متن درس
تفسیر: ایمان و توکل در پرتو آیه ۸۴ سوره یونس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۱۴)
دیباچه
قرآن کریم، چونان دریایی بیکران، معارفی ژرف و لایهلایه را در خود جای داده است که هر آیهاش، دریچهای به سوی حقیقت و هدایت میگشاید. آیه ۸۴ سوره یونس، که گفتوگوی حضرت موسی (ع) با قوم بنیاسرائیل را در بستری از آزمونهای ایمانی روایت میکند، از جمله این آیات است که مفاهیم بنیادین ایمان، توکل، و تسلیم را به زیبایی به تصویر میکشد. این نوشتار، با نگاهی عمیق به این آیه، در پی آن است که با زبانی فصیح و ساختاری منسجم، ابعاد مختلف ایمان و لوازم آن را برای مخاطبان اندیشمند تبیین نماید. در این مسیر، با بهرهگیری از تحلیلهای قرآنی و پیوندهای معنایی، تلاش شده تا روح این آیه در قالبی روشن و متین ارائه گردد.
متن و ترجمه آیه
وَقَالَ مُوسَىٰ يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ
و موسی گفت: ای قوم من، اگر به خدا ایمان آوردهاید، بر او توکل کنید اگر تسلیم او هستید.
این آیه، گفتوگویی از حضرت موسی (ع) با قوم خویش را در هنگامهای دشوار به تصویر میکشد، جایی که ایمان و توکل به مثابه دو بال رهایی از فتنهها و ظلمها معرفی میشوند. در ادامه، با نگاهی موشکافانه، ابعاد مختلف این آیه بررسی خواهد شد.
بخش نخست: ماهیت ایمان و دشواریهای آن
ایمان، گوهری دشوار و ارزشمند
ایمان، چون گوهری نایاب، در ژرفای وجود انسان جای دارد و دستیابی به آن نیازمند تلاشی عظیم و التزامی راستین است. در آیه مورد بحث، با عبارت «إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ»، ایمان به عنوان حالتی وجودی معرفی میشود که فراتر از ادعای زبانی است. ایمان حقیقی، نه تنها معرفت قلبی و اقرار زبانی، بلکه عمل به جوارح را نیز در بر میگیرد. این مفهوم، در سنت علوم قرآنی، چونان درختی تناور توصیف شده که ریشه در قلب دارد، شاخههایش در زبان نمود مییابد و میوهاش در رفتار متجلی میشود.
درنگ: ایمان، فراتر از ادعای زبانی، التزامی عملی است که در رفتار و کردار انسان متبلور میشود. دشواری ایمان در آن است که باید در برابر وسوسههای نفسانی و اجتماعی چون ریا، کبر، و دروغ پایداری کرد.
در تفاسیر کلاسیک، از جمله تفسیر المیزان، ایمان به سه رکن معرفت قلبی، اقرار زبانی، و عمل به جوارح تعریف شده است. این آیه، با تأکید بر جنبه عملی ایمان، آن را از ادعای صوری متمایز میسازد. ایمان، چونان آتشی است که قلب را روشن میکند، اما تنها زمانی شعلهور میماند که با عمل صالح پاسداری شود.
پیوند ایمان و توکل
عبارت «فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا» در آیه، توکل را به عنوان میوه طبیعی ایمان معرفی میکند. توکل، چونان واگذاری کشتی وجود به امواج حکمت الهی است، جایی که مومن با اطمینان به قدرت و رحمت خداوند، در برابر طوفانهای زندگی ایستادگی میکند. توکل، نه انفعال است و نه بیعملی، بلکه اعتماد قلبی به خداوند است که با تلاش انسانی همراه میشود. این مفهوم، در آثار عرفانی، مانند شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، به عنوان مرتبهای والا از اعتماد به خدا توصیف شده است.
در این آیه، توکل به مثابه پلی است که ایمان را به تسلیم متصل میکند. مومن حقیقی، کسی است که در برابر وسوسههای ریا، کبر، دروغ، و ستم مقاومت کرده و امور خویش را به خداوند واگذار میکند. این واگذاری، چونان سپردن بذری به خاک حاصلخیز است که با مراقبت و کوشش، به درختی بارور بدل میشود.
تکرار شرط «إِن كُنتُمْ» و دشواری مسلمانی
تکرار عبارت «إِن كُنتُمْ» در «إِن كُنتُمْ آمَنتُم» و «إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ»، چونان آینهای است که مخاطب را به تأمل در خویشتن دعوت میکند. این تکرار، بر دشواری مسلمانی تأکید دارد و نشان میدهد که تسلیم حقیقی، فراتر از هویت ظاهری یا ادعای زبانی است. واژه «مسلمین» در اینجا، به معنای تسلیم کامل در برابر اوامر الهی است که نیازمند خودسازی مستمر و محاسبه نفس است.
