در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1554

متن درس

 

تفسیر: فقر و غنا در پرتو آیه ۱۸۱ سوره آل عمران

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۵۴)

دیباچه

کتاب حاضر، بازتابی از تأملات عمیق قرآنی است که با محوریت آیات سوره آل عمران، به کاوش در مفاهیم بنیادین فقر و غنا، کفالت، اسم شریف «اللهم»، و فطرت انسانی می‌پردازد. این نوشتار، با نگاهی ژرف به آیات قرآن کریم، در پی آن است که معانی والای این آیات را در بستری علمی و نظام‌مند تبیین نماید. هدف، نه‌تنها فهم دقیق‌تر آیات، بلکه پیوند دادن آنها با پرسش‌های اساسی بشری در باب حقیقت وجود، اختیار، و مسئولیت‌های انسانی است. با بهره‌گیری از زبانی روشن و متین، این اثر تلاش دارد تا مفاهیم قرآنی را به گونه‌ای ارائه دهد که هم برای پژوهشگران علوم دینی و هم برای جویندگان حقیقت، راهگشا و روشنگر باشد.

بخش یکم: فقر و غنای حقیقی و توهمی در پرتو آیه ۱۸۱ سوره آل عمران

متن و ترجمه آیه

لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ ۘ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ

به‌یقین خداوند سخن کسانی را که گفتند: «خدا فقیر است و ما توانگریم» شنید. ما آنچه گفتند و کشتن پیامبران را به ناحق خواهیم نوشت و خواهیم گفت: عذاب سوزان را بچشید.

تفسیر و تحلیل

آیه ۱۸۱ سوره آل عمران، پرده از یکی از نگرش‌های نادرست گروهی از انسان‌ها برمی‌دارد که در توهمی غرق شده، خود را غنی و خداوند را فقیر می‌پندارند. این گروه، که قرآن کریم از آنها به‌عنوان مشرکان یا کافران یاد می‌کند، اموال، کاخ‌ها، و دارایی‌های مادی را به خود نسبت داده و آن را نشانه‌ای از توانگری خویش می‌دانستند. این نگرش، ریشه در جهل و فقر فرهنگی دارد که نه‌تنها کمال نیست، بلکه به فساد و نابودی منجر می‌شود، چنان‌که قرآن کریم با اشاره به عذاب حریق، شدت کیفر این پندار را یادآور می‌شود.

درنگ: غنای توهمی، که از نسبت دادن مالکیت اموال به خود و انکار مالکیت الهی نشأت می‌گیرد، نشانه‌ای از فقر فرهنگی است که انسان را به سوی تکبر، جهل، و در نهایت اضمحلال سوق می‌دهد.

در مقابل، قرآن کریم فقر و غنا را به‌عنوان اموری واقعی و عینی معرفی می‌کند. در آیه ۲۸ سوره حج، خداوند فرمان می‌دهد: فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ (از آن بخورید و به بینوا و فقیر اطعام کنید). این آیه، فقر را به‌عنوان واقعیتی ملموس، مانند گرسنگی، بی‌سرپناهی، یا ناتوانی در اثر بلایای طبیعی، به تصویر می‌کشد. غنا نیز به معنای دارایی و امکانات مادی است که در اختیار برخی قرار دارد. با این حال، قرآن کریم تأکید می‌کند که این امور، نتیجه مستقیم اراده الهی نیست، بلکه به اختیار و عملکرد انسانی وابسته است.

این دیدگاه قرآنی، با نقد برخی باورهای رایج که فقر و غنا را به‌صورت مطلق به خداوند نسبت می‌دهند، بر نقش عقل و ار Caste انسانی تأکید می‌ورزد. انسان با بهره‌گیری از درایت و تلاش، می‌تواند فقر را به غنا بدل کند یا بر اثر نادانی و بی‌توجهی، دارایی‌هایش را از دست بدهد. این مفهوم با آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان، ۳) همخوانی دارد که هدایت و گمراهی را به انتخاب انسان وابسته می‌داند.

جمع‌بندی بخش یکم

آیه ۱۸۱ سوره آل عمران، با نکوهش غنای توهمی و فقر فرهنگی، انسان را به تأمل در حقیقت فقر و غنا دعوت می‌کند. این آیه، با تأکید بر نقش اختیار انسانی، از ما می‌خواهد که با عقل و درایت، مسئولیت خود را در قبال دارایی‌ها و نیازمندان بپذیریم. فقر و غنا، نه تقدیری الهی، بلکه نتیجه انتخاب‌ها و رفتارهای انسانی است که در پرتو هدایت قرآنی، می‌تواند به سوی کمال هدایت شود.

بخش دوم: معنای کفالت در آیه ۴۴ سوره آل عمران

متن و ترجمه آیه

ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ

این از اخبار غیب است که به تو وحی می‌کنیم. تو نزد آنها نبودی هنگامی که قلم‌هایشان را می‌افکندند تا کدام‌یک کفالت مریم را بر عهده گیرد، و نه هنگامی که با یکدیگر نزاع می‌کردند.

