در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1645

متن درس





تفسیر: نظم الهی، گشایش خلقت و غلبه نور حق

تفسیر: نظم الهی، گشایش خلقت و غلبه نور حق

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۴۵)

دیباچه

این نوشتار به بررسی و تفسیر آیاتی از قرآن کریم می‌پردازد که مفاهیم بنیادین نظم خلقت، گشایش درونی اشیاء و غلبه الهی را با ظرافت و عمق تبیین می‌کنند. محور این تأملات، واژگان کلیدی «جعل»، «فلق» و «عزیز» است که در آیات سوره‌های انبیاء، انعام، فلق، مجادله، صف و توبه تجلی یافته‌اند. این مفاهیم، همچون نوری که از دل تاریکی می‌شکافد، نظم حکیمانه خلقت، ظهور حیات از درون اشیاء و پیروزی حق بر باطل را به تصویر می‌کشند. این بررسی با هدف تبیین معانی ژرف این آیات و پیوند آن‌ها با قوانین طبیعی و معنوی نگاشته شده است، تا چونان چراغی راهنمای جویندگان حقیقت در مسیر فهم و عمل باشد.

بخش نخست: نظم و تدبیر الهی در خلقت

مفهوم «جعل» و استقرار نظم در زمین و آسمان

واژه «جعل» در قرآن کریم به معنای اعطای ویژگی‌ها و صفات ثانوی به موجودات خلق‌شده به کار رفته است. این مفهوم، حکایت از تدبیری حکیمانه دارد که خداوند در نظام خلقت به کار بسته تا هر پدیده‌ای را در جایگاهی شایسته و با کارکردی مشخص قرار دهد. در این راستا، آیه‌ای از س Helvetica

سوره انبیاء، آیه ۳۱-۳۲، به زیبایی این نظم الهی را به تصویر می‌کشد:

﴿وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ۝ وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا﴾

و در زمین کوه‌های استوار نهادیم تا مبادا با آنان بلرزد، و در آن راه‌هایی گشاده قرار دادیم تا شاید هدایت یابند. و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم.

در این آیه، خداوند با نهادن کوه‌ها (رواسی) در زمین، آن را از لرزش و بی‌ثباتی حفظ کرده و با ایجاد گذرگاه‌ها و راه‌های گشاده، زمینه هدایت انسان‌ها را فراهم آورده است. آسمان نیز به‌سان سقفی محفوظ، نظم و امنیت عالم را تضمین می‌کند. «جعل» در این معنا، چون دستان آفریدگاری است که هر جزء از هستی را با دقتی بی‌نظیر در جایگاه خویش استوار می‌سازد. این نظم، نه‌تنها نشان‌دهنده حکمت الهی است، بلکه دعوتی است به تأمل در قوانین طبیعی که از طریق آن‌ها، انسان به سوی هدایت رهنمون می‌شود.

درنگ: «جعل» در قرآن کریم به معنای اعطای ویژگی‌های ثانوی به موجودات است که نظم و حکمت الهی را در خلقت زمین و آسمان متجلی می‌سازد، از استواری کوه‌ها تا گشایش راه‌های هدایت.

هماهنگی و وحدت در حرکت خلقت

یکی از شگفتی‌های خلقت، هماهنگی و نظمی است که در حرکت اجرام آسمانی مشاهده می‌شود. این هماهنگی، نه از اتصال ظاهری و مادی، بلکه از نیرویی نامرئی و الهی سرچشمه می‌گیرد که در متن به‌صورت تمثیلی «عشق» نامیده شده است. این مفهوم در آیه‌ای دیگر از سوره انبیاء به وضوح بیان شده است:

﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ﴾

و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید؛ هر یک در مداری شناورند.

در این آیه، هر یک از پدیده‌های آسمانی در مداری مشخص (فلک) در حرکت‌اند، گویی هر یک غزلی از هماهنگی و نظم می‌سرایند. این حرکت، نه از دوختن ظاهری اشیاء به یکدیگر، بلکه از وحدت غایت و مبدأ ناشی می‌شود. این هماهنگی، چونان نوایی است که از یک آهنگساز واحد برمی‌خیزد و همه عالم را در سمفونی عظیم خلقت به هم پیوند می‌دهد. این نظم، دعوتی است به تأمل در قوانین طبیعی که چونان آینه‌ای، حکمت و قدرت الهی را بازمی‌تابانند.

