در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 99

متن درس





جلسات دورهمی: روش‌شناسی پژوهش در عرفان اسلامی

جلسات دورهمی: روش‌شناسی پژوهش در عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۹)

دیباچه

عرفان اسلامی، چونان درختی تناور که ریشه‌هایش در ژرفای معرفت دینی و شاخسارهایش در آسمان حکمت الهی گسترده است، نیازمند کاوشی دقیق و روش‌مند است تا گوهر حقیقت آن آشکار گردد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، راهی روشن برای پژوهش در این حوزه می‌گشاید. هدف آن است که با نگاهی نظام‌مند، پژوهشگران را به سوی منابع معتبر، شخصیت‌های صاحب اثر و مبانی استوار معرفتی هدایت کند. این گفتار، چونان چراغی در مسیر جست‌وجوی حقیقت، به تبیین روش‌شناسی پژوهش عرفانی می‌پردازد و با ارائه راهکارهایی دقیق، بستری برای فهم عمیق‌تر عرفان اسلامی فراهم می‌آورد.

بخش یکم: مبانی روش‌شناسی پژوهش عرفانی

آغاز از ریشه‌های عرفان

پژوهش در عرفان اسلامی، چونان سفری است که باید از سرچشمه‌های زلال آن آغاز شود. محی‌الدین ابن عربی، به‌سان قله‌ای رفیع در این گستره، جایگاهی بی‌بدیل دارد. آثار او، به‌ویژه «فصوص الحکم» و «الفتوحات المکیه»، چونان ستون‌هایی استوار، چارچوبی جامع برای فهم عرفان نظری فراهم می‌کنند. آغاز پژوهش از این آثار، پژوهشگر را با مفاهیم بنیادین و اصطلاحات کلیدی آشنا می‌سازد و مانع از پراکندگی در مسیر کاوش می‌گردد. استاد فرزانه قدس‌سره، تجربه تدریس دو دوره کامل «فصوص الحکم» را به‌عنوان نقطه عزیمت آموزش عرفان توصیه کرده‌اند، زیرا این اثر، به دلیل عمق و جامعیت، بستری مناسب برای تحلیل نظام‌مند دیدگاه‌های عرفانی فراهم می‌آورد.

درنگ: آغاز پژوهش عرفانی از آثار محی‌الدین ابن عربی، به‌ویژه «فصوص الحکم»، به دلیل جایگاه محوری این اثر در عرفان نظری، ضرورتی بنیادین است.

تمرکز بر عرفان معاصر

پس از تسلط بر ریشه‌های عرفان، پژوهشگر باید چونان کاوشگری که به جست‌وجوی گوهرهای نو در معدن معرفت می‌پردازد، به بررسی عرفان در سده اخیر بپردازد. این دوره، که تحت تأثیر تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قرار گرفته، نیازمند شناسایی شخصیت‌هایی است که آثار مکتوب و مستند ارائه کرده‌اند. این آثار، چونان اسنادی معتبر، امکان نقد و تحلیل علمی را فراهم می‌سازند و پژوهشگر را از گمانه‌زنی‌های بی‌پایه دور می‌دارند.

نقد جایگاه محی‌الدین ابن عربی

محی‌الدین ابن عربی، اگرچه چونان سلطان عرفان نظری شناخته شده، اما آثارش به دلیل پیشینه کلامی و برخی ناسازگاری‌های منطقی، از نقدهای متعددی برخوردار است. استاد فرزانه قدس‌سره اشاره کرده‌اند که اشکالات وارد بر او، که به بیش از دو هزار مورد می‌رسد، نشان‌دهنده ضرورت بررسی انتقادی آثار وی است. این نقدها، پژوهشگر را به سوی رویکردی تحلیلی و نه صرفاً توصیفی سوق می‌دهد تا از دام پذیرش بی‌چون‌وچرا رهایی یابد.

درنگ: آثار محی‌الدین ابن عربی، با وجود عظمت، نیازمند نقد دقیق و علمی است تا اشکالات ناشی از پیشینه کلامی او شناسایی و تحلیل گردد.

بخش دوم: شخصیت‌های عرفانی و منابع معتبر

تمرکز بر عارفان صاحب تألیف

برای پژوهش در عرفان معاصر، باید چونان باغبانی که به دنبال نهال‌های بارور است، به سراغ شخصیت‌هایی رفت که آثار مکتوب و مستند دارند. از جمله این شخصیت‌ها می‌توان به ملاحیدر آملی، با تألیفاتی چون «جامع الاسرار»، و مرحوم الهی قمشه‌ای، با آثار عرفانی و تفسیری، اشاره کرد. این آثار، چونان گنجینه‌هایی گرانبها، امکان استناد دقیق و نقد روش‌مند را فراهم می‌کنند. استناد به منابع مکتوب، پژوهشگر را از گمانه‌زنی‌های غیرعلمی بازمی‌دارد و بستری برای تحلیل‌های معتبر ایجاد می‌کند.

