متن درس
تفسیر: ناشناختگی آیات الهی و دعوت به قرب در سوره یونس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۳۸)
دیباچه
سوره یونس، با آیات متعالی خویش، پرده از عظمت بیکران الهی برمیدارد و بشر را به تأمل در نشانههای خلقت و تسلیم در برابر حکمت خداوندی فرا میخواند. این سوره، بهویژه در آیات ابتدایی، با بیان آفرینش آسمانها و زمین، نظم کیهانی و بازگشت خلایق به سوی پروردگار، بر محدودیتهای ادراک بشری و ضرورت قرب الهی تأکید میورزد. گفتار پیش رو، با تکیه بر درسگفتارهای جلسه ۱۵۳۸ و تحلیلهای تفسیری، این آیات را در قالبی منسجم و علمی بازخوانی میکند. هدف، نمایاندن عمق معانی قرآنی و دعوت به انس با آیات الهی از طریق تقوا و معرفت است، گویی که هر آیه، دریچهای است به سوی اقیانوس بیکران حکمت پروردگار.
بخش نخست: ناشناختگی آیات الهی و محدودیتهای ادراک بشری
ابهام در فهم مفاهیم متشابه قرآنی
قرآن کریم، به مثابه کلامی متعالی، از چنان عمقی برخوردار است که عقل بشری، با همه گستردگی خویش، در برابر آن به زانو درمیآید. آیات این سوره، از خلقت آسمانها و زمین گرفته تا نظم کیهانی خورشید و ماه، همگی بر عظمت الهی گواهی میدهند، اما بشر جز درک ظاهری این عظمت، به ژرفای آن راه نمییابد. این ناشناختگی، نه از نقصان آیات، بلکه از محدودیتهای ادراک انسانی سرچشمه میگیرد. گویی انسان، در برابر این آیات، چون کودکی است که به تماشای آسمانی پرستاره نشسته، اما جز درخشش ستارگان، از رازهای نهان آن بیخبر است.
آیه محوری و تأمل در عظمت خلقت
|
إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ ٱسْتَوَىٰ عَلَى ٱلْعَرْشِ يُدَبِّرُ ٱلْأَمْرَ ۖ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِنۢ بَعْدِ إِذْنِهِ ۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمْ فَٱعْبُدُوهُ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ترجمه: همانا پروردگار شما خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش استیلا یافت و کار جهان را تدبیر میکند. هیچ شفیعی جز به اذن او نیست. این است خداوند، پروردگار شما؛ پس او را بپرستید. آیا پند نمیگیرید؟ |
این آیه، با بیانی فاخر، خداوند را به عنوان خالق آسمانها و زمین معرفی میکند که در شش روز این عالم را پدید آورده و سپس بر عرش استیلا یافته است. استیلای بر عرش، کنایه از سلطنت مطلق الهی بر نظام هستی است، گویی خداوند، چون پادشاهی حکیم، بر تخت فرمانروایی خویش نشسته و هر لحظه، امور عالم را تدبیر میکند. دعوت به عبادت در پایان آیه، پاسخ انسان به این عظمت بیکران است.
نقد تصورات سادهانگارانه از خلقت
تصورات سنتی از مفاهیمی چون «سبع سماوات» (هفت آسمان) در این گفتار مورد نقد قرار گرفته است. این مفهوم، نه به معنای عدد هفت به صورت مادی، بلکه نمادی از گستردگی و پیچیدگی خلقت است. بشر، در برابر این آیات، گاه به خطا میافتد و با تصورات محدود خویش، آسمانهای الهی را به لایههای مادی فرومیکاهد. این نقد، دعوتی است به دوری از سادهنگری و تأمل در عظمت بیمرز خلقت.
| درنگ: ناشناختگی مفاهیم قرآنی، چون «سبع سماوات»، دعوتی است به تواضع در برابر عظمت الهی و پرهیز از فروکاستن آیات به تصورات مادی و محدود. |
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تأکید بر ناتوانی بشر در فهم کامل آیات الهی، انسان را به سوی تواضع و تسلیم در برابر حکمت پروردگار هدایت میکند. مفاهیم متشابه قرآنی، چون آسمانها و زمین، نه تنها از عظمت خلقت خبر میدهند، بلکه با ابهام خویش، بشر را به سوی عبادت و تأمل در نشانههای الهی سوق میدهند.