تفسیر و تحلیل

واژه «کفالت» در قرآن کریم، به معنای سرپرستی، مدیریت، و مسئولیت در قبال زندگی و تربیت یک فرد به کار رفته است. در آیه ۴۴ سوره آل عمران، کفالت مریم (ع) به معنای به عهده گرفتن سرپرستی، تربیت، و اداره امور زندگی اوست. این مفهوم، در دیگر آیات قرآن کریم، مانند آیه هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ مَن يَكْفُلُهُ (طه، ۴۰) در مورد حضرت موسی (ع)، نیز به همین معنا به کار رفته است. کفالت، برخلاف ضمانت که به امور مالی مربوط است، به مسئولیت در قبال جان و زندگی انسان‌ها اشاره دارد.

درنگ: کفالت در قرآن کریم، به معنای سرپرستی و مدیریت زندگی یک فرد است که با ضمانت مالی تفاوت دارد و بر مسئولیت‌های معنوی و اخلاقی تأکید می‌ورزد.

در آیه ۸۵ سوره نساء (مَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا)، کفل به معنای سهمی از گناه است که به شفاعت‌کننده در امر سیئه می‌رسد. این کاربرد، نشان‌دهنده مسئولیت معنوی و تبعات اخلاقی عمل است. همچنین، کفالت الهی، صفتی خاص است که خداوند برای خوبان و مؤمنان به کار می‌برد، به این معنا که مدیریت و هدایت ویژه‌ای را برای آنها عهده‌دار می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

آیه ۴۴ سوره آل عمران، با تبیین مفهوم کفالت، بر مسئولیت انسان در قبال سرپرستی و تربیت دیگران تأکید دارد. این مفهوم، که در قرآن کریم به جنبه‌های معنوی و اخلاقی زندگی مربوط است، نشان‌دهنده تفاوت میان کفالت و ضمانت است. کفالت الهی نیز، به‌عنوان جلوه‌ای از لطف خداوند، هدایت و مدیریت خاص مؤمنان را در بر می‌گیرد.

بخش سوم: اسم شریف «اللهم» در آیه ۲۶ سوره آل عمران

متن و ترجمه آیه

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ ۖ بِيَدِكَ الْخَيْرُ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

بگو: ای خدا، ای مالک ملک! تو ملک را به هر که بخواهی عطا می‌کنی و از هر که بخواهی بازمی‌ستانی، و هر که را بخواهی عزت می‌دهی و هر که را بخواهی خوار می‌کنی. خیر به دست توست. به‌راستی تو بر هر چیز توانایی.

تفسیر و تحلیل

اسم شریف «اللهم»، از اسمای امری و قهری خداوند است که در قرآن کریم تنها پنج بار به کار رفته و در چهار مورد، به پیامبر اکرم (ص) و در یک مورد، به حضرت عیسی (ع) مرتبط است. این اسم، در شرایطی به کار می‌رود که مشکلات قومی، نژادی، یا فردی به اوج خود رسیده و نیاز به مداخله مستقیم الهی احساس می‌شود. آیه ۲۶ سوره آل عمران، با دستور قُلِ اللَّهُمَّ، پیامبر (ص) را به خطاب مستقیم خداوند با این اسم دعوت می‌کند تا اقتدار الهی در اعطای ملک، عزت، یا ذلت را طلب نماید.

درنگ: اسم «اللهم» در قرآن کریم، برای رفع مشکلات حاد و پیچیده به کار می‌رود و نشانه‌ای از اقتدار و نفوذ الهی در امور حکمی و قهری است.

این اسم، در دعای جوشن کبیر نیز برای رفع گرفتاری‌های مظلومان، متهمان، و کسانی که در تنگنا قرار دارند، توصیه شده است. برخلاف «یا الله» که خطابی عام است، «اللهم» شدت و قاطعیت بیشتری دارد و در آیاتی مانند آیه ۴۶ سوره زمر (قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ) برای رفع اختلافات و ظلم به کار می‌رود. قرائت مستمر این اسم، به‌ویژه در شرایط بحرانی، مانع از زیان معنوی و غبن می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

آیه ۲۶ سوره آل عمران، با تأکید بر اسم «اللهم»، از اقتدار الهی در مدیریت امور حکمی و قهری سخن می‌گوید. این آیه، انسان را به توسل به این اسم شریف در شرایط دشوار دعوت می‌کند و بر اهمیت قرائت مستمر آن برای رفع گرفتاری‌ها تأکید دارد. تفاوت «اللهم» با دیگر اسمای الهی، در شدت و قاطعیت آن برای حل مسائل پیچیده نهفته است.

بخش چهارم: فطرت الهی و نقد تمایل اکثریت به دین حق

متن و ترجمه آیه مرتبط

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

پس روی خود را به سوی دین حنیف استوار کن، فطرتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است. خلقت خدا تغییرپذیر نیست. این است دین استوار، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.

تفسیر و تحلیل

مفهوم فطرت الهی، که در آیه ۳۰ سوره روم تبیین شده، به هدایت عامه‌ای اشاره دارد که در خلقت همه انسان‌ها نهفته است. این فطرت، استعداد بالقوه پذیرش حق است که حتی در کافران و مشرکان نیز وجود دارد. با این حال، ادعای «اکثر الناس متمایلون الی دین الحق اذا عرض علیهم صحیصا» (اکثر مردم اگر دین به‌درستی عرضه شود، به آن تمایل دارند) مورد نقد جدی قرار می‌گیرد. قرآن کریم در حدود صد آیه، اکثریت مردم را با عباراتی مانند أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ، أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ، أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ، و أَكْثَرُهُمْ كَارِهُونَ لِلْحَقِّ نکوهش می‌کند. این آیات نشان می‌دهند که اکثریت، به دلیل پیروی از هوای نفس، جهل، و تعصب، از دین حق اعراض می‌کنند، حتی اگر به‌درستی عرضه شود.

درنگ: فطرت الهی، هدایت عامه‌ای است که در همه انسان‌ها وجود دارد، اما این فطرت به معنای تمایل عملی به دین حق نیست. اکثریت مردم، به دلیل موانع نفسانی، از دین حق رویگردان‌اند.

آیاتی مانند إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خَسْرٍ ۝ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا (عصر، ۲-۳) و إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ (یوسف، ۵۳) نشان می‌دهند که اقتضای نفس انسانی، گرایش به خسران و بدی است، مگر اینکه هدایت خاصه (ایمان و عمل صالح) آن را اصلاح کند. تجربه انبیا نیز گواه این مدعاست؛ آنها دین را به‌درستی عرضه کردند، اما اکثریت مردم آن را نپذیرفتند و حتی به استهزا و آزار آنها پرداختند (مَا يَأْتِي مِن نَّبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ).

این تناقض ظاهری میان فطرت الهی و عدم تمایل اکثریت، با تبیین تفاوت هدایت عامه و هدایت خاصه رفع می‌شود. فطرت، هدایت تکوینی است که در خلقت انسان نهفته است، اما برای تحقق ایمان و عمل صالح، هدایت خاصه‌ای لازم است که از طریق انبیا و اولیا به انسان عرضه می‌شود. بدون این هدایت خاصه، اکثریت مردم به دلیل اقتضای نفس اماره، از فطرت خود اعراض می‌کنند.

کاربرد در سیاست‌گذاری دینی

فهم درست فطرت و رفتار اکثریت مردم، در طراحی سیاست‌های فرهنگی و دینی اهمیت بسزایی دارد. اگر فرض کنیم اکثریت مردم به دین حق تمایل دارند، سیاست‌گذاری‌ها ساده‌انگارانه خواهد بود. اما قرآن کریم نشان می‌دهد که اکثریت، به دلیل موانع نفسانی، به دین حق گرایش ندارند، مگر اینکه هدایت خاصه با تلاش انبیا و اولیا همراه شود. این نکته، ضرورت دقت در عرضه دین و توجه به موانع نفسانی و اجتماعی را در تبلیغ دین برجسته می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

فطرت الهی، به‌عنوان هدایت عامه، در همه انسان‌ها وجود دارد، اما این فطرت، به معنای تمایل عملی به دین حق نیست. اکثریت مردم، به دلیل موانع نفسانی و اقتضای نفس اماره، از دین حق اعراض می‌کنند. تجربه انبیا و آیات متعدد قرآن کریم، این حقیقت را تأیید می‌کند. این تحلیل، بر ضرورت هدایت خاصه و نقش انبیا در اصلاح نفوس انسانی تأکید دارد و راه را برای سیاست‌گذاری دقیق‌تر در تبلیغ دین هموار می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با کاوش در آیات ۱۸۱، ۴۴، ۲۶ سوره آل عمران و آیه ۳۰ سوره روم، به تبیین مفاهیم فقر و غنا، کفالت، اسم «اللهم»، و فطرت الهی پرداخت. آیه ۱۸۱، با نکوهش غنای توهمی، بر نقش اختیار انسانی در فقر و غنا تأکید کرد. آیه ۴۴، معنای کفالت را به‌عنوان سرپرستی و مسئولیت در قبال جان انسان‌ها روشن ساخت. آیه ۲۶، با اسم شریف «اللهم»، اقتدار الهی را در رفع مشکلات حاد به تصویر کشید. در نهایت، بحث فطرت نشان داد که گرچه هدایت عامه در همه انسان‌ها وجود دارد، اما اکثریت، به دلیل موانع نفسانی، از دین حق رویگردان‌اند. این تحلیل، بر خودکفایی قرآن کریم و اهمیت تفسیر سیاق‌محور آیات تأکید دارد و راه را برای فهم عمیق‌تر و کاربرد عملی‌تر تعالیم قرآنی در زندگی فردی و اجتماعی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی