در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 483

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 483

آنچه در این مجموعه پیش روی شماست، بازتابی از تجربیات زیسته و تأملات عمیق من در مسیر زندگی است که گاه در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا بیان شده‌اند. این روایت‌ها، شرح لحظاتی است که با عمق جانم زیسته‌ام؛ از زیارت‌های معنوی در حرم مطهر تا مواجهه با سختی‌های زندان و تأمل در نظام علم دینی. هر بخش، پنجره‌ای است به سوی جهانی که در آن معرفت، معنویت و تعهد به حقیقت، راهنمای من بوده است.

بخش اول: زیارت و کرامات معنوی

بارها به زیارت حرم مطهر امام رضا (ع) مشرف شده‌ام. گاهی در آن فضای مقدس، حضور معنوی حضرت را چنان عمیق احساس کرده‌ام که گویی با جانم سخن می‌گویند، و گاهی جز سکوت و خلأ چیزی نیافته‌ام. این تفاوت‌ها مرا به تأمل واداشته است که زیارت، بیش از مکان، به حال و آمادگی روحی زائر وابسته است. در یکی از این زیارت‌ها، به‌یاد دارم که وارد حرم شدم، اما حس کردم حضرت آن‌جا نیستند. بازگشتم و در فرصتی دیگر، چنان حضورشان را احساس کردم که گویی قلبم را لمس کرده‌اند.

درنگ: تجربه زیارت معنوی، به آمادگی روحی و معرفتی زائر بستگی دارد و نشان‌دهنده لایه‌های عمیق ارتباط با اهل بیت (ع) است.

در زیارت‌نامه می‌خوانیم: أَشْهَدُ أَنَّكَ تَسْمَعُ كَلَامِي وَتَرُدُّ سَلَامِي وَتَشْهَدُ مَقَامِي، یعنی گواهی می‌دهم که تو سخنم را می‌شنوی، سلامم را پاسخ می‌دهی و بر جایگاهم شاهد هستی. این کلمات، گواهی بر حیات معنوی امام است که در لحظه‌لحظه زیارت، با زائر همراه است.

یکی از عمیق‌ترین تجربیاتم در زندان احمدآباد رخ داد. در سلول انفرادی، در میان تاریکی و تنهایی، حضور امام رضا (ع) را چنان واضح حس کردم که گویی در برابرم ایستاده‌اند. این تجربه چنان نیرویی به من بخشید که وقتی نگهبانان در را کوبیدند و نامم را صدا کردند، بی‌اعتنا به آن‌ها، در حال رجز و دعا بودم. گفتم: «فلانی کیست؟ فلانی مُرد!» در آن لحظه، یکی از مأموران امنیتی، که بعدها فهمیدم از افراد برجسته بود، در را گشود، مرا در آغوش گرفت و با محبتی برادرانه بوسید. او گفت: «به ناموسم قسم، تا تو این‌جا هستی، من به خانه نمی‌روم.» این رفتار، نشانه‌ای از کرامت امام بود که حتی بر دل غیرمعتقدان اثر می‌گذارد.

درنگ: کرامت اهل بیت (ع) نه‌تنها بر زائر، بلکه بر دیگران نیز اثر می‌گذارد و می‌تواند رفتار حتی غیرمعتقدان را تغییر دهد.

در آن زندان، به دلیل نقدی که بر کتابی درباره تمدن بزرگ نوشته بودم، گرفتار شده بودم. جسارت کرده بودم و از محتوای آن انتقاد کرده بودم، اما کرامت امام رضا (ع) مرا آزاد کرد. پس از آزادی، بی‌پول و سرگردان بودم. به مغازه‌ای رسیدم، از صاحب آن پول خواستم، او بی‌درنگ پول‌هایش را به من داد. بعدها شنیدم که او این عمل را به کرامت امام نسبت داده بود، چرا که پس از آن، فرزندش از طبقه دوم به حیاط افتاده بود، اما آسیبی ندیده بود. این تجربه، مرا به این باور رساند که کرامات اهل بیت (ع)، در زندگی روزمره نیز جاری است.

