در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1414

متن درس





تفسیر: تأمل در آیات سوره یونس و ناشناختگی مفاهیم متعالی قرآنی

تفسیر: تأمل در آیات سوره یونس و ناشناختگی مفاهیم متعالی قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۱۴)

دیباچه

قرآن کریم، چونان دریایی ژرف و بی‌کران، معانی و مفاهیمی را در خود نهان دارد که ذهن و عقل بشری در برابر عظمت و عمق آن سر تعظیم فرو می‌آورد. سوره یونس، با آیات ابتدایی خود، پرده‌ای از اسرار الهی را به نمایش می‌گذارد که بشر را به تأمل در عظمت خالق و تسلیم در برابر حکمت بی‌پایان او فرا می‌خواند. این نوشتار، با تأمل در آیات سوم تا هفدهم سوره یونس، به‌ویژه آیه سوم، و با بهره‌گیری از درس‌گفتارهای عالمان دینی، تلاش دارد تا ناشناختگی مفاهیم متشابه قرآنی را به زبانی روشن و وزین تبیین نماید. هدف آن است که خواننده با مواجهه با این آیات، به جای سرگشتگی در برابر ناشناخته‌ها، به سوی ایمان، تقوا و عبادت رهنمون گردد، چنان‌که گویی در برابر آسمانی پرستاره ایستاده و از عظمت آن به شگفتی آمده است.

بخش نخست: ناشناختگی مفاهیم متشابه و دعوت به تأمل

ماهیت متعالی آیات سوره یونس

آیات ابتدایی سوره یونس، چونان آینه‌ای که عظمت الهی را بازمی‌تاباند، بشر را به رویارویی با محدودیت‌های ادراک خود دعوت می‌کنند. این آیات، با زبانی که هم فاخر است و هم متعالی، از خلقت آسمان‌ها و زمین، استوای الهی بر عرش، تدبیر امور هستی، و بازگشت همگان به سوی خداوند سخن می‌گویند. اما این مفاهیم، به‌گونه‌ای در پرده ابهام پیچیده شده‌اند که عقل بشری را به تسلیم و تواضع در برابر حکمت بی‌کران الهی وا می‌دارند. گویی این آیات، چونان قله‌های رفیع، از دور دسترس‌ناپذیر می‌نمایند، اما در عین حال، راه را برای انس با خالق هستی هموار می‌کنند.

در این میان، تأکید بر ناشناختگی مفاهیم قرآنی، نه به معنای بی‌معنایی، بلکه به نشانه‌ای از عظمت و عمق این کلام الهی اشاره دارد. بشر، با همه پیشرفت‌های علمی و معرفتی، همچنان در برابر پرسش‌هایی چون چیستی عرش، چگونگی تدبیر امور، یا ماهیت خلقت اولیه و اعاده آن، درمانده است. این درماندگی، چونان بادی که شاخسار درختان را به رقص درمی‌آورد، انسان را به سوی فروتنی و ایمان سوق می‌دهد.

آیه سوم سوره یونس: دریچه‌ای به عظمت الهی

إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ ٱسْتَوَىٰ عَلَى ٱلْعَرْشِ يُدَبِّرُ ٱلْأَمْرَ ۖ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِنۢ بَعْدِ إِذْنِهِ ۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمْ فَٱعْبُدُوهُ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ

پروردگار شما آن خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش استیلا یافت، کار [جهان] را تدبیر می‌کند. هیچ شفیعی جز به اذن او نیست. این است خداوند، پروردگار شما؛ پس او را بپرستید. آیا پند نمی‌گیرید؟

این آیه، چونان کلیدی زرین، دروازه‌ای به سوی شناخت پروردگار می‌گشاید. خلقت آسمان‌ها و زمین در «ستة ایام»، استوای الهی بر عرش، و تدبیر امور هستی، همگی نشانه‌هایی از قدرت و حکمت بی‌کران الهی‌اند. اما این مفاهیم، چنان ژرف و متعالی‌اند که بشر تنها می‌تواند در برابر آن‌ها سر تعظیم فرود آورد و به عبادت روی آورد. «ستة ایام» نه لزوماً روزهای زمینی، بلکه مراحل تکوینی خلقت‌اند که حکایت از نظم و حکمت الهی دارند. «عرش»، چونان تخت پادشاهی بی‌مانند خداوند، نمادی از حاکمیت مطلق اوست، و «تدبیر امور»، چونان جریانی پایان‌ناپذیر، از مدیریت الهی بر همه هستی سخن می‌گوید.

تأکید بر ناشناختگی این مفاهیم، دعوتی است به تأمل در عظمت الهی. بشر، چونان مسافری در بیابانی بی‌کران، تنها می‌تواند به نشانه‌های راه بنگرد و در برابر عظمت خالق به تسبیح و عبادت پردازد. این آیه، با دعوت به عبادت، راه را برای انس با خداوند هموار می‌کند و از انسان می‌خواهد که به جای غرق شدن در پرسش‌های بی‌پاسخ، به ایمان و تقوا روی آورد.

درنگ:

ناشناختگی مفاهیم متشابه قرآنی، نه نشانه ضعف، بلکه دعوتی به تواضع و ایمان است. این آیات، انسان را به تأمل در عظمت الهی و تسلیم در برابر حکمت بی‌کران او فرا می‌خوانند.

بخش دوم: تمایز وحی الهی و اتهام سحر

وحی در برابر سحر: پاسخی به تکذیب‌کنندگان

آیات سوره یونس، به‌ویژه در پاسخ به معاصران پیامبر(ص) که وحی را به سحر و جادو نسبت می‌دادند، بر اصالت و متعالی بودن کلام الهی تأکید دارند. وحی، چونان نوری که از آسمان فرو می‌ریزد، از منبعی الهی سرچشمه می‌گیرد و بی‌نیاز از تلاش بشری است. در مقابل، سحر، پدیده‌ای زمینی و محدود است که در برابر عظمت وحی، چونان سایه‌ای در برابر خورشید، ناچیز می‌نماید.

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ ٱفْتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِـَٔايَٰتِهِۦٓ ۚ إِنَّهُۥ لَا يُفْلِحُ ٱلْمُجْرِمُونَ

کیست ستمکارتر از آن که بر خدا دروغ بندد یا آیات او را تکذیب کند؟ به راستی که مجرمان رستگار نمی‌شوند.

این آیه، با صراحت و قاطعیت، تکذیب‌کنندگان وحی را ظالم‌ترین افراد می‌خواند. انکار وحی، چونان بستن چشمان در برابر نور خورشید، انسان را در تاریکی غفلت و کفر فرو می‌برد. این بخش از سوره یونس، با تأکید بر ناکامی مجرمان، راه را برای پذیرش وحی و ایمان به خداوند هموار می‌کند.

ناتوانی پیامبر در تغییر وحی

قُلْ مَا يَكُونُ لِىٓ أَنْ أُبَدِّلَهُۥ مِن تِلْقَآئِ نَفْسِىٓ ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ ۖ إِنِّىٓ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّى عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

بگو: مرا نرسد که آن [وحی] را از پیش خود تغییر دهم، جز آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم. من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم، از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم.

این آیه، چونان آینه‌ای که تواضع پیامبر(ص) را بازمی‌تاباند، بر ناتوانی او در دخل و تصرف در وحی تأکید دارد. پیامبر، چونان امانی‌داری امین، تنها حامل کلام الهی است و هیچ اختیاری در تغییر آن ندارد. ترس او از عذاب روز بزرگ، نشانه‌ای از عمق ایمان و تسلیم او در برابر خداوند است. این تواضع، چونان مشعلی فروزان، راه را برای پیروان وحی روشن می‌کند و بر اصالت و قداست قرآن کریم گواهی می‌دهد.

درنگ:

وحی الهی، چونان جریانی زلال از مبدأ هستی، از هرگونه دخل و تصرف بشری مصون است. تکذیب آن، جز ظلم و ناکامی به همراه ندارد.

بخش سوم: خلقت و نظام کیهانی

آسمان‌ها و زمین: نشانه‌های حکمت الهی

قرآن کریم، در آیات سوره یونس، از خلقت آسمان‌ها و زمین سخن می‌گوید، اما این خلقت، چونان کتابی بسته، برای بشر ناشناخته باقی می‌ماند. «سبع سماوات»، چونان طبقاتی از عالم هستی، در برابر دیدگان انسان گسترده شده‌اند، اما تعداد و ماهیت آن‌ها در پرده ابهام است. این ناشناختگی، چونان دعوتی به تأمل در عظمت خالق، انسان را به فروتنی و ایمان فرا می‌خواند.

إِنَّ فِي ٱخْتِلَٰفِ ٱلَّيْلِ وَٱلنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَتَّقُونَ

به راستی که در آمد و شد شب و روز و آنچه خدا در آسمان‌ها و زمین آفریده، نشانه‌هایی است برای قومی که پروا می‌کنند.

اختلاف شب و روز، چونان رقصی هماهنگ در نظام کیهانی، نشانه‌ای از حکمت و نظم الهی است. این نشانه‌ها، تنها برای کسانی که با دیده تقوا به عالم می‌نگرند، قابل درک‌اند. گویی تقوا، چونان کلیدی است که قفل اسرار خلقت را می‌گشاید و انسان را به سوی معرفت الهی رهنمون می‌شود.

نظام خورشید و ماه: محاسبه زمان و حکمت الهی

هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ ٱلشَّمْسَ ضِيَآءً وَٱلْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُۥ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا۟ عَدَدَ ٱلسِّنِينَ وَٱلْحِسَابَ ۚ مَا خَلَقَ ٱللَّهُ ذَٰلِكَ إِلَّا بِٱلْحَقِّ

اوست که خورشید را تابان و ماه را نورانی قرار داد و برای آن منزلگاه‌هایی مقدر کرد تا شماره سال‌ها و حساب را بدانید. خدا این‌ها را جز به حق نیافرید.

خورشید و ماه، چونان دو گوهر درخشان در آسمان خلقت، نه تنها زمان را برای بشر قابل محاسبه کرده‌اند، بلکه نشانه‌ای از حکمت و هدفمندی الهی‌اند. منزلگاه‌های ماه، چونان ایستگاه‌هایی در مسیر بی‌پایان هستی، نظمی را به نمایش می‌گذارند که فراتر از فهم بشری است. این نظام، دعوتی است به تأمل در «حق» خلقت، که چونان گوهری در دل آیات قرآنی پنهان است.

درنگ:

نظام کیهانی، با خورشید و ماه و اختلاف شب و روز، چونان آینه‌ای است که حکمت و نظم الهی را بازمی‌تاباند و تنها با دیده تقوا قابل درک است.

بخش چهارم: بازگشت، جزا و قیامت

بازگشت همگان به سوی خداوند

إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا ۖ وَعْدَ ٱللَّهِ حَقًّا

به سوی اوست بازگشت همه شما، وعده خدا حق است.

بازگشت به سوی خداوند، چونان مقصدی نهایی در سفر هستی، همگان را در بر می‌گیرد. این وعده، چونان ستونی استوار، بر حقیقت الهی استوار است، اما چگونگی و زمان آن برای بشر در پرده ابهام است. این ناشناختگی، چونان بادی که در گوش مسافر زمزمه می‌کند، او را به سوی ایمان و تسلیم فرا می‌خواند.

آغاز و اعاده خلقت

إِنَّهُۥ يَبْدَؤُا۟ ٱلْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ

اوست که خلق را آغاز می‌کند، سپس آن را بازمی‌گرداند.

خلقت اولیه و اعاده آن، چونان دو بال پرنده‌ای که در آسمان بی‌کران پرواز می‌کند، نشانه‌ای از قدرت بی‌حد الهی است. این فرآیند، که در قرآن کریم با واژگان «ابداء» و «اعاده» توصیف شده، فراتر از فهم بشری است و تنها در سایه ایمان به خداوند معنا می‌یابد.

جزا و پاداش مؤمنان و عذاب کافران

لِيَجْزِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّٰلِحَٰتِ بِٱلْقِسْطِ ۚ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌۢ بِمَا كَانُوا۟ يَكْفُرُونَ

تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، به عدالت پاداش دهد. و کسانی که کفر ورزیدند، برایشان شرابی از آب جوشان و عذابی دردناک است، به سبب آنکه کفر می‌ورزیدند.

پاداش مؤمنان، چونان گلی که در باغ ایمان می‌روید، با عدالت الهی شکوفا می‌شود. در مقابل، عذاب کافران، با «شراب حمیم» و «عذاب الیم»، چونان آتشی است که در نتیجه کفر و ناسپاسی شعله‌ور می‌گردد. این مفاهیم، که در پرده ابهام قرآنی پیچیده شده‌اند، تنها با ایمان و تقوا قابل درک‌اند.

درنگ:

بازگشت به سوی خداوند و جزای اعمال، چونان دو روی یک سکه، نشانه‌ای از عدالت و حکمت الهی‌اند که تنها در سایه ایمان و تقوا معنا می‌یابند.

بخش پنجم: نقد تصورات عامه‌پسند و دعوت به عبادت

مقایسه قرآن کریم با داستان‌های عامه‌پسند

در درس‌گفتارها، قرآن کریم با داستان‌های عامه‌پسند، مانند «امیرارسلان»، مقایسه شده است. این داستان‌ها، چونان جویباری روان، به دلیل سادگی و سطحی بودن، برای عموم قابل فهم‌اند، اما قرآن کریم، چونان اقیانوسی ژرف، تنها با معرفت و تقوا قابل درک است. این مقایسه، نه برای کاستن از شأن قرآن، بلکه برای نشان دادن عظمت و متعالی بودن آن است. گویی داستان‌های عامه‌پسند، چونان شمعی کوچک در برابر خورشید فروزان قرآن کریم‌اند که تنها سایه‌ای از حقیقت را بازمی‌تابانند.

این تفاوت، دعوتی است به دوری از ساده‌انگاری و روی آوردن به معرفت الهی. بشر، که در برابر داستان‌های ساده به شوق می‌آید، در برابر آیات قرآنی باید به تأمل و تسلیم روی آورد، چنان‌که گویی در برابر آسمانی پرستاره ایستاده و از عظمت آن به شگفتی آمده است.

دعوت به عبادت در برابر ناشناختگی

با وجود ناشناختگی مفاهیم قرآنی، آیات سوره یونس انسان را به عبادت و تسلیم در برابر خداوند فرا می‌خوانند. این دعوت، چونان نسیمی که در میان شاخسارها می‌وزد، قلب انسان را به سوی انس با خالق هدایت می‌کند. عبادت، پاسخ منطقی به عظمت الهی است، حتی اگر جزئیات خلقت، عرش، یا قیامت برای بشر ناشناخته باقی بماند.

دَعْوَىٰهُمْ فِيهَا سُبْحَٰنَكَ ٱللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَٰمٌ ۚ وَءَاخِرُ دَعْوَىٰهُمْ أَنِ ٱلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ

ندای ایشان در آن [بهشت] سبحانک اللهم است و درودشان در آن سلام است و پایان ندایشان این است که الحمد لله رب العالمین.

تسبیح و حمد الهی، چونان گوهری در دل بهشت، نشانه‌ای از قرب و انس با خداوند است. این عبادت، حتی اگر جزئیاتش برای بشر ناشناخته باشد، راهی است برای ارتباط با عظمت الهی و دریافت معرفتی که فراتر از عقل بشری است.

درنگ:

قرآن کریم، با عظمت و متعالی بودن خود، انسان را به سوی عبادت و تسلیم در برابر خداوند فرا می‌خواند، حتی اگر مفاهیم آن در پرده ابهام باقی بمانند.

بخش ششم: نقد تصورات ساده‌انگارانه درباره قیامت

پیچیدگی قیامت و ناشناختگی آن

قیامت، چونان مقصدی در پایان راه هستی، در آیات سوره یونس به صورت رویدادی متعالی و ناشناخته توصیف شده است. این رویداد، نه یکپارچه، بلکه به صورت دوره‌ای برای گروه‌های مختلف بشر تصور شده است. این دیدگاه، چونان شاخه‌ای که در باد می‌لرزد، از پیچیدگی و عظمت قیامت سخن می‌گوید و بشر را به ایمان به وعده الهی فرا می‌خواند.

ناشناختگی قیامت، نه نشانه ضعف، بلکه دعوتی به تأمل در حکمت الهی است. بشر، که در برابر پرسش‌هایی چون چگونگی حشر یا زمان آن درمانده است، باید به جای جستجوی پاسخ‌های عقلی، به ایمان و تسلیم روی آورد. گویی قیامت، چونان دریایی بی‌کران، تنها با کشتی ایمان قابل عبور است.

درنگ:

قیامت، با عظمت و ناشناختگی خود، انسان را به ایمان و تسلیم در برابر وعده حق الهی فرا می‌خواند.

جمع‌بندی

آیات ابتدایی سوره یونس، چونان نوری که از آسمان معرفت فرو می‌ریزد، انسان را به تأمل در عظمت و حکمت الهی دعوت می‌کنند. این آیات، با معرفی خداوند به عنوان خالق آسمان‌ها و زمین، مدبر امور، مقصد بازگشت خلایق، و خالق نظام کیهانی، بر ناشناختگی مفاهیم متشابه و ضرورت ایمان و عبادت تأکید دارند. ناشناختگی این مفاهیم، نه مانعی برای معرفت، بلکه پلی است به سوی تسلیم و انس با خداوند. مقایسه قرآن کریم با داستان‌های عامه‌پسند، نشان‌دهنده عمق و متعالی بودن کلام الهی است که تنها با تقوا و معرفت باطنی قابل درک است. در نهایت، این آیات، چونان مشعلی فروزان، راه را برای عبادت، ایمان و تقوا روشن می‌کنند و انسان را به سوی مقصدی والا هدایت می‌نمایند.

با نظارت صادق خادمی