در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1283

متن درس





تفسیر: هدایت الهی و مسئولیت انسانی در پرتو آیه ۳۵ سوره اعراف

تفسیر: هدایت الهی و مسئولیت انسانی در پرتو آیه ۳۵ سوره اعراف

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۸۳)

دیباچه

قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، راه هدایت بشر را روشن می‌سازد و در این میان، آیه ۳۵ سوره اعراف، با بیانی ژرف و بلاغتی بی‌همتا، به تبیین نقش پیامبران در انتقال آیات الهی و مسئولیت انسان در برابر این هدایت می‌پردازد. این آیه، چونان آیینه‌ای، رابطه انسان با وحی و نتایج اخروی پذیرش یا انکار آن را بازمی‌نمایاند. نوشتار پیش رو، با تأمل در این آیه و با بهره‌گیری از درس‌گفتارهای عالمان دینی، به بررسی ابعاد الهیاتی، فلسفی، و روان‌شناختی آن می‌پردازد. هدف این است که مفاهیم بلند قرآنی در قالبی روشن و منسجم، با زبانی وزین و متناسب با فضای پژوهشی، به خواننده عرضه شود تا چونان نهالی در خاک اندیشه بارور گردد.

متن و ترجمه آیه

يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي ۖ فَمَنِ اتَّقَىٰ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ۝ وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

ای فرزندان آدم، هرگاه پیامبرانی از میان شما به سویتان آیند که آیات مرا برایتان بازگویند، پس هر کس پرهیزگاری پیشه کند و به اصلاح پردازد، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین شوند. و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و در برابر آن‌ها خودبزرگ‌بینی ورزیدند، آنان اهل آتش‌اند و در آن جاودانه خواهند ماند.

نقش پیامبران در انتقال وحی الهی

وظیفه پیامبران: قصه‌گویی آیات الهی

آیه ۳۵ سوره اعراف، با عبارت «إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي»، به نقش پیامبران به‌عنوان واسطه‌های انتقال وحی الهی اشاره دارد. واژه «یَقُصُّونَ»، که به معنای بازگو کردن یا نقل کردن است، نشان‌دهنده وظیفه پیامبران در انتقال بی‌کم‌وکاست پیام پروردگار است. این قصه‌گویی، نه از جنس داستان‌پردازی خیالی، بلکه چونان نغمه‌ای الهی است که از سرچشمه وحی جاری می‌شود و پیامبران، چونان امانت‌دارانی صادق، آن را به گوش جان انسان‌ها می‌رسانند.

درنگ: وحی الهی، قصه‌ای است که پیامبران بدون دخل و تصرف، از پروردگار به انسان‌ها منتقل می‌کنند. این قصه، نه از خیال، بلکه از حقیقت وجود سرچشمه می‌گیرد و هدایت بشر را هدف دارد.

این دیدگاه، هرگونه تفسیر نادرستی که وحی را به خواب‌های روانی یا اوهام ذهنی تقلیل دهد، رد می‌کند. وحی، چونان جویباری زلال از جانب پروردگار است که پیامبران، با صفای باطن و صداقت، آن را به انسان‌ها عرضه می‌دارند. این انتقال، نه نیازمند دانش بشری است و نه متکی به مقامات علمی ظاهری، بلکه ریشه در اتصال الهی دارد.

تأکید زبانی بر حتمیت رسالت

ساختار زبانی آیه، با بهره‌گیری از «إِمَّا» (ترکیب «إِنْ» و «ما») و نون ثقیله در «يَأْتِيَنَّكُمْ»، بر حتمیت و قطعیت آمدن پیامبران تأکید دارد. این ابزارهای بلاغی، چونان نشانه‌هایی در مسیر هدایت، توجه انسان را به اهمیت رسالت جلب می‌کنند. «إِمَّا» و نون تأکید، چونان طنینی رسا، پیام الهی را در گوش جان مخاطب حک می‌کنند و بر این حقیقت صحه می‌گذارند که هدایت الهی، امری حتمی و غیرقابل انکار است.

درنگ: تأکیدات زبانی آیه، از جمله «إِمَّا» و «يَأْتِيَنَّكُمْ»، نشان‌دهنده قطعیت و اهمیت مأموریت پیامبران در انتقال آیات الهی است.

