متن درس
تفسیر: خداشناسی و نفی شرک در آیات سوره آلعمران
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۲۱۸)
دیباچه
این نوشتار، تأملی است عمیق در آیات ۱۰۹ و ۱۱۰ سوره آلعمران قرآن کریم، که با نگاهی ژرف به مفاهیم توحید، نقش پیامبران، و اراده الهی در هدایت و گمراهی انسانها میپردازد. این آیات، چون چراغی در تاریکی، راه را به سوی خداشناسی خالص میگشایند و از ورطه شرک و خرافات به سوی حقیقت رهاییبخش رهنمون میشوند. متن پیشرو، با الهام از درسگفتارهای عالمان دینی، به تبیین این آیات پرداخته و با زبانی روشن و متین، مفاهیم را برای خوانندگان علاقهمند به معارف قرآنی تشریح میکند. این اثر، با ساختاری منظم و بهرهگیری از تمثیلات معنوی، در پی آن است که گوهر توحید را چون سوزنی در انبار کاه، از میان انبوه باورهای نادرست آشکار سازد و راه انس با خدا را هموار نماید.
بخش نخست: محدودیت پیامبر در ارائه معجزات
تبیین آیه ۱۰۹ سوره آلعمران
وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا ۖ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ ۖ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ
و به خدا با سختترین سوگندهایشان سوگند خوردند که اگر نشانهای برایشان بیاید، قطعاً به آن ایمان خواهند آورد. بگو: آیات تنها نزد خداست. و چه چیز شما را آگاه میکند که وقتی [آیه] بیاید، ایمان نخواهند آورد؟
این آیه، چون آینهای شفاف، حقیقت محدودیت پیامبر در ارائه معجزات را بازمیتاباند. عبارت «قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ» به روشنی بیان میدارد که آیات و معجزات، نه در اختیار پیامبر، بلکه در سیطره اراده بیچونوچرای الهی است. این سخن، چون تیغی برنده، هرگونه تصور استقلال پیامبر در معجزهآفرینی را قطع میکند و نقش او را به ابلاغ وحی و تذکر محدود میسازد. این دیدگاه، توحید افعالی را چون ستارهای درخشان در آسمان معرفت برجسته میکند و هرگونه شائبه شرک در اعتقاد به قدرت مستقل پیامبران یا اولیا را نفی مینماید.
درنگ: معجزات، جلوهای از اراده الهیاند و پیامبر تنها پیامآور وحی است، نه صاحب اختیار آیات.
نقد باور به قدرت مستقل اولیا
باور به قدرت مستقل اولیا، چون غباری بر آیینه توحید، حقیقت را مکدر میسازد. این متن، با استناد به کلام «لا حول و لا قوه الا بالله»، هرگونه استقلال در تأثیرگذاری را از پیامبر، امام حسین، یا حتی شخصیتهای منفی چون شمر سلب میکند. همه امور، از خلقت تا هدایت، در قبضه قدرت الهی است. این دیدگاه، چون جریانی زلال، شرک را از باورها میزداید و دلها را به سوی توحید خالص رهنمون میسازد. تأکید بر این اصل، دعوتی است به بازنگری در باورهایی که به اشتباه، قدرت را به غیر خدا نسبت میدهند.
نقد خرافات شفابخشی
یکی از نمونههای بارز انحراف در باورهای دینی، داستان شفای کودکی با برنج منسوب به امام رضا است. این روایت، که در میان برخی عامه رواج یافته، به اشتباه شفابخشی را به امامی نسبت میدهد که خود تحت اراده الهی است. این متن، با رد این باور، شفابخشی را منحصر به خدا میداند و هرگونه قدرت مستقل را از اولیا نفی میکند. این نقد، چون باد بهاری، غبار خرافات را از باورها میزداید و عقلانیت را در دینورزی برجسته میسازد.
بخش دوم: شفاعت و محدودیتهای آن
شفاعت به مثابه واسطهگری محدود
شفاعت، چون نیمنمرهای در مکتب، تنها در مواردی جزئی و در چارچوب اراده الهی ممکن است. این متن، با تمثیلی زیبا، شفاعت را به واسطهگری معلم یا ناظم برای دانشآموزی تشبیه میکند که اندکی از نمره قبولی کم دارد. این تشبیه، هرگونه اغراق در نقش اولیا را رد میکند و شفاعت را در محدودهای مشخص و تحت اراده خدا قرار میدهد. این دیدگاه، چون نوری در تاریکی، مرزهای توحید را روشن میسازد و از نسبت دادن قدرت بیحد به اولیا پرهیز میدهد.
درنگ: شفاعت، واسطهگری محدودی است که تنها در سایه اراده الهی معنا مییابد و نه قدرتی مستقل برای بخشش گناهان عظیم.
نقد باورهای انحرافی در ادیان ابراهیمی
متن، با اشاره به مراسم فروش گناه در برخی کلیساها، این عمل را گمراهی میداند و آن را با خرافات مشابه در برخی باورهای اسلامی مقایسه میکند. تجربه حضور در کلیسا و مشاهده این آیینها، که با موسیقی و کلاههای قیفی همراه بوده، نشاندهنده سوءاستفاده از باورهای دینی است. این نقد، چون آیینهای، انحرافات ادیان ابراهیمی را بازمیتاباند و به ضرورت اصلاح باورها و بازگشت به توحید دعوت میکند.
تلاش برای اصلاح از درون
تجربه نقد کلیسا از طریق نامهنگاری، بدون افشای هویت، نمونهای است از تلاش برای اصلاح از درون. این روش، که با دقت و آگاهی همراه بوده، به افشای گمراهیها پرداخته و بر اهمیت نقد سازنده تأکید دارد. این بخش، چون مشعلی فروزان، راه اصلاح دینی را روشن میسازد و به خوانندگان میآموزد که نقد دقیق و آگاهانه، میتواند به پالایش باورها یاری رساند.
بخش سوم: انکار کافران و اراده الهی
تبیین آیه ۱۱۰ سوره آلعمران
وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ
و دلها و دیدگانشان را واژگون میکنیم، چنانکه بار اول به آن ایمان نیاوردند، و آنان را در طغیانشان سرگردان رها میکنیم.
این آیه، چون رودی خروشان، اراده مطلق الهی را در هدایت و گمراهی انسانها به تصویر میکشد. عبارت «وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ» نشاندهنده واژگونی دلها و دیدگان توسط خداست، بهگونهای که کافران، حتی با ارائه معجزه، ایمان نمیآورند. این واژگونی، نتیجه لجاجت پیشین آنهاست که در نهایت به سرگردانی در طغیان منجر میشود. این آیه، چون آیینهای، حقیقت توحید افعالی را بازمیتاباند و همه امور را به اراده الهی بازمیگرداند.
درنگ: ایمان و کفر، در نهایت تحت اراده الهی است و واژگونی دلها و دیدگان، نتیجه انکار پیشین کافران است.
سوگند دروغین کافران
سوگند کافران به خدا، که اگر معجزهای بیاید ایمان میآورند، چون حبابی بر آب، فاقد صداقت است. این متن، با استناد به آیه، این سوگند را بهانهای برای فرار از ایمان میداند. کافران، با وجود ادعای ایمان در صورت مشاهده معجزه، در باطن لجوج و ناسازگارند. این نقد، چون نوری، نفاق را آشکار میسازد و به ضرورت صداقت در ایمان دعوت میکند.
نقد اختیار مطلق انسان
این متن، با تأکید بر اراده الهی در ایمان و کفر، اختیار انسان را در چارچوب اقتضای الهی محدود میداند. هدایت، نتیجه تعامل اقتضای الهی و قبول انسانی است، اما حتی این قبول نیز تحت عنایت خداست. این دیدگاه، چون پلی میان جبر و اختیار، به تعادل در فهم این دو مفهوم دعوت میکند و نقش خدا را در همه امور برجسته میسازد.
بخش چهارم: نقش پیامبر و اقتضای هدایت
پیامبر به مثابه تذکردهنده
پیامبر، چون مشعلی در تاریکی، تنها راه را نشان میدهد و نه عامل مستقیم هدایت است. این متن، نقش پیامبر را به «دکور» یا تذکردهندهای تشبیه میکند که زمینه اقتضای ایمان را فراهم میسازد. این تشبیه، هرگونه تصور علیت مستقیم پیامبر در هدایت را نفی میکند و او را مبلغ وحی میداند که اقتضای هدایت را تقویت میکند.
اقتضا و قبول در هدایت
هدایت، چون نهالی است که با اقتضای الهی کاشته میشود و با قبول انسانی بارور میگردد. این متن، با تأکید بر «لا حول و لا قوه الا بالله»، قبول را نیز تحت عنایت الهی میداند. این دیدگاه، به تعامل ظریف میان اراده خدا و اختیار انسان اشاره دارد و هدایت را فرایندی دوسویه معرفی میکند.
طغیان و سرگردانی کافران
عبارت «وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» چون آیینهای، سرنوشت کافران را به تصویر میکشد که در طغیان خود سرگرداناند. این سرگردانی، نتیجه اراده الهی است که به آنها مهلت میدهد تا در نادانی خویش فرو روند. این متن، این مهلت را نشانه حکمت خدا میداند که کافران را به حال خود وا میگذارد تا عاقبت انکارشان را ببینند.
بخش پنجم: خداشناسی به مثابه اصل دین
اصول دین: خداشناسی یگانه
اصول دین، چون گوهر یکتایی در صدف، تنها در خداشناسی خلاصه میشود. این متن، با رد تعدد اصول دین، همه مفاهیم از جمله عدل و رسالت را در خدمت خداشناسی میداند. این دیدگاه، چون جریانی زلال، دین را به سوی توحید خالص هدایت میکند و از افزودن اصول فرعی پرهیز میدهد.
درنگ: خداشناسی، یگانه اصل دین است و سایر اصول، چون شاخههایی از درخت توحید، در خدمت آناند.
خدا به مثابه سوزن گمشده
خدا، چون سوزنی در انبار کاه یا کاسه آبگوشت، در میان شرک و خرافات گم میشود. این تمثیل، دشواری یافتن حقیقت توحید را در میان باورهای نادرست به تصویر میکشد. این متن، با این تشبیه، به ضرورت پالایش باورها از خرافات دعوت میکند و خداشناسی را چون گوهری گرانبها، هدف نهایی دین میداند.
نقد انحرافات در مناسک محرم
کاهش حضور در نماز صبح در ایام محرم، چون هشداری است که خدا در میان مناسک گم شده است. این متن، با اشاره به این انحراف، اولویت خدا بر مناسک را یادآوری میکند و به حفظ رابطه مستقیم با خدا دعوت مینماید. این نقد، چون زنگ بیداری، به ضرورت بازنگری در مناسک دینی اشاره دارد.
بخش ششم: انعطاف فقهی و مصلحتمحوری اسلام
نقد حواسپرتی در عبادت
حواسپرتی در نماز به دلیل نگرانی از سرقت کفش، چون غباری بر آیینه عبادت، مانع تمرکز بر خداست. این متن، این دلبستگی به امور مادی را نکوهش میکند و به ضرورت تمرکز در عبادت دعوت مینماید. این نقد، چون نسیمی، ذهن را به سوی حضور قلب در عبادت سوق میدهد.
جواز نماز با کفش در اضطرار
خواندن نماز با کفش در شرایط اضطرار، چون کلیدی برای گشودن قفل مشکلات، جایز است. این متن، با تأکید بر مصلحتمحوری اسلام، این حکم را منطبق با حکمت دین میداند. این دیدگاه، انعطاف فقهی را چون جریانی زنده در احکام دینی به تصویر میکشد.
نقد جامد بودن علم دینی
فقدان مسئله نماز با کفش در منابع علم دینی، چون نشانهای از جامد بودن برخی رویکردها، مورد نقد قرار گرفته است. این متن، به ضرورت بازنگری در علم دینی برای پاسخ به نیازهای روز دعوت میکند و پویایی را چون روحی در کالبد احکام میدمد.
نقد تعمیم آیه «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ»
آیه «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ» (طه: ۱۲)، چون حکمی خاص در وادی مقدس طوی، به شرایط عادی تعمیم داده نمیشود. این متن، با تأکید بر سیاق آیه، از تعمیم نادرست احکام پرهیز میدهد و به فهم دقیق قرآن کریم دعوت میکند.
نقد تیمم بهعنوان راهحل دائمی
تیمم، چون چارهای موقت، جایگزین طهارت با آب نیست. این متن، با اشاره به توصیه قرآن کریم برای اجتناب از شرایط بدون آب، تیمم را راهحلی نامطلوب میداند و به رعایت شرایط بهینه در عبادت دعوت میکند.
اسلام: دین مصلحتمحور
اسلام، چون خورشیدی درخشان، هرگز به ضرر انسان حکم نمیدهد. این متن، با مثال نماز با کفش در اضطرار، به حکمت و انعطاف در احکام اسلامی اشاره دارد و دین را در خدمت مصلحت انسان معرفی میکند.
جمعبندی
آیات ۱۰۹ و ۱۱۰ سوره آلعمران، چون مشعلی فروزان، راه خداشناسی خالص را روشن میسازند. این آیات، با تأکید بر محدودیت پیامبر در ارائه معجزات، نفی شرک، و اراده الهی در هدایت و گمراهی، به توحید افعالی دعوت میکنند. متن، با نقد خرافات، انحرافات در مناسک، و جامد بودن برخی رویکردهای علم دینی، به پالایش باورها و انس با خدا فرامیخواند. این اثر، چون رودی زلال، خواننده را به تأمل در توحید، پویایی فقه، و حفظ رابطه مستقیم با خدا هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی