوانی دارد. مؤمن، چون چشمهای جوشان، رحمت و مهربانی را به همه موجودات گسترش میدهد و از رنج آنها آزرده میشود.
نقد خودخواهی در بهشت مادی
مؤمن واقعی، نمیتواند در بهشتی مادی آرام گیرد، در حالی که دیگران در رنجاند. این حساسیت، چون آتشی است که قلب مؤمن را از خودخواهی پاک میکند و او را بهسوی همدلی و مسئولیت اجتماعی سوق میدهد. این دیدگاه، با آیاتی مانند «وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا» (حشر: ۱۰) همراستاست که مؤمنان را به دعا برای دیگران دعوت میکند.
بخش ششم: معرفت الهی، هدف نهایی
رهایی از تعینات و رسیدن به حق
هدف نهایی انسان، نه لذات بهشتی، بلکه معرفت و لقای الهی است. این معرفت، چون دری است که به سوی بینهایت گشوده میشود و انسان را از همه تعینات مادی و حتی بهشتی رها میسازد. قرآن کریم در آیه «وَجْهَ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ» (الرحمن: ۲۷) این هدف والا را دیدار پروردگار میداند که فراتر از همه خواستههای دنیوی و اخروی است.
نقد علم دینی ناکافی
متن، با تأسف، به کمبود معرفت در علم دینی اشاره میکند که گاه انسان را در بند تعینات مادی و لذات بهشتی نگاه داشته است. این نقد، چون تلنگری است که خواننده را به تأمل در عمق دین و دوری از سطحینگری دعوت میکند. علم دینی، اگر به معرفت الهی نرسد، نمیتواند انسان را به کمال واقعی رهنمون سازد.
درنگ: معرفت الهی، هدف نهایی حیات است که انسان را از تعینات مادی و بهشتی رها کرده و به لقای پروردگار میرساند.
جمعبندی
این نوشتار، با تبیین آیه ۴۸ سوره آل عمران، نقش پیامبران را بهعنوان مبشرین و منذرین، و تأثیر ایمان و اصلاح را در رهایی از خوف و حزن بررسی کرد. سختیهای دنیا، چون کورهای برای پختگی مؤمن، و بهشت مادی، چون سایهای در برابر نور معرفت الهی، معرفی شدند. نفس مطمئنه، با رهایی از تعینات، به لقای پروردگار میرسد و عاطفه دینی مؤمن، او را بهسوی مسئولیت اجتماعی و همدلی با موجودات سوق میدهد. این تفسیر، با ترکیب مفاهیم قرآنی و تمثیلات عرفانی، خواننده را به تأمل در هدف نهایی حیات و دوری از سطحینگری در علم دینی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی