در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1201

متن درس




تفسیر: تأملاتی در توحید ابراهیمی و نقد سنت‌های قرآنی

تفسیر: تأملاتی در توحید ابراهیمی و نقد سنت‌های قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۰۱)

دیباچه

قرآن کریم، چونان چشمه‌ای زلال، معارف الهی را بر قلب و اندیشه بشریت جاری ساخته و در این میان، سوره‌های آن، هرکدام چون گوهری درخشان، حامل پیام‌های توحیدی و هدایتگرند. این نوشتار، با تمرکز بر آیه ۸۳ سوره آل عمران و تأمل در مضامین سوره انعام، به بررسی جایگاه والای حضرت ابراهیم علیه‌السلام به‌عنوان سلطان توحید و نقد برخی سنت‌های تاریخی در نام‌گذاری سوره‌های قرآنی می‌پردازد. هدف آن است که با نگاهی ژرف و عقلانی، معانی بلند قرآنی را در پرتو استدلال‌های ابراهیمی و نقد خرافات بازخوانی کرده و راهی نو به سوی فهم توحید ناب بگشاییم. این تأملات، با الهام از گفتارهای عالمان دینی، در پی آن است که حقیقت قرآنی را از غبار پیش‌داوری‌ها و سوءاستفاده‌ها پاک کرده و نوری بر مسیر هدایت بتاباند.

بخش یکم: نقد نام‌گذاری سوره‌های قرآنی

اشکال در نام‌گذاری سوره انعام

یکی از مسائل اساسی در فهم سوره‌های قرآن کریم، نام‌گذاری آن‌هاست که گاه با محتوای اصلی سوره هم‌خوانی ندارد. سوره انعام، با ۱۶۵ آیه، عمدتاً به تبیین توحید، نقد شرک و کفر، و سرگذشت پیامبران اختصاص دارد. بااین‌حال، نام «انعام» که به معنای احشام است، تنها به بخش کوچکی از آیات این سوره اشاره دارد که به موضوعات مرتبط با گاو، گوسفند و دیگر حیوانات می‌پردازد. این نام‌گذاری، چونان پوششی نامتناسب بر پیکری عظیم، شأن والای محتوای توحیدی سوره را فرومی‌کاهد و به جای انعکاس جوهره اصلی آن، ذهن را به سوی حاشیه‌ای ناچیز سوق می‌دهد.

درنگ: نام‌گذاری سوره انعام، به دلیل تمرکز بر جزئیات حاشیه‌ای، از بازنمایی محتوای توحیدی آن ناتوان است و نیازمند بازنگری است تا حقیقت قرآنی را بهتر منعکس کند.

این نقد، به ضرورت انتخاب نامی متناسب با محوریت سوره اشاره دارد. سوره انعام، چونان دریایی ژرف، معارف توحیدی را در خود جای داده و شایسته است که نامی چون «توحید» بر آن نهاده شود تا حقیقت آن، چون ستاره‌ای درخشان، در آسمان معرفت بدرخشد.

نقد نام‌گذاری دیگر سوره‌ها

این اشکال، تنها به سوره انعام محدود نمی‌شود. نام‌هایی چون «بقره» یا «مائده» نیز، که بر جزئیاتی خاص از محتوای سوره دلالت دارند، مورد نقد قرار گرفته‌اند. به‌عنوان مثال، سوره بقره، با آیاتی که به مسائل گوناگون اعتقادی و احکام شرعی می‌پردازد، تنها به دلیل اشاره به داستان گاو بنی‌اسرائیل، «بقره» نامیده شده است. این نام‌گذاری‌ها، چونان آینه‌ای شکسته، تنها بخشی از حقیقت را نشان می‌دهند و از بازتاب کامل مضامین قرآنی بازمی‌مانند. پیشنهاد نامی چون «توحید» برای این سوره‌ها، می‌تواند چون کلیدی طلایی، درهای فهم عمیق‌تر را بگشاید.

