در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1270

متن درس




تفسیر: تأملاتی در سوره اعراف

تفسیر: تأملاتی در سوره اعراف

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۷۰)

دیباچه

سوره اعراف، یکی از سوره‌های مکی قرآن کریم، با روایتی عمیق از سرگذشت آدم و حوا، اخراج ابلیس، و وسوسه‌های شیطانی، دریچه‌ای به سوی فهم حکمت الهی و اختیار انسانی می‌گشاید. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای تفسیری، به کاوش در آیات این سوره می‌پردازد و با زبانی فصیح و متین، مفاهیم الهیاتی، فلسفی و اخلاقی آن را برای خوانندگان روشن می‌سازد. با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، تلاش شده تا معانی ژرف این آیات به گونه‌ای منسجم و روشن ارائه گردد، گویی که خواننده در باغی از معرفت قدم می‌زند و هر آیه چون گلی معطر، عطر حقیقت را به مشام جانش می‌رساند.

بخش نخست: اخراج ابلیس و پیامدهای پیروی از او

قرآن کریم در سوره اعراف، روایتی شگرف از طرد ابلیس از مقام رفیعش ارائه می‌دهد. این بخش، با تمرکز بر آیه‌ای کلیدی، به بررسی نقش ابلیس و اختیار انسان در برابر وسوسه‌های او می‌پردازد.

آیه محوری و ترجمه

قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا ۖ لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ

گفت: از آن [مقام] بیرون رو، در حالی که نکوهیده و رانده‌شده‌ای. هر کس از آنان که تو را پیروی کند، جهنم را از همه شما پر خواهم کرد.

تأملات تفسیری

این آیه، با بیانی قاطع، فرمان الهی به ابلیس برای خروج از جایگاه رفیع را بازگو می‌کند. ابلیس، که به سبب نافرمانی از سجده بر آدم رانده شد، نه تنها خود مطرود گشت، بلکه پیروانش نیز به سرنوشتی مشابه تهدید شدند. در این روایت، خداوند جهنم را به مثابه ظرف عذابی معرفی می‌کند که از ابلیس و پیروانش پر خواهد شد. اما پرسشی بنیادین در اینجا مطرح می‌شود: آیا این مجازات برای انسان‌هایی که فریب ابلیس را می‌خورند، عادلانه است؟ پاسخ در تشبیهی ظریف نهفته است: ابلیس چون «فاز» در جریان الکتریکی عمل می‌کند، نیرویی محرک که تنها در صورت اتصال به «نول»—یعنی اختیار انسان—می‌تواند اثر کند. اگر انسان، به مثابه نول، خود را از این جریان جدا سازد، ابلیس را یارای گمراهی او نیست. این تمثیل، گویی نوری بر تاریکی جبر و اختیار می‌افکند و نشان می‌دهد که انسان، با اختیار خویش، مسئول سرنوشت خویش است.

درنگ: ابلیس تنها محرک است و انسان، با اختیار خویش، تعیین‌کننده مسیر خود. همان‌گونه که درختی بی‌ریشه نمی‌تواند میوه دهد، وسوسه ابلیس نیز بدون پذیرش انسان بی‌اثر است.

تحلیل و پیوندهای قرآنی

این دیدگاه با آیه‌ای دیگر از قرآن کریم همخوانی دارد: «إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ» (اسراء: ۶۵)، که بر محدودیت قدرت ابلیس و نقش اختیار انسان تأکید می‌ورزد. در این چارچوب، پرسش از عدالت الهی به بحث فلسفی جبر و اختیار گره می‌خورد. قرآن کریم در آیه‌ای دیگر (بقره: ۲۸۶) می‌فرماید: «خدا هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی‌کند»، که نشان‌دهنده مسئولیت انسان در برابر انتخاب‌هایش است. انسان، چون مسافری در مسیر زندگی، با دو راه خیر و شر روبه‌روست و این اوست که با عقل و ایمان خویش، راه را برمی‌گزیند.

