در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 512

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 512

مقدمه

این مجموعه، که آن را «گفتگوهای صمیمی» نامیده‌ام، شرحی است از تأملات و تجربه‌های شخصی‌ام که گاه در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا به آن‌ها اشاره کرده‌ام. این خاطرات، نه‌تنها روایت‌هایی از زندگی و تأملات من در حوزه‌های دینی، اخلاقی و اجتماعی‌اند، بلکه دعوتی‌اند به تأمل در مسائل واقعی جامعه و پرهیز از حاشیه‌هایی که ما را از حقیقت دور می‌کنند. من، به‌عنوان یک عالم دینی، همواره کوشیده‌ام با نگاهی عقلانی و معرفت‌محور، به چالش‌های زمانه‌ام بپردازم و از این‌رو، این گفتگوها را با شما در میان می‌گذارم تا شاید جرقه‌ای برای اندیشیدن و عمل به عدالت و حقیقت در دل‌هایتان روشن کند.

بخش اول: نقد گفتمان‌های انحرافی و تمرکز بر مسائل واقعی

سال‌ها پیش، در یکی از جلسات درس‌گفتار، به موضوعی برخوردم که ذهنم را به خود مشغول کرد. برخی از عالمان دینی، به‌جای پرداختن به مسائل ملموس و واقعی جامعه، غرق در بحث‌هایی بی‌فایده و حاشیه‌ای شده بودند؛ مسائلی که نه‌تنها گرهی از مشکلات مردم باز نمی‌کرد، بلکه گاه به تفرقه و غفلت دامن می‌زد. به یاد دارم که روزی در یکی از این جلسات، بحثی درباره موضوعات غیرضروری و بی‌ربط به نیازهای روزمره مردم مطرح شد. با خودم گفتم: «چرا باید وقتمان را صرف چنین موضوعاتی کنیم؟ وقتی ظلم و بی‌عدالتی، مانند آتشی خانمان‌سوز، جامعه را تهدید می‌کند، چگونه می‌توانیم به بحث‌هایی بی‌ثمر بپردازیم؟»

آن‌روز، با لحنی که شاید کمی تند به نظر می‌آمد، خطاب به حاضران گفتم: «اگر قرار است از پاکی و نجاست سخن بگوییم، چرا از نجاست ظلم سخن نمی‌گوییم؟ ظلم، بدترین نجاست است! وقتی خانه‌مان آتش گرفته، چرا به‌جای خاموش کردن آن، به حل جدول مشغول می‌شویم؟» این سخن، از عمق دلم برمی‌خاست؛ از دغدغه‌ای که سال‌ها در من ریشه دوانده بود: لزوم تمرکز بر مسائل واقعی، مانند فقر، بی‌عدالتی و تأثیرات منفی قدرت‌های خارجی که گریبان جامعه را گرفته‌اند.

این تأمل، مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ (و در اموالشان حقی برای سائل و محروم بود، سوره ذاریات، آیه 19). این آیه، مرا به این فکر فرو برد که وظیفه ما، به‌عنوان عالمان دینی، هدایت مردم به سوی عدالت و کمک به نیازمندان است، نه غرق شدن در مباحث بی‌فایده.

درنگ: پرداختن به مسائل غیرضروری و حاشیه‌ای در علم دینی، غفلتی است که ما را از تمرکز بر چالش‌های واقعی، مانند ظلم و بی‌عدالتی، بازمی‌دارد.

بخش دوم: پرهیز از حاشیه‌سازی درباره اهل بیت (ع)

یکی دیگر از خاطراتی که در درس‌گفتارهایم به آن اشاره کرده‌ام، به بحث‌های بیهوده‌ای بازمی‌گردد که برخی درباره جزئیات زندگی اهل بیت (ع) مطرح می‌کردند. روزی در جلسه‌ای، شنیدم که عده‌ای درباره موضوعاتی مانند آتش زدن در خانه حضرت زهرا (س) یا مسائل شخصی ایشان بحث می‌کنند. با خودم فکر کردم: «این چه بحث‌هایی است؟ چه ربطی به ما دارد که در این مسائل کنکاش کنیم؟» با صدایی که از خشم و تأسف آمیخته بود، گفتم: «به جای این حرف‌ها، از ظلم و بی‌عدالتی‌ای که امروز جامعه را تهدید می‌کند، سخن بگویید! این بحث‌ها، جز انحراف و غفلت، چه سودی دارد؟»

این موضوع، مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا (خدا فقط می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاکیزه کند، سوره احزاب، آیه 33). این آیه، به من یادآوری کرد که قداست اهل بیت (ع) فراتر از این بحث‌های حاشیه‌ای است. وظیفه ما، الگو گرفتن از سیره ایشان در عدالت و معرفت است، نه غرق شدن در جزئیاتی که جز تفرقه، نتیجه‌ای ندارد.

