در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 32

متن درس





جلسات دورهمی: تبیین ویژگی‌های مردمی بودن و طبیعی بودن عالمان دینی

جلسات دورهمی: تبیین ویژگی‌های مردمی بودن و طبیعی بودن عالمان دینی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سی و دوم)

دیباچه

این نوشتار به بازنمایی و تبیین درس‌گفتار سی و دوم از سلسله جلسات دورهمی استاد فرزانه قدس‌سره، ارائه‌شده در تاریخ ۲۷/۹/۱۳۸۹، اختصاص دارد. محور این جلسه، بررسی ویژگی‌های بنیادین «مردمی بودن» و «طبیعی بودن» عالمان دینی و چالش‌های مرتبط با تجسس و هوشمندی است. هدف از این بازنویسی، ارائه محتوا در قالبی منظم و علمی است که با زبانی فصیح و روان، مفاهیم را برای مخاطبان فرهیخته روشن سازد. این متن با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های تکمیلی، به گونه‌ای سامان یافته که پیوندهای معنایی را تقویت کرده و با بهره‌گیری از تشبیهات و تلویحات ادبی، معانی را به شکلی عمیق و اثرگذار منتقل نماید.

بخش نخست: ضرورت مردمی بودن و طبیعی بودن عالمان دینی

ویژگی‌های بنیادین عالم دینی

عالمان دینی، به عنوان راهنمایان معنوی جامعه، باید از ویژگی‌های مردمی و طبیعی برخوردار باشند تا بتوانند به مثابه انسان‌هایی عادی و هماهنگ با هنجارهای اجتماعی در میان مردم حضور یابند. رفتارهای وسواسی، توهمی، افراطی یا شکاکانه، مانع از تحقق این ویژگی‌ها می‌شود. مردمی بودن، به معنای توانایی برقراری ارتباط همدلانه با اقشار گوناگون، از کودکان تا بزرگسالان، و از افراد عادی تا گروه‌های فرهنگی متفاوت است. این ویژگی، عالم دینی را به شخصیتی تبدیل می‌کند که در دل جامعه جای گرفته و با رفتارهای طبیعی، اعتماد و پذیرش عمومی را جلب می‌کند.

درنگ: مردمی بودن عالم دینی، به مثابه پلی است که فاصله میان دانش دینی و زندگی روزمره مردم را پر می‌کند، و این ارتباط همدلانه، بنیان اثرگذاری معنوی و اجتماعی اوست.

تحلیل روان‌شناختی و جامعه‌شناختی مردمی بودن

از منظر روان‌شناسی اجتماعی، مردمی بودن مستلزم مهارت‌های ارتباطی، انعطاف‌پذیری فرهنگی و فقدان رفتارهای غیرعادی است. رفتارهای غیرعادی، که در اصطلاح «انگشت‌نما» خوانده می‌شوند، به کاهش سرمایه اجتماعی و انزوای فرد در جامعه می‌انجامند. عالم دینی، به دلیل نقش هدایت‌گری خود، باید از چنین رفتارهایی اجتناب ورزد تا بتواند با هنجارهای اجتماعی هماهنگ شده و اعتماد عمومی را حفظ کند. به عنوان مثال، رفتارهایی مانند راه رفتن غیرطبیعی یا گفتار نامتعارف، می‌توانند عالم را از جایگاه یک انسان عادی و قابل اعتماد دور سازند.

تشبیه عیوب رفتاری به نقص در فرش دستباف

عیوب رفتاری عالم دینی، مانند نقصی در فرش دستباف، می‌تواند ارزش و اعتبار او را کاهش دهد، حتی اگر در دیگر جنبه‌ها برجسته باشد. همان‌گونه که یک فرش نفیس با یک سوراخ کوچک از ارزش می‌افتد، عالم دینی نیز با رفتارهای غیراجتماعی، از تأثیرگذاری و پذیرش در جامعه محروم می‌شود. این تشبیه، بر ضرورت اصلاح رفتارهای غیرعادی تأکید دارد، گویی که عالم باید چون فرشی بی‌عیب، در میان مردم بدرخشد.

درنگ: عیوب رفتاری، چون بیدزدگی در فرش نفیس، اعتبار عالم دینی را کمرنگ می‌سازد و اصلاح آن، لازمه حفظ جایگاه والای او در جامعه است.