با این حال، همواره بر این باور بوده‌ام که نقل این کرامات باید با احتیاط باشد. سخن گفتن از این امور ممکن است بدآموزی داشته باشد و بهتر است در خلوت دل، این تجربیات را پاس داشت.

درنگ: نقل کرامات اهل بیت (ع) باید با احتیاط صورت گیرد تا از بدفهمی یا سوء‌استفاده جلوگیری شود.

بخش دوم: زیارت معرفتی و دعا برای صلح

زیارت، برای من بیش از یک آیین ظاهری، سفری معرفتی است. از امام رضا (ع) باید خواسته‌هایی داشت که در جای دیگر یافت نمی‌شود؛ نه کفش و کلاه، بلکه معرفت و هدایت. این خواسته‌ها باید بی‌شک و شرط باشد، با دلی پاک و حضوری عمیق. من همیشه به زیارت ساکت باور داشته‌ام. در حرم، به‌جای پرحرفی و تکرار «السلام علیک»، بهتر است در گوشه‌ای ساکت بنشینیم، با قلبمان زیارت کنیم و بگذاریم روحمان با حضرت سخن بگوید. این سکوت، راهی به سوی معرفت عمیق‌تر است.

درنگ: زیارت معرفتی با سکوت و حضور قلب، به عمق ارتباط با اهل بیت (ع) می‌افزاید و از ظاهرگرایی فاصله می‌گیرد.

یادم می‌آید فردی به من گفت که هرچه صلوات می‌فرستد، «نمی‌افتد». پرسیدم یعنی چه؟ گفت صلوات می‌فرستم، اما حس نمی‌کنم چیزی تغییر کند. به او گفتم: «وسواس به خودت راه نده، صلوات بفرست، خودش می‌افتد.» زیارت معرفتی، نیازمند صبر و حضور است، نه تکرار مکانیکی کلمات.

در پایان یکی از زیارت‌هایم، دعا کردم که خداوند همه را هدایت کند، دشمنان را به دوستان تبدیل نماید و جهانی پر از صلح و صفا به برکت اهل بیت (ع) برپا شود. این دعا، آرزوی قلبی من است که جهان، نه با نفرین، بلکه با هدایت و برادری، به سوی نور گام بردارد.

درنگ: دعا برای هدایت همگان و صلح جهانی، بازتاب نگرشی فراگیر و انسانی به دین است.

بخش سوم: تأمل در نظام علم دینی

سال‌ها پیش، در محضر یکی از عالمان دینی بودم. به او گفتم: «چگونه در چهار سال سطح را خواندید؟» با چشمانی درشت نگاهم کرد و گفت: «خب، خواندم دیگر!» بعدها فهمیدم که او در ابتدا از طلبگی دل‌زده شده بود و دو سال درس نخوانده بود، اما با انگیزه‌ای ناگهانی، در چهار سال به موفقیت‌های بزرگ دست یافت. این تجربه به من آموخت که استعداد و انگیزه، کلید موفقیت در علم دینی است.

درنگ: کشف استعداد و انگیزه درونی، کلید موفقیت در مسیر طلبگی و علم دینی است.

نظام علم دینی، گاه با حجم زیاد دروس و فشار بر طلاب، مانع تفکر خلاق می‌شود. طلاب، فرزندان خانواده‌های مؤمن و رزق حلال‌اند، اما این نظام، استعدادهایشان را به‌خوبی شکوفا نمی‌کند. به یاد دارم که یکی از عالمان دینی، وقتی شنید طلبه‌ای چای زیاد می‌نوشد و قلیان می‌کشد، گفت: «شهريه‌اش را دو برابر کنید، خرجش بیشتر است!» این نگاه، نشان‌دهنده اهمیت حمایت از طلاب و توجه به نیازهای واقعی آن‌هاست.

درنگ: حمایت مالی و معنوی از طلاب، برای حفظ هویت علمی و دینی آن‌ها ضروری است.