درنگ: بحث‌های غیرضروری درباره جزئیات زندگی اهل بیت (ع)، جز انحراف و غفلت، سودی ندارد و ما را از مسائل واقعی جامعه دور می‌کند.

بخش سوم: تجربه‌ای از نگرش‌های غیرعقلانی در حوزه پزشکی

یکی از خاطرات تلخی که هنوز در ذهنم مانده، به روزی بازمی‌گردد که در یک مرکز درمانی بودم. بوی نامطبوعی فضا را پر کرده بود و من، به‌عنوان یک عالم دینی که به عقلانیت باور دارم، به پزشک حاضر گفتم: «این بو از نجاست و ویروس است، چرا آب نمی‌پاشید تا محیط پاک شود؟» با کمال تعجب، او پاسخ داد که این بو از تربت امام حسین (ع) است! با خودم گفتم: «این چه نگرشی است؟ چگونه یک پزشک، که باید مظهر عقل و علم باشد، چنین سخنی می‌گوید؟» با لحنی که شاید کمی تند بود، گفتم: «این‌ها کثافت است، نه تربت! اگر قرار است از امام حسین (ع) سخن بگوییم، باید از معرفت و عقلانیت ایشان الگو بگیریم، نه این‌که خرافات را به نام دین ترویج کنیم.»

این تجربه، مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ (و خود را با دست خود به سوی هلاکت میفکنید، سوره بقره، آیه 195). این آیه، هشداری بود به من که چگونه نگرش‌های غیرعقلانی می‌توانند سلامت و سعادت جامعه را به خطر اندازند.

درنگ: نگرش‌های خرافی در حوزه پزشکی، نشانه بی‌توجهی به عقلانیت است و می‌تواند به سلامت عمومی آسیب برساند.

بخش چهارم: نقش عقلانیت در علم دینی

سال‌ها تجربه در حوزه‌های علمی به من آموخته که عقلانیت، کلید پیشرفت در علم دینی است. به یاد دارم که در قم، حضور فلسفه در دروس حوزوی، به عالمان کمک کرد تا با نگاهی عقل‌مدار به مسائل دینی بنگرند. این موضوع، مرا به یاد تفاوت‌هایی انداخت که بین حوزه‌های علمی مختلف دیده‌ام. در برخی مناطق، فقدان عقلانیت به رفتارهایی غیرمنطقی و افراطی منجر شده بود. با خودم فکر می‌کردم: «اگر عقل در علم دینی غایب باشد، چگونه می‌توانیم راه درست را از نادرست تشخیص دهیم؟»

این تأمل، مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ (کتابی است که آن را به سوی تو نازل کردیم، مبارک است تا در آیاتش تدبر کنند، سوره ص، آیه 29). این آیه، به من یادآوری کرد که تدبر و عقلانیت، پایه‌های اصلی فهم دین‌اند و بدون آن‌ها، علم دینی به بیراهه می‌رود.

درنگ: حضور فلسفه و عقلانیت در علم دینی، به پرورش عالمان عقل‌مدار کمک می‌کند و از رفتارهای غیرمنطقی جلوگیری می‌کند.

بخش پنجم: نقد رفتارهای افراطی در مناسک دینی

یکی از خاطراتی که همواره مرا به تأمل واداشته، مشاهده رفتارهای افراطی در برخی مناسک دینی است. به یاد دارم که در سفری به یکی از مناطق، شاهد بودم که برخی با قمه و زنجیر، چنان به خود آسیب می‌زدند که گویی هدف، نه عزاداری، بلکه خودآزاری است. با خودم گفتم: «این چه عزاداری‌ای است که به جای معرفت، به آسیب و وهن دین منجر می‌شود؟» با لحنی پر از دلسوزی، به یکی از حاضران گفتم: «محبت به اهل بیت (ع) ارزشمند است، اما بدون معرفت، به بیراهه می‌رود. این اعمال، اگر وهن‌آمیز باشند، جز زیان، چه سودی دارند؟»

این تجربه، مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ (بگو چه کسی زینت خدا و پاکیزه‌های روزی را حرام کرده است، سوره اعراف، آیه 32). این آیه، به من یادآوری کرد که دین، به میانه‌روی و پرهیز از افراط دعوت می‌کند.