خرافات در نام‌گذاری و نقد آن

برخی روایات که برای توجیه نام‌گذاری‌هایی چون «بقره» یا «انعام» استناد شده‌اند، به خرافه تعبیر شده‌اند، زیرا با محتوای اصلی سوره‌ها هم‌خوانی ندارند. این روایات، چون غباری بر صفحه زلال قرآن کریم، مانع از درک حقیقت آن شده‌اند. نقد این سنت‌ها، به ضرورت رجوع به عقل و قرآن کریم در فهم دین تأکید می‌کند. خرافات، چون سدی در برابر جریان زلال معرفت، باید با شمشیر عقل و تدبر شکسته شوند تا حقیقت قرآنی آشکار گردد.

کم‌کاری در اصلاح نام‌گذاری

در طول سده‌ها، تلاش چشمگیری برای اصلاح این نام‌گذاری‌ها صورت نگرفته است. این کم‌کاری، چون خفتن در برابر گنجی عظیم، نشانه‌ای از غفلت در برابر قرآن کریم است. علم دینی، که باید چون مشعلی فروزان راه هدایت را روشن کند، گاه در دام سنت‌های نادرست گرفتار شده و از حقیقت‌جویی بازمانده است. این نقد، به ضرورت بازنگری علمی در سنت‌های قرآنی و اصلاح خطاها اشاره دارد، بدون آنکه به اصالت قرآن کریم خدشه‌ای وارد شود.

سوءاستفاده از قرآن کریم

قرآن کریم، که باید چون چشمه‌ای جوشان، هدایت و معرفت را به ارمغان آورد، گاه به ابزاری برای کسب منافع مادی تبدیل شده است. این سوءاستفاده، چون سایه‌ای تاریک، بر نور قرآن کریم افتاده و مانع از بهره‌برداری معنوی از آن شده است. عالمان دینی، به‌جای آنکه قرآن را چون گوهری گران‌بها برای هدایت به کار گیرند، گاه آن را به نان‌دانی خود بدل کرده‌اند. این نقد، به ضرورت بازگشت به قرآن کریم به‌عنوان منبع هدایت و نه ابزار مادی تأکید می‌کند.

درنگ: سوءاستفاده از قرآن کریم به‌عنوان ابزاری مادی، مانع بهره‌برداری معنوی از آن شده و نیازمند بازگشت به حقیقت هدایتی قرآن است.

بخش دوم: جایگاه ابراهیم علیه‌السلام در توحید

حجت الهی عطاشده به ابراهیم

آیه ۸۳ سوره آل عمران، چون نگینی درخشان، جایگاه والای حضرت ابراهیم علیه‌السلام را در تبیین توحید نشان می‌دهد:

﴿وَتِلْکَ حُجَّتُنَا آتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَی قَوْمِهِ ۚ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ ۗ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ﴾
و این حجت ماست که به ابراهیم در برابر قومش عطا کردیم. درجات هر که را بخواهیم بالا می‌بریم. بی‌گمان پروردگار تو حکیم و داناست.

این آیه، به روشنی بیان می‌دارد که خداوند حجت خود، یعنی استدلال‌های توحیدی و عقلانی، را به ابراهیم علیه‌السلام عطا کرد تا در برابر قومش به کار بندد. این حجت، نه خود ابراهیم، بلکه استدلال‌هایی است که خداوند به او آموخت. عبارت «آتیناها ابراهیم» نشان‌دهنده آن است که ابراهیم، چون آیینه‌ای صاف، مجری این استدلال‌های الهی بود و نه خود حجت.

استدلال تدریجی ابراهیم

ابراهیم علیه‌السلام، چون معلمی حکیم، با روشی تدریجی و عقلانی به نقد شرک پرداخت. او ابتدا بت‌های کوچک را به چالش کشید، سپس به سراغ ماه، ستاره، و خورشید رفت و در نهایت، با استدلالی روشن، توحید را اثبات کرد. این روش، چون رشته‌ای مروارید، هر دانه‌اش با دقت و حکمت چیده شده بود تا قوم را به سوی تأمل و حقیقت هدایت کند. این استدلال تدریجی، نشان‌دهنده مهارت بی‌نظیر ابراهیم در محاجه و دعوت به توحید است.

