متن درس
تفسیر: تأملات در آیات ۴۴ تا ۴۸ سوره اعراف
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۲۹۲)
دیباچه
قرآن کریم، کتابی است که چون چشمهای زلال، حقیقت را بر جانهای تشنه جاری میسازد و آیات آن، چون آیینهای شفاف، راههای رستگاری و گمراهی را به انسان مینمایاند. آیات ۴۴ تا ۴۸ سوره اعراف، با بیانی ژرف و حکیمانه، صحنهای از روز رستاخیز را ترسیم میکنند که در آن، انسانها در سه گروه متمایز ظاهر میشوند: مؤمنان، ظالمان، و گروهی میانه که در بلاتکلیفی به سر میبرند. این نوشتار، با نگاهی عمیق به این آیات، تلاش دارد تا با زبانی روشن و متین، معانی نهفته در آنها را بکاود و با بهرهگیری از تأملات عالمان دینی، تصویری روشن از رحمت بیکران الهی و عدالت بینقص او ارائه دهد. این بررسی، با حفظ تمامی جزئیات و نکات موجود در درسگفتارهای اصلی، به گونهای سامان یافته که همچون درختی تناور، شاخههای معرفت را در برابر خواننده بگستراند.
بخش نخست: انسجام وحیانی قرآن کریم
قرآن کریم، چون نوری الهی، عاری از هرگونه تناقض و تضاد است. این کتاب آسمانی، با ساختار منسجم و بیانی حکیمانه، حقیقت را بیهیچ کاستی و نقصی به انسان عرضه میدارد. با این حال، فهم ژرفای آن نیازمند تأمل، دانش، و دقتی است که از سطح ظاهری فراتر رود. آیات مورد بحث در این نوشتار، یعنی آیات ۴۴ تا ۴۸ سوره اعراف، نمونهای روشن از این انسجام و عمق معناییاند که هرچند در ظاهر ساده مینمایند، اما در باطن، لایههایی از حکمت و معرفت را در خود نهان دارند.
درنگ: قرآن کریم، بهعنوان کلام وحیانی خداوند، از هرگونه تناقض و تضاد مبراست، اما فهم دقیق آن نیازمند ژرفاندیشی و دانش گسترده است.
بخش دوم: تقسیمبندی انسانها در روز رستاخیز
مؤمنان و ظالمان: دو سوی قضاوت الهی
آیات ۴۴ تا ۴۸ سوره اعراف، انسانها را در روز رستاخیز به دو گروه اصلی تقسیم میکنند: مؤمنان، که اهل حق و رستگاریاند، و ظالمان، که به دلیل ستمگری و کفر به آخرت، گرفتار لعنت الهی شدهاند. این تقسیمبندی، چون خطی روشن میان نور و ظلمت، در آیات به وضوح ترسیم شده است.
وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا ۖ قَالُوا نَعَمْ ۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ
و بهشتیان دوزخیان را ندا دهند که ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، راست یافتیم؛ آیا شما نیز آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود، راست یافتید؟ گویند: آری. آنگاه ندا دهندهای در میانشان ندا دهد که لعنت خدا بر ستمگران باد.
این آیه، گفتوگویی میان بهشتیان و دوزخیان را به تصویر میکشد که در آن، مؤمنان از تحقق وعدههای الهی سخن میگویند و ظالمان، با تأیید این حقیقت، به سرانجام شوم خود اقرار میکنند. ندای لعنت بر ظالمان، چون طنین عدالت الهی، مرز میان این دو گروه را روشنتر میسازد.
حجاب میان دو گروه
میان بهشتیان و دوزخیان، حجابی است که چون پردهای معنوی، آنها را از یکدیگر جدا میسازد. این حجاب، هرچند جدایی را نشان میدهد، اما مانع از گفتوگو و مشاهده نیست، چنانکه آیات بعدی از ندا دادن میان این دو گروه خبر میدهند.
وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ
و میان آن دو [گروه] پردهای است.