درنگ: پژوهش عرفانی باید بر آثار مکتوب شخصیت‌هایی چون ملاحیدر آملی و الهی قمشه‌ای متمرکز شود تا امکان تحلیل علمی و مستند فراهم آید.

محدودیت‌های استناد به شخصیت‌های بدون تألیف

شخصیت‌هایی که آثار مکتوب ندارند، چونان سایه‌هایی در مه، از امکان تحلیل مستقیم محروم‌اند. فقدان اسناد مکتوب، پژوهشگر را از ارزیابی دقیق دیدگاه‌ها و اندیشه‌های آنان بازمی‌دارد. این امر، به‌ویژه در حوزه عرفان که نیازمند دقت در اصطلاحات و مفاهیم است، اهمیتی دوچندان می‌یابد. نقل‌قول‌های شفاهی یا غیرمستند، به دلیل نبود امکان راستی‌آزمایی، از اعتبار علمی برخوردار نیستند.

نقد کتاب‌های غیرمستند درباره کرامات

برخی کتاب‌ها که به عالمان دینی کرامات نسبت می‌دهند، چونان داستان‌هایی بی‌پشتوانه، فاقد اعتبار علمی‌اند. این آثار، که اغلب با اهدافی غیرعلمی نگاشته شده‌اند، نمی‌توانند مبنای پژوهش عرفانی قرار گیرند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید کرده‌اند که تنها نوشته‌های خود افراد می‌توانند سند معتبر تلقی شوند، زیرا این اسناد امکان راستی‌آزمایی و تحلیل دقیق را فراهم می‌کنند.

درنگ: کتاب‌های غیرمستند درباره کرامات، به دلیل فقدان اعتبار علمی، نمی‌توانند مبنای پژوهش عرفانی قرار گیرند.

تأثیر عوامل بیرونی بر تحریف معرفت عرفانی

برخی جریان‌ها، چونان دستانی پنهان در پس پرده، با بزرگ‌نمایی شخصیت‌های فاقد اثر مکتوب، به ایجاد ابهام در حوزه عرفان می‌پردازند. فقدان اسناد معتبر، امکان نقد علمی را از بین می‌برد و زمینه را برای سوءاستفاده‌های فرهنگی فراهم می‌سازد. این امر، پژوهشگر را به سوی منابع مستند و معتبر هدایت می‌کند تا از دام تحریف و گمانه‌زنی رهایی یابد.

ضرورت معرفی عارفان صاحب اثر

برای آموزش عرفان، باید چونان راهنمایی که مشعل معرفت در دست دارد، عارفانی با آثار مکتوب و شناسنامه‌دار معرفی شوند. این امر، به‌ویژه برای مخاطبانی که به دنبال نمونه‌های عینی‌اند، اهمیتی بسزا دارد. معرفی شخصیت‌های صاحب اثر، دانشجویان را با مصادیق واقعی عرفان آشنا می‌سازد و از مباحث صرفاً نظری فاصله می‌گیرد.

درنگ: معرفی عارفان صاحب اثر و دارای آثار مکتوب، برای آموزش عرفان به دانشجویان، ضرورتی غیرقابل‌انکار است.

روش‌شناسی نقد عارفان

عارفان صاحب اثر باید چونان گوهرهایی در ترازوی نقد سنجیده شوند. آثارشان باید شناسایی، تحلیل و بر اساس کیفیت محتوا به درجات مختلف تقسیم گردد. تمامی تحلیل‌ها باید مستند به نوشته‌های خود آنان باشد تا از گمانه‌زنی‌های بی‌پایه جلوگیری شود. این روش‌شناسی، چونان نقشه‌ای دقیق، پژوهشگر را در مسیر کاوش علمی هدایت می‌کند.

محدودیت قضاوت درباره شخصیت‌های بدون اثر

درباره افرادی که آثار مکتوب ندارند، چونان مسافرانی در تاریکی، نمی‌توان قضاوت قطعی کرد. فقدان شواهد مکتوب، امکان تأیید یا رد ادعاها را از پژوهشگر سلب می‌کند. این محدودیت، بر اهمیت استناد به منابع معتبر تأکید می‌ورزد و پژوهشگر را به سوی تحلیل‌های مستند هدایت می‌کند.

امکان مقایسه عارفان صاحب اثر

مقایسه میان شخصیت‌هایی چون ابن‌سینا و ملاصدرا، به دلیل وجود آثار مکتوب، چونان دو کفه ترازویی دقیق، به‌آسانی امکان‌پذیر است. آثار ابن‌سینا، مانند «الشفاء» و «النجاة»، و ملاصدرا، مانند «اسفار اربعه»، امکان تحلیل تطبیقی دیدگاه‌های فلسفی و عرفانی را فراهم می‌کنند. این مقایسه، تحولات فکری در عرفان و فلسفه اسلامی را به‌صورت علمی آشکار می‌سازد.

