در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1615

متن درس





تفسیر: هویت خلقی و تحول وجودی در پرتو آیه ۲۴ سوره انفال

تفسیر: هویت خلقی و تحول وجودی در پرتو آیه ۲۴ سوره انفال

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۱۵)

دیباچه

قرآن کریم، کتاب هدایت و حیات، با آیات نورانی خویش، انسان را به سوی حقیقت وجودی و کمال الهی رهنمون می‌سازد. آیه ۲۴ سوره انفال، با خطاب «یا أیها الذین آمنوا»، دریچه‌ای به سوی فهم هویت خلقی انسان و امکان تحول وجودی او می‌گشاید. این آیه، با دعوت به استجابت خدا و رسول، انسان را به حیات حقیقی فرا می‌خواند و با تأکید بر حضور بی‌واسطه الهی میان انسان و قلبش، از عشقی بی‌کران سخن می‌گوید که تمامی ذرات هستی را در بر گرفته است. این نوشتار، با تأمل در این آیه و پیوند آن با مفاهیم ایمان، استجابت، تحول و عشق الهی، در پی آن است که نوری بر حقیقت وجودی انسان و رابطه او با پروردگار بیفکند. با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات، این متن کوشیده است تا معانی عمیق قرآنی را در قالبی روشن و منسجم به خوانندگان عرضه نماید.

بخش نخست: هویت خلقی و ظرفیت تحول در خطاب «یا أیها الذین آمنوا»

معنای «الذین» و هویت انسانی

خطاب «یا أیها الذین آمنوا» در آیه ۲۴ سوره انفال، به هویتی خلقی اشاره دارد که پیش از صفت ایمان یا کفر تعریف می‌شود. «الذین» به موجودیت انسانی دلالت می‌کند که قابلیت پذیرش صفات گوناگون، از ایمان تا کفر، را داراست. این هویت، مانند بذری است که در زمین وجود کاشته شده و می‌تواند به سوی نور ایمان یا تاریکی کفر رویش یابد. قرآن کریم، انسان را موجودی معرفی می‌کند که ذاتاً قابل تبدیل است؛ هویتی که نه مذکر است و نه مؤنث، بلکه ظرفی است برای پذیرش صفات و تحولات وجودی.

درنگ: «الذین» به هویت خلقی انسان اشاره دارد که مقدم بر صفت ایمان یا کفر است. این هویت، مانند آیینه‌ای است که می‌تواند نور ایمان یا سایه کفر را بازتاب دهد، و ظرفیت تحول آن، جوهره وجود انسانی را تشکیل می‌دهد.

این مفهوم، با نگاهی به انسان‌شناسی مدرن، شباهتی به ایده هویت انسانی پیش از جنسیت یا اعتقاد می‌یابد. همان‌گونه که در روان‌شناسی، هویت فرد پیش از صفات جنسیتی یا اجتماعی تعریف می‌شود، در قرآن کریم نیز «الذین» به این هویت بنیادین اشاره دارد. این هویت، مانند رودی جاری است که می‌تواند مسیر خود را به سوی دریای ایمان یا باتلاق کفر تغییر دهد. قرآن کریم، با این خطاب، انسان را به تأمل در ظرفیت وجودی خویش دعوت می‌کند تا با انتخاب ایمان، به سوی کمال گام بردارد.

تحول‌پذیری انسان در پرتو قرآن کریم

قرآن کریم، انسان را موجودی پویا و تحول‌پذیر می‌داند. همان‌گونه که نطفه در رحم مادر قابلیت تبدیل به مذکر یا مؤنث را دارد، هویت خلقی انسان نیز می‌تواند از کفر به ایمان یا از جهل به علم حرکت کند. این تحول‌پذیری، ریشه در آزادی وجودی انسان دارد. قرآن کریم، با تأکید بر این قابلیت، انسان را به سوی استجابت دعوت الهی سوق می‌دهد تا از این ظرفیت برای رسیدن به حیات حقیقی بهره جوید.

برای نمونه، می‌توان به نطفه‌ای اشاره کرد که در آغاز، نه مذکر است و نه مؤنث، بلکه ظرفی است برای پذیرش صفات. این ظرف، با تأثیر عوامل گوناگون، به سوی یکی از این دو صفت جهت می‌یابد. همین‌گونه، انسان در مسیر وجودی خویش می‌تواند با استجابت به دعوت الهی، به سوی ایمان و کمال حرکت کند یا در غفلت، به سوی کفر و تاریکی سوق یابد. این تحول‌پذیری، مانند گلی است که در خاک وجود کاشته شده و با نور ایمان و آب استجابت، به سوی شکوفایی می‌رود.

بخش دوم: استجابت در برابر اجابت: دعوت به حیات حقیقی

مفهوم استجابت و تمایل باطنی به خیر

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هنگامی که خدا و رسول شما را به سوی آنچه زنده‌تان می‌کند دعوت می‌کنند، استجابت کنید و بدانید که خدا میان انسان و قلبش حائل می‌شود و به سوی او گردآورده می‌شوید.

واژه «استجابت» در این آیه، به معنای تمایل باطنی و میل قلبی به پاسخ‌گویی به دعوت الهی است، در حالی که «اجابت» به انجام عملی نقد و فوری اشاره دارد. استجابت، مانند نسیمی است که در دل انسان می‌وزد و او را به سوی خیر و حیات حقیقی هدایت می‌کند، حتی اگر به عمل منجر نشود. این تمایل، نشانه ایمان است و ارزش وجودی انسان را در پیشگاه الهی بالا می‌برد.

درنگ: استجابت، برخلاف اجابت، ظرفی گسترده‌تر دارد که میل به خیر را در بر می‌گیرد. این میل، حتی در ناتوانی از عمل، نشانه ایمان است و انسان را به سوی حیات حقیقی رهنمون می‌سازد.

برای فهم بهتر، می‌توان استجابت را به کودکی تشبیه کرد که با قلب پاک خویش، آرزوی نیکی دارد، هرچند توان انجام آن را نداشته باشد. این آرزو، خود، نوری است که در دل او می‌درخشد و او را به سوی کمال هدایت می‌کند. قرآن کریم، با تأکید بر استجابت، انسان را به پرورش این میل باطنی دعوت می‌کند تا حتی در ضعف عمل، قلبش به سوی خدا متمایل باشد.

حیات حقیقی و دعوت به کمال

عبارت «لِمَا یُحْیِیکُمْ» به حیات معنوی و حقیقی اشاره دارد که از طریق استجابت به دعوت خدا و رسول حاصل می‌شود. این حیات، مانند چشمه‌ای است که از دل سنگ می‌جوشد و وجود انسان را سیراب می‌کند. برخلاف حیات مادی که به جسم محدود است، حیات حقیقی، روح انسان را به سوی کمال و جاودانگی می‌برد.

این دعوت، مانند کلیدی است که قفل‌های وجود انسانی را می‌گشاید و او را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد. انسان، با استجابت به این دعوت، از تاریکی جهل و غفلت به سوی نور ایمان و معرفت حرکت می‌کند. این حرکت، مانند سفر پرنده‌ای است که از قفس تن به سوی آسمان بی‌کران الهی پرواز می‌کند.

بخش سوم: عشق الهی و حضور بی‌واسطه خدا

معنای «یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»

عبارت «یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ» به حضور بی‌واسطه خدا میان انسان و قلبش اشاره دارد. خدا، مانند مادری مهربان، میان انسان و جوهره وجودی او حائل می‌شود تا از آسیب او به خویشتن جلوگیری کند. این حضور، نشانه عشقی بی‌کران است که تمامی ذرات هستی را در بر گرفته و آن‌ها را در مسیر حیات و کمال هدایت می‌کند.

درنگ: «یَحُولُ» فعلی است که بر مداومت حضور الهی تأکید دارد. خدا، با عشق بی‌نهایت خویش، میان هر ذره و جوهره آن حائل می‌شود تا آن را از آسیب حفظ کند و به سوی کمال رهنمون سازد.

این مفهوم، مانند پارچه‌ای است که میان دو ظرف شکننده قرار می‌گیرد تا از برخورد و شکستن آن‌ها جلوگیری کند. خدا، با حضور خویش، انسان را از آسیب به قلبش حفظ می‌کند و او را در مسیری نگاه می‌دارد که به سوی حیات حقیقی منتهی می‌شود. این حضور، نه تنها در انسان، بلکه در تمامی موجودات، از سنگ تا گیاه و حیوان، جریان دارد.

فاعلیت بالعشق الهی

برخلاف دیدگاه‌های فلسفی که خدا را فاعل بالاراده یا بالرضا می‌دانند، این تفسیر پیشنهاد می‌کند که فاعلیت الهی، بالعشق است. خدا، مانند باغبانی است که با محبت بی‌کران، هر نهال را در باغ هستی پرورش می‌دهد. این عشق، در رفتار حیوانات با فرزندانشان، در حرکت سنگ‌ها و گیاهان، و در تمامی شئون هستی متجلی است.

برای نمونه، می‌توان به محبت شیر به توله‌اش اشاره کرد که با دقت و مهربانی، او را در آغوش می‌گیرد و از خطر حفظ می‌کند. این محبت، جلوه‌ای از عشق الهی است که در تمامی موجودات جریان دارد. قرآن کریم، با دعوت انسان به شناخت این عشق، او را از غرور و خودبزرگ‌بینی بر حذر می‌دارد و به سوی تواضع و محبت رهنمون می‌سازد.

بخش چهارم: تحول‌پذیری موجودات و نقش علم دینی

قابلیت تبدیل در تمامی موجودات

قرآن کریم، تمامی موجودات را در حال تحول و پویایی می‌داند. همان‌گونه که انسان می‌تواند از کفر به ایمان حرکت کند، حیوانات نیز می‌توانند تحت تأثیر انسان، صفات انسانی کسب کنند. این تحول‌پذیری، مانند رودی است که مسیر خود را در دل کوه می‌گشاید و به سوی دریا جاری می‌شود.

برای نمونه، حیوانی که در کنار انسان قرار می‌گیرد، به تدریج رفتارهایی انسانی از خود نشان می‌دهد. این امر، نشان‌دهنده ظرفیت تحول در تمامی موجودات است. قرآن کریم، با تأکید بر این قابلیت، انسان را به تأمل در نقش خویش در هستی دعوت می‌کند تا با استجابت به دعوت الهی، به سوی کمال حرکت کند.

نقد غرور و ضرورت علم دینی

غرور و خودبزرگ‌بینی، مانند سایه‌ای است که نور معرفت را در دل انسان تیره می‌کند. علم دینی، اگر به جای تعصب و خودبرتربینی، با روح تواضع و استجابت همراه شود، می‌تواند انسان را به سوی حقیقت رهنمون سازد. این علم، مانند چراغی است که در تاریکی جهل می‌درخشد و مسیر کمال را روشن می‌کند.

برای نمونه، پدران ساده‌زیست با عمل خالصانه خویش، زمینه‌ساز علم نسل‌های بعدی شدند. این امر، نشان می‌دهد که استجابت و تلاش برای خیر، حتی بدون علم کامل، به تکامل وجودی منجر می‌شود. علم دینی باید با آزمایش، تحقیق و پروژه‌های علمی همراه شود تا از تعصب و جمود فکری دوری جوید.

بخش پنجم: پیوند با آیه ۱۶ سوره ق و نزدیکی الهی

تکمیل مفهوم حضور الهی

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
و به‌راستی انسان را آفریدیم و می‌دانیم که نفس او چه وسوسه‌ای می‌کند، و ما به او از رگ گردن نزدیک‌تریم.

آیه ۱۶ سوره ق، با تأکید بر نزدیکی خدا به انسان، مفهوم «یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ» را تکمیل می‌کند. خدا، مانند نسیمی است که در رگ‌های وجود انسان جریان دارد و از او به او نزدیک‌تر است. این نزدیکی، نشانه عشقی است که تمامی ذرات هستی را در بر گرفته و آن‌ها را در مسیر کمال هدایت می‌کند.

درنگ: نزدیکی خدا به انسان، مانند رگ گردن به بدن، نشانه حضور بی‌واسطه الهی است که انسان را از آسیب به خویشتن حفظ می‌کند و به سوی حیات حقیقی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی

آیه ۲۴ سوره انفال، با خطاب «یا أیها الذین آمنوا»، انسان را به استجابت دعوت الهی و رسول برای رسیدن به حیات حقیقی فرا می‌خواند. «الذین» به هویت خلقی انسان اشاره دارد که قابل تحول به ایمان یا کفر است. استجابت، به معنای میل باطنی به خیر، زمینه‌ساز این حیات است و حضور بی‌واسطه خدا میان انسان و قلبش، نشانه عشقی بی‌کران است که تمامی ذرات هستی را در بر گرفته است. این آیه، با تأکید بر تحول‌پذیری موجودات و نقش علم و عمل در تکامل، انسان را به تواضع و دوری از غرور دعوت می‌کند. علم دینی، با روح استجابت و تواضع، می‌تواند جامعه را به سوی وحدت و محبت هدایت کند.

با نظارت صادق خادمی