نقد مفهوم امی بودن پیامبر

یکی از باورهای رایج در میان برخی، تفسیر «امی» به معنای بی‌سوادی پیامبر است. این دیدگاه، که ریشه در سوءتفاهم‌های تاریخی دارد، در درس‌گفتارها به شدت نقد شده است. واژه «امی» در قرآن کریم، به معنای تعلق به امت یا منطقه‌ای بزرگ مانند مکه و مدینه (ام‌القری) است، نه نشانه‌ای از بی‌سوادی. پیامبر، که راه آسمان‌ها را می‌شناسد و هدایت بشر را بر عهده دارد، چگونه می‌تواند از دانش خواندن و نوشتن محروم باشد؟ این تفسیر، چونان غباری بر آینه حقیقت، چهره والای پیامبر را مخدوش می‌سازد.

درنگ: «امی» به معنای بی‌سوادی نیست، بلکه به تعلق پیامبر به جامعه‌ای بزرگ و متمدن مانند مکه و مدینه اشاره دارد. این تفسیر، جایگاه والای پیامبر را در هدایت الهی برجسته می‌سازد.

برای روشن‌تر شدن این مفهوم، به شعری از مولانا اشاره شده است: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد». هرچند این شعر از نظر ادبی زیبا و پرمعناست، اما تفسیر آن در مورد بی‌سوادی پیامبر نادرست است. پیامبر، با دانش الهی و هدایت آسمانی، فراتر از علوم بشری، چونان مشعلی فروزان، راه سعادت را به بشر نشان داده است.

استعاره زمین به‌عنوان مادر

مفهوم «ام» (مادر) در فرهنگ قرآنی، به مکه به‌عنوان «ام‌القری» (مادر قریه‌ها) اشاره دارد. در درس‌گفتارها، زمین به مادری تشبیه شده که چونان گهواره‌ای مهربان، انسان را در آغوش می‌گیرد، حتی در هنگام بلایایی چون زلزله. این استعاره، که ریشه در فرهنگ قرآنی دارد، زمین را پناهگاهی برای انسان می‌داند که با وجود ناملایمات، از او حمایت می‌کند.

درنگ: زمین، چونان مادری مهربان، انسان را در آغوش خود حفظ می‌کند و این استعاره، تعلق انسان به طبیعت و نقش حفاظتی آن را نشان می‌دهد.

در این راستا، به شعری از یکی از عالمان دینی اشاره شده است: «زمین ملک من، خدا شاه من». این بیت، زمین را چونان مأمنی معرفی می‌کند که تحت فرمان الهی، انسان را در مسیر زندگی همراهی می‌کند. این دیدگاه، با احترام قرآنی به طبیعت و نقش آن در حیات بشر همخوانی دارد.

تقوا و اصلاح: راه رستگاری

آیه با عبارت «فَمَنِ اتَّقَىٰ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»، پرهیزگاری و اصلاح را کلید رهایی از خوف و حزن معرفی می‌کند. «اتَّقَىٰ» به پرهیز فردی از گناه و «أَصْلَحَ» به بهبود جامعه و خود اشاره دارد. تقوا، چونان سپری است که انسان را از انحرافات حفظ می‌کند، و اصلاح، چونان بذری است که در خاک جامعه کاشته می‌شود تا نهال سعادت بروید.

درنگ: تقوا و اصلاح، دو بال رستگاری‌اند که انسان را از ترس حال و اندوه آینده رها می‌سازند.

درس‌گفتارها، با تمایز بین خوف (ترس از حال) و حزن (اندوه آینده)، نشان می‌دهند که پرهیزگاران، با التزام به این دو اصل، از دغدغه‌های مادی و معنوی آزاد می‌شوند. این تفسیر، با مفهوم قرآنی تقوا به‌عنوان سپری در برابر انحرافات همسوست.

تکذیب و استکبار: مسیر هلاکت

آیه با عبارت «وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا»، تکذیب آیات و خودبزرگ‌بینی را عامل ورود به آتش می‌داند. تکذیب، انکار حقیقت الهی است و استکبار، خودبرتربینی‌ای است که انسان را از پذیرش هدایت بازمی‌دارد. این دو صفت، چونان زنجیرهایی، انسان را به سوی هلاکت می‌کشانند.