بخش سوم: پرسش‌های تخصصی و پاسخ‌های عرفانی

روح در جنین: نگاهی قرآنی و عرفانی

انسان، چونان موجودی دوساحتی، دارای دو نوع روح است: روح مادی که در ماده جسم نهفته است و روح انشائی که بر اساس آیه شریفه ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ (سوره مؤمنون، آیه ۱۴: «سپس آن را آفرینشی دیگر کردیم») بر جسم دمیده می‌شود. روح انشائی، که فرشتگان به آن سجده کرده‌اند، در همه انسان‌ها به‌صورت بالقوه وجود دارد، اما تنها در برخی به فعلیت می‌رسد. این روح، چونان گوهری الهی، نشان‌دهنده مرحله‌ای متعالی در تکامل انسانی است.

حیوانات نیز دارای مراتب پایین‌تری از روح انشائی‌اند، اما این روح در آنان، چونان چراغی خاموش، به فعلیت نمی‌رسد. این تمایز، به تفاوت مراتب وجودی میان انسان و حیوان اشاره دارد و بر استعداد ویژه انسان برای رسیدن به کمالات الهی تأکید می‌ورزد.

درنگ: انسان دارای دو روح است: روح مادی و روح انشائی که در قرآن کریم به‌عنوان خلق دیگر معرفی شده و تنها در برخی انسان‌ها به فعلیت می‌رسد.

بخش چهارم: نقد عرفان رایج و الزامات عارف کامل

نقد عرفان رایج در میان مسلمانان

عرفان رایج در برخی جریان‌های اسلامی، چونان نهری که از سرچشمه کلامی سیراب شده، از عمق و جامعیت لازم برخوردار نیست. این عرفان، به دلیل تأثیرپذیری از علم کلام، که بر مباحث اعتقادی و جدلی متمرکز است، ناقص مانده و نیازمند بازنگری است. عرفان حقیقی، چونان بنایی استوار، باید بر پایه‌های منطق و فلسفه بنا شود تا از استحکام و انسجام برخوردار گردد.

درنگ: عرفان رایج، به دلیل تأثیرپذیری از علم کلام، ناقص است و باید بر منطق و فلسفه استوار گردد.

نقد عرفان محی‌الدین ابن عربی

محی‌الدین ابن عربی، که ابتدا در کسوت متکلم بود و سپس به عرفان روی آورد، در آثارش دچار اشکالات متعددی شده است. پیشینه کلامی او، که با پیچیدگی‌های عرفان نظری ناسازگار است، به بروز این اشکالات انجامیده و بررسی آنها نیازمند دانش عمیق در فلسفه، منطق و عرفان است.

الزامات یک عارف کامل

عارف کامل، چونان حکیمی که در آسمان معرفت پرواز می‌کند، باید فیلسوف، منطقی و روان‌شناس باشد. زیرساخت عرفان، منطق و فلسفه است و ظهور آن در روان‌شناسی تبلور می‌یابد. عارف، با تکیه بر این علوم، می‌تواند تجربه‌های عرفانی را به‌صورت نظام‌مند تحلیل کرده و به دیگران منتقل کند. این چندوجهی بودن، عرفان را به نظامی معرفتی جامع بدل می‌سازد که از سطح تجربه‌های فردی فراتر می‌رود.

درنگ: عارف کامل باید فیلسوف، منطقی و روان‌شناس باشد تا عرفان را به‌صورت نظام‌مند تحلیل و ارائه کند.

جمع‌بندی

این گفتار، چونان نقشه‌ای جامع، روش‌شناسی پژوهش در عرفان اسلامی را ترسیم کرد. با تأکید بر آغاز از ریشه‌های عرفان، به‌ویژه آثار محی‌الدین ابن عربی، و تمرکز بر شخصیت‌های صاحب اثر، راهی روشن برای کاوش علمی در این حوزه گشوده شد. نقد عرفان رایج، که از علم کلام تأثیر پذیرفته، و تأکید بر ضرورت بهره‌گیری از منطق و فلسفه، از دیگر محورهای این نوشتار بود. پاسخ به پرسش‌های تخصصی، مانند موضوع روح در جنین، عمق و جامعیت این رویکرد را نمایان ساخت. این روش‌شناسی، با تکیه بر منابع مستند و معتبر، پژوهشگران را از گمانه‌زنی‌های غیرعلمی بازمی‌دارد و بستری برای فهم عمیق‌تر عرفان اسلامی فراهم می‌آورد. عرفان، چونان گوهری گرانبها، نیازمند کاوشی دقیق و علمی است تا درخشش حقیقت آن بر همگان آشکار گردد.

با نظارت صادق خادمی