استقلال ابراهیم در برابر دستورات «قل»

یکی از نکات برجسته در این آیه، تفاوت برخورد الهی با ابراهیم علیه‌السلام و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است. خداوند به پیامبر با دستورات مکرر «قل» (بگو) فرمان داد، گویی کودکی را که نیاز به هدایت گام‌به‌گام دارد، راهنمایی می‌کند. اما ابراهیم، بدون حتی یک «قل»، با استقلال و عقلانیت، استدلال‌های توحیدی را به کار بست. این استقلال، چون پرتویی از نور، جایگاه والای ابراهیم را به‌عنوان «شیخ‌الانبیا» روشن می‌سازد.

درنگ: استقلال ابراهیم علیه‌السلام در استدلال توحیدی، بدون نیاز به دستورات «قل»، او را به‌عنوان سلطان توحید و شیخ‌الانبیا متمایز می‌سازد.

رفع درجات ابراهیم

عبارت «نرفع درجات من نشاء» در آیه، به برتری معنوی ابراهیم علیه‌السلام اشاره دارد. خداوند درجات هر که را بخواهد بالا می‌برد، و در این آیه، ابراهیم به دلیل استقلال و مهارت در استدلال توحیدی، به مراتب والایی دست یافته است. این رفع درجات، چونان بال‌هایی است که ابراهیم را به اوج آسمان معرفت برده و او را فراتر از دیگر پیامبران قرار داده است. این برتری، نه از سر دل‌خواهی، بلکه بر پایه حکمت الهی است که در ادامه بررسی می‌شود.

تشبیه ابراهیم به حضرت فاطمه علیهماالسلام

در این تأملات، ابراهیم علیه‌السلام به حضرت فاطمه علیهماالسلام تشبیه شده است که، با وجود دختر بودن پیامبر، مقام «ام ابیها» (مادر پدرش) را دارد. این تشبیه، چون گلی شکوفا در باغ معرفت، به عظمت معنوی هر دو اشاره دارد. همان‌گونه که فاطمه علیهماالسلام در مقام معنوی فراتر از جایگاه ظاهری خویش است، ابراهیم نیز در استدلال و توحید، چون خاتم‌الخاتمین، مقامی بی‌نظیر دارد.

حضرت فاطمه علیهماالسلام، ناموس حق

حضرت فاطمه علیهماالسلام، با عنوان «ناموس حق»، چون نگینی یگانه در تاج خلقت معرفی شده است. این مقام، که حتی حضرت مریم علیهماالسلام بدان دست نیافته، نشان‌دهنده قداست و کمال معنوی بی‌مانند فاطمه است. این عنوان، چون ستاره‌ای درخشان در آسمان الهی، او را به‌عنوان الگویی بی‌همتا در مسیر توحید و هدایت معرفی می‌کند.

درنگ: حضرت فاطمه علیهماالسلام، با عنوان «ناموس حق»، مقامی بی‌نظیر دارد که او را به‌عنوان الگویی قدسی و بی‌همتا در توحید و کمال معنوی معرفی می‌کند.

بخش سوم: حکمت و علم الهی

تأمل در «حکیم علیم»

آیه ۸۳ سوره آل عمران، خداوند را با دو صفت «حکیم» و «علیم» توصیف می‌کند. حکمت، چون قوتی استوار، بر علم، که موجودی نظری است، تقدم دارد. این تقدم، چون برتری روح بر جسم، نشان‌دهنده نقش اساسی حکمت در هدایت الهی است. خداوند، با حکمت خویش، درجات بندگان را تعیین می‌کند و با علم مطلق خود، همه‌چیز را در بر می‌گیرد.

﴿إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ﴾
بی‌گمان پروردگار تو حکیم و داناست.

تفاوت حکمت و علم

علم، چون چشمه‌ای است که دانش را جاری می‌سازد، اما حکمت، چون جریانی است که این دانش را به سوی مقصد هدایت می‌کند. حکمت، قوت عملی است که در تصمیم‌گیری الهی نقش اساسی دارد. تقدم «حکیم» بر «علیم» در آیه، به برتری حکمت عملی بر علم نظری اشاره دارد. این تمایز، چون نوری بر مسیر فهم الهی، راه را برای درک عمیق‌تر هدایت خداوند می‌گشاید.

