در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1356

متن درس

 

تفسیر: تأمل در ملکوت و معرفت قیامت صغری

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۵۶)

دیباچه

سوره اعراف، یکی از سور مکی قرآن کریم، با آیاتی ژرف و معرفتی، انسان را به سوی تأمل در حقیقت خلقت و جایگاه او در نظام هستی فرا می‌خواند. این سوره، با تأکید بر مفاهیمی چون رسالت انبیا، ملکوت آسمان‌ها و زمین، و ناشناختگی زمان قیامت، راهی به سوی فهم عمیق‌تر حقیقت الهی می‌گشاید. در این نوشتار، آیات ۱۸۴ و ۱۸۷ این سوره، با نگاهی حکمی و معرفتی مورد بررسی قرار می‌گیرند تا انسان امروز، با تأمل در این آیات، به درک مسئولیت‌های معنوی و اخلاقی خود نائل آید. این اثر، با بهره‌گیری از زبانی فاخر و ساختاری منسجم، تلاش دارد تا معانی والای قرآنی را به گونه‌ای روشن و دل‌انگیز ارائه نماید.

بخش نخست: تزکیه پیامبر و رد شبهات

تأکید بر سلامت عقلانی پیامبر

﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ﴾
آیا نیندیشیده‌اند که در همدمشان هیچ‌گونه دیوانگی نیست؟ او جز هشداردهنده‌ای آشکار نیست.

این آیه، با بیانی قاطع، شبهات مطرح‌شده از سوی کافران درباره سلامت عقلانی پیامبر را رد می‌کند. قرآن کریم، با دعوت به تفکر و تأمل، مخاطب را به بازنگری در پیش‌داوری‌های نادرست فرا می‌خواند. پیامبر، به‌عنوان نذیر مبین، نه تنها از هرگونه نقصان عقلی مبراست، بلکه با حکمت و دانش الهی، راه هدایت را به انسان‌ها نشان می‌دهد. این تزکیه، همانند آینه‌ای روشن، حقیقت رسالت را در برابر چشمان حقیقت‌جویان قرار می‌دهد.

درنگ: آیه ۱۸۴، با تأکید بر سلامت عقلانی پیامبر، شبهات کافران را باطل کرده و بر حکمت و الهی بودن رسالت ایشان گواهی می‌دهد.

پیوند با انبیای پیشین

پیامبر، در این آیه، به‌عنوان ادامه‌دهنده راه انبیای پیشین معرفی می‌شود. همان‌گونه که داود و سلیمان با حکمت و رسالت الهی، امت‌های خویش را هدایت کردند، پیامبر اسلام نیز با همان نور الهی، راه سعادت را به بشریت نشان می‌دهد. این پیوند، همانند رشته‌ای ناگسستنی، استمرار هدایت الهی را در تاریخ بشری به تصویر می‌کشد.

بخش دوم: دعوت به تأمل در ملکوت

ملکوت: حقیقت باطنی خلقت

﴿أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ﴾
آیا در ملکوت آسمان‌ها و زمین و هر آنچه خدا آفریده ننگریسته‌اند؟

ملکوت، باطن و حقیقت معنوی خلقت است که در برابر مُلک، یعنی ظاهر مادی آن، قرار می‌گیرد. قرآن کریم، انسان را به نگریستن در این حقیقت ژرف دعوت می‌کند. این دعوت، همانند فراخوانی است به سوی سفری عمیق در اعماق هستی، جایی که نشانه‌های الهی در هر ذره از خلقت هویداست. تأمل در ملکوت، دریچه‌ای است به سوی ایمان و معرفت، که انسان را از ظواهر مادی فراتر برده و به حقیقت الهی رهنمون می‌شود.

درنگ: ملکوت، به‌عنوان حقیقت باطنی خلقت، انسان را به تأمل در نشانه‌های الهی و شناخت خداوند فرا می‌خواند.

نقد محدودیت‌های علوم مادی

جهان امروز، با پیشرفت‌های علمی، به کاوش در ویژگی‌های ظاهری آسمان‌ها و زمین می‌پردازد. دانشمندان، از ویژگی‌های سیارات گرفته تا ساختارهای کیهانی، به تحلیل مادی خلقت مشغول‌اند. اما این علوم، با همه پیشرفت‌هایشان، از درک حقیقت ملکوتی بازمی‌مانند. قرآن کریم، با تأکید بر نگریستن به ملکوت، انسان را به فراتر رفتن از این محدودیت‌ها دعوت می‌کند. این نقد، همانند تلنگری است که انسان را از غرق شدن در ظواهر مادی به سوی حقیقت معنوی بیدار می‌کند.

بخش سوم: غفلت از ملکوت و پیامدهای آن

فقدان ایمان و گمراهی

عدم تأمل در ملکوت، به معنای دوری از ایمان و اعتقاد به خداوند است. انسانی که از این حقیقت غافل می‌شود، در تاریکی گمراهی فرو می‌رود. این گمراهی، همانند باتلاقی است که انسان را به سوی نابودی می‌کشاند. قرآن کریم، با پرسشی تأمل‌برانگیز، انسان را به بازنگری در باورهای خود دعوت می‌کند:

﴿فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ﴾
پس به کدام سخن، پس از آن ایمان می‌آورند؟

این پرسش، همانند آینه‌ای است که پوچی گمراهی را به انسان نشان می‌دهد. بدون ایمان به خداوند و تأمل در ملکوت، هیچ حقیقتی نمی‌تواند انسان را به سوی سعادت هدایت کند.

درنگ: غفلت از ملکوت، انسان را از ایمان محروم کرده و به سوی گمراهی و تاریکی معنوی سوق می‌دهد.

نزدیک شدن اجل و ضرورت آمادگی

﴿وَعَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ﴾
و شاید که اجلشان نزدیک شده باشد.

این آیه، با بیانی هشداردهنده، انسان را به آگاهی از فناپذیری و نزدیک شدن لحظه مرگ فرا می‌خواند. اجل، همانند سایه‌ای است که همواره همراه انسان است و هر لحظه ممکن است فرا رسد. این حقیقت، انسان را به تأمل در اعمال و باورهای خود و آمادگی برای مواجهه با مرگ دعوت می‌کند. غفلت از این حقیقت، انسان را در باتلاق بی‌ایمانی گرفتار می‌سازد.

طغیان و سرگردانی

﴿وَيَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾
و آنان را در طغیانشان رها می‌کند تا سرگردان شوند.

طغیان، نتیجه اعمال خود انسان است که او را در تاریکی و سرگردانی فرو می‌برد. این سرگردانی، همانند افتادن در باتلاقی است که هر چه انسان بیشتر در آن فرو می‌رود، تاریکی و نابودی بیشتری را تجربه می‌کند. خداوند، بر اساس عدالت خویش، گمراهان را در مسیر خودساخته‌شان رها می‌کند تا عاقبت اعمالشان را ببینند.

درنگ: طغیان، نتیجه غفلت از ملکوت است که انسان را به سوی سرگردانی و تاریکی معنوی می‌کشاند.

عدالت الهی در گمراهی

﴿وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِيَ لَهُ﴾
و هر که را خدا گمراه کند، هیچ هدایت‌کننده‌ای برای او نیست.

این آیه، بر عدالت الهی در گمراهی تأکید دارد. گمراهی، نتیجه اقتضای اعمال انسان است و خداوند، به‌عنوان عادل‌ترین قاضی، بر اساس کردار انسان، او را به سوی هدایت یا گمراهی رهنمون می‌شود. این اصل، همانند ترازویی است که اعمال انسان را با دقت وزن می‌کند و عاقبت او را تعیین می‌کند.

بخش چهارم: قیامت صغری و ناشناختگی مرگ

ناشناخته بودن زمان قیامت

﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي﴾
از تو درباره ساعت می‌پرسند که کی فرا می‌رسد؟ بگو: علم آن تنها نزد پروردگار من است.

این آیه، با بیانی صریح، بر ناشناختگی زمان قیامت تأکید دارد. علم قیامت، همانند گنجی است که تنها در خزانه الهی محفوظ است. این ناشناختگی، انسان را به توکل و تسلیم در برابر اراده الهی دعوت می‌کند، چرا که هیچ‌کس جز خداوند از زمان آن آگاه نیست.

درنگ: زمان قیامت، به‌عنوان یکی از اسرار الهی، تنها در علم خداوند است و انسان را به توکل و آمادگی دائمی دعوت می‌کند.

سنگینی و ناگهانی بودن قیامت

﴿لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً﴾
هیچ‌کس جز او آن را به وقتش آشکار نمی‌کند. در آسمان‌ها و زمین سنگین است و جز به‌ناگاه به شما نمی‌رسد.

«ثقلت» به سنگینی و عظمت قیامت اشاره دارد که تمام نظام هستی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این سنگینی، همانند باری است که آسمان‌ها و زمین را در بر می‌گیرد. ناگهانی بودن قیامت، انسان را به آمادگی دائمی دعوت می‌کند، چرا که این لحظه، همانند مهره‌ای است که ناگاه در چاله مرگ فرو می‌افتد.

درنگ: قیامت، با سنگینی و ناگهانی بودنش، انسان را به آمادگی دائمی برای مواجهه با مرگ فرا می‌خواند.

قیامت صغری: مرگ فردی

در این آیه، قیامت به معنای قیامت صغری یا مرگ فردی است، نه قیامت کبری. مرگ، همانند لحظه‌ای است که انسان به ناگاه با حقیقت مواجه می‌شود. این لحظه، همانند سقوط مهره‌ای در بازی هستی است که هیچ‌کس جز خداوند زمان آن را نمی‌داند. این تفکیک، نشان‌دهنده تفاوت میان مرگ فردی و قیامت جمعی است.

