متن درس
تفسیر: درآمدی بر حکمت عملی و ملکوت الهی در سوره آل عمران
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۱۹۷)
دیباچه
این نوشتار، تأملی عمیق و روشمند در آیات ۷۴ تا ۷۷ سوره آل عمران است که با محوریت گفتوگوی حضرت ابراهیم علیهالسلام با قوم خویش و نمایش ملکوت آسمانها و زمین، به تبیین مفاهیم توحید، حکمت عملی، و هدایت الهی میپردازد. این بررسی، با بهرهگیری از تمثیلات و تحلیلهای قرآنی، راهی به سوی فهم حقیقت وجود و دوری از آفولکنندگان میگشاید. نوشتار حاضر، با نگاهی به تجربههای بشری و معنوی، تلاش دارد تا پیوند میان عقل، عرفان، و معارف قرآنی را به گونهای روشن و منسجم ارائه نماید.
بخش یکم: نقد شرک و دعوت به توحید
گفتوگوی ابراهیم با آزر و قومش
حضرت ابراهیم علیهالسلام، بهعنوان شیخالانبیا، با پرسشی عقلانی و بصیرتمحور، قوم خویش را به چالش میکشد و از آنان میپرسد که چرا بتهایی بیجان را به خدایی برگزیدهاند. این پرسش، نهتنها نقدی بر شرک، بلکه دعوتی است به تأمل در پوچی پرستش اشیای مادی.
درنگ: نقد عقلانی شرک
ابراهیم علیهالسلام با پرسش «أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً»، پایههای شرک را به لرزه درمیآورد و قوم خویش را به سوی فهم حقیقت توحید هدایت میکند. این پرسش، نمونهای از حکمت عملی است که با استدلال، قلبها را به سوی خدا سوق میدهد.
﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾
و هنگامی که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتهایی را به خدایی میگیری؟ من تو و قومت را در گمراهی آشکار میبینم.
این آیه، نقطه عطفی در دعوت ابراهیم علیهالسلام است که با بیانی صریح و منطقی، قوم خویش را به بازنگری در باورهایشان فرامیخواند. او با تأکید بر «ضلال مبین»، گمراهی آشکار قوم را نه از سر تحقیر، بلکه بهعنوان هشداری برای بیداری و بازگشت به توحید مطرح میکند.
محاجه در میدان عمومی
ابراهیم علیهالسلام در فضایی عمومی، که محل گفتوگو و مباحثه میان مردم بود، با مشاهده ستارهای در آسمان شب، گفتوگویی توحیدی را آغاز کرد. او با گفتن «هَٰذَا رَبِّي» (این پروردگار من است)، توجه قوم را به سوی پدیدههای طبیعی جلب کرد و سپس با اعلام «لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ» (غروبکنندگان را دوست ندارم)، پوچی پرستش موجودات فانی را نشان داد.
﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ﴾
پس چون شب بر او تیره شد، ستارهای دید. گفت: این است پروردگار من. اما چون غروب کرد، گفت: غروبکنندگان را دوست ندارم.
این روش، نمونهای از حکمت عملی است که ابراهیم علیهالسلام با بهرهگیری از نمادهای آشنا برای قوم، آنان را به تأمل در حقیقت الهی دعوت کرد. او با این استدلال، نشان داد که هر آنچه فانی است، نمیتواند شایسته پرستش باشد.
بخش دوم: ملکوت الهی و معرفت توحیدی
نمایش ملکوت آسمانها و زمین
قرآن کریم در آیهای دیگر، از نمایش ملکوت آسمانها و زمین به ابراهیم علیهالسلام سخن میگوید تا او را به یقین کامل برساند. این نمایش، دریچهای به سوی حقیقت باطنی عالم گشود و ابراهیم را به مرتبهای از معرفت توحیدی رساند که او را از شرک و گمراهی مصون داشت.
﴿وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾
و اینگونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از یقینکنندگان باشد.
ملکوت، باطن الهی و حقیقت معنوی عالم است که فراتر از روح زیستی موجودات، به حکمت و آگاهی الهی در کل خلقت اشاره دارد. این نمایش، ابراهیم علیهالسلام را به فهمی عمیق از توحید رهنمون ساخت و او را به یکی از موقنین بدل کرد.
درنگ: حقیقت ملکوت
ملکوت، باطن الهی خلقت است که آسمانها و زمین را در بر میگیرد. این حقیقت، فراتر از روح زیستی، به آگاهی و حکمت الهی در عالم اشاره دارد و انسان را به معرفت توحیدی رهنمون میسازد.