در تفسیر نمونه، این تکرار به عنوان روشی برای تأکید بر جدیت و عمق ایمان و تسلیم تحلیل شده است. مسلمانی، چونان سفری است که هر گام آن نیازمند اخلاص و خودآزمایی است. این آیه، مخاطب را به محک زدن ایمان خویش دعوت میکند تا از سطحینگری و ادعای صوری فاصله گیرد.
بخش دوم: معیارهای مومن حقیقی
سه رکن ایمان عملی
آیه ۸۴ سوره یونس، با تأکید بر لوازم ایمان، سه معیار بنیادین را برای مومن حقیقی برمیشمارد: اجتناب از حرام، پرهیز از ظلم، و بهرهمندی از هدایت مربی یا عقل درونی. این سه رکن، چونان ستونهای بنایی رفیع، ایمان را استوار میسازند.
- اجتناب از حرام: مومن حقیقی، کسی است که از حرام، چونان آتشی سوزان، دوری میجوید. حرامخوری، ایمان را چون زهری مهلک تباه میکند.
- پرهیز از ظلم: ظلم، چه به خود و چه به دیگران، با ایمان ناسازگار است. مومن، چونان باغبانی است که نهال عدالت را در وجود خویش میپروراند.
- بهرهمندی از مربی: مربی، چه به معنای عالم دینی و چه عقل و وجدان درونی، چونان چراغی است که مسیر ایمان را روشن میسازد.
درنگ: مومن حقیقی، کسی است که از حرام دوری گزیند، ظلم نورزد، و از هدایت مربی یا عقل درونی بهرهمند شود. این سه معیار، چونان آینههایی هستند که حقیقت ایمان را در وجود انسان منعکس میکنند.
در سنت اسلامی، نقش مربی یا عالم دینی در هدایت افراد به سوی احکام شرعی و اخلاقی برجسته است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، بر لزوم تعلیم و تربیت دینی تأکید کرده و آن را رکنی اساسی در مسیر ایمان میداند.
نقد ادعای صوری ایمان
ادعای زبانی مسلمانی، بدون پشتوانه عملی، چونان کاخی است که بر شنهای سست بنا شده باشد. این آیه، با تأکید بر تفاوت بین ایمان حقیقی و ادعای صوری، به نقد نفاق و دورویی در جامعه دینی میپردازد. کسانی که با زبان ادعای ایمان میکنند، اما در عمل مرتکب گناه، ظلم، یا نفاق میشوند، از حقیقت ایمان بیبهرهاند. این مفهوم، در قرآن کریم، در آیه ۱۴ سوره حجرات نیز بازتاب یافته است:
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا
اعراب گفتند: ایمان آوردیم. بگو: شما ایمان نیاوردهاید، بلکه بگویید تسلیم شدهایم.
این آیه، ایمان را از تسلیم ظاهری متمایز میسازد و بر لزوم التزام عملی تأکید دارد.
بخش سوم: ظالمان و کافران در برابر مومنان
ویژگیهای قوم ظالم و کافر
آیه بعدی، با اشاره به دعای قوم («رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً مِّن قَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»), ظالمان و کافران را به عنوان کسانی معرفی میکند که از مسیر ایمان و تقوا منحرف شدهاند. این افراد، به سبب ارتکاب حرام، ظلم، و فقدان هدایت، در برابر مومنان قرار میگیرند.
رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً مِّن قَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ
پروردگارا، ما را فتنه قوم ظالمان قرار مده و به رحمت خویش ما را از قوم کافران نجات ده.
در تفسیر کشاف زمخشری، ظالمان به کسانی اطلاق میشود که با نافرمانی از خدا و ستم به دیگران، خود را از رحمت الهی محروم میکنند. این مفهوم، در اینجا با کافران پیوند خورده و نشاندهنده انحراف از مسیر ایمان است.
دعا برای رهایی از فتنه
دعای قوم برای رهایی از فتنه ظالمان و کافران، چونان فریادی است که از عمق ایمان برمیخیزد. این دعا، آگاهی قوم از خطرات محیطی و اجتماعی را نشان میدهد که میتواند ایمان را متزلزل سازد. در تفسیر ابنکثیر، این دعا نشانهای از توکل و توسل به رحمت الهی برای حفظ ایمان در برابر فتنههای اجتماعی و اخلاقی دانسته شده است.
بخش چهارم: ایمان و سعادت اخروی
ایمان، ضامن رهایی از حساب و کتاب
ایمان حقیقی، چونان سپری است که مومن را از عذاب و حساب سخت الهی در امان میدارد. کسی که از ظلم، نفاق، و حرام دوری گزیند، زندگی پاکی را میسازد که در روز قیامت، او را از حساب و کتاب بینیاز میکند. این مفهوم، با آیه ۳۰ سوره کهف همخوانی دارد:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا
همانا کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، برایشان باغهای فردوس جایگاهی خواهد بود.
این آیه، عمل صالح را مکمل ایمان میداند و سعادت اخروی را نتیجه این پیوند میشمارد.
خودآزمایی، راهی به سوی ایمان
انسان، برای شناخت حقیقت ایمان خویش، باید چونان باغبانی که نهال وجودش را میپروراند، به خودآزمایی بپردازد. این خودآزمایی، که در سنت اسلامی به «محاسبه نفس» شهرت دارد، انسان را دعوت میکند تا وجود خویش را در سه محور نفاق، ظلم، و حرامخوری محک زند. اگر این سه صفت در وجود او نباشد، ایمانش چون گوهری ناب درخشان خواهد بود.
درنگ: خودآزمایی در سه محور نفاق، ظلم، و حرامخوری، چونان آینهای است که حقیقت ایمان را به انسان نشان میدهد. مومن حقیقی، کسی است که از این سه صفت پاک باشد.
بخش پنجم: الگوسازی عملی از ایمان
نمونهای از زندگی پاک
برای تبیین ایمان حقیقی، ارائه نمونههای عملی، چونان چراغی است که مسیر را برای دیگران روشن میکند. در این راستا، مثالی از زندگی مادری صالح روایت شده که عاری از نفاق، ظلم، و حرام بود. این مادر، در برابر اختلافات، نه با خشم و ستیز، بلکه با اشک و سکوت پاسخ میداد، رفتاری که نشاندهنده عمق ایمان و تسلیم او در برابر خداوند بود. هنگامی که با خواهر یا همسایهاش سخن به اختلاف میکشید، جز گریه و سکوت راهی برنمیگزید، و این خویشتنداری، دیگران را به تأمل و شرمساری وا میداشت.
این نمونه، چونان نقشی برجسته بر سنگ، الگویی عملی از ایمان را به نمایش میگذارد. چنین فردی، که در زندگی خویش از نفاق، ظلم، و حرام دوری گزیده، در لحظه مرگ نیز با آرامشی آسمانی به سوی پروردگار میشتابد. روایت شده که این مادر، در سنین کهنسالی، با تسبیح در دست و ذکر خداوند بر لب، پس از خواندن نماز صبح، از دنیا رفت. این تصویر، چونان تابلویی زیبا، نشاندهنده سعادت اخروی مومن حقیقی است.
ایمان و محشور شدن با اولیای الهی
مومن حقیقی، که از ظلم، نفاق، و حرام دوری گزیند، نه تنها از حساب و کتاب قیامت در امان است، بلکه با اولیای الهی محشور میشود. این سعادت، چونان مقصدی است که هر مومنی در پی آن است. روایت مکاشفهای از این مادر صالح، که در عالم معنا با لباسی چون عروسان و در شبی چون شب زفاف دیده شده، نشاندهنده جایگاه والای او در نزد خداوند است. این تصویر، چونان شعری دلانگیز، از سعادت اخروی مومنان سخن میگوید.
جمعبندی
آیه ۸۴ سوره یونس، چونان چراغی فروزان، راه ایمان و توکل را به انسان نشان میدهد. این آیه، با تأکید بر پیوند ایمان، توکل، و تسلیم، چارچوبی جامع برای شناخت مومن حقیقی ارائه میدهد. ایمان، چونان گوهری است که با اجتناب از حرام، پرهیز از ظلم، و بهرهمندی از هدایت مربی یا عقل درونی به دست میآید. تکرار شرط «إِن كُنتُمْ»، انسان را به خودآزمایی دعوت میکند تا از ادعای صوری ایمان فاصله گیرد. دعای قوم برای رهایی از فتنه ظالمان و کافران، نشاندهنده آگاهی از خطرات اجتماعی و اخلاقی است که ایمان را تهدید میکند.
این آیه، انسان را به تأمل در رفتار خویش فرا میخواند تا با محاسبه نفس، حقیقت ایمان خود را محک زند. نمونههای عملی، چون زندگی مادری صالح، نشان میدهد که ایمان حقیقی، در گرو پاکی از نفاق، ظلم، و حرام است. چنین مومنی، نه تنها از حساب و کتاب قیامت در امان است، بلکه با اولیای الهی محشور میشود. این مفاهیم، چونان نوری در تاریکی، راه سعادت را به انسان نشان میدهند و او را به سوی خودسازی و التزام به ارزشهای الهی رهنمون میسازند.
با نظارت صادق خادمی