این حجاب، چون سدی میان نور و ظلمت، جایگاه اخروی این دو گروه را از یکدیگر متمایز میسازد، اما امکان تعامل کلامی را فراهم میآورد، گویی که خداوند خواسته است تا حقیقت برای هر دو گروه آشکار شود.
بخش سوم: اصحاب اعراف، گروه میانه
هویت اصحاب اعراف
آیات مورد بحث، گروه سومی را معرفی میکنند که نه در زمره بهشتیاناند و نه دوزخیان. این گروه، که اصحاب اعراف نامیده شدهاند، در وضعیتی بلاتکلیف قرار دارند، گویی در میانه راه، میان بهشت و دوزخ، ایستادهاند.
وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ
و بر اعراف مردانی هستند که هر یک را از چهرهاش میشناسند.
اصحاب اعراف، که در این آیه بهعنوان «رجال» معرفی شدهاند، نه صرفاً مردان، بلکه به معنای عام انسانها، اعم از زن و مرد، هستند. این تعبیر، با توجه به زمینه تاریخی و اجتماعی زمان نزول قرآن کریم، که در آن زنان کمتر در بیان عمومی ذکر میشدند، به کار رفته است. این گروه، با اعمال خیر و شر متعادل، در انتظار قضاوت نهایی الهیاند.
درنگ: اصحاب اعراف، گروهی میانهاند که نه در زمره مؤمنان کاملاند و نه ظالمان. آنها، که به مستضعفین تعبیر میشوند، در بلاتکلیفی اخروی قرار دارند و در انتظار رحمت الهیاند.
شناخت بسیماهم: روئیت ظاهری، نه علم غیبی
اصحاب اعراف، بهشتیان و دوزخیان را «بسیماهم» میشناسند، یعنی از روی نشانههای ظاهری. این شناخت، نه از جنس معرفت غیبی یا علم باطنی، بلکه مبتنی بر مشاهده حالات و ویژگیهای ظاهری است، مانند آرامش بهشتیان و اضطراب دوزخیان.
این تفسیر، برخلاف برخی دیدگاهها که این شناخت را به ائمه یا اولیا نسبت میدهند، بر سادگی و روانشناختی بودن این مشاهده تأکید دارد. گویی اصحاب اعراف، چون ناظرانی بیطرف، با نگاهی تیزبین، حالات دو گروه را میبینند و از آنها تشخیص میدهند که کدامیک در آرامش بهشتیاند و کدامیک در عذاب دوزخی.
درنگ: شناخت «بسیماهم» در آیه، به معنای مشاهده ظاهری و روانشناختی است، نه علم غیبی یا معرفتی خاص که به ائمه یا اولیا نسبت داده شود.
نقد تفاسیر نادرست
برخی تفاسیر، با نسبت دادن اصحاب اعراف به ائمه یا اولیا، از معنای ظاهری آیه فاصله گرفتهاند. این دیدگاهها، که گاه مبتنی بر روایات غیرمستند است، با سیاق آیات همخوانی ندارد. عالمان دینی تأکید دارند که چنین تفاسیر، از فهم درست قرآن کریم دور شده و به پیچیدگیهای غیرضروری منجر میگردد.
این نقد، چون آیینهای روشن، نشان میدهد که فهم قرآن کریم باید به دور از پیشفرضهای غیرمتناسب با سیاق آیات باشد. اصحاب اعراف، انسانهایی عادیاند که در میانه خیر و شر قرار دارند، نه شخصیتهایی با جایگاه متافیزیکی خاص.
بخش چهارم: وضعیت بلاتکلیفی و طمع به رحمت الهی
ترس و طمع اصحاب اعراف
اصحاب اعراف، در حالی که هنوز به بهشت وارد نشدهاند، طمع ورود به آن را دارند و در عین حال، از قرار گرفتن در کنار ظالمان هراساناند.
وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۚ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ ۖ وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
و بهشتیان را ندا میدهند که سلام بر شما. هنوز به بهشت درنیامدهاند و حال آنکه امید آن دارند. و چون دیدگانشان به سوی دوزخیان برگردد، گویند: پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده.
این آیات، چون نغمهای حزین، حال اصحاب اعراف را به تصویر میکشند که در میانه امید و هراس، چشم به رحمت الهی دوختهاند. آنها به بهشتیان سلام میگویند، گویی در آرزوی همنشینی با آنها هستند، و از خداوند میخواهند که از ظالمان دورشان سازد.
درنگ: اصحاب اعراف، در بلاتکلیفی اخروی، هم طمع ورود به بهشت دارند و هم از همنشینی با ظالمان میهراسند، که این دوگانگی، وضعیت میانه آنها را نشان میدهد.
ندای اصحاب اعراف به دوزخیان
اصحاب اعراف، با نگاهی به دوزخیان، به آنها یادآوری میکنند که ثروت و تکبرشان هیچ سودی برایشان نداشته است.
وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن مَّا أَغْنَىٰ عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ
و اعرافیان دوزخیان را ندا دهند که آنچه گردآورده بودید و آن تکبری که میورزیدید، شما را به کار نیامد.
این ندا، چون زنگ بیداری، به ظالمان یادآور میشود که مادیات و غرورشان، چون سرابی فریبنده، در برابر قضاوت الهی بیارزش بوده است. اصحاب اعراف، از جایگاه میانه خود، این حقیقت را به دوزخیان گوشزد میکنند.
بخش پنجم: رحمت الهی و بخشش مستضعفین
خطاب الهی به اصحاب اعراف
اوج رحمت الهی در آیه پایانی این مجموعه آشکار میشود، جایی که خداوند به اصحاب اعراف خطاب میکند که برخلاف ادعای ظالمان، مشمول رحمت او شده و به بهشت راه خواهند یافت.
أَهَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ۚ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ
آیا اینان همان کسانی نیستند که سوگند میخوردید که خدا به آنان رحمتی نرساند؟ [ولی به آنان گفته میشود:] به بهشت درآیید، نه بیمی بر شماست و نه اندوهگین میشوید.
این خطاب الهی، چون نسیمی روحبخش، ترس و اندوه را از اصحاب اعراف میزداید و آنها را به سوی بهشت رهنمون میسازد. ظالمان، که گمان میبردند این گروه به دلیل گناهانشان به جهنم خواهند رفت، با این خطاب الهی مواجه میشوند که رحمت خداوند، فراتر از تصور آنهاست.
درنگ: خداوند، با رحمت بیکران خود، اصحاب اعراف را که مستضعفیناند، به بهشت راه میدهد و ترس و اندوه را از آنها دور میسازد.
مستضعفین: قربانیان ظلم و گیرندگان رحمت
اصحاب اعراف، که به مستضعفین تعبیر میشوند، کسانیاند که در دنیا، گاه تحت ستم ظالمان بودهاند. آنها، که نه مؤمن کاملاند و نه ظالم، به دلیل ناتوانی و نادانی، گناهانی مرتکب شدهاند، اما خداوند، با رأفت خود، آنها را میبخشد.
این گروه، چون پرندگانی که در میانه آسمان و زمین سرگرداناند، نه در اوج ایمان مؤمناناند و نه در حضیض ظلم ظالمان. اما خداوند، که ربالعالمین است، با نگاهی مهربان، آنها را در آغوش رحمت خود جای میدهد.
مثال فقهی: رحمت الهی در احکام
در فقه اسلامی، برای گناهانی چون قضای روزه، کفارههای سنگین تعیین شده است، اما برای مستضعفین، استغفاری ساده کافی است. گویی خداوند، چون پدری مهربان، با بندگان ناتوان خود با سهولت و رأفت برخورد میکند.
این انعطاف، چون جویباری که از دل سنگ میجوشد، نشاندهنده رحمت بیپایان الهی است که حتی گناهان را با یک استغفار ساده میبخشد، مشروط بر آنکه بنده ظالم نباشد.
