در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1267

متن درس





تفسیر: تأملاتی در آیات سوره اعراف و حکمت الهی در مواجهه ابلیس و انسان

تفسیر: تأملاتی در آیات سوره اعراف و حکمت الهی در مواجهه ابلیس و انسان

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۶۷)

دیباچه

سوره اعراف، یکی از سوره‌های مکی قرآن کریم، با محوریت خلقت انسان، سجده فرشتگان، و سرپیچی ابلیس، دریچه‌ای به سوی تأمل در حکمت الهی و جایگاه انسان در نظام آفرینش می‌گشاید. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای عالمانه و ژرف، به بررسی آیات ۱۳ تا ۱۷ این سوره می‌پردازد و با نگاهی نقادانه و عمیق، مفاهیم مرتبط با تکبر ابلیس، مهلت او تا روز قیامت، و ادعای گمراهی انسان‌ها در صراط مستقیم را کاوش می‌کند. متن پیش‌رو، با زبانی فصیح و متین، کوشیده است تا این مباحث را با ساختاری منسجم و محتوایی غنی ارائه دهد، تا خواننده را به تأملی عمیق‌تر در آیات قرآن کریم دعوت نماید.

بخش یکم: اخراج ابلیس و نقد تکبر

تحلیل آیه اخراج

قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ (اعراف: ۱۳)
گفت: از آن مقام فرو شو، تو را نرسد که در آن تکبر ورزی، پس بیرون رو که تو از فرومایگان هستی.

این آیه، به اخراج ابلیس از مقام والای خود به سبب تکبر اشاره دارد. تکبر، که ریشه در خودبرتربینی دارد، ابلیس را از جایگاهی رفیع به حضیض فرومایگی فرو می‌افکند. در این آیه، لحن الهی با صراحت و قاطعیت، ابلیس را به خروج از مقامش فرمان می‌دهد و او را «از فرومایگان» می‌خواند. این توبیخ، نه‌تنها نشانه‌ای از خشم الهی، بلکه هشداری است به تمامی موجودات که تکبر، راه به سوی سقوط است.

در این میان، پرسشی فلسفی مطرح می‌شود: آیا ادبیات تند «فَاخْرُجْ» با حکمت الهی سازگار است؟ برخی از عالمان دینی، این لحن را نشانه‌ای از شدت مجازات و تأکید بر فرومایگی ابلیس می‌دانند، اما این پرسش نیز قابل تأمل است که آیا چنین ادبیاتی با عظمت الهی همخوانی دارد؟ این دیدگاه، دعوتی است به بازاندیشی در زبان قرآن کریم و تأثیر آن بر فهم ما از عدالت و حکمت الهی.

درنگ: تکبر ابلیس، نه‌تنها او را از مقامش ساقط کرد، بلکه به مثابه آینه‌ای است که انسان را به تأمل در خطرات خودبرتربینی دعوت می‌کند. این آیه، هشداری است به انسان که از تکبر بپرهیزد، چرا که فرومایگی، سرانجام این صفت است.

جمع‌بندی بخش یکم

اخراج ابلیس از مقامش، نتیجه مستقیم تکبر او بود. این بخش از سوره اعراف، انسان را به تأمل در پیامدهای تکبر و ضرورت فروتنی در برابر امر الهی دعوت می‌کند. لحن قاطع آیه، نه‌تنها عبرتی برای ابلیس، بلکه هشداری برای انسان‌هاست تا از خودبرتربینی دوری جویند.

بخش دوم: درخواست مهلت ابلیس و ابهام قیامت

تحلیل آیه مهلت

قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (اعراف: ۱۴)
گفت: مرا تا روزی که مردم برانگیخته می‌شوند مهلت ده.

ابلیس، پس از اخراج، از خداوند درخواست مهلت تا «یوم یبعثون» می‌کند. این درخواست، پرسش‌هایی عمیق درباره مفهوم قیامت و ماهیت آن برمی‌انگیزد. قیامت، در نگاه قرآن کریم، روزی است که انسان‌ها برای حسابرسی اعمالشان برانگیخته می‌شوند، اما متن درس‌گفتار با لحنی تأمل‌برانگیز، این مفهوم را برای بشر مبهم و ناشناخته می‌داند. حتی ابلیس، که از موجودات عالم غیب است، شاید درکی عمیق‌تر از این روز داشته باشد، اما انسان، با محدودیت دانش خویش، از فهم دقیق آن عاجز است.

