متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 504
مقدمه
آنچه پیش روی شماست، روایتی است صمیمی از خاطراتی که در گذر ایام، در خلال درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان شدهاند. این خاطرات، نهتنها شرح لحظاتی از زندگیام هستند، بلکه بازتاب تأملاتی عمیق در باب معرفت، معنویت، و مسئولیتهای اجتماعی و دینیاند که در مسیر زیستن بهعنوان یک عالم دینی تجربه کردهام. هر بخش از این گفتگوها، پنجرهای است به سوی جهانی که در آن، حکمت، اخلاص، و تلاش برای حفظ کرامت انسانی در هم تنیدهاند. با من همراه شوید تا در این روایتها، گویی در لحظههای آن روزها حضور یابید، و از دریچه نگاه من به زندگی، جامعه، و دین بنگریم.
بخش اول: گفتوگو در قطار؛ از جدلهای سیاسی تا تأملات معنوی
یادم میآید در سفری با قطار، در کوپهای بودیم که چند بانوی سادهدل و پرشور حضور داشتند. صحبتها ابتدا به مسائل روزمره و سیاسی کشیده شد، اما بهسرعت رنگ جدل گرفت. صداها بالا رفت و کلمات تندتر شد. حس کردم این گفتوگوها، نهتنها سودی ندارد، بلکه دلها را از هم دور میکند. آرام وارد صحبت شدم و گفتم: «خانمها، این بحثها چه فایدهای دارد؟ بیایید به جای جدل، به ریشهها فکر کنیم. چرا به جای این حرفها، از حکمت و معرفت سخن نگوییم؟» کمکم فضا تغییر کرد. یکی از آنها پیشنهاد کرد که استخارهای کنیم. باور میکنید؟ در کمتر از یک ساعت، گفتوگو از سیاست به معنویت رسید. این لحظه برایم یادآور شد که دلهای پاک، اگر هدایت شوند، به سوی حقیقت میل میکنند.
این تجربه مرا به یاد آیهای از قرآن کریم انداخت: وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا (و چون به گفتار بیهوده بگذرند، با بزرگواری میگذرند؛ سوره فرقان، آیه 72). این آیه به من آموخت که باید از سخنان بیهوده گذشت و به گفتوگوهای ارزشمند روی آورد.
در همان کوپه، یکی از بانوان با صداقتی کودکانه پرسید: «اگر نماز اینهمه سال برایت چه کرده، چرا من بخوانم؟» سؤالش تکاندهنده بود. به جای سرزنش، گفتم: «حق داری سؤال کنی. باید برایت روشن شود که نماز، نه فقط یک عمل، بلکه پلی است به سوی آرامش و معرفت.» این گفتوگو مرا به تأمل واداشت که نباید به کسی که سؤال میکند، برچسب بیدینی زد. باید با او سخن گفت، اقناعش کرد، و حرمتش را نگه داشت. قرآن کریم میفرماید: وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (و به بندگانم بگو سخن گفتن را نیکوتر گویند؛ سوره إسراء، آیه 53).
این ماجرا مرا به این باور رساند که نباید نکات مثبت جامعه را با منفیها درهم آمیخت. مردم ما، با همه مشکلات، دلهایی پاک دارند. نباید به خاطر برخی کاستیها، همه را تخریب کرد. قرآن کریم میفرماید: وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ (و به کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید؛ سوره انعام، آیه 108).
بخش دوم: اخلاص در دعوت دینی؛ درسهایی از عالمان صادق
سالها پیش، از عالمی شنیدم که با اخلاص تمام، مردم را به دین دعوت میکرد. او نه ادعای بزرگی داشت و نه به دنبال نام بود. با شجاعت و صفا، به دیگران التماس میکرد که به دین عمل کنند، اما برخی از ترس یا کمبود همت، همراهیاش نکردند. این ماجرا مرا به فکر فرو برد که دعوت به دین، باید از سر اخلاص باشد، نه خودنمایی. قرآن کریم میفرماید: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ (و جز این فرمان نیافتند که خدا را بپرستند و دین را برای او خالص کنند؛ سوره بینه، آیه 5).
اما نکتهای که ذهنم را مشغول کرد، خطر ادعای استقلال در علم دینی بود. اگر کسی بدون پشتوانه شرعی یا اجتهاد، خود را محور قرار دهد، نهتنها به دین خدمت نمیکند، بلکه به آزار مردم میانجامد. قرآن کریم هشدار میدهد: وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ (و چیزی را که به آن علم نداری دنبال مکن؛ سوره إسراء، آیه 36).
بخش سوم: زندگی در آخرالزمان؛ واقعگرایی و همکاری
ما در روزگاری زندگی میکنیم که مولویت و معنویت کمیاب شده است. این حقیقت را باید پذیرفت و به جای خیالات، بر واقعیات تمرکز کرد. روزی به دوستانم گفتم: «بدون امکانات مادی، هیچ کاری پیش نمیرود. بیمایگی، فطیر است.» این سخن را از تجربه آموختهام. حتی اگر معجزهای رخ دهد و بتوانیم با کمترین امکانات زندگی کنیم، بدون زیرساختهای مادی، اهداف بزرگ محقق نمیشوند. قرآن کریم میفرماید: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ (و برای آنها هر چه در توان دارید از نیرو آماده کنید؛ سوره انفال، آیه 60).
اما این امکانات، بدون همکاری جمعی به جایی نمیرسد. حتی اگر رستم باشی، بهتنهایی کاری از پیش نمیبری. روزی به یکی از یارانم گفتم: «ما که در هفت آسمان یک ستاره نداریم، اما این رفقایمان با صفا و اخلاص، همهچیز را به جان میخرند.» این اخلاص، زیباست، اما بدون تعاون، ناکام میماند. قرآن کریم میفرماید: وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى (و در نیکی و تقوا با یکدیگر همکاری کنید؛ سوره مائده، آیه 2).
بخش چهارم: درسهای زندگی از سختیها
یادم میآید در جوانی، یکی از بزرگان به من آموخت که چگونه با دستانم کار کنم. گفت: «حمالگی را خوب یاد بگیر، که روزی به کارت میآید.» و راست میگفت. سالها بعد، وقتی دستانم از کار سخت ترک برمیداشت، با وازلین آنها را نرم میکردم تا کسی نفهمد چه سختیهایی کشیدهام. نمیخواستم ترحم کسی را جلب کنم. این درس کرامت بود. قرآن کریم میفرماید: لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ (برای فقرایی که در راه خدا محصور شدهاند؛ سوره بقره، آیه 273).
گاه کوچه را بارها شستم تا اثری از کار سخت باقی نماند. نمیخواستم دیگران دخالت کنند یا بارم را به دوش بکشند. این پنهانکاری، نه از سر غرور، بلکه از سر حفظ حرمت دیگران بود. قرآن کریم میفرماید: وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ (و دیگران را بر خود مقدم میدارند، هرچند خودشان نیازمند باشند؛ سوره حشر، آیه 9).
اما این تجربهها مرا به این حقیقت رساند که امکانات کلان جامعه، اگر با مسئولیتپذیری همراه نباشد، هدر میرود. روزی به یکی گفتم: «اگر هر کس به کار خودش مشغول بود، اینهمه سرمایه نفله نمیشد.» قرآن کریم میفرماید: وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا (و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید؛ سوره اعراف، آیه 56).
بخش پنجم: علم دینی و تمرکز بر وظایف اصلی
یکی از دغدغههایم، پراکندگی در علم دینی است. دیدهام که برخی عالمان، به جای تمرکز بر وظایف اصلی، در منابر و روضهها پراکنده میشوند. این پراکندگی، نهتنها کارآمدی را کاهش میدهد، بلکه به بیاعتمادی مردم میانجامد. روزی به یکی گفتم: «اگر قرار است در جایگاه قضاوت باشی، باید شبانهروز فکر کنی، نه اینکه در هر منبری سخن بگویی.» قرآن کریم میفرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (و جن و انس را جز برای عبادت نیافریدم؛ سوره ذاریات، آیه 51).
این پراکندگی، گاه به کاهش نفوذ دین در دلها منجر میشود. وقتی مردم ببینند عالمان به جای خدمت، در کارهای متفرقه غرقاند، اعتمادشان سست میشود. قرآن کریم میفرماید: وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ (و با یکدیگر نزاع نکنید که سست شوید و نیرویتان برود؛ سوره انفال، آیه 46).