روح و اندازه موجودات
روح هر موجود، متناسب با ماهیت و اندازه آن است. آسمانها و زمین، بهجای روح زیستی، دارای ملکوتی هستند که حقیقت الهی آنها را تشکیل میدهد. این تمایز، نشاندهنده تفاوت میان روح محدود موجودات زنده و ملکوت عام خلقت است.
به عنوان مثال، اگر انسانی با قد دو متر، روحی متناسب با ماهیت خویش دارد، آسمانها نیز ملکوتی دارند که به وسعت و عظمت آنها وابسته است. این مفهوم، به تسبیح و آگاهی همه موجودات در قرآن کریم اشاره دارد: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» (و هیچ چیز نیست مگر اینکه به ستایش او تسبیح میگوید).
اتصال عارف به ملکوت
عارف با اتصال به موجودات آسمانی یا زمینی، به علوم الهی دست مییابد و از ملکوت بهرهمند میشود. این اتصال، انسان را به معرفتی عمیق و توحیدی رهنمون میسازد، چنانکه ابراهیم علیهالسلام نمونهای برجسته از این اتصال است.
این اصل، به عرفان عملی در اسلام اشاره دارد که انسان را از طریق شناخت باطن عالم، به سوی خدا نزدیک میکند. ابراهیم علیهالسلام، با دریافت ملکوت، به جایگاهی رسید که توانست قوم خویش را با استدلال و حکمت به سوی توحید هدایت کند.
بخش سوم: حکمت عملی و نقد آفولکنندگان
نقد پرستش ماه و ستاره
ابراهیم علیهالسلام، پس از رد پرستش ستاره، به ماه درخشان (بازغا) توجه کرد و آن را «رَبِّي» خواند، اما با افول آن، بار دیگر اعلام کرد که آفولکنندگان را دوست ندارد. این روش، گامی دیگر در هدایت قوم به سوی خدای غیرآفول بود.
﴿فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِينَ﴾
پس چون ماه را درخشان دید، گفت: این است پروردگار من. اما چون غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکند، حتماً از گروه گمراهان خواهم بود.
واژه «بازغا» به نورانیت و درخشندگی ماه اشاره دارد که ابراهیم علیهالسلام از آن برای جلب توجه قوم استفاده کرد. با این حال، او با تأکید بر «لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ»، نشان داد که تنها خدای غیرآفول شایسته پرستش است.
درنگ: آفولکنندگان و توحید
ابراهیم علیهالسلام با رد پرستش موجودات فانی، قوم خویش را به سوی خدایی هدایت کرد که هرگز افول نمیکند. این استدلال، بنیان توحید عقلانی را استوار میسازد.
حکمت عملی در قرآن کریم
قرآن کریم، کتاب حکمت عملی است که انسان را به سوی فهم و عمل به معارف الهی دعوت میکند. دستور «فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» (آنچه از قرآن کریم برایتان میسر است بخوانید)، نهتنها به قرائت ظاهری، بلکه به تأمل عمیق و عمل به معانی آن فرامیخواند.
این حکمت عملی، در روش ابراهیم علیهالسلام نیز آشکار است که با استدلال و گفتوگو، قوم خویش را از پرستش بتها و موجودات فانی به سوی خدای یگانه هدایت کرد. قرائت قرآن کریم، زمانی اثرگذار است که با فهم و عمل همراه باشد.
نقد دلبستگی به فانیها
دلبستگی به موجودات فانی، از منظر روانشناختی و قرآنی، انسان را از حقیقت الهی دور میسازد. ذکر «لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ» انسان را از تعلقات دنیوی جدا میکند و او را به سوی خدای غیرآفول رهنمون میسازد.
این ذکر، ابزار عرفانی برای قطع تعلق به دنیاست، اما باید با تعادل همراه باشد تا به انزوای روانی منجر نشود. انسان با تکرار این ذکر، به تدریج درمییابد که جز خدا، هیچ چیز پایدار نیست.
درنگ: ذکر لا احب الافلین
ذکر «لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ»، انسان را از دلبستگی به فانیها رها میسازد و او را به سوی معرفت خدا هدایت میکند. این ذکر، پلی است به سوی توحید و قطع تعلق به دنیا.