یکی از مشکلات علم دینی، برنامه‌های آموزشی غیرمنعطف است. طلاب گاه چنان تحت فشار دروس قرار می‌گیرند که فرصت تفکر و کاووش در خود را از دست می‌دهند. به قول امیرمؤمنان (ع): مَا ازْدَدْتُ يَقِينًا إِلَّا ازْدَدْتُ شَكًّا، یعنی هرچه یقینم افزون شد، شکم نیز بیشتر شد. پرسش‌گری و تشکیک، مقدمه یقین است، اما نظام آموزشی کنونی، این فضا را محدود می‌کند.

درنگ: پرسش‌گری و تفکر انتقادی، مقدمه رسیدن به یقین و معرفت عمیق در علم دینی است.

بخش چهارم: چالش‌های معیشتی و آموزشی طلاب

یکی از چالش‌های بزرگ علم دینی، مشکلات معیشتی طلاب است. بسیاری از طلاب، پس از سال‌ها تحصیل، به دلیل عدم تأمین مالی، به کارهای غیرمرتبط روی می‌آورند. این مسئله، ریشه حوزه را تضعیف می‌کند. طلبه‌ای که بیست یا سی سال در حوزه بماند و برای علم دینی تلاش کند، سرمایه‌ای ارزشمند است، اما فقدان حمایت، او را از این مسیر دور می‌کند.

درنگ: تأمین معیشت طلاب، برای حفظ هویت علمی و دینی حوزه ضروری است.

یادم می‌آید در کودکی، استادی داشتم که وقتی سریع درس می‌خواندم، می‌خندید و می‌گفت: «تو با این سرعت، طلبه نمی‌شوی!» او معتقد بود طلبگی، نیازمند تأمل و عمق است، نه شتاب. این سخن، مرا به فکر واداشت که علم دینی، بیش از سرعت، به تأمل نیاز دارد.

درنگ: طلبگی نیازمند تأمل و عمق در یادگیری است، نه شتاب‌زدگی.

یکی از اساتیدم توصیه کرد شب‌ها زود بخوابم تا صبح‌ها زود بیدار شوم. گفتم: «دوسوم عمرم را بدون خواب سپری کرده‌ام!» این پاسخ، بازتاب تلاش بی‌وقفه‌ام بود، اما نظم در طلبگی، ارزشی غیرقابل انکار است.

بخش پنجم: نقد داستان‌های غیرمستند و نظام آموزشی

بسیاری از داستان‌هایی که درباره عالمان دینی نقل می‌شود، مانند ماجرای نوشتن قوانین توسط یکی از عالمان، غیرمستند و ساخته تملق‌گویان یا دشمنان است. این داستان‌ها، اعتبار علمی حوزه را خدشه‌دار می‌کند. باید تاریخ علم دینی را با دقت مستند کرد.

درنگ: مستندسازی تاریخ علم دینی، برای حفظ اعتبار علمی حوزه ضروری است.

نظام آموزشی علم دینی، با دروس طولانی و غیرضروری، طلاب را به یأس می‌کشاند. نمونه‌هایی مانند شیخ طوسی، شیخ مفید، ابن‌سینا و ملاصدرا نشان می‌دهند که با استعداد و تلاش متمرکز، می‌توان در زمان کوتاه به موفقیت‌های بزرگ رسید. این نظام، باید کارآمدتر و متناسب با استعدادها طراحی شود.

درنگ: نظام آموزشی علم دینی باید کارآمد و متناسب با استعدادهای طلاب طراحی شود تا از یأس جلوگیری کند.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، بازتابی از زندگی‌ام در مسیر معرفت، معنویت و علم دینی است. از زیارت‌های عمیق در حرم امام رضا (ع) تا چالش‌های زندان و تأمل در نظام علم دینی، هر لحظه از این روایت‌ها، دعوتی است به سوی حقیقت و تأمل. امیدوارم این خاطرات، خواننده را به عمق ارتباط با اهل بیت (ع) و بازاندیشی در علم دینی رهنمون سازد.

با نظارت صادق خادمی