درنگ: حرکت هماهنگ اجرام آسمانی در مدارهای خویش، نه از اتصال مادی، بلکه از نیرویی الهی سرچشمه می‌گیرد که وحدت غایت و مبدأ را در خلقت به نمایش می‌گذارد.

جمع‌بندی بخش نخست

مفاهیم «جعل» و هماهنگی خلقت، چونان دو بال پرنده‌ای هستند که عالم را در آسمان نظم و حکمت به پرواز درمی‌آورند. «جعل» به اعطای ویژگی‌های ثانوی به موجودات اشاره دارد که زمین و آسمان را در جایگاهی استوار و هدایتگر قرار داده است. حرکت هماهنگ اجرام آسمانی نیز، نشانه‌ای از وحدت و نظمی است که از مبدأ واحد الهی سرچشمه می‌گیرد. این آیات، انسان را به تأمل در قوانین طبیعی و بهره‌گیری از آن‌ها برای فهم عمیق‌تر حقیقت دعوت می‌کنند.

بخش دوم: گشایش الهی و ظهور حیات

مفهوم «فلق» و شکافتن درونی

واژه «فلق» در قرآن کریم به معنای شکافتن و گشایش از درون یک شیء است، گویی حیات و حقیقت از دل اشیاء به ظهور می‌رسد. این مفهوم در آیه‌ای از سوره انعام به زیبایی ترسیم شده است:

﴿فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَىٰ﴾

[اوست] شکافنده دانه و هسته.

در این آیه، «فلق» به شکافتن دانه‌های نرم (حب) و هسته‌های سخت (نوى) اشاره دارد که از دل آن‌ها حیات جوانه می‌زند. این گشایش، نه از عاملی خارجی، بلکه از درون خود شیء رخ می‌دهد، گویی خداوند راز حیات را در نهاد اشیاء نهاده است. در روایات، این مفهوم به تمایز میان مؤمن و کافر تعبیر شده است: مؤمن، چون دانه‌ای نرم، پذیرای حق و نزدیک به کمال است، در حالی که کافر، چون هسته‌ای سخت، مقاوم و دور از حیات معنوی است. این تمثیل، چونان نقشی بر لوح دل، نشان‌دهنده تفاوت در پذیرش حقیقت و انعطاف در برابر هدایت الهی است.

درنگ: «فلق» به گشایش درونی اشیاء و ظهور حیات از دل دانه‌ها و هسته‌ها اشاره دارد، که در روایات به تمایز میان مؤمن (نرم و پذیرا) و کافر (سخت و مقاوم) تعبیر شده است.

«فلق» و ظهور روشنی از تاریکی

مفهوم «فلق» در سوره فلق، به گشایش نور از دل تاریکی صبح اشاره دارد، گویی روشنی از درون سیاهی می‌شکفد:

﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ﴾

بگو: پناه می‌برم به پروردگار سپیده‌دم.

«فلق» در این آیه، نه خود صبح، بلکه روشنی است که از دل تاریکی صبح پدیدار می‌شود. این گشایش، چونان شکفتن گلی در سحرگاه، نمادی از ظهور حق از میان باطل است. این مفهوم، دعوتی است به پناه بردن به خداوندی که نور را از دل تاریکی می‌آفریند و هدایت را از میان گمراهی به ظهور می‌رساند.

درنگ: «فلق» در سوره فلق به ظهور روشنی از دل تاریکی صبح اشاره دارد، که نمادی از گشایش حق از میان باطل و هدایت الهی است.

ظهور حیات و مرگ از یکدیگر

یکی از ژرف‌ترین معانی «فلق»، ظهور حیات از مرگ و مرگ از حیات است، که در قرآن کریم به‌عنوان نشانه‌ای از قدرت الهی بیان شده است:

﴿يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ﴾

اوست که زنده را از مرده بیرون می‌آورد و مرده را از زنده.

این آیه، چونان آینه‌ای که چرخه حیات را بازمی‌تاباند، به ظهور حیات از دل مرگ (مانند رویش گیاه از دانه) و مرگ از دل حیات (مانند مرگ موجود زنده) اشاره دارد. این گشایش درونی، نشانه‌ای از قدرت بی‌کران الهی است که حیات و مرگ را در چرخه‌ای حکیمانه به هم پیوند می‌دهد. این مفهوم، دعوتی است به تأمل در شگفتی‌های خلقت و قوانین طبیعی که از دل آن‌ها، حکمت الهی آشکار می‌شود.

درنگ: «فلق» در ظهور حیات از مرگ و مرگ از حیات، نشانه‌ای از قدرت الهی است که چرخه حکیمانه خلقت را به نمایش می‌گذارد.

جمع‌بندی بخش دوم

مفهوم «فلق»، چونان کلیدی است که درهای حیات و روشنی را از دل اشیاء و تاریکی می‌گشاید. این گشایش درونی، چه در شکافتن دانه و هسته، چه در ظهور نور از تاریکی، و چه در چرخه حیات و مرگ، نشانه‌ای از حکمت و قدرت الهی است. این آیات، انسان را به تأمل در شگفتی‌های خلقت و بهره‌گیری از آن‌ها برای فهم عمیق‌تر حقیقت و هدایت دعوت می‌کنند.

بخش سوم: غلبه الهی و نور حق

صفت «عزیز» و قدرت یگانه الهی

صفت «عزیز» در قرآن کریم به قدرت یگانه و بی‌همتای الهی اشاره دارد که از صفت «قوی» اخص و متمایز است. این مفهوم در آیه‌ای از سوره مجادله به روشنی بیان شده است:

﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾

خداوند نوشته است که من و پیامبرانم حتماً پیروز می‌شویم؛ همانا خداوند نیرومند و شکست‌ناپذیر است.

در این آیه، غلبه خداوند و پیامبرانش در فرهنگ، منش و اهداف توحیدی تأکید شده است. این غلبه، نه لزوماً در امور ظاهری و عملی، بلکه در پایداری عقاید و ارزش‌های الهی است. حتی ظالمان، از اقرار به ظلم خویش خودداری می‌کنند، گویی پیروزی فرهنگی انبیاء چنان ریشه‌دار است که هیچ‌کس جرئت افتخار به باطل را ندارد. این غلبه، چونان نوری است که در دل تاریخ می‌درخشد و باطل را در برابر حق بی‌اعتبار می‌سازد.

درنگ: صفت «عزیز» به قدرت یگانه الهی اشاره دارد که غلبه خداوند و انبیاء را در فرهنگ و عقاید توحیدی تضمین می‌کند، چنان‌که حتی ظالمان از اقرار به ظلم خودداری می‌کنند.

غلبه نور الهی بر باطل

نور الهی، چونان مشعلی فروزان، غیرقابل خاموش شدن است و تلاش کافران برای خاموش کردن آن با ابزارهای سطحی محکوم به شکست است:

﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾

می‌خواهند نور خدا را با دهان‌هایشان خاموش کنند، ولی خداوند نورش را کامل می‌کند، هرچند کافران کراهت داشته باشند.

در این آیه، تلاش کافران برای خاموش کردن نور الهی با «افواههم» (دهان‌هایشان) به سخره گرفته شده است، زیرا نور حق با ابزارهای ظاهری و سطحی چون شایعه، جنجال و دروغ خاموش نمی‌شود. استفاده از واژه «افواههم» به‌جای «لسانهم» یا «بیانهم»، ضعف و سستی تلاش کافران را نشان می‌دهد، گویی آن‌ها جز فریاد و هیاهو، سلاحی در برابر حقیقت ندارند. این نور، چونان خورشیدی است که هیچ ابری نمی‌تواند آن را برای همیشه پنهان کند.

درنگ: نور الهی غیرقابل خاموش شدن است و تلاش کافران با «افواههم» برای خاموش کردن آن، به دلیل سستی و سطحی بودن، محکوم به شکست است.

برتری دین حق بر همه ادیان

دین حق، به‌عنوان کامل‌ترین تجلی هدایت الهی، بر همه ادیان، چه آسمانی و چه زمینی، برتری دارد:

﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾

اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان غالب کند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.

این آیه، برتری دین حق (اسلام) را بر همه ادیان، حتی آن‌هایی که با شرک آمیخته‌اند، تأکید می‌کند. این برتری، نتیجه هدایت و حقیقت ذاتی اسلام است که چونان جویباری زلال، همه موانع را درمی‌نوردد و به سوی کمال جاری می‌شود. حتی مشرکان، با همه کراهتشان، نمی‌توانند مانع این ظهور شوند، زیرا حق، ذاتاً غالب است.

درنگ: دین حق (اسلام) به دلیل هدایت و حقیقت ذاتی‌اش، بر همه ادیان غالب است و هیچ مانعی نمی‌تواند جلوی ظهور آن را بگیرد.

جمع‌بندی بخش سوم

مفاهیم «عزیز»، «نور الهی» و «دین حق»، چونان سه گوهر در تاج خلقت می‌درخشند. صفت «عزیز» قدرت یگانه الهی را نشان می‌دهد که غلبه انبیاء را در فرهنگ و عقاید تضمین می‌کند. نور الهی، غیرقابل خاموش شدن است و تلاش‌های سطحی کافران در برابر آن بی‌اثر است. دین حق نیز، به‌عنوان کامل‌ترین تجلی هدایت، بر همه ادیان غالب است و راه را برای تحقق حقیقت در عالم هموار می‌سازد.

بخش چهارم: قرآن کریم به‌مثابه منبعی برای علوم طبیعی و انسانی

کاربرد علمی آیات قرآن کریم

قرآن کریم، چونان گنجینه‌ای بی‌پایان، منبعی سرشار برای فهم قوانین طبیعی و انسانی است. مفاهیمی چون «جعل» و «فلق» می‌توانند در علوم زیست‌شناسی، فیزیک و جامعه‌شناسی کاربرد یابند. برای نمونه، مفهوم «فلق» در شکافتن دانه و هسته، می‌تواند به مطالعه فرآیندهای زیستی و ظهور حیات از مواد بی‌جان منجر شود. همچنین، هماهنگی در حرکت اجرام آسمانی، دعوتی است به بررسی قوانین فیزیکی که نظم عالم را تبیین می‌کنند.

این آیات، چونان مشعلی فروزان، راه را برای کشف معجزات خلقت و قوانین الهی روشن می‌کنند. بهره‌گیری از قرآن کریم به‌عنوان مصدر علم، می‌تواند به پیشرفت مادی و معنوی بشر منجر شود. این امر، نیازمند دقتی عالمانه و اهتمامی ژرف است تا مفاهیم قرآنی در جهت پیشبرد اهداف دنیوی و اخروی به کار گرفته شوند. تأمل در این آیات، نه‌تنها به فهم عمیق‌تر حقیقت می‌انجامد، بلکه انسان را به سوی عملی حکیمانه و متعالی هدایت می‌کند.

درنگ: قرآن کریم منبعی سرشار برای علوم طبیعی و انسانی است که با تأمل در مفاهیمی چون «جعل» و «فلق»، می‌توان به کشف قوانین خلقت و پیشبرد اهداف مادی و معنوی نائل آمد.

جمع‌بندی بخش چهارم

قرآن کریم، چونان چشمه‌ای جوشان، منبعی بی‌کران برای علوم طبیعی و انسانی است. مفاهیم قرآنی، از «جعل» و «فلق» گرفته تا هماهنگی خلقت، راه را برای کشف قوانین الهی و معجزات عالم هموار می‌سازند. این گنجینه، انسان را به تأمل در شگفتی‌های خلقت و بهره‌گیری از آن‌ها برای پیشرفت مادی و معنوی دعوت می‌کند، گویی هر آیه، کلیدی است برای گشودن درهای معرفت و هدایت.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

مفاهیم «جعل»، «فلق» و «عزیز» در قرآن کریم، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راهنمای جویندگان حقیقت‌اند. «جعل» نظم و حکمت الهی را در خلقت زمین و آسمان به نمایش می‌گذارد، «فلق» از گشایش درونی اشیاء و ظهور حیات و روشنی سخن می‌گوید، و «عزیز» قدرت یگانه الهی را متجلی می‌سازد که غلبه حق بر باطل را تضمین می‌کند. نور الهی و دین حق، چونان جویبارهایی زلال، غیرقابل توقف و غالب بر همه موانع‌اند. قرآن کریم، به‌مثابه منبعی بی‌پایان، دعوتی است به تأمل در قوانین خلقت و بهره‌گیری از آن‌ها برای فهم عمیق‌تر حقیقت و پیشبرد اهداف متعالی. این آیات، چونان چراغ‌هایی فروزان، راه را برای هدایت و کمال بشری روشن می‌سازند.

با نظارت صادق خادمی