در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1396

متن درس

 

تفسیر: نقد و بررسی مفهوم قتال و فتنه در سوره انفال

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۹۶)

دیباچه

کتاب حاضر، با محوریت تفسیر و نقد آیه سی‌ونهم سوره انفال، به کاوشی عمیق در مفهوم قتال، فتنه، و حاکمیت دین الهی می‌پردازد. این اثر، با تکیه بر درس‌گفتارهای عالمان دینی، به بررسی دقیق و موشکافانه این آیه پرداخته و با نگاهی تاریخی، فلسفی، و قرآنی، به چالش‌های مطرح‌شده در تفسیر آن پاسخ می‌دهد. هدف از این نگارش، ارائه تحلیلی جامع و منسجم است که نه‌تنها محتوای اصلی آیه را روشن می‌سازد، بلکه نقدهای وارد بر آن را با دقتی علمی و نگاهی ژرف مورد کنکاش قرار می‌دهد. این متن، با زبانی روان و متین، به دنبال آن است که خواننده را به تأمل در معانی عمیق قرآنی و واقعیت‌های تاریخی دعوت نماید، گویی سفری است در ژرفای اقیانوس معرفت که هر موج آن، حامل پرسشی نو و پاسخی روشن است.

بخش نخست: تبیین مفهوم قتال و فتنه در آیه سی‌ونهم سوره انفال

متن و ترجمه آیه

وَقَٰتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ ٱلدِّينُ كُلُّهُۥ لِلَّهِ ۚ فَإِنِ ٱنتَهَوْا فَإِنَّ ٱللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

و با آن‌ها بجنگید تا فتنه‌ای باقی نماند و دین همه برای خدا باشد. پس اگر بازایستند، خدا به آنچه می‌کنند بیناست.

این آیه، در ادامه آیات پیشین سوره انفال که به انفاق کفار برای جلوگیری از راه خدا و عاقبت خاسران اشاره دارد، به مؤمنان دستور می‌دهد تا با کفار به نبرد برخیزند تا فتنه (شرک، ظلم، و گمراهی) از میان برود و دین الهی برتری یابد. این دستور، چونان چراغی در تاریکی، راهنمای مؤمنان در مسیر استقرار عدالت و توحید است.

تحلیل مفهوم قتال

واژه «قَٰتِلُوهُمْ» در زبان قرآنی، به معنای جنگیدن متقابل است، نه کشتن یک‌طرفه. این تمایز، چونان خطی میان دو سوی یک رود، جدایی میان نبردی عادلانه و خشونتی بی‌مهار را نشان می‌دهد. «قاتلوا» در قرآن کریم، به‌ویژه در آیاتی مانند آیه سی‌ونهم سوره حج، به نبرد در شرایط خاص، مانند دفاع یا رفع موانع دین، اشاره دارد. این مفهوم، برخلاف «قتلوا» که در مواردی خاص‌تر (مانند آیه ۱۹۱ سوره بقره) به کار رفته، بر درگیری دوسویه تأکید دارد که هدف آن، نه نابودی کامل طرف مقابل، بلکه کاهش موانع حاکمیت الهی است.

مفهوم فتنه در قرآن کریم

واژه «فِتْنَةٌ» در قرآن کریم، معانی متعددی دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به شرک، ظلم، گمراهی، و آزمایش الهی اشاره کرد. در آیه ۱۹۱ سوره بقره، فتنه به معنای شرک و ممانعت از راه خدا تعریف شده است. در آیه مورد بحث، فتنه به گمراهی و ظلمی اشاره دارد که کفار از طریق انفاق برای جلوگیری از گسترش دین خدا ایجاد می‌کنند. این مفهوم، چونان سایه‌ای است که بر سر راه نور توحید می‌افتد و مؤمنان را به تلاش برای رفع آن فرا می‌خواند.

درنگ: فتنه در قرآن کریم، نه‌تنها به معنای شرک و ظلم، بلکه بخشی از آزمایش الهی است که انسان را در مسیر رشد و کمال قرار می‌دهد. دستور قتال، تلاش برای کاهش فتنه و گسترش توحید است، نه حذف کامل آن، زیرا فتنه جزئی از نظام احسن خلقت است.

بخش دوم: نقد غیرقابل تحقق بودن رفع فتنه

چالش تاریخی: فتنه در گذر زمان

یکی از مهم‌ترین نقدهای مطرح‌شده بر این آیه، غیرممکن بودن رفع کامل فتنه است. استدلال می‌شود که در طول چهارده قرن تاریخ اسلام، فتنه نه‌تنها کاهش نیافته، بلکه گاه فزونی یافته است. این نقد، چونان آینه‌ای است که واقعیت‌های تاریخی را پیش روی ما می‌نهد و ما را به تأمل در امکان تحقق آرمان‌های قرآنی دعوت می‌کند. با این حال، قرآن کریم هدف از قتال را حذف کامل فتنه در دنیا نمی‌داند، بلکه به تلاش برای کاهش آن و گسترش حاکمیت توحید اشاره دارد. آیه دوم سوره عنکبوت تأکید می‌کند که فتنه (آزمایش) بخشی از مسیر زندگی بشر است:

أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتْرَكُوٓا أَن يَقُولُوٓا ءَامَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ

آیا مردم پنداشتند که چون گفتند ایمان آوردیم، رها می‌شوند و مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟

این آیه، فتنه را به‌عنوان بخشی از نظام خلقت معرفی می‌کند که حذف کامل آن، نه مقصود الهی است و نه ممکن.

تناقض ظاهری میان قاتلوا و رفع فتنه

نقدی دیگر بر آیه، تناقض ظاهری میان «قاتلوا» و «حتی لا تکون فتنه» است. استدلال می‌شود که اگر هدف رفع کامل فتنه باشد، باید از «قتلوا» (کشتن همه) استفاده می‌شد، نه «قاتلوا» (جنگ متقابل). این نقد، چونان خاری در پای استدلال، به پیچیدگی اجرای این دستور در عمل اشاره دارد. پاسخ آن است که قرآن کریم، قتال را در چارچوب شرایط خاص، مانند دفاع یا رفع ظلم، تجویز کرده است. آیه ۱۹۰ سوره بقره این شرط را روشن می‌سازد:

وَقَٰتِلُوا فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِينَ يُقَٰتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوٓا ۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْمُعْتَدِينَ

و در راه خدا با کسانی که با شما می‌جنگند نبرد کنید، و تجاوز نکنید که خدا تجاوزگران را دوست ندارد.

این آیه، قتال را مشروط به دفاع و پرهیز از تجاوز می‌داند، که نشان‌دهنده هدف محدود و عادلانه آن است.

درنگ: تفاوت میان «قاتلوا» و «قتلوا» در قرآن کریم، نشان‌دهنده تمایز میان نبرد متقابل عادلانه و کشتن یک‌طرفه است. آیه سی‌ونهم انفال، به قتال در راستای کاهش فتنه و گسترش عدالت دعوت می‌کند، نه نابودی کامل مخالفان.

بخش سوم: فتنه به‌عنوان بخشی از خلقت

فتنه و نظام احسن خلقت

یکی از کلیدی‌ترین نکات مطرح‌شده، این است که فتنه جزئی ذاتی از خلقت بشر است. این دیدگاه، چونان رودی جاری در بستر تاریخ، بیانگر آن است که خداوند انسان را با فتنه آفریده و آزمایش را بخشی از مسیر رشد او قرار داده است. آیه هفتم سوره کهف این حقیقت را روشن می‌سازد:

إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى ٱلْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا

ما آنچه را بر زمین است زیوری برای آن قرار دادیم تا آن‌ها را بیازماییم که کدامشان نیکوکارترند.

این آیه، فتنه را به‌عنوان آزمایشی الهی معرفی می‌کند که هدف آن، نه حذف کامل، بلکه هدایت انسان به سوی کمال است. از این‌رو، آیه سی‌ونهم انفال، به‌جای حذف کامل فتنه، به تلاش برای کاهش آن و گسترش ارزش‌های الهی دعوت می‌کند.

نقد آرمانی بودن رفع فتنه

نقد دیگر آن است که هدف «حتی لا تکون فتنه» آرمانی غیرقابل تحقق است، زیرا فتنه، چونان سایه‌ای همراه انسان، همواره در دنیا وجود خواهد داشت. این نقد، با اشاره به تجربه تاریخی چهارده‌قرنه، بر این باور است که تلاش برای رفع فتنه بی‌نتیجه بوده و گروه‌هایی که با تفاسیر نادرست به خشونت روی آورده‌اند، گواهی بر این مدعاست. پاسخ آن است که قرآن کریم، هدف قتال را نه حذف کامل فتنه، بلکه کاهش آن و استقرار عدالت و توحید می‌داند. این هدف، در صدر اسلام تا حدی محقق شد، آنجا که جامعه اسلامی توانست موانع گسترش توحید را کاهش دهد.

درنگ: فتنه، به‌عنوان بخشی از آزمایش الهی، جزئی لاینفک از خلقت است. آیه سی‌ونهم انفال، مؤمنان را به تلاش برای کاهش فتنه و گسترش توحید دعوت می‌کند، نه به آرمانی غیرواقعی برای حذف کامل آن.

بخش چهارم: حاکمیت دین الهی

معنای «وَيَكُونَ ٱلدِّينُ كُلُّهُۥ لِلَّهِ»

عبارت «وَيَكُونَ ٱلدِّينُ كُلُّهُۥ لِلَّهِ» به حاکمیت ارزش‌های الهی، مانند توحید و عدالت، اشاره دارد. این هدف، چونان قله‌ای رفیع، آرمان جامعه مؤمنان است که در آن، شرک و ظلم کاهش یافته و دین خدا برتری یابد. آیه سی‌ونهم انفال، به‌جای نابودی همه غیرمؤمنان، به استقرار این ارزش‌ها دعوت می‌کند. آیه سیزدهم سوره شوری این مفهوم را تقویت می‌کند:

شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحًا وَٱلَّذِىٓ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ

از دین، همان را برای شما مقرر داشت که به نوح سفارش کرد و آنچه به تو وحی کردیم.

این آیه، بر پیوستگی دین الهی در طول تاریخ تأکید دارد و نشان می‌دهد که هدف قتال، استقرار ارزش‌های مشترک ادیان توحیدی است.

نقد غیرواقعی بودن حاکمیت دین

نقد مطرح‌شده، این هدف را غیرقابل تحقق می‌داند، زیرا تصور می‌شود که «دین همه برای خدا باشد» به معنای حذف هر آنچه غیرخداست است. این برداشت، چونان خوانشی نادرست از نقشه‌ای دقیق، به گمراهی می‌انجامد. پاسخ آن است که قرآن کریم، به‌جای حذف کامل غیرمؤمنان، به کاهش موانع دین و گسترش عدالت دعوت می‌کند. این هدف، در صدر اسلام، با تشکیل جامعه‌ای مبتنی بر توحید تا حدی محقق شد.

درنگ: «وَيَكُونَ ٱلدِّينُ كُلُّهُۥ لِلَّهِ» به معنای حاکمیت ارزش‌های الهی، مانند توحید و عدالت، است، نه نابودی همه غیرمؤمنان. این هدف، آرمانی است که در بستر تاریخی تا حدی قابل تحقق است.

بخش پنجم: شرط انتهاء و بصیرت الهی

معنای «فَإِنِ ٱنتَهَوْا فَإِنَّ ٱللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»

عبارت «فَإِنِ ٱنتَهَوْا» به معنای توبه و بازگشت کفار از شرک و ظلم است. اگر کفار از فتنه دست بکشند، خداوند به اعمالشان آگاه است و عذاب را متوقف می‌کند. این شرط، چونان دریچه‌ای به سوی رحمت الهی، نشان‌دهنده عدالت و آگاهی خداوند است. آیه سوم سوره توبه این مفهوم را تأیید می‌کند:

وَأَذَٰنٌ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَى ٱلنَّاسِ يَوْمَ ٱلْحَجِّ ٱلْأَكْبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِىٓءٌ مِّنَ ٱلْمُشْرِكِينَ ۖ وَرَسُولُهُۥ ۚ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ

و اعلامی از خدا و پیامبرش به مردم در روز حج اکبر که خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند. پس اگر توبه کنید، برای شما بهتر است.

این آیه، توبه را راهی برای رهایی از عذاب معرفی می‌کند و بر بصیرت الهی تأکید دارد.

نقد بصیرت الهی و انتهاء

نقد مطرح‌شده، این است که خداوند چه کفار توبه کنند و چه نکنند، به اعمالشان آگاه است، پس شرط «انتهاء» بی‌معناست. این نقد، چونان پرسشی در برابر آینه حکمت الهی، به ظاهر تناقض‌آمیز است. پاسخ آن است که بصیرت الهی، به معنای آگاهی کامل خداوند از اعمال بندگان است، چه توبه کنند و چه اصرار بر فتنه ورزند. شرط انتهاء، دعوتی است به سوی رحمت و توبه، نه الزامی برای تحقق آن.

درنگ: شرط «فَإِنِ ٱنتَهَوْا» دعوتی است به توبه و بازگشت از فتنه، و بصیرت الهی نشان‌دهنده آگاهی خداوند از اعمال بندگان است، چه توبه کنند و چه نکنند.

بخش ششم: تجربه تاریخی و چالش‌های تفسیر

نقد تاریخی: تجربه چهارده‌قرنه

یکی از قوی‌ترین نقدهای مطرح‌شده، به تجربه تاریخی چهارده‌قرنه اشاره دارد که در آن، تلاش برای رفع فتنه بی‌نتیجه بوده است. گروه‌هایی که با تفاسیر نادرست به خشونت روی آورده‌اند، گواهی بر این مدعاست. این نقد، چونان تلنگری بر پیکر علم دینی، ما را به بازنگری در تفاسیر و عملکردها دعوت می‌کند. پاسخ آن است که انحرافات تاریخی، نتیجه تفاسیر نادرست از آیات قرآنی است، نه خود آیه. قرآن کریم، قتال را در چارچوب دفاع و رفع ظلم تجویز کرده، نه به‌عنوان ابزاری برای خشونت بی‌حد.

نیت و تحقق آرمان

نقد دیگر، نیت رفع کامل فتنه را غیرمنطقی می‌داند، زیرا فتنه بخشی از خلقت است. این دیدگاه، چونان نگاهی از فراز کوهی بلند، حقیقت خلقت را پیش چشم می‌آورد. قرآن کریم، نیت خیر را شرط اعمال مؤمنان می‌داند (آیه ۲۶۵ سوره بقره). آیه سی‌ونهم انفال، به تلاش برای کاهش فتنه و گسترش توحید دعوت می‌کند، نه به آرمانی غیرواقعی. تفسیر نادرست این آیه، می‌تواند به گمراهی منجر شود، چنان‌که در برخی جریان‌های تاریخی مشاهده شده است.

درنگ: انحرافات تاریخی، نتیجه تفاسیر نادرست از آیات قرآنی است، نه خود آیه. علم دینی باید به بازنگری تفاسیر و پرهیز از افراط دعوت کند.

بخش هفتم: عدالت الهی و نقش فتنه

فتنه و حکمت الهی

نقد پایانی آن است که خداوند به وجود فتنه راضی است، زیرا فتنه بخشی از حکمت خلقت است. این دیدگاه، چونان کلیدی است که قفل معمای خلقت را می‌گشاید. آیه سی‌وپنجم سوره انبیاء این حقیقت را تأیید می‌کند:

وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ ٱلْخُلْدَ ۖ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ ٱلْخَٰلِدُونَ

ما پیش از تو برای هیچ بشری جاودانگی قرار ندادیم. آیا اگر تو بمیری، آن‌ها جاودانه‌اند؟

این آیه، بر آزمایش بودن زندگی بشر تأکید دارد. آیه سی‌ونهم انفال، به تلاش برای کاهش فتنه و گسترش عدالت دعوت می‌کند، نه حذف کامل آن، که با حکمت الهی سازگار نیست.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با تأمل در نقش فتنه به‌عنوان بخشی از حکمت الهی، نشان داد که هدف آیه سی‌ونهم انفال، نه حذف کامل فتنه، بلکه کاهش آن و گسترش ارزش‌های الهی است. نقدهای مطرح‌شده، هرچند به واقعیت‌های تاریخی اشاره دارند، اما با تفسیر درست آیه، پاسخ داده می‌شوند.

نتیجه‌گیری کل

تفسیر آیه سی‌ونهم سوره انفال، چونان سفری در ژرفای معانی قرآنی، ما را به تأمل در مفاهیم قتال، فتنه، و حاکمیت دین الهی دعوت می‌کند. این آیه، با دعوت به نبرد عادلانه برای کاهش شرک و ظلم، هدفی آرمانی اما قابل تحقق در بستر تاریخی را پیش روی مؤمنان قرار می‌دهد. نقدهای مطرح‌شده، از غیرقابل تحقق بودن رفع فتنه تا تناقض ظاهری «قاتلوا» و «حتی لا تکون فتنه»، با تکیه بر آیات دیگر قرآن کریم و تحلیل‌های تاریخی پاسخ داده شدند. فتنه، به‌عنوان بخشی از نظام احسن خلقت، آزمایشی الهی است که حذف کامل آن ممکن نیست، اما تلاش برای کاهش آن، وظیفه‌ای است که مؤمنان را به سوی عدالت و توحید رهنمون می‌سازد. این اثر، خواننده را به بازنگری در تفاسیر و پرهیز از افراط در اجرای احکام دینی دعوت می‌کند، گویی نوری است که راه را در تاریکی‌های تاریخ روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی