متن درس
جلسات دورهمی: چالشهای آموزش و ضرورت بازسازی علمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه بیست و پنجم)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی جامعی از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسهای است که به تاریخ ششم خرداد سال 1391 هجری شمسی برگزار شده است. محور این گفتار، بررسی چالشهای نظام آموزشی، بهویژه در حوزه زبان انگلیسی، و ضرورت بازسازی روشمند علوم دینی با تکیه بر تفکر فلسفی، اشتقاق واژگان، و پرورش متفکران است. این متن، با هدف ارائه چارچوبی منظم برای پژوهشگران علوم دینی، تمامی محتوای اصلی درسگفتار را با شرح و تفصیل در خود جای داده و با پیوند دادن مفاهیم به اصول قرآنی و روشهای علمی، راهنمایی برای تحلیل عمیقتر مسائل آموزشی و دینی فراهم آورده است. ساختار این نوشتار، با بهرهگیری از عناوین و زیرعناوین دقیق، به گونهای طراحی شده که خواننده را در مسیری روشن و منسجم هدایت کند، مانند چراغی که در تاریکی راه را مینمایاند.
بخش یکم: چالشهای نظام آموزشی زبان انگلیسی
وضعیت کنونی آموزش زبان انگلیسی در ایران
آموزش زبان انگلیسی در ایران با موانع متعددی روبروست و پیشرفتهای آن نه از سر برنامهریزی هدفمند، بلکه به واسطه نفوذ فناوریهایی چون اینترنت و کامپیوتر رخ داده است. این پیشرفت، به مانند جویباری است که نه از سرچشمهای زلال، بلکه از بارشهای پراکنده شکل گرفته و به سختی مسیر خود را مییابد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که فقدان یک نظام آموزشی منسجم، یادگیری زبان را به فعالیتی دشوار و کمبازده بدل کرده است. حتی دانشجویان دانشگاهی، پس از سالها مطالعه، در بهکارگیری زبان ناتواناند، گویی دانشی که آموختهاند، چون خاکی است که بر باد میرود.
این دیدگاه با آیات قرآن کریم همراستاست که بر لزوم تأمل و برنامهریزی در مسیر کسب معرفت تأکید دارد:
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ۚ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
«بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید که خدا چگونه آفرینش را آغاز کرده است. سپس خداوند نشأت دیگر را پدید میآورد. بیگمان خداوند بر هر چیز تواناست» (سوره عنکبوت، آیه ۲۰).
پیچیدگیهای نظام آموزشی و ناهنجاریهای آن
نظام آموزشی زبان انگلیسی در ایران، به دلیل پیچیدگی و فقدان انسجام، یادگیری را دشوار ساخته است. استاد، این نظام را به مانند ساختمانی میدانند که پایههای آن سست است و هرچند ظاهری آراسته دارد، اما در برابر نیازهای واقعی فرو میریزد. دانشجویان پس از سالها تحصیل، ناتوان از مکالمه یا کاربرد عملی زبان هستند، که نشانهای از ناهنجاریهای ساختاری در آموزش است. تنوع روشهای آموزشی، به جای تسهیل، به تشویش و سردرگمی منجر شده است، گویی باغبانی است که بذرهای گوناگون را بینظم در خاک میکارد و انتظار میوهای یکدست دارد.
تفاوت ادراک زبانهای عربی و انگلیسی
زبان عربی، به دلیل پیوند عمیق با فرهنگ اسلامی، برای ایرانیان مأنوستر است، مانند دوستی دیرین که در دل خانه جا دارد. اما زبان انگلیسی، به دلیل کاربردهای اقتصادی و جهانی، باید جذابتر باشد، گویی کلیدی است که درهای تجارت و دانش جهانی را میگشاید. استاد تأکید دارند که این تفاوت ادراک، ریشه در عوامل فرهنگی و اقتصادی دارد. زبان عربی، با قواعد محکم و نظاممند خود، در ذهن ماندگارتر است، مانند درختی که ریشههایش در خاک عمیق فرو رفته است، در حالی که زبان انگلیسی، به دلیل پویایی و تغییر مداوم اصطلاحات، چون نسیمی گذرا، به سرعت از ذهن میگریزد.
فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
«پس چرا از هر فرقهای از آنان گروهی کوچ نمیکنند تا در دین تفقّه کنند و قوم خود را هنگامی که به سویشان بازمیگردند هشدار دهند، باشد که آنان بترسند» (سوره توبه، آیه ۱۲۲).
نقد یادگیری مبتنی بر حفظ
یادگیری زبان انگلیسی در ایران، بیشتر بر حفظ لغات و قواعد متکی است تا فهم سیستمیک، که به ناتوانی در مکالمه منجر شده است. استاد، این روش را به مانند انباشتن سنگها بدون ساخت بنایی میدانند که هیچگاه به عمارتی استوار بدل نمیشود. حفظ، هرچند گامی اولیه است، اما بدون درک سیستمی، مانند آبی است که در مشتی فشرده جمع میشود و به سرعت از میان انگشتان میریزد. این نقد، بر ضرورت آموزش فعال و کاربردی تأکید دارد که زبان را به ابزاری زنده و کارآمد بدل سازد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، به بررسی چالشهای نظام آموزشی زبان انگلیسی در ایران پرداخته و بر ضعفهای ساختاری، فقدان انسجام، و تأثیر عوامل فرهنگی و اقتصادی تأکید کرده است. استاد، با تشبیه آموزش ناکارآمد به بنایی سست یا جویباری پراکنده، بر ضرورت بازسازی نظام آموزشی با تکیه بر اصول روانشناختی و جامعهشناختی تأکید دارند. این دیدگاه، راهنمایی برای اصلاح روشهای آموزشی و پاسخگویی به نیازهای زمانه است.
بخش دوم: تأثیر عوامل خارجی بر آموزش زبان
نقد تأثیرات استعماری
استاد، نظام آموزشی زبان انگلیسی را متأثر از رویکردهای استعماری میدانند که گاه به گونهای طراحی شدهاند تا مانع پیشرفت کشورهای در حال توسعه شوند. این نظام، مانند شبکهای است که به جای رهایی، اسارت میآفریند و از رشد علمی و فرهنگی جلوگیری میکند. این دیدگاه، بر لزوم طراحی نظام آموزشی بومی و مستقل تأکید دارد که با نیازهای جامعه ایرانی همخوان باشد و از بند تأثیرات خارجی رها گردد.
نقش فناوری در یادگیری
ورود ابزارهایی چون موبایل و اینترنت، به اجبار یادگیری زبان انگلیسی را تسهیل کرده است، مانند بارانی که بیبرنامه بر زمین میبارد و گاه زمینی تشنه را سیراب میکند. استاد تأکید دارند که این پیشرفت، نه از سر برنامهریزی، بلکه از ضرورتهای زمانه ناشی شده است. با این حال، فناوری به تنهایی جایگزین نظام آموزشی منسجم نیست و باید در خدمت آموزش هدفمند قرار گیرد.
پویایی زبان انگلیسی و چالشهای آن
زبان انگلیسی، به دلیل پویایی و تغییر مداوم اصطلاحات، یادگیری را دشوار میسازد، مانند رودی که هر لحظه مسیرش تغییر میکند و رهگذر را به حیرت میافکند. استاد، این پویایی را چالشی میدانند که منابع آموزشی کهنه نمیتوانند پاسخگوی آن باشند. بهروزرسانی مداوم منابع و روشهای آموزشی، ضرورتی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، تأثیر عوامل خارجی مانند رویکردهای استعماری و فناوری بر آموزش زبان انگلیسی را بررسی کرده است. استاد، با تأکید بر لزوم رهایی از تأثیرات استعماری و بهرهگیری هدفمند از فناوری، راهکاری برای بهبود آموزش ارائه میدهند. این دیدگاه، بر ضرورت طراحی نظام آموزشی بومی و هماهنگ با نیازهای جامعه تأکید دارد.
بخش سوم: ضرورت بازسازی نظام آموزشی علوم دینی
پرورش متفکران به جای وعاظ
استاد، بر ضرورت پرورش متفکران و دانشمندان در علوم دینی به جای صرف وعاظ تأکید دارند. علم دینی باید به مانند درختی باشد که میوههای تفکر و اجتهاد میدهد، نه صرفاً شاخ و برگهایی که در باد میلرزند. این دیدگاه، بر لزوم بازنگری در اهداف نظام آموزشی حوزه تأکید دارد تا به جای تربیت ناقلان دانش، تولیدکنندگان علم را پرورش دهد.
وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ
«و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده بسیج کنید تا با آن دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید» (سوره انفال، آیه ۶۰).
نقد فرهنگ تقلید
تقلید کورکورانه در علوم دینی، به مانند راه رفتن با چشمان بسته است که به گمراهی میانجامد. استاد، طلاب را به اجتهاد و تفکر انتقادی دعوت میکنند تا از تقلید بیچون و چرا فاصله گیرند و به تولید علم بپردازند. این دیدگاه، بر ضرورت آزادی فکری و شجاعت در برابر محدودیتهای فرهنگی تأکید دارد.
اهمیت مهارتهای چندگانه
طلاب، علاوه بر علوم دینی، باید مهارتهایی چون زبان انگلیسی، کامپیوتر، و ورزش را فراگیرند، مانند جنگجویی که نه تنها شمشیر، بلکه سپر و نیزه را نیز به دست میگیرد. استاد، بر این باورند که طلابی که فاقد مهارتهای چندگانهاند، در جهان امروز ناتوان خواهند بود و نمیتوانند نقش مؤثری در جامعه ایفا کنند.
نقد ضعف جسمانی و ذهنی
طلابی که ورزش نمیکنند، مانند درختانی هستند که ریشههایشان از خاک تغذیه نمیگیرد و به زودی پژمرده میشوند. استاد، بر ضرورت حفظ سلامت جسمی و ذهنی تأکید دارند، زیرا جسم ناسالم، ذهن را نیز از پویایی بازمیدارد. ورزش، به مانند آبی است که به درخت حیات میبخشد و طلاب را برای فعالیتهای علمی آماده میسازد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، بر ضرورت بازسازی نظام آموزشی علوم دینی با تأکید بر پرورش متفکران، اجتهاد، و آموزش مهارتهای چندگانه پرداخته است. استاد، با نقد فرهنگ تقلید و ضعف جسمانی، راهکاری برای تقویت جایگاه طلاب در جامعه ارائه میدهند. این دیدگاه، با اصول قرآنی همسو است و بر لزوم پویایی و آمادگی برای نقشهای جهانی تأکید دارد.
بخش چهارم: تحلیل واژگان و نقش فلسفه
اهمیت علم اشتقاق
استاد، علم اشتقاق را به مانند کلیدی میدانند که درهای معانی واژگان را میگشاید. تحلیل واژه “کلمه” در قرآن کریم، که در ۷۲ مورد به کار رفته، نیازمند بررسی اشتقاقی است تا به معنای واحد و جامد آن دست یابیم. این فرآیند، مانند کندن زمین برای یافتن ریشههای درخت است که بدون آن، فهم میوههای معرفت ممکن نیست. استاد تأکید دارند که واژهها نمیتوانند معانی متعدد داشته باشند، بلکه باید به ماده اصلی و جامد خود بازگردند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر فاسقی برای شما خبری آورد، آن را بررسی کنید، مبادا از روی نادانی به قومی آسیب رسانید و از کرده خود پشیمان شوید» (سوره حجرات، آیه ۶).
نقش فلسفه در ساختار علوم
فلسفه، به مانند خطکشی است که علوم را منظم و منسجم میسازد. استاد، بر این باورند که بدون فلسفه، علوم به محفوظاتی بیروح بدل میشوند که نمیتوانند پاسخگوی نیازهای عمیق باشند. فلسفه، علوم را از سطح عامگونه به حقایق معرفتی ارتقا میدهد، مانند معدنی که گوهرهای ناب آن با ابزار فلسفه استخراج میشود.
نقد تعاریف عامگونه
تعریف واژههایی مانند “کلمه” به صورت عامگونه، مانند اثر یا تأثیر، علمی نیست و به سردرگمی میانجامد. استاد، این تعاریف را به مانند نقشهای ناقص میدانند که راه را به خطا میبرد. فهم دقیق واژگان، نیازمند تحلیل فلسفی و اشتقاقی است تا به معنای اصلی و جامد دست یابیم.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، بر اهمیت علم اشتقاق و فلسفه در تحلیل واژگان و ساختار علوم تأکید دارد. استاد، با نقد تعاریف عامگونه و تأکید بر فهم دقیق معانی، راهکاری برای ارتقای علوم دینی ارائه میدهند. این دیدگاه، به مانند چراغی است که مسیر فهم عمیقتر متون دینی را روشن میسازد.
بخش پنجم: عوامل روانشناختی و اجتماعی در آموزش
تأثیر استرس بر حافظه
استاد، استرس، کمبودهای غذایی، و محتوای نامناسب شنیداری و دیداری را به مانند منافذی موئین میدانند که حافظه را تبخیر میکنند. این عوامل، مانند سوراخهایی در کاسهای پر از آب، دانش را از ذهن میربایند و به فراموشی منجر میشوند. حفظ حافظه، نیازمند سبک زندگی سالم و کاهش استرس است.
اهمیت سبک زندگی برای عالمان
عالمان و فیلسوفان، مانند باغبانانی هستند که باید باغ ذهن خود را از آفات حفظ کنند. استاد، بر لزوم دوری از محتوای نامناسب، مانند رمانهای احساسی، تأکید دارند، زیرا این محتوا ذهن را از منطق دور میکند. سبک زندگی سالم، به مانند خاکی حاصلخیز، به حفظ عملکرد ذهنی کمک میکند.
نقد کمعمق شدن ذهن
کمعمق شدن ذهن، بدتر از فراموشی است، مانند زمینی که آب در آن نفوذ میکند و دیگر به سطح بازنمیگردد. استاد، این پدیده را چالشی بزرگ برای عالمان میدانند که به کاهش توانایی تحلیل و تفکر منجر میشود. حفظ عمق فکری، ضرورتی است که باید با برنامهریزی و نظارت تأمین شود.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، تأثیر عوامل روانشناختی و اجتماعی بر آموزش و حافظه را بررسی کرده است. استاد، با تأکید بر سبک زندگی سالم و دوری از استرس، راهکاری برای حفظ عملکرد ذهنی ارائه میدهند. این دیدگاه، بر لزوم توجه به عوامل محیطی در تولید علم تأکید دارد.
بخش ششم: نقش مربیگری و نظاممندی در آموزش
اهمیت نظارت و مربیگری
استاد، مربیگری را به مانند راهنمایی میدانند که ورزشکار را از افت بازمیدارد. فقدان نظارت، به خستگی و کاهش عملکرد منجر میشود، مانند کشتیگیری که بدون مربی، در میدان شکست میخورد. نظارت مستمر، به اصلاح اشکالات و بهبود کیفیت یادگیری کمک میکند.
نقد تعطیلی آموزش در تابستان
تعطیلی آموزش در تابستان، مانند درنگی بیثمر است که انگیزه و پیشرفت علمی را کاهش میدهد. استاد، بر تداوم آموزش تأکید دارند و آن را به مانند جویباری میدانند که با توقف، زلالی خود را از دست میدهد. آموزش مستمر، به حفظ انگیزه و پویایی کمک میکند.
نقد خودبسندگی عالمان
عالمان نباید خود را از نظارت و ارزیابی بینیاز بدانند، مانند معماری که بدون نقشه، بنایی ناپایدار میسازد. استاد، بر ضرورت همکاری و ارزیابی مستمر تأکید دارند تا کیفیت کار علمی حفظ شود.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، بر اهمیت مربیگری، تداوم آموزش، و نقد خودبسندگی تأکید دارد. استاد، با تشبیه آموزش به جویباری جاری و مربیگری به راهنمایی ورزشکار، راهکاری برای بهبود نظام آموزشی ارائه میدهند.
بخش هفتم: ضرورت آموزش مهارتهای عملی برای طلاب
اهمیت تسلط به زبان انگلیسی
تسلط به زبان انگلیسی برای طلاب، مانند کلیدی است که درهای تعاملات جهانی را میگشاید. استاد، بر ضرورت یادگیری این زبان برای ایفای نقشهای بینالمللی تأکید دارند، زیرا ناتوانی در آن، به اعتبار علم دینی آسیب میزند، مانند عالمی که در برابر نیازهای زمانه ناتوان مینماید.
نقد ناتوانی در امور روزمره
ناتوانی برخی طلاب در انجام امور ساده، مانند یافتن صندلی در هواپیما، مانند عالمی است که در برابر دیدگان مردم، ناتوانی خود را آشکار میسازد. استاد، این ناتوانی را به مانند لکهای بر دامان علم دینی میدانند که جایگاه آن را در جامعه تضعیف میکند.
اهمیت مهارتهای چندگانه
آموزش مهارتهایی چون زبان، فناوری، و ورزش، طلاب را به مانند جنگجویانی چندسلاح آماده میسازد. استاد، بر این باورند که طلابی که فاقد این مهارتها هستند، نمیتوانند در جامعه مدرن نقش مؤثری ایفا کنند.
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، بر ضرورت آموزش مهارتهای عملی به طلاب تأکید دارد. استاد، با نقد ناتوانی در امور روزمره و تأکید بر یادگیری مهارتهای چندگانه، راهکاری برای تقویت جایگاه طلاب در جامعه ارائه میدهند.
بخش هشتم: نقد فرهنگ اجتماعی و مسیر پیشرفت
نقد فرهنگ خودمحوری
فرهنگ خودمحوری و تمرکز بر نیازهای شخصی، مانند دیواری است که مانع پیشرفت جمعی میشود. استاد، بر این باورند که این فرهنگ، به جای رشد علمی و اجتماعی، به سیر کردن نیازهای فردی محدود شده است. پیشرفت، نیازمند همکاری و توجه به منافع جمعی است.
اهمیت انصاف در ارزیابی
انصاف در ارزیابی جوامع، مانند ترازویی است که نقاط قوت و ضعف را به درستی میسنجد. استاد، بر ضرورت نگاه بیطرفانه در تحلیلهای جامعهشناختی تأکید دارند تا راهحلهای واقعی برای پیشرفت یافت شوند.
نقد آسیبهای اجتماعی
آسیبهای اجتماعی، مانند کاهش محبت و اخلاقیات، مانند زخمهایی هستند که بر پیکر جامعه نشستهاند. استاد، این آسیبها را نتیجه دروغگویی و مشکلات ساختاری میدانند و بر لزوم بازسازی اعتماد اجتماعی تأکید دارند.
جمعبندی بخش هشتم
این بخش، به نقد فرهنگ خودمحوری و آسیبهای اجتماعی پرداخته و بر ضرورت انصاف و همکاری جمعی تأکید دارد. استاد، با تشبیه این چالشها به دیوار و زخم، راهکاری برای بازسازی جامعه ارائه میدهند.
نتیجهگیری و جمعبندی
درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، چارچوبی جامع برای بازنگری در نظام آموزشی، بهویژه در حوزه زبان انگلیسی و علوم دینی، ارائه میدهد. ایشان، با نقد کاستیهای نظام آموزشی، تأکید بر پرورش متفکران، آموزش مهارتهای چندگانه، و بهرهگیری از علوم اشتقاق و فلسفه، راهنمایی برای پژوهشگران علوم دینی فراهم آوردهاند. این گفتار، مانند نقشهای است که مسیر تولید علم و پاسخگویی به نیازهای زمانه را روشن میسازد. با اجرای این اصول، نظام آموزشی میتواند به جایگاه واقعی خود به عنوان مرکز تولید علم و هدایت جامعه بازگردد.