بخش دوم: نظم کیهانی و حکمت الهی در خلقت
تمایز ضیاء و نور در نظام کیهانی
یکی از آیات برجسته سوره یونس، به خلقت خورشید و ماه و نظم کیهانی آنها اشاره دارد. این آیه، با بیانی شگرف، خورشید را «ضیاء» (نورافشان) و ماه را «نور» (نور بازتابی) میخواند، گویی خورشید، چون چراغی فروزان، خود منشأ نور است و ماه، چون آینهای درخشان، نور آن را بازمیتاباند.
|
هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ ٱلشَّمْسَ ضِيَآءً وَٱلْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُۥ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا۟ عَدَدَ ٱلسِّنِينَ وَٱلْحِسَابَ ۚ مَا خَلَقَ ٱللَّهُ ذَٰلِكَ إِلَّا بِٱلْحَقِّ ۚ يُفَصِّلُ ٱلْءَايَٰتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ترجمه: اوست که خورشید را تابان و ماه را نورانی قرار داد و برای آن منزلگاههایی مقدر کرد تا شماره سالها و حساب را بدانید. خدا اینها را جز به حق نیافرید. او آیات را برای قومی که میدانند، به روشنی بیان میکند. |
تمایز میان «ضیاء» و «نور»، نشانهای از دقت و حکمت الهی در خلقت است. بشر، هرچند از این نظام برای محاسبه زمان بهره میبرد، اما از درک ژرفای آن عاجز است. منزلگاههای ماه، که برای شمارش سالها و ایام تعیین شدهاند، چون نردبانی هستند که انسان را به سوی فهم نظم الهی هدایت میکنند، اما قله این نردبان، در افق معرفت الهی نهان است.
خلقت به حق و ناشناختگی معنای حق
آیه تأکید میکند که خداوند این نظام را «به حق» آفریده است. «حق» در اینجا، به معنای هدفمندی، حکمت و نظم متعالی است، گویی هر جزء از خلقت، چون قطعهای از یک تابلوی عظیم، در جای خویش قرار گرفته تا کلیتی هماهنگ و معنادار پدید آورد. با این حال، بشر از فهم این حق ناتوان است و تنها به عظمت آن گواهی میدهد.
| درنگ: خلقت خورشید و ماه، با نظم و حکمت الهی، نشانهای از حق است، اما بشر تنها ظاهر این نظام را درک میکند و از ژرفای حکمت آن بیخبر میماند. |
جمعبندی بخش دوم
نظم کیهانی خورشید و ماه، با منزلگاههای مقدر و نقش آنها در محاسبه زمان، از حکمت بیکران الهی خبر میدهد. این آیات، انسان را به تأمل در نشانههای خلقت و پذیرش محدودیتهای خویش در برابر عظمت پروردگار دعوت میکنند، گویی هر طلوع و غروب، نویدی است از حکمت الهی که در انتظار معرفت و تقوای انسان است.
بخش سوم: نشانههای الهی برای متقین و عالمان
اختلاف شب و روز و آیات الهی
قرآن کریم، اختلاف شب و روز و آنچه در آسمانها و زمین آفریده شده را نشانههایی برای متقین میداند. این نشانهها، چون چراغهایی در مسیر هدایت، راه را برای کسانی که با تقوا و معرفت به عالم مینگرند، روشن میکنند.
|
إِنَّ فِي ٱخْتِلَٰفِ ٱلَّيْلِ وَٱلنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَتَّقُونَ ترجمه: به راستی که در آمد و شد شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمین آفریده، نشانههایی است برای قومی که پروا میکنند. |
اختلاف شب و روز، چون رقصی هماهنگ در صحنه هستی، از نظمی حکیمانه خبر میدهد. متقین، با چشمان بصیرت، این نشانهها را میبینند و به سوی معرفت الهی گام برمیدارند، در حالی که دیگران، در غفلت خویش، از این آیات محروم میمانند.
تفصیل آیات برای قوم عالم
قرآن کریم، آیات خود را برای قومی که میدانند تفصیل میدهد. این «علم»، نه دانش ظاهری، بلکه معرفتی است که از تقوا و قرب الهی سرچشمه میگیرد. گویی آیات، چون کتابی گشوده، در انتظار چشمانی هستند که با نور ایمان به آنها بنگرند.
| درنگ: آیات الهی، برای قومی که با تقوا و معرفت به عالم مینگرند، تفصیل یافتهاند، اما بشر عادی، جز عظمت ظاهری آنها، به ژرفای معانی راه نمییابد. |
جمعبندی بخش سوم
نشانههای الهی در اختلاف شب و روز و خلقت آسمانها و زمین، دعوتی است به تقوا و معرفت. این آیات، برای کسانی که با بصیرت و پروا به عالم مینگرند، راهگشای هدایتاند، اما برای دیگران، جز نشانههایی مبهم و ناشناخته باقی میمانند.
بخش چهارم: نقد علوم ظاهری و دعوت به قرب الهی
محدودیتهای علوم ظاهری
در این گفتار، علوم ظاهری، از جمله دانشهای مبتنی بر صرف و نحو یا تجزیه و ترکیب، به عنوان ابزارهایی ناکافی برای فهم آیات الهی معرفی شدهاند. این علوم، هرچند در جای خود ارزشمندند، اما نمیتوانند انسان را به ژرفای معرفت قرآنی رهنمون شوند. گویی این دانشها، چون چراغی کمسو، تنها گوشهای از حقیقت را روشن میکنند، اما راه به سوی اقیانوس معرفت الهی نمیگشایند.
معرفت الهی به مثابه هدیه ربانی
معرفت حقیقی، علمی است که خداوند در قلب هر که بخواهد میافکند. این معرفت، نه از طریق مطالعه کتابهای ظاهری، بلکه از راه قرب و انس با آیات الهی حاصل میشود. گویی قلب مؤمن، چون آیینهای صیقلی، آماده پذیرش نور الهی است که تنها با عنایت پروردگار روشن میگردد.
| درنگ: معرفت الهی، هدیهای است که خداوند در قلب بندگان برگزیده خویش میافکند، و علوم ظاهری، هرچند سودمند، از رهنمون شدن به این معرفت ناتواناند. |
دعوت به قرب و تسبیح الهی
قرآن کریم، انسان را به تسبیح و حمد پروردگار دعوت میکند، گویی این تسبیح، کلیدی است برای گشودن درهای معرفت. این دعوت، در برابر ناشناختگی آیات، راهی است برای انس با خداوند و دریافت فیض الهی.
|
دَعْوَىٰهُمْ فِيهَا سُبْحَٰنَكَ ٱللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَٰمٌ ۚ وَءَاخِرُ دَعْوَىٰهُمْ أَنِ ٱلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ترجمه: دعای آنان در بهشت این است: منزهی تو، ای خداوند! و درودشان در آن سلام است، و آخرین دعایشان این است که سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است. |
جمعبندی بخش چهارم
نقد علوم ظاهری و دعوت به قرب الهی، انسان را از تکیه بر دانشهای محدود به سوی معرفت باطنی هدایت میکند. تسبیح و حمد، چون پلی میان قلب مؤمن و پروردگار، راه را برای انس با آیات الهی هموار میسازند.
بخش پنجم: تکذیب آیات و عاقبت مجرمان
ظلم تکذیبکنندگان وحی
قرآن کریم، کسانی را که وحی الهی را تکذیب کرده و آن را به سحر نسبت میدهند، ظالمترین افراد میخواند. این تکذیب، نه تنها انکار حقیقت است، بلکه تلاشی است برای فروکاستن کلام متعالی الهی به پدیدهای زمینی و محدود.
|
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ ٱفْتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِـَٔايَٰتِهِۦٓ ۚ إِنَّهُۥ لَا يُفْلِحُ ٱلْمُجْرِمُونَ ترجمه: کیست ستمکارتر از آن که بر خدا دروغ بندد یا آیات او را تکذیب کند؟ به راستی که مجرمان رستگار نمیشوند. |
این آیه، با بیانی صریح، تکذیبکنندگان را به عاقبتی شوم هشدار میدهد. سحر، پدیدهای است زمینی و فانی، اما وحی، چون جویباری از آسمان معرفت، از مبدأ الهی سرچشمه میگیرد.
ناکامی مجرمان و ناشناختگی عاقبت
مجرمان، که آیات الهی را تکذیب میکنند، به رستگاری دست نمییابند، اما چگونگی این ناکامی برای بشر ناشناخته است. این ابهام، خود دعوتی است به ایمان و دوری از کفر، گویی عاقبت شوم، چون سایهای تاریک، در انتظار غافلان است.
| درنگ: تکذیب آیات الهی، ظلمی است که به ناکامی ابدی میانجامد، اما بشر از جزئیات این عاقبت بیخبر است و تنها به ایمان و تقوا دعوت میشود. |
جمعبندی بخش پنجم
تکذیب وحی و نسبت دادن آن به سحر، ظلمی است که رستگاری را از انسان سلب میکند. این آیات، با هشدار به عاقبت مجرمان، بشر را به سوی ایمان و پذیرش حقیقت الهی هدایت میکنند.
نتیجهگیری و جمعبندی
آیات ابتدایی سوره یونس، با بیانی متعالی، از عظمت بیکران الهی و ناشناختگی آیات قرآنی سخن میگویند. این آیات، از خلقت آسمانها و زمین تا نظم کیهانی خورشید و ماه، انسان را به تأمل در حکمت الهی و دوری از تصورات سادهانگارانه دعوت میکنند. نقد علوم ظاهری و تأکید بر قرب الهی، راه را برای انس با آیات و دریافت معرفت باطنی هموار میسازد. تکذیبکنندگان وحی، در تاریکی ناکامی فرو میروند، اما مؤمنان، با تسبیح و تقوا، به سوی نور هدایت گام برمیدارند. این گفتار، چون آیینهای در برابر قلب مؤمن، دعوتی است به تأمل، عبادت و تسلیم در برابر پروردگار جهانیان.
| با نظارت صادق خادمی |