متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه شماره 592
مقدمه: سفری در ژرفای علم و معرفت
من، محمدرضا نکونام، سالهاست که در مسیر طلب علم و معرفت گام برمیدارم. این خاطرات، که گاه در درسگفتارهایم بهصورت گذرا به آنها اشاره کردهام، روایتهایی از تأملات و تجربیاتم در مواجهه با چالشهای علم دینی، فهم قرآن، و ضرورت تمییز حق از باطل است. آنچه در این گفتار میخوانید، بازتابی از دغدغههایم برای اصلاح روشهای آموزش دینی و پرورش عالمانی منصف و مفرّق است که بتوانند با شجاعت و صداقت، حقیقت را از باطل جدا کنند. این روایت، دعوتی است به تأمل در عمق معانی و بازنگری در نگرشهایمان به علم و دین.
بخش اول: شجاعت در گفتن «نمیدانم»
در سالهای تدریسم در حوزه، بارها با این پرسش مواجه شدم که چرا برخی از عالمان، بهجای پذیرش نادانی خود، با عباراتی چون «الاحتياط الاحوط» یا ارجاع به اقوال متعدد، از پاسخ صریح طفره میروند؟ به یاد دارم روزی در یکی از جلسات درس، طلبهای از من پرسید: «استاد، این احتیاطهای مکرر چیست؟» پاسخ دادم: «اگر نمیدانید، بگویید نمیدانم! این شجاعت، خود ثوابی است عظیم.» در قرآن کریم، خداوند ما را به صداقت و فروتنی دعوت کرده است. گفتن «نمیدانم» نهتنها نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه تقوای علمی است. روزی به نقل از بوذرجمهر حکایت کردم که وقتی پیرزنی از او پرسید و ندانست، گفت: «من برای آنچه میدانم، مزد میگیرم؛ اگر قرار باشد برای ندانستههایم پول بدهند، باید از زمین تا آسمان به من بدهند!» این سخن، مرا به خنده انداخت، اما در عین حال، درس بزرگی در فروتنی به من داد.
بخش دوم: فرقان، صفت ادیان الهی
یکی از عمیقترین تأملاتم در سالهای مطالعه قرآن، مفهوم «فرقان» بوده است. فرقان، یعنی تمییز حق از باطل، صفتی است که ادیان الهی را متمایز میکند. در قرآن کریم میخوانیم:
وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ
(و هنگامی که با موسی چهل شب وعده گذاشتیم، آنگاه پس از او گوساله را به پرستش گرفتید در حالی که ستمکار بودید). این آیه مرا به فکر فرو برد: چرا خداوند موسی را چهل شب به میقات برد؟ پاسخ روشن است: برای ساختن او، تهذیب نفسش، و آمادهسازی او برای دریافت کتاب. این فرآیند، نشاندهنده اهمیت تربیت معنوی پیش از دریافت مسئولیتهای الهی است. «آتینا» در این آیه، که با فعل مزید آمده، نشانه عطای ویژه و با حرمت است، برخلاف «اعطا» که معنایی عامتر دارد.
این تأمل مرا به حدیث شریف رسول خدا (ص) رساند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِي» (من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم: کتاب خدا و عترتم). این حدیث، به من آموخت که قانون بدون مجری شایسته، ناقص است. کتاب خدا، قانون است و عترت، مجری آن. در جلسات درس، بارها به طلاب میگفتم: «حتی بدترین قانون، اگر مجری شایسته داشته باشد، میتواند کارآمد باشد.» این سخن را از تجربههایم در بحثهای جامعهشناسی پیش از انقلاب آموخته بودم، زمانی که با دانشجویان درباره قوانین و اجرای آنها گفتوگو میکردیم.
بخش سوم: انصاف، شرط دینداری
در یکی از جلسات درس، به طلاب گفتم: «انصاف، شرط دینداری است.» روایت میفرماید: «لَا دِينَ لِمَنْ لَا أَنْصَافَ لَهُ» (کسی که انصاف ندارد، دین ندارد). انصاف، یعنی نصف کردن قضاوت؛ یعنی حتی در برابر دشمن، حق را ببینیم و در برابر دوست، عیب را. به یاد دارم روزی در بحثی، از طلاب خواستم درباره شمر و حرمله تأمل کنند. پرسیدم: «چرا شمر هنگام بریدن سر امام حسین (ع) میلرزید؟ از عظمت حسین بود یا از حیا یا ترس؟» این پرسش، آنها را به فکر فرو برد. گفتم: «حتی در دشمن، باید حسن را دید و در دوست، عیب را.» این تمرین انصاف، به ما میآموزد که قضاوتهایمان را متعادل کنیم و از یکجانبهنگری بپرهیزیم.
این نگاه، مرا به تأمل در علوم دیگر، مانند قیافهشناسی و صوتشناسی، کشاند. در قیافهشناسی، زیبایی را با تمییز دقیق اجزا میسنجند؛ در صوتشناسی، صدا را با تجزیه و تحلیل سیرابها میشناسند. چرا در علم دینی چنین تمییزی نداشته باشیم؟ ما باید عالمانی تربیت کنیم که بتوانند در هر پدیدهای، حسن و عیب را جدا کنند. این تفريق، صفت انسان کامل و مدرن است.
بخش چهارم: نقد علم دینی و ضرورت نوآوری
یکی از دغدغههای همیشگیام، ضعف تمییز در علم دینی بوده است. بارها در جلسات درس، از طلاب پرسیدم: «چرا عالمان ما در برابر ندانستهها، بهجای صراحت، به تکلف پناه میبرند؟» در کتابهایی مانند «الذریعه»، همه عالمان را چنان توصیف کردهاند که گویی معصوماند! اما من باور دارم که عالم واقعی، کسی است که هم حسنها را میبیند و هم عیبها را. این تفريق، نشانه کمال است. روزی به طلاب گفتم: «اگر قرار باشد از شمر دفاع کنم، میتوانم ماده قانونی برایش بیابم! اما این دفاع، برای تمرین انصاف است، نه تأیید ظلم.»
پیشنهادم به حوزهها این بود که دستگاهی برای سنجش تمییز بسازیم؛ دستگاهی که بتواند مايز هر عالم را ارزیابی کند. همانگونه که در علوم دیگر، دستگاههایی برای تشخیص طلا و مس از خاک ساختهاند، ما نیز باید ابزارهایی برای تمییز حق از باطل در علم دینی بسازیم. این نوآوری، وظیفه حوزههاست. بدون این تمییز، علم دینی ما گرفتار عوامزدگی میشود.
بخش پنجم: تمییز در قرآن و ضرورت پروژههای قرآنی
یکی از زیباترین آیاتی که در درسگفتارهایم به آن پرداختهام، آیهای است که میفرماید:
لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ
(دین شما برای شما و دین من برای من). این آیه، مرا به تأمل در تمییز مخاطبانش واداشت. چرا خداوند ابتدا میفرماید «لَكُمْ» و سپس «وَلِيَ»؟ این ترتیب، نشاندهنده تمییز خاصی در مخاطبان است. پرسیدم: «این کفار که هستند که چنین متشخصانه خطاب شدهاند؟» پاسخ این پرسش، نیازمند پروژههای قرآنی است که مايزهای قرآن را شناسایی کند: اقسام کفار، اقسام مؤمنین، و تفاوتهایشان. اگر عالمی مايز قوی داشته باشد، میتواند این تمییز را انجام دهد و قرآن را زنده کند.
روزی به طلاب گفتم: «مايز شما زنگ زده است! باید آن را روغنکاری کنید.» عالم باید بتواند در یک میلیارد حسن، یک عیب را ببیند و در یک میلیارد عیب، یک حسن را. این تفريق، نشانه عالم واقعی است. پیشنهادم این بود که حوزهها پروژههایی برای شناسایی مايزهای قرآن تعریف کنند. این پروژهها، میتوانند قرآن را از نو برای ما زنده کنند.
نتیجهگیری: دعوت به تفريق و کمال
این گفتار، روایتی از دغدغههایم برای اصلاح علم دینی و پرورش عالمانی مفرّق است. من، محمدرضا نکونام، باور دارم که علم دینی زمانی به کمال میرسد که عالمانش شجاعت گفتن «نمیدانم» را داشته باشند، انصاف را در قضاوتهایشان رعایت کنند، و مايز قوی برای تمییز حق از باطل پرورش دهند. آیات قرآن، مانند «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً» و «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»، به ما میآموزند که هدایت الهی، نیازمند تهذیب نفس، تمییز دقیق، و اجرای شایسته قانون است. پیشنهادم به حوزهها این است که با نوآوری و پروژههای قرآنی، مايزهای خود را تقویت کنند و علم دینی را از عوامزدگی نجات دهند.
این خاطرات، دعوتی است به تأمل در مسئولیت عالمان در برابر حقیقت. امیدوارم این گفتار، جرقهای باشد برای بازنگری در روشهای آموزش دینی و پرورش نسلی از عالمان که با انصاف، فروتنی، و تمییز، راه هدایت را روشن کنند.