متن درس
تفسیر: تأملات قرآنی در سوره اعراف، آیات 28 و 29
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۲۷۸)
دیباچه
سوره اعراف، یکی از سورههای مکی قرآن کریم، چون چشمهای زلال، معارف الهی را در جان آدمی جاری میسازد و به مسائل بنیادین بشری، از جمله عدالت، عبادت، و توحید، نوری تازه میافکند. این نوشتار، با الهام از درسگفتارهای جلسه ۱۲۷۸، به تبیین و تحلیل آیات ۲۸ و ۲۹ این سوره میپردازد. محور بحث، نقد فحشا، تأکید بر عدالت عملی (قسط)، عبادت خالصانه، و توحید ناب است که همگی چون ستونهای استوار، بنای ایمان مؤمن را شکل میدهند. این اثر، با زبانی فصیح و متین، کوشیده است مفاهیم قرآنی را با شرح و تفصیل، در قالبی منسجم و متناسب با فضای پژوهشی ارائه دهد، تا چون آیینهای، حقیقت معارف الهی را بازتاباند.
بخش نخست: فحشا، گناه آشکار و نقد توجیهات ناروا
مفهوم فحشا در قرآن کریم
قرآن کریم در آیه ۲۸ سوره اعراف، با بیانی رسا، به گناهان آشکار یا «فحشا» اشاره میکند. فحشا، چون زخمی عیان بر پیکر جامعه، گناهانی را در بر میگیرد که در منظر عموم آشکارند و صدادار، مانند کردارهایی که نظم اخلاقی و اجتماعی را بر هم میزنند. این گناهان، برخلاف خطاهای پنهانی که در خلوت آدمی رخ میدهند، چون طوفانی ویرانگر، بنیانهای اخلاقی را تهدید میکنند. نکته شایان توجه آن است که دخالت در گناهان پنهانی دیگران، به فرموده قرآن کریم، امری ناپسند است، چنانکه در آیهای دیگر میفرماید: «وَلَا تَجَسَّسُوا» (حجرات: ۱۲)، یعنی در پی تجسس و کاوش در اسرار دیگران نباشید. این تأکید، حریم شخصی انسان را پاس میدارد و از مداخله بیجا در زندگی دیگران نهی میکند.
وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا ۗ قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ ۖ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
و چون کار زشتی انجام دهند، گویند: پدرانمان را بر این یافتیم و خدا ما را بدان فرمان داده است. بگو: خدا به کار زشت فرمان نمیدهد. آیا بر خدا چیزی میگویید که نمیدانید؟
نقد توجیهات غیرمنطقی
برخی، برای توجیه فحشا، به سنت پدران استناد میکنند و میگویند: «وجدنا علیها آبائنا»، یعنی پدران ما چنین میکردند. این توجیه، چون پوششی کهنه و پوسیده، نمیتواند زشتی گناه را پنهان سازد. بدتر از آن، ادعای برخی است که این اعمال را به امر الهی نسبت میدهند: «والله امرنا بها». این سخن، چون تیری زهرآگین، تهمتی بزرگ به ساحت قدس الهی است. قرآن کریم با صراحت پاسخ میدهد: «قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ»، یعنی خداوند هرگز به زشتی و پلیدی امر نمیکند. این پاسخ، چون مشعلی فروزان، بطلان چنین ادعاهایی را آشکار میسازد و انسان را به تأمل در گفتار و کردار خود فرا میخواند. نسبت دادن گناه به امر الهی، گناهی بس بزرگتر است، چنانکه قرآن کریم هشدار میدهد: «أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ»، آیا به خدا چیزی نسبت میدهید که از آن آگاه نیستید؟ این آیه، چون آیینهای، جهل و کجفهمی انسان را در برابر چشمانش قرار میدهد.
درنگ: فحشا، گناهان آشکار و صدادار است که نظم اخلاقی را بر هم میزند. توجیه آن با استناد به سنت پدران یا ادعای امر الهی، باطل و تهمتی بزرگ به ساحت خداوند است.