درنگ: تکذیب و استکبار، ریشه‌های انحراف‌اند که انسان را از مسیر هدایت دور کرده و به سوی آتش می‌برند.

نقد مفهوم خلود ابدی

درس‌گفتارها، با نقد باور به خلود ابدی در جهنم، واژه «خَالِدُونَ» را به معنای ماندگاری طولانی، نه ابدیت مطلق، تفسیر می‌کنند. این دیدگاه، با استناد به آیه «كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرحمن: ۲۹)، عالم را در حال تحول دائمی می‌داند. بهشت و جهنم، چونان بخشی از هستی، از این پویایی مستثنی نیستند.

درنگ: خلود، به معنای ماندگاری طولانی است، نه ابدیت مطلق. عالم، در پرتو آیه «كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ»، پیوسته در حال تحول است.

این تفسیر، با نقد دیدگاه‌هایی که عذاب را به لذت تبدیل می‌کنند، بر تناسب عذاب با گناه تأکید دارد. عذاب، چونان میوه‌ای است که از درخت گناه می‌روید و مدت آن، متناسب با شدت خطاست.

تحول‌پذیری عالم و خدا

درس‌گفتارها، با استناد به «كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ»، عالم و حتی شئون الهی را در حال تحول و پویایی معرفی می‌کنند. این دیدگاه، ثبات مطلق را نفی کرده و هستی را چونان رودی جاری می‌داند که پیوسته در حرکت است. حتی بهشت و جهنم، در این نگاه، از تحول و پویایی عالم تأثیر می‌پذیرند.

درنگ: عالم هستی، در پرتو «كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ»، در حال تحول دائمی است و هیچ چیز، حتی بهشت و جهنم، از این پویایی مستثنی نیست.

برای تبیین این مفهوم، به مثالی اشاره شده است: فردی که در کاخی مجلل زندگی می‌کند، ممکن است به دلیل محدودیت یا یکنواختی، از آن بگریزد. این تمثیل، نشان‌دهنده نیاز انسان به پویایی و آزادی است، حتی در شرایطی که ظاهراً مطلوب به نظر می‌رسد.

نقد انحرافات در فهم دین

درس‌گفتارها، با اشاره به انحرافات در فهم دین، از افتادن معارف الهی به دست کسانی که از عمق آن بی‌بهره‌اند، انتقاد می‌کنند. این انحرافات، چونان علف‌های هرز، حقیقت دین را در خود پنهان کرده و باورهای نادرست را رواج داده‌اند. علم دینی، نیازمند نگاهی عقلانی و عمیق است تا از خرافات و سوءتفاهمات رهایی یابد.

درنگ: انحرافات در فهم دین، نتیجه دوری از تفکر عقلانی و علمی است. بازگشت به حقیقت قرآنی، راه رهایی از خرافات است.

نیاز انسان به آزادی و پویایی

درس‌گفتارها، با اشاره به نیاز انسان به آزادی و تحول، حتی در شرایط ظاهراً مطلوب، بر پویایی ذاتی بشر تأکید دارند. انسان، چونان پرنده‌ای است که در قفس طلایی نیز به دنبال پرواز است. این نیاز، ریشه در فطرت او دارد و حتی در بهشت مادی، ممکن است به خستگی و گریز منجر شود.

درنگ: انسان، به دلیل فطرت پویا و آزاد خود، حتی در شرایط مطلوب، به دنبال تحول و آزادی است.

جمع‌بندی

تفسیر آیه ۳۵ سوره اعراف، چونان دریچه‌ای به سوی فهم نظام هدایت الهی، نقش پیامبران در انتقال آیات و مسئولیت انسان در برابر آن‌ها را روشن می‌سازد. این آیه، با بیانی شیوا، راه سعادت را در تقوا و اصلاح، و مسیر هلاکت را در تکذیب و استکبار معرفی می‌کند. درس‌گفتارها، با نقد باورهای نادرست، از جمله مفهوم امی بودن پیامبر و خلود ابدی، بر تحول‌پذیری عالم و ضرورت فهم علمی دین تأکید دارند. این نوشتار، با بازنمایی این مفاهیم در قالبی وزین و پژوهشی، تلاش دارد تا حقیقت قرآنی را چونان گوهری درخشان به خواننده عرضه کند.

با نظارت صادق خادمی