تشبیه حکمت به فاطمه علیهماالسلام

تقدم حکمت بر علم، چون برتری حضرت فاطمه علیهماالسلام بر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در مقام معنوی است. فاطمه، با عنوان «ام ابیها»، چونان حکمت الهی، قوتی است که فراتر از جایگاه ظاهری خویش، هدایت و کمال را به ارمغان می‌آورد. این تشبیه، چون گلی در باغ معرفت، عمق حکمت الهی را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: نقد چالش‌های علم دینی

اشکالات علم دینی

یکی از دغدغه‌های اساسی در این تأملات، شناسایی اشکالات در فهم و تفسیر قرآن کریم است. عالمان دینی، با مطالعه عمیق و مقایسه با متون دیگر، به شناسایی هزاران اشکال در سنت‌های قرآنی دست یافته‌اند. این اشکالات، چون خاشاکی در مسیر زلال معرفت، نیازمند بررسی و اصلاح‌اند. این نقد، نه به معنای انکار اصالت قرآن کریم، بلکه دعوتی به بازنگری علمی و عقلانی در فهم آن است.

قوانین مانع اصلاح

قوانین سنتی که به دلیل ترس از تحریف، مانع اصلاح خطاهای تفسیری شده‌اند، مورد نقد قرار گرفته‌اند. این قوانین، چون زنجیری بر پای حقیقت‌جویی، از پیشرفت در فهم قرآن کریم جلوگیری کرده‌اند. اصلاح این خطاها، با حفظ اصالت قرآن، نه‌تنها ممکن، بلکه ضروری است تا نور هدایت قرآنی بی‌غبار بدرخشد.

نقد خشونت در دین

برخی برداشت‌ها از دین، که به خشونت‌هایی چون دستور ذبح فرزند ابراهیم علیه‌السلام یا اقدامات گروه‌های افراطی منجر شده، با توحید ابراهیمی ناسازگار دانسته شده‌اند. توحید ابراهیم، چون جریانی زلال، مبتنی بر عقلانیت و صلح است و هرگونه خشونت، چون لکه‌ای بر این آیینه پاک، با حقیقت آن ناسازگار است.

درنگ: توحید ابراهیمی، مبتنی بر عقلانیت و صلح است و هرگونه خشونت یا افراط، با حقیقت قرآنی ناسازگار است.

عدم بهره‌برداری معنوی از قرآن کریم

در طول سده‌ها، قرآن کریم، که باید چون چشمه‌ای جوشان، معرفت و هدایت را به ارمغان آورد، گاه به ابزاری برای سوءاستفاده مادی تبدیل شده است. این غفلت، چون سایه‌ای تاریک، مانع از بهره‌برداری معنوی از قرآن شده است. عالمان دینی، باید چون باغبانانی هوشیار، این چشمه را از آلودگی‌ها پاک کرده و راه را برای هدایت هموار سازند.

نتیجه‌گیری

این تأملات، با تمرکز بر آیه ۸۳ سوره آل عمران و مضامین سوره انعام، جایگاه والای حضرت ابراهیم علیه‌السلام را به‌عنوان سلطان توحید و شیخ‌الانبیا برجسته می‌سازد. او، با استدلال‌های عقلانی و تدریجی، شرک را نفی کرد و بدون نیاز به دستورات «قل»، توحید را اثبات نمود. این استقلال، او را در برابر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، که با «قل» هدایت شد، متمایز می‌سازد. تشبیه ابراهیم به حضرت فاطمه علیهماالسلام، با عنوان «ام ابیها» و «ناموس حق»، عظمت معنوی هر دو را نشان می‌دهد. نقد نام‌گذاری نادرست سوره‌ها، خرافات در سنت‌های قرآنی، و سوءاستفاده از قرآن کریم، دعوتی است به بازنگری علمی و بازگشت به توحید ناب. حکمت الهی، که بر علم تقدم دارد، چون نوری هدایتگر، راه را برای فهم عمیق‌تر قرآن کریم می‌گشاید. این نوشتار، چون آیینه‌ای صاف، حقیقت قرآنی را بازتاب می‌دهد و پژوهشگران را به تأمل در معارف الهی فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی