متن درس
تفسیر: مشیت الهی و تکامل عالم در پرتو آیات سوره یونس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۲۲)
دیباچه
کتاب حاضر، تأملی ژرف در آیات ۹۳ و ۹۹ سوره یونس از قرآن کریم است که با نگاهی نو به مفاهیم مشیت الهی، اختیار انسان، و سیر تکامل عالم میپردازد. این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای عالمان دینی، درصدد است تا با زبانی روشن و متین، لایههای عمیق معانی قرآنی را برای پژوهشگران و طالبان حقیقت آشکار سازد. محور این نوشتار، تبیین رابطه میان مشیت الهی و هدایت بشر است که در بستری از تکامل تدریجی عالم و نفی هرگونه اکراه در ایمان به تصویر کشیده شده است. با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و روایات، این متن به دنبال آن است که خواننده را به سوی فهمی نوین از حکمت الهی و نقش انسان در این مسیر رهنمون شود.
بخش نخست: سرنوشت بنیاسرائیل و قضاوت الهی
تبیین آیه ۹۳ سوره یونس
وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّىٰ جَاءَهُمُ الْعِلْمُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
و بهراستی بنیاسرائیل را در جایگاهی نیکو جای دادیم و از چیزهای پاکیزه به آنها روزی دادیم، پس اختلاف نکردند مگر پس از آنکه علم به آنها رسید. بیتردید پروردگارت روز قیامت میانشان در آنچه اختلاف میکردند، داوری خواهد کرد.
این آیه از قرآن کریم، به سرنوشت قوم بنیاسرائیل اشاره دارد که با وجود دریافت نعمتهای بیکران الهی، از جمله جایگاه نیکو و روزیهای پاکیزه، پس از دریافت علم و آگاهی، در دام اختلاف و تفرقه گرفتار شدند. این اختلاف، نه از سر نادانی، بلکه از روی عمد و به سبب حسد و طغیان بود، چنانکه در آیهای دیگر از قرآن کریم آمده است: فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ (مائده: ۶۳). بدینسان، علم که میبایست مایه هدایت و وحدت باشد، به سبب سوءاختیار، به ابزار تفرقه بدل شد. این قوم، به جای بهرهمندی از هدایت الهی، در مسیر ناسپاسی گام نهادند و سرانجام، قضاوت نهایی درباره آنان به روز قیامت واگذار شد.
درنگ: بنیاسرائیل، با وجود دریافت نعمتهای الهی، به سبب سوءاستفاده از علم و نادیده گرفتن هدایت، از برزخ محروماند و مستقیماً در روز قیامت مورد قضاوت قرار میگیرند. این امر، هشداری است به همه امتها که علم، اگر با ایمان و تقوا همراه نشود، به جای رستگاری، تفرقه و گمراهی میآورد.
این آیه، همچون آینهای است که حقیقت انسان را در برابر چشمانش قرار میدهد. همانگونه که باغبانی دانا، بذرهای نیکو در زمینی حاصلخیز میکارد، خداوند نیز نعمتهای خویش را به قوم بنیاسرائیل ارزانی داشت، اما این بذرها در خاک ناسپاسی به ثمر ننشست. قضاوت الهی در روز قیامت، چون ترازویی دقیق، حق و باطل را از یکدیگر جدا خواهد ساخت.
جمعبندی بخش نخست
آیه ۹۳ سوره یونس، با اشاره به سرنوشت بنیاسرائیل، بر این حقیقت تأکید دارد که نعمتهای الهی، اگر با شکر و هدایت همراه نشود، به اختلاف و گمراهی میانجامد. این آیه، هشداری است به همه انسانها که علم و آگاهی، بدون تقوا و ایمان، نهتنها به رستگاری نمیانجامد، بلکه به سبب سوءاختیار، به ابزار تفرقه بدل میشود. قضاوت نهایی الهی در روز قیامت، نتیجه این سوءرفتار را آشکار خواهد ساخت.
بخش دوم: مشیت الهی و نفی اکراه در ایمان
تبیین آیه ۹۹ سوره یونس
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
و اگر پروردگارت میخواست، همه کسانی که در زمیناند همگی ایمان میآوردند. آیا تو مردم را وادار میکنی که مؤمن شوند؟
این آیه از قرآن کریم، چون مشعلی فروزان، حقیقت مشیت الهی را روشن میسازد. خداوند، با قدرت مطلق خویش، قادر است همه موجودات را به ایمان هدایت کند، اما حکمت او اقتضا میکند که این ایمان از سر اختیار و آگاهی باشد، نه اجبار و اکراه. عبارت أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ با استفهام انکاری، هرگونه اجبار در ایمان را نفی میکند و بر این نکته تأکید دارد که ایمان حقیقی، تنها در سایه مشیت الهی و انتخاب آزادانه انسان تحقق مییابد. این آیه، خطاب به پیامبر اکرم (ص) است که حتی او، با همه عظمت و رسالتش، نمیتواند و نباید مردم را به زور به ایمان وادارد.
درنگ: ایمان حقیقی، تنها از طریق مشیت الهی و اختیار انسان محقق میشود. اکراه در دین، نهتنها بیثمر است، بلکه با حکمت الهی در تضاد است. این آیه، انسان را به سوی انتخاب آگاهانه و قلبی ایمان دعوت میکند.
این آیه، چون نسیمی روحبخش، به انسان یادآور میشود که ایمان، گوهری است که در دل انسان شکوفا میشود، نه با فشار و اجبار، بلکه با نور هدایت الهی و اراده آزاد. همانگونه که گلی در باغچهای آزاد رشد میکند، ایمان نیز در قلب انسان با اختیار و آگاهی به کمال میرسد.
مشیت الهی و دورههای خلقت
مفهوم مشیت الهی، چون محور چرخ عالم، در این آیه جایگاهی محوری دارد. عالم، در سیر تکاملی خویش، به سوی دورهای متعالی پیش میرود که در آن، همه موجودات، به اراده الهی، ایمان میآورند. این دوره، که در درسگفتارها «دوره مشیت» نامیده شده، زمانی است که انسانها، فارغ از اکراه و اجبار، با ایمان و پاکی زندگی میکنند. این دوره، نه در زمان حال، بلکه در آیندهای دور تحقق مییابد که عالم به کمال معنوی خویش میرسد.
در این راستا، عالم به مثابه کتابی است که هر صفحهاش، دورهای از خلقت را روایت میکند. هر دوره، با پیامبران و هدایتگران خاص خود، گامی در مسیر تکامل است. این تکامل، چون رودی جاری، از زمان حضرت آدم (ع) آغاز شده و با ظهور انبیا و اولیایی چون ابراهیم، موسی، و عیسی (ع) ادامه یافته است. در این سیر، هر پیامبر، چون چراغی در تاریکی، راه را برای قوم خویش روشن ساخته، اما کمال نهایی، در دوره مشیت، با ظهور هدایتگری متعالی، چون امام زمان (عج)، به انجام میرسد.
درنگ: عالم در مسیر تکامل به سوی دوره مشیت پیش میرود که در آن، ایمان همگانی بدون اکراه تحقق مییابد. این دوره، نقطه اوج حکمت الهی در هدایت بشر است.
تفاوت مُظهر و مَظهر در خلقت
یکی از مفاهیم عمیق درسگفتارها، تمایز میان «مُظهر» و «مَظهر» است. خداوند، بهعنوان مُظهر، خالق و هدایتگر عالم است، و انسانها، بهعنوان مَظهر، تجلیگاه صفات الهیاند. در دوره مشیت، این مظاهر به کمال معنوی خویش میرسند و ایمانشان، چون آینهای صاف، نور الهی را بازمیتاباند. این تمایز، چون کلیدی است که درهای فهم خلقت را میگشاید. خداوند، در مقام مُظهر، عالم را با حکمت خویش میآفریند، و انسان، در مقام مَظهر، با اختیار و ایمان، این حکمت را متجلی میسازد.
درنگ: خداوند، بهعنوان مُظهر، عالم را با حکمت خویش خلق میکند، و انسانها، بهعنوان مَظهر، در دوره مشیت به کمال معنوی میرسند و ایمانشان بدون اکراه شکوفا میشود.
جمعبندی بخش دوم
آیه ۹۹ سوره یونس، با تأکید بر مشیت الهی و نفی اکراه در ایمان، انسان را به سوی انتخاب آگاهانه و قلبی هدایت میکند. این آیه، حکمت الهی را در حفظ اختیار انسان و هدایت تدریجی عالم به سوی کمال نشان میدهد. دوره مشیت، بهعنوان نقطه اوج این سیر تکاملی، زمانی است که ایمان همگانی، بدون اجبار، در عالم تحقق مییابد. تمایز میان مُظهر و مَظهر، این حقیقت را آشکار میسازد که انسان، در مقام تجلیگاه صفات الهی، با ایمان و اختیار به کمال میرسد.
بخش سوم: نقد تصورات نادرست و نقش هدایتگران الهی
نقد تصورات مادی از انبیا و اولیا
یکی از نکات برجسته درسگفتارها، نقد تصورات نادرست از انبیا و اولیاست. برخی، به سبب نادانی، انبیا را در مراتب پایین تصور میکنند و آنان را با ابزارهای مادی، چون شمشیر و قدرت، میسنجند. اما حقیقت آن است که انبیا، چون ستارگان درخشان، هدایتگرانیاند که با نور معنوی خویش، راه را برای بشر روشن میسازند. در دوره مشیت، هدایتگران الهی، فارغ از ابزارهای مادی، با حکمت و معنویت، عالم را به سوی کمال رهنمون میشوند.
درنگ: انبیا و اولیا، هدایتگرانیاند که با نور معنوی، نه ابزار مادی، راه را برای بشر روشن میکنند. در دوره مشیت، این هدایت به کمال میرسد و عالم از اکراه و خشونت بینیاز میشود.
نقد اکراه و نفاق در تاریخ
درسگفتارها، با نگاهی نقادانه، اکراه و نفاق در تاریخ انبیا را بیمعنا میدانند. ایمان حقیقی، تنها از طریق اختیار و آگاهی ممکن است، و هرگونه اجبار، با روح دین در تضاد است. این دیدگاه، با آیه لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ (بقره: ۲۵۶) همخوانی دارد که اکراه در دین را نفی میکند. تاریخ انبیا، چون کتابی گشوده، نشان میدهد که هدایتگران الهی، با دعوت و استغفار، نه اجبار و خشونت، بشر را به سوی حق رهنمون شدهاند.
دوره مشیت و کمال معنوی
دوره مشیت، چون قلهای رفیع در سیر تکامل عالم، زمانی است که انسانها با ایمان و پاکی زندگی میکنند. در این دوره، هدایتگران الهی، چون امام زمان (عج)، بدون نیاز به ابزارهای مادی، عالم را به سوی کمال معنوی هدایت میکنند. این دوره، چون بهاری جاودان، عالم را از اکراه و نفاق آزاد میسازد و انسانها را به سوی ایمانی ناب و خالص رهنمون میشود.
درنگ: دوره مشیت، زمانی است که عالم به کمال معنوی میرسد و ایمان همگانی، بدون اکراه، در سایه هدایت الهی تحقق مییابد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد تصورات نادرست از انبیا و اولیا، بر نقش معنوی هدایتگران الهی تأکید دارد. اکراه و نفاق، با روح دین در تضاد است، و ایمان حقیقی، تنها از طریق اختیار و آگاهی ممکن میشود. دوره مشیت، بهعنوان نقطه اوج سیر تکاملی عالم، زمانی است که انسانها، در سایه هدایت الهی، به ایمانی ناب و خالص دست مییابند.
بخش چهارم: دعا برای هدایت و عاقبتبهخیری
درسگفتارها، با دعای اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد به پایان میرسد که چون کلیدی طلایی، درهای هدایت و رستگاری را میگشاید. این دعا، انسان را از گمراهی و تصورات نادرست حفظ میکند و او را به سوی فهمی عمیق از حکمت الهی رهنمون میسازد. انسان، در این مسیر، باید با توکل و دعا، از خداوند هدایت و عاقبتبهخیری طلب کند.
درنگ: دعا، چون مشعلی راهنما، انسان را از گمراهی حفظ میکند و به سوی هدایت و عاقبتبهخیری رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
دعا، بهعنوان ابزاری برای ارتباط با خداوند، انسان را در مسیر هدایت و رستگاری یاری میدهد. این بخش، با تأکید بر ضرورت توکل و طلب هدایت، انسان را به سوی فهمی عمیق از حکمت الهی دعوت میکند.
نتیجهگیری نهایی
این کتاب، با تأمل در آیات ۹۳ و ۹۹ سوره یونس از قرآن کریم، به تبیین مفاهیم عمیق مشیت الهی، اختیار انسان، و سیر تکامل عالم پرداخته است. آیه ۹۳، با اشاره به سرنوشت بنیاسرائیل، هشداری است به انسانها که علم، بدون ایمان و تقوا، به تفرقه و گمراهی میانجامد. آیه ۹۹، با تأکید بر نفی اکراه در ایمان، حکمت الهی را در حفظ اختیار انسان نشان میدهد. دوره مشیت، بهعنوان نقطه اوج این سیر تکاملی، زمانی است که عالم، در سایه هدایت الهی، به ایمانی ناب و خالص دست مییابد. این اثر، با بهرهگیری از درسگفتارهای عالمان دینی، درصدد است تا خواننده را به سوی فهمی نوین از رابطه میان خدا و انسان رهنمون سازد. همانگونه که رودخانهای به سوی دریا جاری است، عالم نیز در مسیر حکمت الهی به سوی کمال پیش میرود.
با نظارت صادق خادمی