این ابهام، به مانند پرده‌ای است که بر حقیقت قیامت کشیده شده و انسان را به فروتنی در برابر نادانسته‌هایش دعوت می‌کند. برخی از عالمان دینی، قیامت را روز حساب‌وکتاب می‌دانند، اما متن درس‌گفتار با طنزی فلسفی، این تصورات را توهماتی بشری می‌خواند و بر ناتوانی انسان در درک این مفهوم تأکید می‌ورزد.

درنگ: ناشناختگی قیامت، نشانه‌ای از محدودیت دانش بشری است. این آیه، انسان را به تأمل در نادانسته‌های خویش و پرهیز از قضاوت‌های شتاب‌زده درباره مفاهیم متعالی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

درخواست مهلت ابلیس تا روز قیامت، نه‌تنها حکایت از حکمت الهی در اعطای فرصت به او دارد، بلکه پرده از محدودیت دانش بشر در برابر مفاهیم متعالی چون قیامت برمی‌دارد. این بخش، انسان را به فروتنی در برابر نادانسته‌ها و تأمل در حکمت الهی فرا می‌خواند.

بخش سوم: معنای «منظرین» و آزادی ابلیس

تحلیل آیه منظرین

قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (اعراف: ۱۵)
گفت: تو از مهلت‌یافتگان هستی.

واژه «منظرین» در این آیه، به معنای مهلت‌یافتگان یا تحت‌نظربودگان تفسیر شده است. اما درس‌گفتار با نگاهی نقادانه، این معنا را به چالش می‌کشد و پرسشی ژرف مطرح می‌کند: اگر ابلیس تحت نظر است، چرا خداوند در برابر اعمال او، از گمراه کردن انسان‌ها تا وقایع تاریخی عظیم، واکنشی نشان نداده است؟ این پرسش، به مانند تلنگری است که خواننده را به بازاندیشی در مفهوم نظارت الهی و آزادی عمل ابلیس دعوت می‌کند.

درس‌گفتار با تمثیلی از پابند مغناطیسی، این ایده را نقد می‌کند که «منظرین» به معنای نظارت دقیق و محدود کردن اعمال ابلیس نیست. بلکه، ابلیس عملاً آزادی کامل یافته تا انسان را وسوسه کند. این آزادی، بخشی از حکمت الهی است که انسان را در بوته آزمایش اختیار قرار می‌دهد. به مانند باغبانی که بذری را در خاک می‌کارد و آن را به حال خود می‌گذارد تا در برابر باد و باران رشد کند، خداوند نیز ابلیس را آزاد گذاشته تا انسان با انتخاب خود، راه هدایت یا گمراهی را برگزیند.

درنگ: «منظرین» نه به معنای نظارت محدودکننده، بلکه نشانه‌ای از حکمت الهی در اعطای آزادی به ابلیس است تا انسان در آزمون اختیار، خود را بیازماید.

جمع‌بندی بخش سوم

مفهوم «منظرین» در این آیه، به جای نظارت سخت‌گیرانه، به آزادی عمل ابلیس در چارچوب حکمت الهی اشاره دارد. این بخش، خواننده را به تأمل در معنای اختیار و نقش ابلیس در آزمایش الهی انسان دعوت می‌کند.

بخش چهارم: ادعای گمراهی در صراط مستقیم

تحلیل آیه صراط مستقیم

قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ (اعراف: ۱۶)
گفت: به سبب آنکه مرا گمراه کردی، برای آنان بر سر راه راستت خواهم نشست.

ادعای ابلیس مبنی بر گمراه کردن انسان‌ها در صراط مستقیم، یکی از پارادوکسیکال‌ترین مفاهیم این آیات است. صراط مستقیم، در نگاه قرآن کریم، راه هدایت و رستگاری است. چگونه ممکن است ابلیس در این راه بنشیند و انسان را گمراه کند؟ درس‌گفتار با تمثیلی از رانندگی دنده‌عقب در جاده‌ای مستقیم، این ادعا را به چالش می‌کشد و استدلال می‌کند که گمراهی در راه راست، منطقاً ناممکن است. اگر کسی در صراط مستقیم باشد، به سوی هدایت گام برمی‌دارد، و گمراهی تنها در انحراف از این مسیر رخ می‌دهد.

این بخش، با طنزی فلسفی، ادعای ابلیس را نشانه‌ای از خودنمایی و تکبر او می‌داند. ابلیس، به مانند بازیگری است که بر صحنه‌ای بزرگ ادعای قدرت می‌کند، اما در واقع، تنها در برابر کسانی موفق است که خود به گمراهی تمایل دارند. این دیدگاه، انسان را به تأمل در معنای صراط مستقیم و ضرورت پایبندی به آن دعوت می‌کند.

درنگ: ادعای گمراهی در صراط مستقیم، پارادوکسی است که تکبر ابلیس را آشکار می‌کند. صراط مستقیم، راهی است که گمراهی در آن ممکن نیست، مگر آنکه انسان خود از آن منحرف شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

ادعای ابلیس در گمراه کردن انسان‌ها در صراط مستقیم، نشانه‌ای از تکبر و خودنمایی اوست. این بخش، انسان را به تأمل در معنای صراط مستقیم و ضرورت پایبندی به هدایت الهی دعوت می‌کند.

بخش پنجم: گمراهی از چهار جهت و ناسپاسی انسان

تحلیل آیه چهار جهت

ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ (اعراف: ۱۷)
سپس از پیش‌رو و از پشت‌سر و از سمت راست و از سمت چپشان به سراغشان می‌آیم، و بیشترشان را شاکر نخواهی یافت.

ابلیس در این آیه ادعا می‌کند که از چهار جهت (پیش‌رو، پشت‌سر، راست و چپ) به سراغ انسان‌ها می‌آید تا آن‌ها را گمراه کند. درس‌گفتار با نگاهی نقادانه، این ادعا را غیرمنطقی می‌داند، زیرا این جهت‌ها به صراط مستقیم تعلق ندارند. گمراهی، در ذات خود، انحراف از راه راست است، و این جهت‌ها، به مانند جاده‌های فرعی هستند که انسان را از مسیر اصلی دور می‌کنند.

نتیجه این گمراهی، ناسپاسی انسان‌هاست: «وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ». درس‌گفتار با تمثیلی از راننده‌ای که در جاده‌ای مستقیم، دنده‌عقب حرکت می‌کند، نشان می‌دهد که حتی در راه راست، عمل نادرست به گمراهی می‌انجامد. این بخش، انسان را به تأمل در معنای شکر و ضرورت پایبندی به هدایت الهی دعوت می‌کند.

درنگ: گمراهی از چهار جهت، نشانه‌ای از تلاش ابلیس برای انحراف انسان از صراط مستقیم است. اما این گمراهی، تنها در صورتی موفق است که انسان خود از راه راست منحرف شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

ادعای ابلیس در گمراه کردن انسان‌ها از چهار جهت، به ناسپاسی آن‌ها منجر می‌شود. این بخش، انسان را به تأمل در معنای شکر و ضرورت پایبندی به صراط مستقیم دعوت می‌کند.

بخش ششم: علم ابلیس به روان‌شناسی انسان

درس‌گفتار، ابلیس را موجودی می‌داند که به سبب حضور طولانی در میان فرشتگان، از دانشی عمیق درباره روان‌شناسی انسان برخوردار است. این علم، به مانند ابزاری است که ابلیس با آن انسان‌ها را وسوسه می‌کند. اما این وسوسه، تنها در صورتی موفق است که انسان خود زمینه گمراهی را فراهم کند. به مانند بیماری که در برابر میکروب‌ها آسیب‌پذیر است، انسان نیز در برابر وسوسه‌های ابلیس، تنها زمانی تسلیم می‌شود که اراده‌اش سست گردد.

درنگ: علم ابلیس به روان‌شناسی انسان، ابزار وسوسه اوست، اما موفقیت این وسوسه، به اراده انسان بستگی دارد.

جمع‌بندی بخش ششم

دانش ابلیس به روان‌شناسی انسان، او را به موجودی توانمند در وسوسه تبدیل کرده است. اما این بخش، انسان را به تقویت اراده و مقاومت در برابر وسوسه‌ها دعوت می‌کند.

بخش هفتم: ناتوانی انبیا در برابر ابلیس

درس‌گفتار با نگاهی تأمل‌برانگیز، به ناتوانی انبیا و اولیا در محاکمه ابلیس اشاره می‌کند. خداوند خود ابلیس را آزاد گذاشته تا انسان را در بوته آزمایش قرار دهد. انبیا، به مانند نگهبانانی بودند که در برابر وسوسه‌های ابلیس، از خود محافظت کردند، و این خود هنری بزرگ بود. این دیدگاه، به مانند چراغی است که مسیر دشوار انبیا در حفظ ایمان را روشن می‌کند.

درنگ: ناتوانی انبیا در محاکمه ابلیس، نشانه‌ای از حکمت الهی در اعطای آزادی به اوست تا انسان در آزمون اختیار، خود را بیازماید.

جمع‌بندی بخش هفتم

ناتوانی انبیا در برابر ابلیس، نه از ضعف آن‌ها، بلکه از حکمت الهی در اعطای آزادی به ابلیس ناشی می‌شود. این بخش، انسان را به تأمل در معنای اختیار و نقش انبیا در هدایت دعوت می‌کند.

بخش هشتم: حکمت الهی و نقش ابلیس به‌عنوان فاز

درس‌گفتار با تمثیلی خلاقانه، ابلیس را به «فاز» و انسان را به «نول» تشبیه می‌کند. خداوند با اعطای مهلت به ابلیس، فاز خود را کامل کرده تا انسان در برابر وسوسه‌ها، اختیار خود را به کار گیرد. این تمثیل، به مانند پلی است که حکمت الهی را با اختیار انسان پیوند می‌دهد. ابلیس، به مانند بادی است که شاخه‌های درخت ایمان را می‌آزماید، اما تنها شاخه‌هایی فرو می‌افتند که خود سست باشند.

درنگ: اعطای مهلت به ابلیس، بخشی از حکمت الهی است که انسان را در آزمون اختیار قرار می‌دهد.

جمع‌بندی بخش هشتم

نقش ابلیس به‌عنوان فاز، نشانه‌ای از حکمت الهی در آزمایش انسان است. این بخش، خواننده را به تأمل در معنای اختیار و نقش آن در مسیر رستگاری دعوت می‌کند.

بخش نهم: محدودیت دانش بشری

تحلیل آیه مرتبط

وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا (اسراء: ۸۵)
و به شما از دانش جز اندکی داده نشده است.

درس‌گفتار بارها بر محدودیت دانش بشری تأکید می‌ورزد. مفاهیمی چون قیامت، ماهیت سجده فرشتگان، و جزئیات خلقت، برای انسان ناشناخته‌اند. این ناشناختگی، به مانند دریای ژرفی است که انسان تنها کرانه‌های آن را می‌بیند. درس‌گفتار با طنزی فلسفی، توهمات بشر درباره قیامت را به چالش می‌کشد و او را به فروتنی در برابر نادانسته‌ها دعوت می‌کند.

درنگ: محدودیت دانش بشری، انسان را به فروتنی در برابر نادانسته‌ها و تأمل در حکمت الهی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش نهم

محدودیت دانش بشری، انسان را به فروتنی و تأمل در برابر مفاهیم متعالی دعوت می‌کند. این بخش، خواننده را به بازاندیشی در نادانسته‌های خویش و پرهیز از قضاوت‌های شتاب‌زده فرا می‌خواند.

بخش دهم: نقد تفاسیر عرفانی و ساده‌انگارانه

درس‌گفتار با نگاهی نقادانه، تفاسیر عرفانی ساده‌انگارانه را که مفاهیمی چون «هر چه پیش آید خیر است» یا نسبت دادن جهت‌های بالا و پایین به خدا و تواضع را ترویج می‌کنند، رد می‌کند. این تفاسیر، به مانند ابرهایی هستند که حقیقت آیات را می‌پوشانند. درس‌گفتار بر لزوم نگاهی علمی و منطقی به آیات قرآن کریم تأکید می‌ورزد و گمراهی در صراط مستقیم را غیرممکن می‌داند.

درنگ: نقد تفاسیر عرفانی ساده‌انگارانه، انسان را به نگاهی علمی و منطقی به آیات قرآن کریم دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دهم

نقد تفاسیر عرفانی، انسان را به بازاندیشی در معنای آیات و پرهیز از ساده‌انگاری دعوت می‌کند. این بخش، بر لزوم تحلیل علمی و منطقی آیات قرآن کریم تأکید دارد.

نتیجه‌گیری نهایی

آیات ۱۳ تا ۱۷ سوره اعراف، دریچه‌ای به سوی تأمل در حکمت الهی، نقش ابلیس در آزمون انسان، و محدودیت دانش بشری می‌گشایند. درس‌گفتار با نگاهی نقادانه و ژرف، مفاهیمی چون تکبر ابلیس، مهلت او تا قیامت، ادعای گمراهی در صراط مستقیم، و ناسپاسی انسان‌ها را کاوش می‌کند. این آیات، به مانند آینه‌ای هستند که انسان را به تأمل در اختیار، فروتنی، و پایبندی به صراط مستقیم دعوت می‌کنند. حکمت الهی در اعطای مهلت به ابلیس، آزمونی است برای انسان تا با اراده خویش، راه هدایت را برگزیند.

با نظارت صادق خادمی