درنگ: رفتارهای افراطی در مناسک دینی، اگر وهن‌آمیز یا زیان‌بار باشند، به جای ارزش دینی، به آسیب جسمی و اجتماعی منجر می‌شوند.

بخش ششم: اهمیت معرفت در برابر محبت صرف

یکی از باورهای عمیقی که سال‌ها در من ریشه دوانده، این است که مشکل اصلی جامعه اسلامی، کمبود معرفت است، نه محبت. به یاد دارم که در یکی از جلسات درس‌گفتار، با شوری که از این دغدغه برمی‌خاست، گفتم: «محبت به اهل بیت (ع) ارزشمند است، اما اگر معرفت نباشد، این محبت به قمه‌زنی و خودآزاری منجر می‌شود. معرفت، چراغ راه است!» این سخن، از تجربه‌هایم در مواجهه با رفتارهای غیرعقلانی سرچشمه می‌گرفت که گاه به نام دین، به جامعه آسیب می‌زد.

این تأمل، مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ (بدان که هیچ معبودی جز خدا نیست، سوره محمد، آیه 19). این آیه، به من یادآوری کرد که معرفت، پایه ایمان است و بدون آن، محبت به تنهایی کافی نیست.

درنگ: معرفت، پایه هدایت محبت دینی است و بدون آن، محبت به رفتارهای غیرعقلانی منجر می‌شود.

بخش هفتم: نقش عالمان دینی در هدایت جامعه

به‌عنوان یک عالم دینی، همواره باور داشتم که ما، عالمان، مسئولیم در برابر رفتارهای مردم. به یاد دارم که روزی در یکی از درس‌گفتارها، با دلی پر از دغدغه گفتم: «اگر مردم به بیراهه می‌روند، بخشی از آن به ما عالمان بازمی‌گردد. ما باید معرفت را به مردم بیاموزیم، نه این‌که آن‌ها را به رفتارهای نادرست تشویق کنیم.» این سخن، از تجربه‌هایم در مشاهده برخی رفتارهای نادرست که ریشه در آموزش‌های ناقص داشت، سرچشمه می‌گرفت.

این موضوع، مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (پس اگر نمی‌دانید از اهل دانش بپرسید، سوره نحل، آیه 43). این آیه، به من یادآوری کرد که عالمان دینی، مسئول هدایت صحیح جامعه‌اند و باید با آموزش معرفت‌محور، راه را برای مردم روشن کنند.

درنگ: عالمان دینی، مسئول هدایت صحیح جامعه‌اند و باید با آموزش معرفت‌محور، از رفتارهای نادرست جلوگیری کنند.

بخش هشتم: تمدن در عزاداری‌های ایرانی

یکی از مشاهداتی که مرا به شکر و سپاس واداشته، پیشرفت در فرهنگ عزاداری در ایران است. به یاد دارم که در سفری به مناطق مختلف، تفاوت عزاداری‌های ایرانی با برخی مناطق دیگر را دیدم. در ایران، عزاداری‌ها، با وجود برخی کاستی‌ها، به سوی تمدن و میانه‌روی حرکت کرده‌اند. دیگر خبری از خودکشی و رفتارهای افراطی نیست. با خودم گفتم: «این تحول، نشانه‌ای از رشد فرهنگی و معرفتی است.»

این تجربه، مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا (و این‌گونه شما را امتی میانه‌رو قرار دادیم، سوره بقره، آیه 143). این آیه، به من یادآوری کرد که میانه‌روی، جوهره دین است و عزاداری‌های متمدنانه، نشانه‌ای از پایبندی به این اصل است.

درنگ: عزاداری‌های متمدنانه در ایران، نشانه‌ای از رشد فرهنگی و پایبندی به اصل میانه‌روی در دین است.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، که از دل درس‌گفتارهایم برآمده‌اند، تلاشی است برای دعوت شما به تأمل در مسائل واقعی جامعه، پرهیز از حاشیه‌ها و پرورش معرفت دینی. من، به‌عنوان یک عالم دینی، همواره کوشیده‌ام با نگاهی عقلانی و معرفت‌محور، به چالش‌های زمانه‌ام پاسخ دهم. این خاطرات، نه‌تنها شرح تجربه‌های شخصی‌ام، بلکه دعوتی است به شما برای اندیشیدن به عدالت، عقلانیت و میانه‌روی در دین. امیدوارم این گفتگوها، چراغی باشد در مسیر حقیقت‌جویی و عمل به خیر و عدالت.

با نظارت صادق خادمی