بخش پنجم: ایمان، نجات‌دهنده انسان

نقش ایمان در حفاظت از انسان

ایمان، همانند سپری است که انسان را از بلاها و تاریکی‌های دنیا و آخرت حفظ می‌کند. انسانی که با ایمان به خداوند پناه می‌برد، در هر شرایطی، چه در ظاهر و چه در باطن، از سرگردانی و ناامیدی نجات می‌یابد. این ایمان، همانند نوری است که راه را در تاریکی‌های زندگی روشن می‌کند.

درنگ: ایمان، انسان را از تاریکی گمراهی نجات داده و به سوی نور هدایت رهنمون می‌شود.

آرزوی مرگ در اثر طغیان

انسانی که در باتلاق طغیان و گناه فرو می‌رود، به دلیل فقدان ایمان، زندگی را بی‌معنا می‌یابد و آرزوی مرگ می‌کند. این وضعیت، همانند گرفتار شدن در تاریکی بی‌پایان است که انسان را به سوی ناامیدی و نابودی می‌کشاند. اما مؤمن، حتی در دشوارترین شرایط، با ذکر الهی و امید به خداوند، از این تاریکی رهایی می‌یابد.

بخش ششم: مراتب معرفتی و اولیای الهی

علم به مرگ در اولیای الهی

اولیای الهی، به دلیل اتصال عمیق به حقیقت الهی، از مراتب بالای معرفتی برخوردارند. برخی از ایشان، نه تنها از زمان مرگ خود آگاه‌اند، بلکه اراده مرگ می‌کنند. این معرفت، همانند قله‌ای است که تنها عده‌ای قلیل به آن دست می‌یابند. این مفهوم، در معارف عرفانی مورد توجه قرار گرفته و نشان‌دهنده عمق ارتباط اولیا با خداوند است.

درنگ: اولیای الهی، با علم به مرگ و اراده آن، مراتب بالای معرفتی را به نمایش می‌گذارند.

محدودیت معرفت بشری

﴿وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾
ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.

اکثریت انسان‌ها، به دلیل غفلت یا محدودیت‌های معرفتی، از درک اسرار الهی بازمی‌مانند. اما اقلیتی از اولیای خدا، با اتصال به حقیقت، به این معرفت دست می‌یابند. این تفاوت، همانند فاصله میان قله و دامنه است که تنها عده‌ای قلیل به قله معرفت می‌رسند.

بخش هفتم: نقد دیدگاه‌های نادرست و ضرورت تأمل

نقد تصورات نادرست از قیامت

تصور قیامت به‌عنوان رویدادی یک‌باره و جمعی، با حقیقت نظام الهی سازگار نیست. قیامت صغری، به‌عنوان مرگ فردی، به‌صورت تدریجی و ناگهانی رخ می‌دهد. این حقیقت، همانند جریانی است که هر انسان را در لحظه‌ای خاص با حقیقت مواجه می‌کند. نظام خلقت، به‌گونه‌ای تدریجی پیش می‌رود و تصور مرگ همگانی، با این نظام سازگار نیست.

درنگ: قیامت صغری، به‌عنوان مرگ فردی، تدریجی و ناگهانی است و با تصور قیامت جمعی تفاوت دارد.

نقد عجله در زندگی دنیوی

انسان امروز، در دام عجله و ظواهر دنیوی گرفتار شده و از تأمل در حقیقت الهی بازمی‌ماند. این عجله، همانند دویدن در مسیری است که به سوی تاریکی منتهی می‌شود. قرآن کریم، با دعوت به تأمل و آرامش، انسان را به سوی زندگی آگاهانه و مسئولانه هدایت می‌کند.

جمع‌بندی

تفسیر آیات ۱۸۴ و ۱۸۷ سوره اعراف، انسان را به سفری ژرف در اعماق حقیقت خلقت دعوت می‌کند. این آیات، با تأکید بر سلامت پیامبر، دعوت به تأمل در ملکوت، و ناشناختگی زمان قیامت، راهی به سوی معرفت و ایمان می‌گشایند. مرگ، به‌عنوان قیامت صغری، لحظه‌ای ناگهانی است که انسان را به آمادگی دائمی فرا می‌خواند. ایمان، به‌عنوان نوری هدایتگر، انسان را از تاریکی گمراهی نجات داده و به سوی سعادت رهنمون می‌شود. اولیای الهی، با علم به مرگ و اراده آن، مراتب بالای معرفتی را به نمایش می‌گذارند. این تفسیر، با ارائه تحلیلی جامع و فاخر، تلاش دارد تا مخاطب را به فهمی عمیق‌تر از آیات الهی و مسئولیت‌های انسانی هدایت کند.

با نظارت صادق خادمی