در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 581

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 581)

مقدمه

این مجموعه، بازتابی از درس‌گفتارهایی است که در گذر زمان، در خلال بحث‌هایم درباره علم دینی، اقتدار معنوی، و نقش عالمان در جامعه بیان کرده‌ام. آنچه پیش روی شماست، نه تنها شرحی از اندیشه‌های من، بلکه روایتی از دغدغه‌هایم برای احیای علم دینی و بازگرداندن آن به جایگاه واقعی‌اش به‌عنوان پناهگاه معنوی و هدایتگر جامعه است. این گفتگوها، گویی لحظه‌هایی از زندگی‌ام هستند که با تأمل در آیات الهی، طبیعت، و تجربه‌های زیسته‌ام شکل گرفته‌اند. هر بخش، مانند تکه‌ای از یک پازل، تلاشی است برای به تصویر کشیدن عمق معرفتی و معنوی‌ای که سال‌ها در پی آن بوده‌ام.

بخش اول: اقتدار معنوی و آیات قدرت

سال‌هاست که در درس‌گفتارهایم، از آیات قرآنی سخن گفته‌ام، آیاتی که نه تنها ذکر الهی‌اند، بلکه قوت قلب و اقتدار معنوی را به انسان هدیه می‌دهند. روزی در کلاسم، به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره کردم: ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ (سوره بقره، آیه 285)؛ «پیامبر به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و مؤمنان نیز». این آیه، گویی دریچه‌ای است به سوی اقتدار معنوی. وقتی آن را می‌خوانم، حس می‌کنم نیرویی در درونم بیدار می‌شود، نیرویی که مرا به خدا و خلقتش پیوند می‌دهد.

اما این آیات تنها کلمات نیستند؛ آن‌ها زنده‌اند، مانند موجوداتی که در طبیعت می‌بینیم. یک بار، در سفری به جنگل‌های آمازون، قارچ‌هایی دیدم که از دل مواد فاسد و مرده، حیات می‌یافتند. این صحنه مرا به یاد آیه‌ای دیگر انداخت: ﴿يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ﴾ (سوره آل‌عمران، آیه 27)؛ «زنده را از مرده بیرون می‌آورد و مرده را از زنده بیرون می‌آورد». این قارچ‌ها، گویی با زبان بی‌زبان خود می‌گفتند: «ما کار خدا را می‌کنیم!» این مشاهده، مرا به شگفتی واداشت. چگونه ممکن است موجودی به ظاهر ناچیز، چنین قدرت عظیمی را در خود نهفته داشته باشد؟

درنگ: آیات قدرت، مانند ﴿يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ﴾، نه تنها ذکر الهی‌اند، بلکه منبعی برای اقتدار معنوی و پیوند انسان با خلقت خداوند هستند.

این تجربه مرا به تأمل در نقش طبیعت در فهم آیات الهی واداشت. طبیعت، آیینه‌ای است که قدرت خدا را به ما نشان می‌دهد. اما افسوس که علم دینی ما از این آیینه دور شده است. یادم می‌آید زمانی در حوزه‌ها، حیوان‌شناسی و علوم طبیعی بخشی از آموزش بود. عالمان قدیم، با مطالعه طبیعت، به عمق خلقت پی می‌بردند. اما امروز، این علوم از نظام آموزشی ما حذف شده‌اند و ما را به قفس مفاهیم نظری محبوس کرده‌اند.

نقد مفهوم‌گرایی در علم دینی

روزی در کلاس درس، با شاگردانم از فلسفه مفهوم‌گرا سخن گفتم. به آن‌ها گفتم: «فلسفه‌ای که در ذهن بماند و به واقعیت نپیوندد، ارزشی ندارد.» علم دینی باید از قفس مفاهیم بیرون آید و در عالم واقع تجلی یابد. این قارچ‌های جنگل آمازون، که از دل گندیدگی حیات می‌سازند، به من آموختند که علم دینی باید وجودی و عملی شود. ما باید به سوی تجسم آیات الهی در زندگی حرکت کنیم، نه اینکه در بند مفاهیم بمانیم.

درنگ: علم دینی باید از مفهوم‌گرایی به سوی تجسم عملی در طبیعت و زندگی حرکت کند تا به اقتدار معنوی دست یابد.

این محدودیت، نتیجه تأثیر استعمار بر علم دینی است. استعمار، با زنجیرهای نامرئی، ما را از فهم مصادیق عملی قدرت الهی محروم کرد. یادم می‌آید قناری‌هایی که در خانه داشتم، حتی وقتی در قفس را باز می‌کردم، بیرون نمی‌آمدند. عادت به قفس، آن‌ها را از آزادی محروم کرده بود. عالمان دینی نیز، گاه به قفس مفاهیم عادت کرده‌اند و از آزادی عمل در میدان معنویت و علم بازمانده‌اند.

بخش دوم: احیای اقتدار معنوی در علم دینی

در یکی از درس‌گفتارهایم، از ضرورت احیای اقتدار معنوی سخن گفتم. اقتدار معنوی، نه استکبار است و نه قلدری. اقتدار معنوی، قدرتی است که از علم و ایمان سرچشمه می‌گیرد و عالمان را به پناهگاه معنوی جامعه تبدیل می‌کند. به شاگردانم گفتم: «اگر علم دینی اقتدار نداشته باشد، چگونه می‌تواند مردم را هدایت کند؟»

یادم می‌آید روزی در مواجهه با فردی که به جادوگری متهم شده بود، به شاگردانم گفتم: «کشتن این فرد، مشکل را حل نمی‌کند. باید با علم و عقلانیت به این مسائل پاسخ داد.» از او خواستم التزام دهد که این کارها را کنار بگذارد و آزادش کردند. این تجربه به من آموخت که علم دینی باید توانایی مقابله با انحرافات را داشته باشد، نه با خشونت، بلکه با اقتدار معنوی و علمی.

درنگ: علم دینی باید با ایجاد آزمایشگاه‌های معنوی، توانایی مقابله با انحرافات اجتماعی مانند جادوگری را داشته باشد.

اما افسوس که علم دینی ما، به دلیل فقدان اقتدار معنوی، در این میدان ناتوان مانده است. نهادهای غیر دینی، مانند نیروی انتظامی، نمی‌توانند این خلأ را پر کنند. اگر حوزه‌های ما آزمایشگاه‌های معنوی داشتند، می‌توانستند با قفل‌های جادوگری، قفل‌های معنوی بزنند و مردم را از این انحرافات نجات دهند.

بخش سوم: آیات قدرت و تحول در علم دینی

در درس‌گفتارهایم، همیشه به تفاوت سوره‌های قرآنی اشاره کرده‌ام. سوره‌های بقره و آل‌عمران، پر از آیات قدرت‌اند، مانند ﴿يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ﴾. اما سوره‌های نساء و مائده، بیشتر به احکام شرعی پرداخته‌اند. این تفاوت، مرا به تأمل واداشت که چرا علم دینی ما به احکام محدود شده و از آیات قدرت غافل مانده است؟

روزی در کلاس، به آیه‌ای از سوره مائده اشاره کردم: ﴿إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ﴾ (سوره مائده، آیه 110)؛ «آنگاه که تو را با روح‌القدس تأیید کردم». این آیه، گویی راهی به سوی اقتدار معنوی باز می‌کند. روح‌القدس، واسطه فیض الهی است و عالمان دینی باید از این ظرفیت برای تقویت خود بهره گیرند.

درنگ: آیات قدرت، مانند ﴿إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ﴾، منبعی برای تقویت اقتدار معنوی عالمان دینی‌اند.

اما آنچه مرا نگران می‌کند، ناتوانی عالمان در هدایت عملی جامعه است. یادم می‌آید در سفری با هواپیما، دیدم که مردم، حتی آن‌هایی که گمان می‌کردم به احکام پایبندند، به راحتی از گوشت‌های غیرشرعی و شراب استفاده می‌کردند. این صحنه، مرا به فکر فرو برد. چرا احکام ما در زندگی مردم جاری نمی‌شود؟ پاسخ را در فقدان اقتدار معنوی یافتم. اگر عالمان قدرت معنوی داشتند، مردم به سخنانشان گوش می‌دادند.

رساله‌های فقهی ما نیز، با پیچیدگی و زبان دور از فهم عامه، نمی‌توانند نیازهای جامعه را پاسخ دهند. روزی به شاگردانم گفتم: «رساله‌ای که مردم نتوانند بخوانند، چه فایده‌ای دارد؟» علم دینی باید به زبان ساده و قابل فهم ارائه شود تا در زندگی مردم جاری گردد.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، روایتی از دغدغه‌هایم برای احیای علم دینی است. من، محمدرضا نکونام، سال‌ها در پی آن بوده‌ام که علم دینی را از قفس مفاهیم نظری آزاد کنم و به سوی اقتدار معنوی هدایت نمایم. آیات قدرت، طبیعت، و تجربه‌های زیسته‌ام، همه گواه این حقیقت‌اند که علم دینی باید عملی، وجودی، و هدایتگر باشد. اگر حوزه‌های ما به تبار انبیا بازگردند و اقتدار معنوی را احیا کنند، می‌توانند پناهگاه معنوی جامعه باشند و نظام دینی را استوار سازند. این راه، دشوار اما ممکن است، به شرط آنکه از قفس عادت‌ها و مفاهیم نظری بیرون آییم و به سوی تجلی عملی دین حرکت کنیم.

با نظارت صادق خادمی