جمع‌بندی بخش نخست

اخراج ابلیس و تهدید به پر شدن جهنم از پیروانش، نه تنها هشداری به ابلیس، بلکه درسی برای انسان است. اختیار، چون کلیدی در دستان آدمی، او را قادر می‌سازد تا در برابر وسوسه‌ها ایستادگی کند. این بخش، با تشبیهی از فاز و نول، به زیبایی نقش انسان را در تعیین سرنوشت خویش نشان می‌دهد و بر حکمت الهی در آفرینش نظامی مبتنی بر اختیار تأکید می‌ورزد.

بخش دوم: اسکان آدم و حوا در بهشت و نهی از درخت ممنوعه

داستان اسکان آدم و حوا در بهشت، یکی از محوری‌ترین روایت‌های سوره اعراف است که به بررسی رابطه انسان با خداوند و محدودیت‌های الهی می‌پردازد.

آیه محوری و ترجمه

وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ

و گفتیم: ای آدم، تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و از آن هر جا که خواستید به فراوانی بخورید، ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد.

تأملات تفسیری

این آیه، بهشتی را ترسیم می‌کند که آدم و حوا در آن سکنی گزیدند، با آزادی کامل برای بهره‌مندی از نعمت‌های بی‌کران، جز یک استثنا: نهی از نزدیک شدن به درختی خاص. این درخت، که در قرآن کریم تنها با عنوان «شجره» یاد شده، موضوع گمانه‌زنی‌های فراوانی بوده است. برخی آن را گندم، زیتون، سیب یا حتی غریزه جنسی دانسته‌اند، اما متن با بیانی طنزآمیز این تفاسیر را رد می‌کند و تأکید دارد که قرآن کریم جز «شجره» نامی نبرده است. گویی این درخت، چون رازی سر به مهر در باغ حکمت الهی، تنها برای آزمایش آدم و حوا قرار داده شده بود. افزودن معانی غیرقرآنی چون «اهل بیت» یا «معرفت» به این درخت، مانند افزودن شاخ و برگ به درختی است که خود در سادگی خویش کامل است.

درنگ: درخت ممنوعه، چون آیینه‌ای از حکمت الهی، آزمایشی برای اختیار انسان بود. پایبندی به ظاهر قرآن کریم، ما را از گمانه‌زنی‌های بی‌اساس بازمی‌دارد و به سوی فهم حقیقت رهنمون می‌شود.

تحلیل و پیوندهای قرآنی

این تفسیر با آیه «وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (اسراء: ۸۵) همخوانی دارد که محدودیت دانش بشری را گوشزد می‌کند. تأکید بر ظاهر آیه، دعوتی است به پرهیز از تفاسیر غیرمستند و پایبندی به متن قرآن کریم. نهی از نزدیک شدن به درخت، گویی هشداری است به انسان که در برابر محدودیت‌های الهی تسلیم باشد، همان‌گونه که دریانوردی در برابر نشانه‌های طوفان خضوع می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

اسکان آدم و حوا در بهشت، نمادی از لطف بی‌کران الهی است که با یک نهی ساده همراه شد. این نهی، نه تنها آزمایشی برای اطاعت، بلکه دعوتی به تأمل در حدود الهی بود. درخت ممنوعه، با رازآلودگی خویش، انسان را به سوی فهم عمیق‌تر از اختیار و مسئولیت خویش فرا می‌خواند.

بخش سوم: ظالمان پیش از آدم و مفهوم ستم

عبارت «مِنَ الظَّالِمِينَ» در آیه پیشین، پرسش‌هایی درباره وجود ظالمان پیش از آدم و حوا برمی‌انگیزد.

آیه محوری و ترجمه

وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ

و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد.

تأملات تفسیری

استفاده از صیغه جمع «ظالمین» در این آیه، به وجود گروهی از ستمکاران پیش از آدم و حوا اشاره دارد. این ستمکاران، که شاید جن یا موجوداتی چون نسناس باشند، نشان‌دهنده تنوع خلقت الهی‌اند. متن با بیانی طنزآمیز، این موجودات را به عنوان بخشی از نظام خلقت معرفی می‌کند که همواره خیر و شر در آن درآمیخته‌اند، گویی جهان چون باغی است که در آن گل و خار در کنار هم می‌رویند.

تحلیل و پیوندهای قرآنی

این تفسیر، به بحث وجود موجودات پیش از آدم در روایات اسلامی گره می‌خورد. اگرچه قرآن کریم صراحتاً به این موجودات اشاره ندارد، مفهوم «ظالمین» می‌تواند شامل ابلیس یا موجودات دیگر باشد. این دیدگاه، تنوع خلقت الهی را نشان می‌دهد و بر این نکته تأکید دارد که انسان، با اختیار خویش، می‌تواند به جمع ستمکاران بپیوندد یا از آن دوری گزیند.

جمع‌بندی بخش سوم

مفهوم ظالمان در قرآن کریم، دریچه‌ای به سوی فهم تنوع خلقت و نقش اختیار انسان می‌گشاید. این بخش، با اشاره به وجود خیر و شر در نظام آفرینش، انسان را به تأمل در انتخاب‌های خویش دعوت می‌کند.

بخش چهارم: وسوسه ابلیس و فریب آدم و حوا

وسوسه ابلیس، نقطه عطفی در داستان آدم و حوا است که به فریب آن‌ها و آشکار شدن شرمگاه‌هایشان می‌انجامد.

آیه محوری و ترجمه

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا

آنگاه شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه از شرمگاه‌هایشان بر آن‌ها پوشیده بود، برایشان آشکار کند.

تأملات تفسیری

وسوسه، چون نسیمی فریبنده، بدون نیاز به کلام، ذهن و دل آدم و حوا را به سوی نافرمانی سوق داد. متن، با تشبیهی زیبا، وسوسه را به چشمکی فریبنده یا رفتاری تحریک‌آمیز مانند می‌کند که بدون واژه، قلب را می‌لرزاند. ابلیس، به مثابه فاز، تنها محرک بود و آدم و حوا، چون نول، با پذیرش این وسوسه، شرمگاه‌های خویش را عیان کردند. متن با اشاره‌ای طنزآمیز به پوشش ابتدایی با برگ درختان، سیر تکامل پوشش انسانی را از برگ به نخ و پارچه ترسیم می‌کند، گویی انسان از سادگی طبیعت به سوی پیچیدگی تمدن گام برداشت.

درنگ: وسوسه، چون آتشی نهفته در خاکستر، تنها با پذیرش انسان شعله‌ور می‌شود. پوشش ابتدایی با برگ، نمادی از سادگی انسان و تکامل او به سوی تمدن است.

تحلیل و پیوندهای قرآنی

این تفسیر با آیه «فَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ» (اعراف: ۲۲) همخوانی دارد که به پوشش آدم و حوا با برگ اشاره می‌کند. تشبیه وسوسه به رفتارهای غیرکلامی، به تأثیرات روانی وسوسه در زندگی روزمره اشاره دارد، مانند وسواس شستشو که در متن با طنز به شستن شصت‌وپنج‌بار شیر آب اشاره شده است.

جمع‌بندی بخش چهارم

وسوسه ابلیس، آزمایشی برای سنجش ایمان و اختیار انسان بود. این بخش، با تشبیهات و مثال‌های زنده، نشان می‌دهد که چگونه انسان می‌تواند با هوشیاری در برابر فریب شیطان ایستادگی کند و از سادگی به سوی حکمت گام بردارد.

بخش پنجم: قسم دروغ ابلیس و فریب خیرخواهی

ابلیس، با سوگند به خیرخواهی، آدم و حوا را به سوی نافرمانی سوق داد و این بخش به بررسی این فریب می‌پردازد.

آیه محوری و ترجمه

وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَٰذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ ۝ وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ

و [شیطان] گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده مگر برای اینکه فرشته نشوید یا از جاودانان نگردید. و برایشان سوگند خورد که من برای شما از خیرخواهانم.

تأملات تفسیری

ابلیس، با سوگندی فریبنده، ادعا کرد که خوردن از درخت ممنوعه، آدم و حوا را به مقام فرشتگان یا جاودانگی می‌رساند. این قسم، چون نقابی بر چهره حقیقت، آن‌ها را فریب داد. متن با بیانی طنزآمیز، قسم خوردن را نشانه‌ای از دروغگویی می‌داند و سادگی آدم و حوا را در برابر این فریب برجسته می‌سازد. گویی ابلیس، چون بازرگانی فریبکار، با وعده‌های دروغین، کالای باطل خویش را به آن‌ها فروخت.

درنگ: قسم دروغ، چون دامی است که ساده‌دلان را به سوی هلاکت می‌کشاند. سادگی آدم و حوا، هشداری است به انسان که با عقل و ایمان، فریب شیطان را بشناسد.

تحلیل و پیوندهای قرآنی

این تفسیر با حدیث «إِيَّاكُمْ وَكَثْرَةَ الْحَلِفِ» (از کثرت قسم خوردن بپرهیزید) همخوانی دارد که قسم‌های مکرر را نکوهش می‌کند. آیه «فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ» (اعراف: ۲۲) نیز فریب ابلیس را تأیید می‌کند. سادگی آدم و حوا، به نسیان (فراموشی) در آیه «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ» (طه: ۱۱۵) اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

قسم دروغ ابلیس، نمونه‌ای از فریب‌های شیطانی است که انسان را به سوی نافرمانی می‌کشاند. این بخش، با تأکید بر سادگی آدم و حوا، انسان را به هوشیاری در برابر وعده‌های فریبنده دعوت می‌کند.

بخش ششم: سادگی آدم و حوا و ناآگاهی فرزندانشان

سادگی آدم و حوا، و حتی فرزندانشان هابیل و قابیل، موضوعی است که در این بخش بررسی می‌شود.

تأملات تفسیری

متن با بیانی طنزآمیز، آدم و حوا را به دلیل سادگی و ناآگاهی در برابر وسوسه ابلیس آسیب‌پذیر می‌داند. ابلیس، با تجربه‌ای طولانی در میان فرشتگان، از نظر دانش بر آن‌ها برتری داشت. حتی فرزندان آدم، هابیل و قابیل، از ناآگاهی رنج می‌بردند، چنان‌که قابیل ندانست چگونه جسد هابیل را دفن کند و کلاغی به او آموخت. این سادگی، گویی چون کودکی است که در برابر پیچیدگی‌های جهان بی‌دفاع می‌ماند.

تحلیل و پیوندهای قرآنی

این دیدگاه با آیه «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ» (مائده: ۲۷) همخوانی دارد که ناآگاهی هابیل و قابیل را نشان می‌دهد. آیه «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ» (طه: ۱۱۵) نیز سادگی آدم را تأیید می‌کند. این سادگی، هشداری است به انسان که با دانش و ایمان، در برابر فریب‌ها ایستادگی کند.

جمع‌بندی بخش ششم

سادگی آدم و حوا و فرزندانشان، نمادی از محدودیت‌های اولیه بشر است. این بخش، انسان را به سوی کسب معرفت و هوشیاری در برابر وسوسه‌ها فرا می‌خواند.

بخش هفتم: نقد قسم خوردن و نصیحت

قسم خوردن و نصیحت، دو موضوعی هستند که متن با دیدگاهی انتقادی به آن‌ها می‌نگرد.

تأملات تفسیری

متن، قسم خوردن را نشانه ضعف و دروغگویی می‌داند و توصیه می‌کند که انسان به جای قسم، حقیقت را با صداقت بیان کند. همچنین نصیحت را ناکارآمد می‌شمارد و پیشنهاد می‌کند که به جای نصیحت، راه درست و غلط به دیگران نشان داده شود، گویی که به جای هدایت دستوری، چراغی در مسیر دیگران افروخته شود.

درنگ: قسم و نصیحت، چون زنجیرهایی هستند که حقیقت را در بند می‌کشند. صداقت و ارائه راه درست، چون کلیدی است که قلب‌ها را می‌گشاید.

تحلیل و پیوندهای قرآنی

این دیدگاه با آیه «وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ» (بقره: ۲۲۴) همخوانی دارد که سوءاستفاده از نام خدا در قسم را نهی می‌کند. نقد نصیحت، با روان‌شناسی مدرن سازگار است که بر ارائه اطلاعات به جای نصیحت مستقیم تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش هفتم

نقد قسم و نصیحت، دعوتی است به سوی صداقت و روشنگری. این بخش، انسان را به تأمل در شیوه‌های ارتباطی و تأثیر آن‌ها بر دیگران فرا می‌خواند.

بخش هشتم: خیر و شر در جامعه

وجود خیر و شر در جامعه، موضوعی است که متن با مثال‌هایی زنده و طنزآمیز به آن می‌پردازد.

تأملات تفسیری

متن با مثال‌هایی چون کور و چاه فاضلاب یا دزدیدن و بازگرداندن کیف، به وجود خیر و شر در جامعه اشاره می‌کند. این مثال‌ها، گویی چون آیینه‌ای، پیچیدگی‌های اخلاقی جامعه را بازتاب می‌دهند. افراد خوب و بد در کنار هم زیست می‌کنند، اما تشخیص آن‌ها دشوار است.

تحلیل و پیوندهای قرآنی

این دیدگاه با آیه «وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ» (بلد: ۱۰) همخوانی دارد که خیر و شر را دو مسیر پیش روی انسان می‌داند. مثال‌های طنزآمیز، به پیچیدگی تشخیص خیر و شر در زندگی روزمره اشاره دارند.

جمع‌بندی بخش هشتم

خیر و شر، چون دو روی یک سکه، در جامعه انسانی درآمیخته‌اند. این بخش، انسان را به تأمل در رفتار خویش و دیگران دعوت می‌کند تا با هوشیاری، مسیر خیر را برگزیند.

بخش نهم: زندگی ابتدایی و تکامل ابزارها

زندگی ابتدایی آدم و حوا، موضوعی است که متن با نگاهی تاریخی و طنزآمیز به آن می‌پردازد.

تأملات تفسیری

متن، زندگی آدم و حوا را با خام‌خواری و پوشش با برگ درختان توصیف می‌کند. کشف آتش، نقطه عطفی در تاریخ بشر بود که پخت‌وپز را ممکن ساخت. پوشش نیز از برگ به نخ و پارچه تکامل یافت، گویی انسان از سادگی طبیعت به سوی تمدن گام برداشت.

تحلیل و پیوندهای قرآنی

این تفسیر با آیه «فَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ» (اعراف: ۲۲) همخوانی دارد که به پوشش با برگ اشاره می‌کند. اشاره طنزآمیز به «پنپکس» و «ایزی لایف»، تکامل ابزارهای انسانی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نهم

زندگی ابتدایی آدم و حوا، نمادی از سادگی بشر در آغاز خلقت است. این بخش، با نگاهی به تکامل ابزارها، انسان را به تأمل در پیشرفت خویش دعوت می‌کند.

بخش دهم: حکمت الهی و نقش ابلیس

نقش ابلیس در آزمایش انسان، موضوعی است که متن با تشبیهی زیبا به آن می‌پردازد.

تأملات تفسیری

ابلیس، چون فاز در جریان الکتریکی، تنها محرک است و انسان، به مثابه نول، با پذیرش یا رد وسوسه، سرنوشت خویش را رقم می‌زند. این آزمایش، بخشی از حکمت الهی است که انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

درنگ: حکمت الهی، چون باغی است که در آن خار و گل در کنار هم می‌رویند. ابلیس، چون خاری در این باغ، آزمایشی برای رشد انسان است.

تحلیل و پیوندهای قرآنی

این دیدگاه با آیه «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ» (سجده: ۷) همخوانی دارد که جهان را نظام احسن می‌داند. نقش ابلیس، بخشی از این نظام است که انسان را به سوی انتخاب خیر فرا می‌خواند.

جمع‌بندی بخش دهم

حکمت الهی، انسان را در برابر آزمایش‌های ابلیس قرار می‌دهد تا با اختیار خویش، راه کمال را برگزیند. این بخش، با تشبیهی زیبا، نقش ابلیس را در نظام خلقت روشن می‌سازد.

نتیجه‌گیری کل

سوره اعراف، با روایت اخراج ابلیس، اسکان آدم و حوا در بهشت، و وسوسه‌های شیطانی، انسان را به تأمل در اختیار، ایمان و مسئولیت خویش دعوت می‌کند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای تفسیری، این آیات را با زبانی فصیح و متین کاوش کرد و با تشبیهات و تمثیلات، مفاهیم عمیق آن را برای خوانندگان روشن ساخت. از اخراج ابلیس تا فریب آدم و حوا، هر بخش گویی آیینه‌ای است که حقیقت انسان و رابطه‌اش با خداوند را بازتاب می‌دهد. این تفسیر، انسان را به سوی فهم عمیق‌تر قرآن کریم و تأمل در حکمت الهی رهنمون می‌شود.

با نظارت صادق خادمی