بخش ششم: پوشش، شادی، و زندگی مؤمنانه
یکی از باورهای نادرست، الزام به چادر سیاه بهعنوان حجاب دینی است. روزی در جمعی گفتم: «چادر سیاه، نه شرط دین است و نه نشانه تقوا. پوشش باید از جلف بودن دور باشد، اما رنگش آزاد است.» این سخن را از سر تأمل در احکام گفتم. حجاب، حایل است، اما پوشش دینی، حایل نیست؛ بلکه راهی است برای حفظ عزت و شادمانی. قرآن کریم میفرماید: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ (بگو چه کسی زینت خدا را که برای بندگانش پدید آورده حرام کرده است؟ سوره اعراف، آیه 32).
زندگی مؤمنانه، باید سرشار از شادی باشد. حتی اگر مصیبتها ما را احاطه کنند، نباید از سرور دل بست. قرآن کریم میفرماید: قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا (بگو به فضل و رحمت خدا به آن شادمان شوند؛ سوره یونس، آیه 58).
بخش هفتم: لقمه حلال و تأثیر آن بر معرفت
یکی از عمیقترین درسهایی که آموختهام، نقش لقمه حلال در صفا و معرفت است. در سفری به شیراز، در مجلسی از بانوان، چنان صراحت و شجاعتی در بیان حقایق دیدم که مبهوتم کرد. آنها از لقمه پاک، نیرویی گرفته بودند که در قم کمتر دیده بودم. به یکی از همراهان گفتم: «این صفا از لقمه پاک است.» قرآن کریم میفرماید: كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا (از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید؛ سوره مؤمنون، آیه 51).
این درس را از کودکیام نیز آموخته بودم. پس از فوت پدرم، در یازدهسالگی، با دقت اموال را مدیریت کردم تا لقمه پاک بماند. این مسئولیت، مرا به این باور رساند که لقمه، همهچیز را دگرگون میکند. قرآن کریم میفرماید: وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ (و اموالتان را به باطل میان خود نخورید؛ سوره بقره، آیه 188).
گاه دیدهام که برخی طلاب، به اشتباه فکر میکنند از خمس معافاند. این خطا، به مشکلات معنوی و مادی میانجامد. قرآن کریم میفرماید: وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ (و بدانید که هر چه به غنیمت بردید، خمس آن برای خداست؛ سوره انفال، آیه 41).
بخش هشتم: سه اصل موفقیت و توجه به سلام و سلامت
همیشه به شاگردانم گفتهام که سه اصل، رمز موفقیت در زندگی دینی است: لقمه حلال، حکمت نظری، و پرهیز از اتلاف وقت. اگر این سه را داشته باشی، محال است ناکام بمانی. روزی به یکی گفتم: «حتی اگر پنج تومان داشته باشی، با این اصول، راهت باز میشود.» قرآن کریم میفرماید: وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا (و هر که از خدا بترسد، برای او راه خروجی قرار میدهد؛ سوره طلاق، آیه 2).
اما یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما، غفلت از سلام و سلامت است. اگر عالمان دینی به جای مسائل حاشیهای، به سلام و سلامت مردم توجه کنند، بسیاری از مشکلات حل میشود. قرآن کریم میفرماید: وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا (و چون به شما درود گفته شد، به بهتر از آن یا همانندش درود دهید؛ سوره نساء، آیه 86).
گاه دیدهام که برخی، دین را به تجارت بدل کردهاند. روضهخوانی برای پول، مانند خواندن یاسین برای چند تومان، نهتنها بیارزش است، بلکه به دین آسیب میزند. قرآن کریم میفرماید: وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا (و آیات مرا به بهای اندک نفروشید؛ سوره بقره، آیه 41).
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، آیینهای است از تجربههایم در مسیر طلبگی و زندگی. از کوپه قطار تا مجالس شیراز، از سختیهای جوانی تا تأملات عمیق در علم دینی، هر لحظه درسهایی به من آموخت که با شما به اشتراک گذاشتم. این خاطرات، دعوتیاند به تأمل در اخلاص، صداقت، و مسئولیتپذیری. امیدوارم این روایتها، نهتنها شما را به لحظههای زندگی من ببرد، بلکه چراغی باشد برای یافتن راه در مسیر معرفت و معنویت.