بخش دوم: قسط، عدالت عملی و پیشنیاز عبادت
تعریف قسط در قرآن کریم
قرآن کریم در آیه ۲۹ سوره اعراف، عدالت را با واژه «قسط» معرفی میکند که به معنای عدالت عملی است، نه صرف ادعای عدالت. قسط، چون ترازویی دقیق، رفتار انسان را در برابر حق و حقیقت میسنجد و او را به عمل صالح فرا میخواند. این عدالت، پیشنیاز هر عبادتی است، چنانکه بدون آن، عبادت چون بنایی بیپیکر، فرو میریزد. متن درسگفتار تأکید میکند که نماز بدون قسط، نهتنها ارزشی ندارد، بلکه چون نمایشی پوچ، مورد تمسخر قرار میگیرد. اگر کسی دروغگو، غیبتکننده، یا حرامخوار باشد، نمازش چون جامهای کهنه، از هم میگسلد و بیاثر میشود.
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ ۖ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ ۚ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ
بگو: پروردگارم به عدالت فرمان داده است و [بگو] در هر مسجدی روی خود را [به سوی او] کنید و او را با اخلاص در دین بخوانید. همانگونه که شما را پدید آورد، بازمیگردید.
اولویت قسط بر عبادت
قسط، چون ریشهای است که درخت عبادت را استوار میسازد. بدون عدالت عملی، عبادت چون شاخهای خشکیده، بیثمر است. متن درسگفتار با بیانی تمثیلی، از عالمان دینی نقل میکند که انسان گناهکار، اگر نماز بخواند، بهتر است نخواند، چرا که نماز او، چون نقشی بر آب، بیاثر است. این سخن، هرچند تند به نظر میرسد، هشداری است به این حقیقت که عبادت، بدون پشتوانه عمل صالح، ارزش خود را از دست میدهد. قرآن کریم نیز در آیهای دیگر میفرماید: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» (عنکبوت: ۴۵)، یعنی نماز، انسان را از فحشا و منکر بازمیدارد. بنابراین، نمازی که همراه با گناه باشد، از حقیقت خود تهی است.
درنگ: قسط، عدالت عملی است که پیشنیاز عبادت محسوب میشود. بدون قسط، عبادت چون بنایی بیپیکر، فرو میریزد و بیارزش میشود.
بخش سوم: عبادت خالصانه و توحید ناب
اخلاص در عبادت
قرآن کریم در آیه ۲۹ سوره اعراف، عبادت را با دو ویژگی اساسی معرفی میکند: رو به سوی خدا بودن («وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ») و اخلاص در دین («مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ»). عبادت خالصانه، چون گوهری ناب، تنها برای خداوند است و نه برای اولیا یا انبیا. دین، چون جویباری زلال، تنها به سوی خدا جاری میشود و هیچکس، حتی پیامبران و ائمه، در برابر ساحت الهی، جز بندگان صالح او نیستند. متن درسگفتار با بیانی تمثیلی، نقد میکند باورهایی را که به انبیا یا اولیا جایگاهی خداگونه میدهند، مانند آنچه در برخی فرقهها با عنوان «علیاللهی» شناخته میشود. این باورها، چون غباری بر آیینه توحید، حقیقت دین را مکدر میسازند.
نقد شرک و خرافات
متن درسگفتار، با اشاره به برخی باورهای نادرست، مانند اینکه اولیا یا ائمه بهتنهایی کارها را انجام میدهند، بر توحید ناب تأکید میکند. قرآن کریم میفرماید: «فَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ» (محمد: ۱۹)، یعنی بدانید که هیچ معبودی جز خدا نیست. انبیا و اولیا، چون بندگان صالح خدا، راهنمایان بشر به سوی توحیدند و نه جایگزین خدا. این تأکید، چون نسیمی پاک، غبار شرک را از دل مؤمن میزداید و او را به سوی عبادت خالصانه هدایت میکند.
درنگ: عبادت باید با اخلاص و تنها برای خدا باشد. انبیا و اولیا، بندگان صالح خدا هستند و نباید جایگاهی خداگونه به آنها نسبت داد.
بخش چهارم: مثلث ایمان: قسط، عبادت، اخلاص
سه رکن ایمان مؤمن
متن درسگفتار، ایمان مؤمن را به مثلثی تشبیه میکند که سه رکن آن قسط (عدالت عملی)، عبادت (نماز رو به قبله)، و اخلاص (برای خدا) است. این سه رکن، چون سه پایه یک بنای استوار، ایمان را پایدار میسازند. مؤمن واقعی، کسی است که در کردار، عدالت را رعایت کند، در عبادت، رو به سوی خدا آورد، و در نیت، خالصانه برای خدا عمل کند. بدون این سه، ایمان چون پرندهای بیبال، ناتوان از پرواز است.
نقد عرفان کاذب
برخی از عرفا، به اشتباه، عبادت ظاهری را نفی کرده و ادعا میکنند که با تفکر و ذکر باطنی، به خدا میرسند. متن درسگفتار، با تمثیلی از یک عارف که نماز را رد میکرد، این باور را نقد میکند. قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا» (نساء: ۱۰۳)، یعنی نماز بر مؤمنان، فریضهای زماندار است. عبادت، چون پلی است که جسم و روح را به هم پیوند میدهد و بدون آن، ادعای عرفان، چون حبابی بر آب، ناپایدار است.
درنگ: ایمان مؤمن بر سه رکن قسط، عبادت، و اخلاص استوار است. بدون این سه، ایمان ناقص و بیثمر خواهد بود.
بخش پنجم: دنیا، مساعده و آخرت، استیفا
جهان، پیشپرداخت و آخرت، حساب دقیق
متن درسگفتار، دنیا را به مساعدهای تشبیه میکند که در برابر حقوق کامل آخرت، چون قطرهای در برابر دریاست. دنیا، با همه ناکاملیهایش، چون بستری است که انسان در آن آزمایش میشود، اما عدالت کامل، تنها در آخرت تحقق مییابد. قرآن کریم میفرماید: «كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»، یعنی همانگونه که شما را پدید آوردیم، بازمیگردید. این آیه، چون وعدهای الهی، نوید میدهد که هیچ عملی، هرچند کوچک، از نگاه دقیق الهی پنهان نمیماند.
عدالت الهی در آخرت
در آخرت، حساب الهی چون ترازویی دقیق، اعمال انسان را میسنجد. متن درسگفتار تأکید میکند که دنیا، به دلیل محدودیتهایش، نمیتواند عدالت کامل را برقرار کند. ظلمها، ستمها، و نابرابریها در دنیا، چون ابرهایی گذرا، در آخرت به عدالت الهی پاسخ داده میشوند. قرآن کریم میفرماید: «وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ» (ابراهیم: ۴۲)، یعنی گمان مبرید که خدا از آنچه ظالمان انجام میدهند، غافل است. این آیه، چون مشعلی فروزان، امید به عدالت الهی را در دل مؤمن روشن میسازد.
درنگ: دنیا، محل مساعده و پیشپرداخت است، اما آخرت، جایگاه استیفای کامل حقوق و عدالت الهی است.
بخش ششم: شفاعت، معقول یا غیرمنطقی
شفاعت معقول
متن درسگفتار، شفاعت را در حد معقول، مانند ارفاق به دانشآموزی که تلاش کرده اما اندکی کم آورده، جایز میداند. این شفاعت، چون نسیمی خنک، رحمت الهی را به انسان میرساند. اما شفاعت غیرمنطقی، مانند درخواست نمره بالا برای کسی که هیچ تلاشی نکرده، چون ادعایی پوچ، باطل و ناپسند است. قرآن کریم میفرماید: «وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (زلزال: ۸)، یعنی هر کس به اندازه ذرهای شر انجام دهد، آن را خواهد دید. این آیه، عدالت الهی را در برابر شفاعت غیرمنطقی قرار میدهد.
نقد سوءاستفاده از شفاعت
متن درسگفتار، با تمثیلی طنزآمیز از «شعبون بیمخ» که برای نوهاش نمرهای غیرمنطقی طلب میکرد، به نقد سوءاستفاده از شفاعت میپردازد. این تمثیل، چون آیینهای، نادرستی چنین باورهایی را نشان میدهد. شفاعت، تنها در چارچوب عدالت الهی معنا دارد و نمیتوان آن را بهانهای برای گناه یا بیعملی قرار داد. این دیدگاه، با تأکید بر توحید و عدالت، هرگونه خرافه یا سوءاستفاده از مفهوم شفاعت را رد میکند.
درنگ: شفاعت در حد معقول، رحمتی الهی است، اما سوءاستفاده از آن برای توجیه گناه یا بیعملی، کفر و ناپسند است.
بخش هفتم: نماز، ورزش جسم و روح
نماز، پلی میان جسم و روح
متن درسگفتار، نماز را به ورزشی تشبیه میکند که هم جسم را نیرومند میسازد و هم روح را تعالی میبخشد. «اقیموا وجوهکم عند کل مسجد»، یعنی روی خود را در هر مسجدی به سوی خدا کنید، به معنای ایستادن کامل در برابر پروردگار است، مانند سربازی که با تمام وجود خبردار میایستد. این تعبیر، چون شعلهای فروزان، حقیقت عبادت را روشن میسازد که نهتنها عملی جسمانی، بلکه سفری روحانی به سوی خداست.
نقد انکار نماز
متن درسگفتار، با اشاره به داستان عارفی که نماز را رد میکرد و ادعا داشت با ذکر باطنی به خدا میرسد، این باور را نقد میکند. این عارف، که در تمثیلی طنزآمیز، بازیگر نقش نوح در فیلمی بوده، نماز را به تمسخر میگرفت و آن را بیفایده میدانست. اما قرآن کریم، با صراحت، عبادت را فریضهای الهی میداند و میفرماید: «إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا» (نساء: ۱۰۳). این آیه، چون چراغی راهنما، مسیر عبادت خالصانه را نشان میدهد.
درنگ: نماز، ورزشی جسمانی و روحانی است که با اخلاص و قسط، انسان را به خدا نزدیک میکند. انکار آن، نشانه کجفهمی است.
بخش هشتم: توحید، محور دین و زندگی
توحید، جوهره دین
متن درسگفتار، توحید را جوهره دین میداند و تأکید میکند که همه چیز، از جمله عبادت و اطاعت، تنها برای خداست: «وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ». انبیا و اولیا، چون بندگان صالح خدا، راهنمایان بشر به سوی توحیدند، اما خود خدا نیستند. این دیدگاه، چون جویباری زلال، هرگونه شرک یا خرافه را از دل دین میزداید و انسان را به سوی عبادت خالصانه هدایت میکند.
نقد بزرگنمایی اولیا
برخی باورها، به اشتباه، اولیا یا انبیا را در جایگاهی خداگونه قرار میدهند. متن درسگفتار، با تمثیلی از عالمان دینی، این باور را نقد میکند و میگوید که حتی پیامبران و ائمه، بندگان خدا هستند و نه بیش از آن. این دیدگاه، با آیه «قُولُوا لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» (روایتشده)، یعنی بگویید هیچ معبودی جز خدا نیست تا رستگار شوید، همخوانی دارد. توحید، چون خورشیدی فروزان، قلب مؤمن را روشن میسازد و او را از هرگونه شرک دور میکند.
درنگ: توحید، جوهره دین است و همه چیز، از جمله عبادت و اطاعت، تنها برای خداست. انبیا و اولیا، بندگان صالح خدا هستند.
جمعبندی
آیات ۲۸ و ۲۹ سوره اعراف، چون دو گوهر درخشان، معارف الهی را در برابر چشمان بشر قرار میدهند. فحشا، بهعنوان گناه آشکار، با توجیهات ناروا محکوم است و قسط، بهعنوان عدالت عملی، پیشنیاز عبادت و ایمان معرفی میشود. عبادت خالصانه، با اخلاص و رو به سوی خدا، انسان را به توحید ناب میرساند. دنیا، چون مساعدهای ناقص، در برابر آخرت، که محل استیفای کامل حقوق است، قرار میگیرد. شفاعت، در حد معقول، رحمتی الهی است، اما سوءاستفاده از آن، کفر و ناپسند است. نماز، چون پلی میان جسم و روح، انسان را به خدا نزدیک میکند و توحید، جوهره دین و زندگی است. این درسگفتار، با بیانی تمثیلی و طنزآمیز، این حقایق را به زبانی روشن و دلنشین ارائه کرده است.
با نظارت صادق خادمی