تأثیر محیط‌های بسته بر رفتار اجتماعی

محیط‌های بسته، مانند برخی مناطق روستایی، به دلیل محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی، می‌توانند مانع از پرورش مهارت‌های لازم برای مردمی بودن شوند. از منظر جامعه‌شناسی، این محیط‌ها با تنوع اجتماعی اندک، توانایی افراد در برقراری ارتباطات گسترده را کاهش می‌دهند. با این حال، این محدودیت‌ها با آموزش هدفمند و قرار گرفتن در محیط‌های متنوع‌تر قابل جبران است. عالم دینی باید با تمرین و تجربه، خود را از قید این محدودیت‌ها رها سازد تا بتواند به شکلی طبیعی و مؤثر در جامعه حضور یابد.

ضرورت اصلاح عیوب رفتاری

اصلاح عیوب رفتاری، فرآیندی است که نیازمند خودآگاهی و تمرین مستمر است. عالم دینی باید با شناسایی رفتارهای نامناسب و جایگزینی آن‌ها با رفتارهای هماهنگ با هنجارهای اجتماعی، جایگاه خود را در جامعه تثبیت کند. این فرآیند، مانند تراشیدن سنگی نتراشیده برای تبدیل آن به نگینی درخشان، مستلزم صبر و دقت است. بدون این اصلاح، عالم دینی نمی‌تواند به طور مؤثر در میان مردم حضور یابد و نقش هدایت‌گری خود را ایفا کند.

بخش دوم: طبیعی بودن در تعاملات اجتماعی

مفهوم طبیعی بودن و صادقانه رفتار کردن

طبیعی بودن، به معنای رفتار بدون تصنع و هماهنگی با هنجارهای اجتماعی است. عالم دینی باید در تعامل با اقشار مختلف، از کودکان تا گروه‌های فرهنگی متفاوت، با صداقت و بدون ریاکاری رفتار کند. این صداقت، مانند نسیمی که به آرامی در میان شاخسار می‌وزد، اعتماد و محبت مردم را به سوی او جلب می‌کند. رفتارهای ظاهرسازانه، که با نیت فخرفروشی یا خودنمایی انجام می‌شوند، از منظر روان‌شناسی اجتماعی، به کاهش اعتبار و اعتماد عمومی منجر می‌شوند.

درنگ: طبیعی بودن، چون آینه‌ای صاف و زلال، صداقت عالم دینی را به نمایش می‌گذارد و اعتماد جامعه را به او مستحکم می‌سازد.

مثال درویش ظاهرساز

استاد فرزانه به نمونه‌ای از فردی اشاره می‌کنند که با ظاهرسازی و فخرفروشی در میان فقرا، سعی در تقلید از رفتار آن‌ها داشت، اما به دلیل فقدان صداقت، رفتارش غیرطبیعی و غیرقابل قبول بود. این مثال، مانند نقشی بر آب، نشان‌دهنده بی‌ثمری ظاهرسازی است. عالم دینی باید از چنین رفتارهایی پرهیز کند و مانند چشمه‌ای زلال، با صداقت و سادگی در میان مردم حضور یابد.

تمرین برای مردمی و طبیعی بودن

مردمی بودن و طبیعی بودن، مانند هنری است که با تمرین و ممارست به کمال می‌رسد. عالم دینی باید با خودآگاهی و مشاهده رفتارهای خود، آن‌ها را با انتظارات اجتماعی هماهنگ سازد. این فرآیند، مانند باغبانی است که شاخه‌های ناهمگون را هرس می‌کند تا درخت وجودش به شکلی زیبا و هماهنگ رشد یابد. تمرین مستمر، عالم را قادر می‌سازد تا در هر محیطی، از جمع کودکان تا گروه‌های فرهنگی متفاوت، به شکلی طبیعی و مؤثر حضور یابد.

تأثیر رفتارهای روزمره بر اعتبار

رفتارهای روزمره، مانند نحوه راه رفتن، صحبت کردن یا ظاهر شخصی، نقش مهمی در شکل‌گیری تصویر عمومی از عالم دینی دارند. این رفتارها، مانند نشانه‌هایی غیرکلامی، پیام‌هایی به جامعه منتقل می‌کنند. عالم دینی باید با هماهنگی این رفتارها با هنجارهای اجتماعی، چون ستاره‌ای در آسمان جامعه بدرخشد و از هرگونه رفتار غیرعادی که او را انگشت‌نما سازد، پرهیز کند.

پیامبران و ضرورت مردمی بودن

حتی پیامبران، با وجود مقام والای خود، باید ابتدا مردمی و عادی باشند تا بتوانند رسالت خویش را به انجام رسانند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ

بگو: من تنها بشری مانند شما هستم که به من وحی می‌شود (سوره کهف، آیه ۱۱۰).

این آیه، مانند مشعلی فروزان، بر همسانی پیامبران با مردم در جنبه‌های بشری تأکید دارد. این همسانی، به پیامبران امکان می‌داد تا با مردم ارتباط برقرار کرده و رسالت خود را به شکلی مؤثر ابلاغ کنند.

حکمت عملی در برابر حکمت نظری

مردمی بودن، به مثابه حکمت عملی، نیازمند تمرین و اجرا است، برخلاف حکمت نظری که به یادگیری محدود می‌شود. همان‌گونه که دانستن قوانین رانندگی بدون تمرین عملی، فرد را راننده نمی‌سازد، عالم دینی نیز باید با تمرین، مهارت‌های مردمی بودن را در خود پرورش دهد. این حکمت عملی، مانند کیمیایی است که عالم را از دانش نظری به تأثیرگذاری عملی در جامعه هدایت می‌کند.

درنگ: حکمت عملی مردمی بودن، چون پلی است که دانش نظری عالم را به تأثیرگذاری اجتماعی او متصل می‌سازد.

بخش سوم: تجسس و هوشمندی: چالش‌ها و تمایزها

تجسس به عنوان نقص اخلاقی

تجسس، یا کنجکاوی غیرضروری در امور دیگران، به مثابه نقض حریم خصوصی، صفتی نکوهیده است که ارزش و اعتبار فرد را کاهش می‌دهد. این رفتار، مانند دزدی نهان، به اعتماد اجتماعی آسیب می‌رساند و عالم دینی را از جایگاه رفیع خود فرو می‌اندازد. حتی نگاه کنجکاوانه به دیگران، بدون نیت بد، به عنوان تجاوز به حریم خصوصی تلقی می‌شود. عالم دینی باید از این رفتار پرهیز کند تا چون چشمه‌ای پاک، اعتماد جامعه را حفظ نماید.

تمایز میان تجسس و هوشمندی

هوشمندی، به عنوان توانایی درک و تحلیل سریع، صفتی مثبت است، اما بدون کنترل اراده، می‌تواند به تجسس تبدیل شود. استاد فرزانه این تمایز را با تشبیه هوشمندی به ماشینی پرسرعت که فاقد ترمز است، تبیین می‌کنند. ماشینی که سرعت دارد اما ترمز ندارد، به فاجعه می‌انجامد. هوشمندی کنترل‌شده، مانند اسبی رام‌شده، به کمال انسانی منجر می‌شود، در حالی که هوشمندی بدون کنترل، به تجسس و نقض حریم دیگران می‌انجامد.

درنگ: هوشمندی، چون شمشیری دو لبه است؛ با کنترل اراده به کمال می‌رسد و بدون آن، به تجسس و نقص اخلاقی منجر می‌شود.

کنترل اراده و تربیت اخلاقی

کنترل اراده، مانند افسار اسبی سرکش، برای هدایت هوشمندی ضروری است. عالم دینی باید مانند «کلب معلم» (سگ تعلیم‌یافته) تربیت شود تا اراده خود را کنترل کرده و از تجسس غیرضروری پرهیز کند. این تربیت، مانند باغبانی است که شاخه‌های هرز را هرس می‌کند تا درخت وجود به شکلی زیبا و هماهنگ رشد یابد. پیامبران و اولیای الهی، با کنترل اراده، از تجسس پرهیز می‌کردند و بدین‌سان، اعتماد مردم را جلب می‌نمودند.

تأثیر تجسس بر روابط اجتماعی

تجسس، حتی اگر ناخودآگاه باشد، مانند سایه‌ای تاریک، اعتماد و روابط اجتماعی را تضعیف می‌کند. عالم دینی باید با خودکنترلی، از این رفتار پرهیز کند تا مانند خورشیدی درخشان، اعتماد و محبت جامعه را به خود جلب نماید. قضاوت‌های غیرعادلانه که بر اساس تجسس انجام می‌شوند، به کاهش اعتبار عالم منجر می‌شوند. قضاوت عادلانه، مانند ترازویی دقیق، نیازمند شواهد عینی و پرهیز از پیش‌داوری است.

آیات قرآن کریم و محدودیت دانش بشری

قرآن کریم در تبیین محدودیت دانش بشری می‌فرماید:

وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا

و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است (سوره اسراء، آیه ۸۵).

این آیه، مانند آیینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، بر محدودیت دانش بشری و ضرورت تواضع در برابر آن تأکید دارد. عالم دینی باید با کنترل دانش خود، از تجسس و نقض حریم دیگران پرهیز کند تا مانند ستاره‌ای در آسمان هدایت، راهنمای مردم باشد.

تفاوت سماع و استماع

سماع (شنیدن غیرارادی) با استماع (گوش دادن ارادی) تفاوت دارد. عالم دینی باید از استماع غیرضروری که به تجسس منجر می‌شود، پرهیز کند. این تمایز، مانند تفاوت میان نسیمی که ناخواسته می‌وزد و طوفانی که با اراده شکل می‌گیرد، بر اهمیت کنترل اراده تأکید دارد. عالم باید مانند سدی محکم، ذهن خود را از اطلاعات غیرضروری حفظ کند.

بخش چهارم: نقد نظام‌های آموزشی سنتی در علم دینی

محدودیت‌های آموزش سنتی

نظام‌های آموزشی سنتی در علم دینی، مانند آموزش متون خاص (سیوطی، لمعه، مکاسب یا اسفار)، ممکن است عالمان را به محیط‌های خاص محدود کرده و توانایی آن‌ها را برای تعامل در محیط‌های متنوع کاهش دهد. این محدودیت، مانند قفسی است که پرنده دانش را از پرواز در آسمان‌های گسترده بازمی‌دارد. آموزش‌های محدود به متون خاص، بدون توجه به مهارت‌های اجتماعی، می‌توانند عالم را از مردمی بودن و تأثیرگذاری در جامعه محروم سازند.

درنگ: آموزش سنتی علم دینی، اگر با پرورش مهارت‌های اجتماعی همراه نباشد، مانند درختی است که میوه نمی‌دهد و عالم را از تأثیرگذاری در جامعه محروم می‌سازد.

ضرورت آموزش مهارت‌های اجتماعی

برای رفع محدودیت‌های آموزش سنتی، عالمان دینی باید مهارت‌های اجتماعی را از طریق آموزش هدفمند و تجربه‌های متنوع فراگیرند. این آموزش، مانند آبی است که خاک خشک را بارور می‌سازد و عالم را قادر می‌کند تا در میان اقشار مختلف جامعه، به شکلی طبیعی و مؤثر حضور یابد. بدون این مهارت‌ها، عالم دینی مانند فرشی بیدزده است که با وجود ارزش ظاهری، از جذابیت و پذیرش در جامعه محروم می‌ماند.

جمع‌بندی

این درس‌گفتار، مانند مشعلی فروزان، بر ضرورت مردمی بودن، طبیعی بودن و کنترل هوشمندی برای عالمان دینی تأکید دارد. مردمی بودن، به مثابه پلی است که دانش دینی را به زندگی روزمره مردم متصل می‌سازد و عالم را از انزوای اجتماعی نجات می‌دهد. طبیعی بودن، مانند چشمه‌ای زلال، صداقت و اعتماد را در روابط اجتماعی تقویت می‌کند. هوشمندی، اگر با کنترل اراده همراه باشد، مانند اسبی رام‌شده، به کمال انسانی منجر می‌شود، اما بدون این کنترل، به تجسس و نقض حریم دیگران می‌انجامد. محدودیت‌های محیطی و آموزشی، مانند سدهایی در برابر رشد مهارت‌های اجتماعی، با آموزش هدفمند و تجربه‌های متنوع قابل رفع هستند. آیات قرآن کریم، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، بر محدودیت دانش بشری و ضرورت تواضع در برابر آن تأکید دارند. عالم دینی باید با رفتارهای عادی، صادقانه و کنترل‌شده، مانند خورشیدی درخشان، اعتماد و محبت مردم را جلب کند تا بتواند به طور مؤثر در جامعه حضور یابد.

با نظارت صادق خادمی