در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 247

متن درس





جلسات دورهمی: بازسازی علوم دینی با تأکید بر سلامت و عقلانیت

جلسات دورهمی: بازسازی علوم دینی با تأکید بر سلامت و عقلانیت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۴۷)

دیباچه

این نوشتار، بازنمایی گفتمانی است که در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۹۳، در جلسه‌ای با محوریت بازسازی علوم دینی و نقد روش‌های سنتی فقهی ارائه شده است. این متن با زبانی پارسی، روشن و متین، به تبیین دیدگاه‌های استاد فرزانه قدس‌سره می‌پردازد و مفاهیم را در قالبی منظم و منسجم عرضه می‌دارد. گفتمان پیش‌رو، چون رودی زلال، به بازنگری در روش‌های فقهی، آموزش دینی و نقش سلامت در فرهنگ‌سازی دینی دعوت می‌کند، گویی هر واژه، گامی است به سوی فهمی ژرف‌تر از حکمت الهی.

بخش نخست: نقد روش‌شناسی فقهی مبتنی بر تقلید و شهرت

روش‌شناسی فقهی مبتنی بر تقلید، شهرت و اجماع، فاقد بنیان علمی است و به بازتولید مسائل بدون پشتوانه منطقی منجر شده است.

درنگ: روش‌شناسی فقهی مبتنی بر تقلید، چون بنایی بدون شالوده، از استحکام علمی محروم است.

این نقد، بر ضرورت بازنگری در استنباط فقهی تأکید دارد. فقه باید با استدلال عقلانی و علمی، به ابزاری کارآمد برای پاسخ به نیازهای معاصر بدل شود، گویی پلی است که عقل و دین را به هم پیوند می‌دهد.

بخش دوم: نقد چیدمان مسائل فقهی

چیدمان غیرمنطقی مسائل فقهی، مانند قرار گرفتن غسل جنابت در کنار غسل میت، به سردرگمی و عدم انسجام منجر شده است. این ترتیب‌بندی، بدون توجه به زمینه‌های اجتماعی و روان‌شناختی، با واقعیت‌های زندگی ناسازگار است.

درنگ: چیدمان فقهی، چون نقشه‌ای آشوبناک، نیازمند نظمی هماهنگ با سیر طبیعی زندگی است.

این دیدگاه، پیشنهاد می‌دهد که مسائل فقهی بر اساس مراحل زندگی، از تولد تا مرگ، بازآرایی شوند تا با نیازهای زیستی و روانی انسان هم‌نوا گردند.

بخش سوم: بازسازی فقه با علوم جامعه‌شناسی و روان‌شناسی

فقه نیازمند بازسازی با بهره‌گیری از علوم جامعه‌شناسی و روان‌شناسی است تا با مراحل زندگی و نیازهای اجتماعی هماهنگ شود.

درنگ: تلفیق فقه با علوم انسانی، چون چشمه‌ای زلال، احکام را به سوی کارآمدی هدایت می‌کند.

این رویکرد، فقه را از حالت انتزاعی به ابزاری برای حل مسائل روزمره بدل می‌سازد، گویی حکمت دینی را در بستر زندگی جاری می‌کند.

بخش چهارم: نقد احتیاط‌های غیرعلمی در فقه

احتیاط‌های فقهی بدون پشتوانه علمی، که اغلب به دلیل کمبود وقت یا مطالعه شکل گرفته‌اند، به پیچیدگی و ابهام منجر شده‌اند.

درنگ: احتیاط‌های غیرعلمی، چون سایه‌ای بر فقه، اعتبار علمی آن را کمرنگ می‌سازند.

این نقد، بر ضرورت روش‌های دقیق و علمی در صدور احکام تأکید دارد تا فقه پاسخگوی نیازهای جامعه باشد.

بخش پنجم: نقد چندشغله بودن عالمان دینی

اشتغال عالمان دینی به فعالیت‌های اجرایی مانند منبر و تبلیغات، به جای تمرکز بر تحقیق علمی، مانع پیشرفت علم دینی شده است.

درنگ: چندشغله بودن عالمان، چون باری سنگین، علم دینی را از پیشرفت بازمی‌دارد.

این دیدگاه، بر تخصصی شدن نقش عالمان به‌عنوان پژوهشگران علمی تأکید دارد، گویی هر عالم، مشعلی است که باید علم را روشن نگه دارد.

بخش ششم: اصلاح ساختار علم دینی

علم دینی نیازمند بازسازی با روش‌های علمی و امروزی است تا پاسخگوی نیازهای جهانی باشد.

درنگ: بازسازی علم دینی، چون نوسازی بنایی کهن، آن را با نیازهای زمان هم‌نوا می‌سازد.

این اصلاح، علم دینی را به مرکزی برای تولید دانش تبدیل می‌کند که با گفتمان جهانی هم‌صدا است.

بخش هفتم: نقد ترکیب دین و دنیا

ترکیب دین و دنیا، مانند تمرکز بر مسائل مالی، به تضعیف جایگاه علمی علم دینی منجر شده است.

درنگ: ترکیب دین و دنیا، چون غباری بر آینه، اعتبار معنوی علم دینی را کمرنگ می‌کند.

این نقد، بر حفظ استقلال علمی و معنوی علم دینی تأکید دارد تا از تأثیرات مادی مصون بماند.

بخش هشتم: فقدان تخصص در اجتهاد

بسیاری از افرادی که به‌عنوان مجتهد شناخته می‌شوند، فاقد تخصص لازم هستند و این امر به کاهش کیفیت اجتهاد منجر شده است.

درنگ: فقدان تخصص در اجتهاد، چون شکافی در بنیان، اعتبار فقه را تضعیف می‌کند.

این دیدگاه، بر ضرورت شایستگی و آگاهی از علوم معاصر در اجتهاد تأکید دارد تا احکام با زمان هماهنگ شوند.

بخش نهم: پیشنهاد نظام امتحانی برای علم دینی

ایجاد نظام امتحانی دقیق برای ارزیابی شایستگی طلاب و عالمان دینی، گامی ضروری برای ارتقای کیفیت علمی است.

درنگ: نظام امتحانی، چون معیاری دقیق، شایستگی عالمان دینی را تضمین می‌کند.

این پیشنهاد، علم دینی را به سوی استانداردسازی و تخصصی شدن هدایت می‌کند، گویی مشعلی است که مسیر را روشن می‌سازد.

بخش دهم: فقدان تحقیقات علمی در علم دینی

علم دینی به دلیل فقدان تحقیقات علمی و تولید مقالات معتبر جهانی، از جایگاه شایسته خود محروم مانده است.

درنگ: فقدان تحقیقات علمی، چون سدی، علم دینی را از گفتمان جهانی بازمی‌دارد.

این نقد، علم دینی را به تولید آثار علمی معتبر و مشارکت در گفتمان جهانی فرا می‌خواند.

بخش یازدهم: مدیریت عادلانه خمس

خمس، به‌عنوان منبعی برای فقرا و نیازمندان، باید به‌صورت شفاف و عادلانه توزیع شود و نه صرف امور غیرضروری.

درنگ: خمس، چون امانتی الهی، باید با شفافیت و عدالت به نیازمندان برسد.

این دیدگاه، بر مدیریت عادلانه منابع مالی دینی تأکید دارد تا نیازهای محرومان را برآورده سازد.

بخش دوازدهم: نقد مالکیت فقیه بر خمس

فقیه تنها متصدی توزیع خمس است و نه مالک آن. دیدگاه مالکیت فقیه بر منابع مالی، غیرمنطقی است.

درنگ: فقیه، چون امانت‌داری، مسئول توزیع عادلانه خمس است، نه مالک آن.

این نقد، از تمرکز قدرت مالی در دست عالمان دینی جلوگیری می‌کند و بر نقش متصدی تأکید دارد.

بخش سیزدهم: نقد تفسیر نادرست روایات

تفسیر روایت «الأرض للإمام» به معنای مالکیت زمین برای امام معصوم، غیرمنطقی است و نیازمند بازنگری عقلانی است. (ترجمه: زمین از آنِ امام است.)

درنگ: تفسیر عقلانی روایات، چون کلیدی، درهای فهم صحیح را می‌گشاید.

این دیدگاه، بر تفسیر منطقی و متناسب با واقعیت‌های اجتماعی روایات تأکید دارد.

بخش چهاردهم: موضوع‌شناسی، ملاک‌شناسی و حکم‌شناسی

فقه باید بر سه ضلع موضوع‌شناسی، ملاک‌شناسی و حکم‌شناسی استوار باشد، نه صرفاً حکم‌شناسی.

درنگ: موضوع‌شناسی و ملاک‌شناسی، چون ستون‌های فقه، احکام را استوار می‌سازند.

این تقسیم‌بندی، شناخت دقیق موضوعات و ملاک‌های احکام را پیش‌نیاز صدور احکام کارآمد می‌داند.

بخش پانزدهم: فقدان اشتقاق و معنا‌شناسی

فقدان دانش اشتقاق و معنا‌شناسی در علوم دینی، به تفسیر نادرست واژگان و مفاهیم منجر شده است.

درنگ: معنا‌شناسی، چون نوری، مفاهیم دینی را از تاریکی بدفهمی می‌رهاند.

این نقد، علوم دینی را به بهره‌گیری از دانش‌های زبانی و معناشناختی برای فهم دقیق متون دعوت می‌کند.

بخش شانزدهم: تأثیر استعمار بر علوم دینی

استعمار با تضعیف عقلانیت و ترویج شبه‌علم، علوم دینی را از مسیر اصلی خود منحرف کرده است.

درنگ: استعمار، چون سایه‌ای، عقلانیت علوم دینی را به حاشیه رانده است.

این دیدگاه، بازسازی علوم دینی را با بازگشت به عقلانیت و استدلال ضروری می‌داند.

بخش هفدهم: سلامت، گفتمان محوری دینی

سلامت، به‌عنوان گفتمانی محوری در دین، ریشه در قرآن کریم و سنت دارد و می‌تواند پایه‌ای برای فرهنگ‌سازی دینی باشد.

درنگ: سلامت، چون چشمه‌ای زلال، گفتمان دینی را به سوی فطرت و پذیرش اجتماعی هدایت می‌کند.

این مفهوم، با نیازهای فطری و اجتماعی انسان هم‌نواست و می‌تواند محور تحول فرهنگی باشد.

بخش هجدهم: مهرورزی و خشونت‌گریزی

مهرورزی و خشونت‌گریزی، لوازم اصلی سلامت هستند و باید در رفتار دینی نمود یابند. چنان‌که در قرآن کریم آمده است: إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا («و چون نادانان با آنان سخن گویند، به سلامت پاسخ دهند»، سوره فرقان، آیه ۶۳).

درنگ: مهرورزی و خشونت‌گریزی، چون بال‌های پرنده، دین را به سوی صلح و سلامت پرواز می‌دهند.

این اصول، فرهنگ مهربانی و پرهیز از خشونت را در جامعه دینی ترویج می‌کنند.

بخش نوزدهم: نقد خشونت در تاریخ معاصر

خشونت‌های تاریخی، به‌ویژه در دوره‌های پس از انقلاب، به وجهه دین آسیب زده و آن را به قساوت متهم کرده است.

درنگ: خشونت، چون لکه‌ای، تصویر مهربان دین را تیره ساخته است.

این نقد، بر بازسازی تصویر دین به‌عنوان دینی عادل و مهربان تأکید دارد تا با نیازهای معاصر هم‌نوا شود.

بخش بیستم: گفتمان سلامت، نرم‌افزار مهندسی فرهنگی

سلامت، به‌عنوان نرم‌افزاری برای مهندسی فرهنگی، قابلیت تحول فرهنگی را دارد، چنان‌که در قرآن کریم آمده است: يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمِنُوا بِهِ («به راه راست هدایت می‌کند، پس به آن ایمان آورید»، سوره جن، آیه ۲).

درنگ: گفتمان سلامت، چون نقشه‌ای حکیمانه، فرهنگ دینی را به سوی تحول هدایت می‌کند.

این گفتمان، با ریشه در کتاب و سنت، می‌تواند به‌عنوان محوری برای بازسازی فرهنگی عمل کند.

جمع‌بندی

این گفتمان، چون مشعلی فروزان، به بازسازی علوم دینی با تأکید بر عقلانیت، تخصص و سلامت دعوت می‌کند. نقد روش‌های سنتی فقهی، از تقلید و شهرت گرفته تا چیدمان غیرمنطقی مسائل، بر ضرورت بازنگری در استنباط و آموزش دینی تأکید دارد. گفتمان سلامت، با تکیه بر مهرورزی و خشونت‌گریزی، می‌تواند به‌عنوان نرم‌افزاری برای مهندسی فرهنگی، تصویر دین را در جهان معاصر اصلاح کند. بازسازی علم دینی نیازمند تلفیق با علوم انسانی، استانداردسازی آموزش و تولید دانش معتبر جهانی است. این متن، با حفظ تمامی نکات اصلی و افزودن تبیین‌های عمیق، چارچوبی علمی برای فهم و تحول علوم دینی ارائه می‌دهد، گویی باغی که هر شاخه‌اش گلی از حکمت می‌گشاید.

با نظارت صادق خادمی