درنگ: در فقه اسلامی، خداوند برای مستضعفین راههای آسانی برای توبه و بخشش قرار داده است، که نشاندهنده رحمت بیکران اوست.
بخش ششم: نقد اجتماعی و تاریخی
مستضعفین در بستر تاریخ
بسیاری از مستضعفین، در دنیا قربانی ظلم ظالمان بودهاند. آنها، که گاه بهعنوان کارگران یا زیردستان ظالمان فعالیت میکردهاند، در روز رستاخیز از سوی خداوند مورد رحمت قرار میگیرند. این امر، نشاندهنده عدالت الهی است که ظالم را مجازات میکند و مظلوم را مینوازد.
در بستر تاریخ، نمونههایی از این مستضعفین دیده میشود که تحت ستم ساختارهای اجتماعی ناعادلانه قرار داشتند. عالمان دینی، با اشاره به این واقعیت، تأکید دارند که خداوند با این گروه، نه به دلیل گناهانشان، بلکه به دلیل ناتوانی و مظلومیتشان، با رحمت برخورد میکند.
مثال تاریخی: انتظار عدالت در تحولات اجتماعی
در دوران تحولات اجتماعی، امید به رفع ظلم و برقراری عدالت، چون شعلهای در دلها فروزان بود. اما گاه این امید، با واقعیتهای تلخ مواجه شد. مستضعفین، که در این تحولات گاه قربانی ظلم بودند، در نگاه الهی، مشمول رحمتاند، حتی اگر در دنیا به عدالت کامل دست نیافته باشند.
این مثال، چون آینهای، نشاندهنده وضعیت مستضعفین در دنیاست که گاه در تنگنای ظلم و نادانی گرفتارند، اما در آخرت، خداوند آنها را به سوی بهشت رهنمون میسازد.
بخش هفتم: معنای اعراف و کثرت مستضعفین
برخلاف برخی تفاسیر که اعراف را مکانی مرتفع میدانند، این واژه در اینجا به معنای کثرت و جمعیت زیاد مستضعفین است. این گروه، که نه مؤمن کاملاند و نه کافر، چون دریایی وسیع، اکثریت انسانها را در بر میگیرند.
درنگ: اعراف، نه مکانی مرتفع، بلکه نمادی از کثرت مستضعفین است که در میانه خیر و شر قرار دارند و مشمول رحمت الهی میشوند.
این تفسیر، چون کلیدی، درهای فهم جدیدی را به روی آیات میگشاید و نشان میدهد که خداوند، با رحمت خود، اکثریت انسانها را که در ناتوانی و نادانی گناه کردهاند، در آغوش میگیرد.
بخش هشتم: جمعبندی و تأمل نهایی
آیات ۴۴ تا ۴۸ سوره اعراف، چون تابلویی عظیم، صحنهای از روز رستاخیز را ترسیم میکنند که در آن، عدالت و رحمت الهی به تمامی آشکار میشود. مؤمنان، چون ستارگان درخشان، به سوی بهشت روانه میشوند؛ ظالمان، چون گرفتاران در ظلمت، به سوی دوزخ میروند؛ و مستضعفین، که در میانه این دو گروهاند، با رحمت بیکران الهی به بهشت راه مییابند.
این آیات، چون چشمهای زلال، رحمت خداوند را به تصویر میکشند که حتی کسانی را که در ناتوانی گناه کردهاند، در آغوش میگیرد. خداوند، که مهربانتر از هر پدر و مادری است، با مستضعفین با رأفت برخورد میکند و آنها را از ترس و اندوه رهایی میبخشد.
درنگ: خداوند، با رحمت بیپایان خود، مستضعفین را که نه ظالماند و نه مؤمن کامل، به بهشت رهنمون میسازد و عدالت و رأفت خود را به نمایش میگذارد.
با نظارت صادق خادمی