متن درس
تفسیر: ظلم عظیم افترا به خدا و تکذیب آیات الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۴۳)
دیباچه
قرآن کریم، چون چراغی فروزان، راه حقیقت را بر انسان میگشاید و با کلامی متعالی، او را به سوی معرفت الهی رهنمون میسازد. در این میان، آیه هجدهم از سوره یونس، چون گوهری درخشان، از ظلمی عظیم سخن میگوید که ریشه در افترا به ذات اقدس الهی و تکذیب آیات او دارد. این آیه، با بیانی رسا، انسان را به تأمل در عظمت گناه دروغ و تحریف حقیقت دعوت میکند و از ناکامی کسانی خبر میدهد که با آگاهی، راه کذب و افترا پیش میگیرند. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای عالمان دینی، به تبیین این آیه و مفاهیم ژرف آن میپردازد. هدف آن است که با زبانی روشن و ساختاری منسجم، مخاطب را به سوی فهم عمیقتر کلام الهی و پرهیز از گناهان باطنی، بهویژه دروغ و افترا، هدایت نماید. این اثر، با بهرهگیری از روایات و گفتوگوهای عالمانه، تلاش دارد تا حقیقت را چون آیینهای صاف در برابر دیدگان خواننده قرار دهد.
بخش نخست: تبیین آیه هجدهم سوره یونس
متن و ترجمه آیه
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ ٱفْتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِـَٔايَٰتِهِۦٓ ۚ إِنَّهُۥ لَا يُفْلِحُ ٱلْمُجْرِمُونَ
پس کیست ستمکارتر از آن که بر خدا دروغ بندد یا آیات او را تکذیب کند؟ به راستی که مجرمان رستگار نمیشوند.
این آیه، در ادامه آیات پیشین سوره یونس که به انکار وحی و درخواست تغییر قرآن کریم اشاره دارند، از ظلمی بیمانند سخن میگوید. ظلمی که در افترا به خدا و تکذیب آیات او ریشه دارد و ناکامی قطعی مرتکبان آن را نوید میدهد. این کلام الهی، چون هشداری است که انسان را از فروغلتیدن در ورطه دروغ و تحریف حقیقت برحذر میدارد.
مفهوم ظلم عظیم در افترا به خدا
درنگ: افترا به خدا، مانند ادعای دروغین دیدار با ذات اقدس الهی، بزرگترین ظلم است، زیرا حقیقت الهی را تحریف کرده و توحید را خدشهدار میسازد.
افترا به خدا، به معنای نسبت دادن چیزی نادرست به ذات اقدس الهی است، مانند ادعای دیدار با خدا یا نسبت دادن سخنی به او بدون صدق. این عمل، چون خنجری است که بر پیکر توحید فرود میآید و حقیقت الهی را در نظر خلق مخدوش میسازد. چنین ظلمی، به دلیل شدت و عمق آن، از دیگر گناهان متمایز است و مرتکب آن را در زمره ستمکارترین افراد قرار میدهد.
تکذیب آیات الهی و شدت جرم آن
درنگ: تکذیب آیات الهی، مانند ادعای دروغین دیدار با انبیا یا اولیا، به معنای رد هدایت الهی است و ظلمی همسنگ افترا به خداست.
آیات الهی، شامل قرآن کریم، انبیا و اولیای الهیاند که چون ستارگان هدایت، راه سعادت را به انسان نشان میدهند. تکذیب این آیات یا ادعای دروغین نسبت به آنها، مانند انکار نور خورشید در روز روشن است. این عمل، نه تنها حقیقت را واژگونه میسازد، بلکه انسان را از مسیر هدایت الهی دور میکند و او را در تاریکی جهل و گمراهی فرو میبرد.
بخش دوم: ناکامی مجرمان و فقدان توبه
قطعیت ناکامی مجرمان
درنگ: عبارت «إِنَّهُۥ لَا يُفْلِحُ ٱلْمُجْرِمُونَ» بر ناکامی قطعی کسانی تأکید دارد که با آگاهی و عناد، حقیقت الهی را تحریف یا تکذیب میکنند.
قرآن کریم با صراحت اعلام میدارد که مجرمان، یعنی کسانی که با افترا به خدا یا تکذیب آیاتش، حقیقت را تحریف میکنند، به رستگاری دست نخواهند یافت. این ناکامی، چون سایهای سنگین، هم در دنیا و هم در آخرت بر زندگی آنان گسترده میشود. این کلام، هشداری است به انسان که از فروغلتیدن در گناهانی که حقیقت الهی را مخدوش میسازد، بپرهیزد.
فقدان توبه برای مرتکبان افترا
درنگ: افترا به خدا و تکذیب آیات او، به دلیل شدت ظلم، راه توبه را مسدود میسازد، زیرا این عمل با آگاهی و عناد صورت میگیرد.
برخلاف گناهانی مانند شرابخواری یا دزدی که ممکن است با توبه و رحمت الهی بخشیده شوند، افترا به خدا و آیاتش، به دلیل خدشهدار کردن حقیقت الهی، ظلمی است که راه بازگشت را دشوار میسازد. این گناه، چون زهری است که ایمان را در دل انسان میمیراند و او را از فیض رحمت الهی محروم میکند.
بخش سوم: تمایز افترا از سایر گناهان
شدت گناه افترا در مقایسه با گناهان دیگر
درنگ: گناهانی مانند شرابخواری، زنا و دزدی، هرچند ناپسندند، اما افترا به خدا و آیاتش، به دلیل تحریف حقیقت الهی، جرمی نابخشودنی است.
در درسگفتارهای عالمان دینی، تأکید شده است که گناهان شخصی، مانند شرابخواری یا زنا، هرچند ناپسند و زیانبارند، اما در برابر افترا به خدا و آیاتش، چون قطرهای در برابر دریاست. افترا، به دلیل تأثیر عمیق آن بر ایمان و هدایت، ظلمی است که از دیگر گناهان متمایز میشود و مرتکب آن را در ورطهای عمیقتر از گمراهی فرو میبرد.
روایت امام صادق علیهالسلام و شدت گناه دروغ
درنگ: بر اساس روایتی از امام صادق علیهالسلام، مؤمن ممکن است مرتکب زنا یا دزدی شود، اما دروغ نمیگوید: «لا والله، لا والله، لا والله».
در روایتی از امام صادق علیهالسلام، هنگامی که پرسیده شد آیا مؤمن زنا میکند، فرمودند: «یمکن». آیا دزدی میکند؟ فرمودند: «یمکن». اما وقتی پرسیده شد آیا دروغ میگوید، سه بار فرمودند: «لا والله، لا والله، لا والله». این روایت، چون آیینهای روشن، شدت گناه دروغ را نشان میدهد و آن را بدتر از گناهانی چون زنا و دزدی میداند. دروغ، بهویژه در امور الهی، چون خنجری است که قلب ایمان را میدرد.
بخش چهارم: نقد فرهنگ کوچکشمردن دروغ
انحراف فرهنگی در کم اهمیت دانستن دروغ
درنگ: در فرهنگ عمومی، گناه دروغ کوچک شمرده شده، در حالی که گناهان دیگران، مانند شرابخواری، بزرگ جلوه داده میشود.
یکی از آسیبهای فرهنگی در جوامع اسلامی، کم اهمیت دانستن گناه دروغ است. این انحراف، چون غباری بر آیینه حقیقت، مانع از درک شدت این گناه میشود. در حالی که گناهانی مانند شرابخواری یا زنا به دلیل نمود ظاهری، بزرگ جلوه میکنند، دروغ، به دلیل شیوع و پنهانی بودن، در نظر بسیاری ناچیز مینماید. این دیدگاه، انسان را از فهم عظمت گناه دروغ و تأثیر آن بر ایمان بازمیدارد.
خطر دروغ در روابط انسانی و الهی
دروغ، چون آفتی است که نه تنها در روابط انسانی، بلکه در ارتباط با خدا نیز رخنه میکند. انسان ممکن است به همسر، فرزند یا حتی به ذات اقدس الهی دروغ بگوید، گویی که با ریش حقیقت بازی میکند. این عمل، چون سایهای شوم، ایمان را تیره میسازد و انسان را از نور هدایت دور میکند. عالمان دینی تأکید دارند که دروغ، حتی در امور روزمره، میتواند به تدریج انسان را به سوی گناهان بزرگتر، مانند افترا به خدا، سوق دهد.
بخش پنجم: تفاوت مفهومی افترا و کذب
بررسی مفهومی افترا و کذب
درنگ: «افترا» به معنای نسبت دادن چیزی نادرست به خدا یا آیاتش است، در حالی که «کذب» به دروغ گفتن به طور عام اشاره دارد. ترکیب «افترا علی الله کذبا» بر دروغی عمدی و آگاهانه تأکید دارد.
در گفتوگوهای عالمانه، پرسشی عمیق مطرح شده است: تفاوت میان «افترا» و «کذب» چیست؟ افترا، چون تیری زهرآگین، به معنای نسبت دادن امری نادرست به دیگری، بهویژه خدا و آیات اوست. اما کذب، دروغی عام است که ممکن است در هر زمینهای رخ دهد. ترکیب «افترا علی الله کذبا» در قرآن کریم، بر دروغی آگاهانه و عمدی تأکید دارد که با نیت تحریف حقیقت الهی بیان میشود. این ترکیب، شدت گناه را دوچندان میکند و مرتکب آن را در زمره ستمکارترین افراد قرار میدهد.
دعوت به مطالعه تفاسیر
درنگ: فهم دقیق آیات قرآن کریم، نیازمند مطالعه تفاسیر معتبر، مانند المیزان، و تعمق در مفاهیم آن است.
برای فهم دقیقتر مفاهیم قرآنی، عالمان دینی بر مطالعه تفاسیر معتبر، مانند تفسیر المیزان، تأکید دارند. این مطالعه، چون کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید و انسان را از برداشتهای سطحی و نادرست بازمیدارد. پرسش از تفاوت «افترا» و «کذب»، دعوتی است به سوی تعمق در کلام الهی و پرهیز از قضاوتهای شتابزده.
بخش ششم: نقد خودبزرگبینی و ادعاهای کاذب
خطر خودبزرگبینی در ادعاهای الهی
درنگ: ادعای دروغین دیدار با خدا یا اولیا، نشانه خودبزرگبینی است و به افترا و جرم منجر میشود.
خودبزرگبینی، چون آتشی است که انسان را به سوی ادعاهای بیاساس در امور الهی سوق میدهد. ادعای دروغین دیدار با خدا یا اولیا، نه تنها نشانه فقدان معرفت الهی است، بلکه مصداقی روشن از افتراست که انسان را در ورطه گمراهی فرو میبرد. این عمل، چون ساختن بتی از خویشتن است که انسان را از تواضع و قرب به خدا دور میسازد.
مثالهای عینی برای تبیین گناه دروغ
برای تبیین شدت گناه دروغ، عالمان دینی به مثالهایی ملموس روی آوردهاند. برای نمونه، در گفتوگویی با شاگرد، از استادی سخن گفته شده که در شناخت شراب مهارت داشت، اما ادعای حس کردن طعم آن بدون تجربه واقعی، به نوعی خودبزرگبینی و نزدیک به دروغ بود. این مثال، چون آیینهای است که نشان میدهد حتی ادعاهای به ظاهر ساده نیز میتوانند به گناهان بزرگتر منجر شوند. دروغ، حتی در امور غیرالهی، چون بذری است که در دل انسان جوانه میزند و او را به سوی گناهان عظیمتر میکشاند.
بخش هفتم: ضرورت فهم عمیق قرآن کریم
دعوت به انس با قرآن کریم
درنگ: انس با قرآن کریم و مطالعه تفاسیر معتبر، راهی است برای فهم عمیق کلام الهی و پرهیز از تحریف و گمراهی.
قرآن کریم، چون دریایی بیکران است که هرچه در آن ژرفتر شویم، گوهری گرانبهاتر مییابیم. دعوت به مطالعه تفاسیر و تعمق در آیات، انسان را به سوی فهمی عمیقتر از کلام الهی هدایت میکند. این انس، چون نوری است که تاریکی جهل را میزداید و انسان را از خطر افترا و تکذیب آیات الهی مصون میدارد.
جمعبندی بخش
این بخش، بر ضرورت انس با قرآن کریم و مطالعه تفاسیر تأکید دارد. فهم دقیق کلام الهی، نه تنها انسان را از گناهان باطنی مانند دروغ و افترا دور میکند، بلکه او را به سوی معرفت و قرب الهی رهنمون میسازد. این دعوت، چون نسیمی است که روح انسان را به سوی باغهای حقیقت میبرد.
جمعبندی نهایی
آیه هجدهم سوره یونس، چون هشداری الهی، از ظلم عظیم افترا به خدا و تکذیب آیات او سخن میگوید و ناکامی قطعی مرتکبان این جرم را نوید میدهد. درسگفتارهای عالمان دینی، با تبیین مفاهیم این آیه و استناد به روایات، بر شدت گناه دروغ و افترا، بهویژه در امور الهی، تأکید دارند. این کلام، انسان را به تأمل در عظمت گناه دروغ و پرهیز از خودبزرگبینی دعوت میکند. تمایز میان «افترا» و «کذب»، نقد فرهنگ کوچکشمردن دروغ، و تأکید بر مطالعه تفاسیر معتبر، همگی نشان از عمق و ژرفای این آیه دارند. این اثر، با زبانی فاخر و ساختاری منسجم، تلاش دارد تا حقیقت کلام الهی را چون گوهری درخشان در برابر خواننده قرار دهد و او را به سوی تواضع، انس با قرآن کریم و دوری از گناهان باطنی رهنمون سازد.
با نظارت صادق خادمی