بخش چهارم: تجربههای معنوی و عرفانی
معراج پیامبر صلیاللهعلیهوآله
معراج پیامبر صلیاللهعلیهوآله، سفری معنوی برای دریافت معارف الهی بود. عبارت «فَتَدَلَّىٰ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ» (پس نزدیک شد تا فاصلهاش به دو کمان یا کمتر شد)، به نزدیکی بینهایت پیامبر به مقام الهی اشاره دارد.
این سفر، نه نمایشی ظاهری، بلکه تجربهای عمیق برای فهم حقیقت توحید بود. نقد روایات جعلی که به تحریف این واقعه میپردازند، بر ضرورت حفظ اصالت دین و پرهیز از خرافات تأکید دارد.
تجربه زیارت کعبه
تجربه حضور در کعبه، بهعنوان خانه توحید، به مثابه مواجهه با بتخانهای در گذشته توصیف شده است. این تجربه، به پوچی پرستش بتها و زیبایی ظاهری آنها اشاره دارد که در برابر حقیقت الهی، بیارزشاند.
این روایت، به حکمت عملی در مواجهه با مظاهر فانی اشاره دارد. کعبه، که امروز نماد توحید است، در گذشته پر از بتهایی بود که با زیبایی ظاهری، انسانها را فریب میدادند. این تجربه، انسان را به تأمل در حقیقت دعوت میکند.
تمثیل یافتن مادر در جمعیت
تمثیلی از یافتن مادر در میان جمعیت به دلیل قد بلند، به بصیرت ابراهیم علیهالسلام در تشخیص ماه درخشان در برابر ستارگان تشبیه شده است. این استعاره، به توانایی ابراهیم در یافتن حقیقت در میان انبوه باطل اشاره دارد.
همانگونه که کودکی با جستوجوی مادر در میان جمع، او را از بلندی قدش مییابد، ابراهیم نیز با بصیرت، حقیقت الهی را در میان فانیها تشخیص داد.
بخش پنجم: هدایت الهی و اهمیت توحید
ترس از گمراهی
ابراهیم علیهالسلام پس از افول ماه، با تواضع اظهار داشت که بدون هدایت الهی، در زمره گمراهان خواهد بود. این بیان، به وابستگی او به خدا و ترس از گمراهی اشاره دارد.
این تواضع، نشانهای از حکمت عملی است که ابراهیم را از خودبینی و تکبر دور نگه داشت و او را به سوی هدایت الهی رهنمون ساخت.
اهمیت خدا در زندگی
بدون خدا، هیچ ارزش و خوبی در زندگی وجود ندارد. شرک و کفر، بزرگترین انحرافاتاند که انسان را از حقیقت دور میسازند. قرآن کریم، با تأکید بر توحید، انسان را به سوی هدایت الهی دعوت میکند.
تمثیلی طنزآمیز از شکایتی از خدا که به هول دادن منجر شد، به حکمت الهی در مصیبتها اشاره دارد. حتی سختیها، بخشی از هدایت الهی برای بیداری انساناند.
تجوید و ضالین
یادگیری تجوید واژه «ضالین» از معلمی معنوی، به اهمیت دقت در قرائت قرآن کریم و تأثیر هدایت الهی در آموزش اشاره دارد. این تجربه، نشاندهنده نقش معلمان الهی در هدایت انسان است.
تجوید، نهتنها به زیبایی قرائت، بلکه به احترام به کلام خدا کمک میکند. این دقت، انسان را به سوی فهم عمیقتر معارف قرآنی رهنمون میسازد.
جمعبندی
این نوشتار، با تأمل در آیات ۷۴ تا ۷۷ سوره آل عمران، تصویری جامع از نظام هدایتی الهی ارائه داد. ابراهیم علیهالسلام، با نقد شرک، نمایش ملکوت، و محاجه عقلانی، قوم خویش را از پرستش آفولکنندگان به سوی خدای غیرآفول هدایت کرد. حکمت عملی، که در روش ابراهیم و تعالیم قرآن کریم متجلی است، انسان را به سوی فهم حقیقت و دوری از فانیها دعوت میکند. تجربههای معنوی، از معراج پیامبر صلیاللهعلیهوآله تا زیارت کعبه، بر اهمیت توحید و قطع تعلق به دنیا تأکید دارند. این بررسی، با پیوند میان عقل، عرفان، و معارف قرآنی، راهی به سوی معرفت الهی میگشاید.
با نظارت صادق خادمی