در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 595

متن درس





گفتگوهای صمیمی – جلسه ۵۹۵

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۵۹۵

مقدمه: سفری به عمق معرفت و اصلاح دینی

در این بخش از گفتگوهای صمیمی، که ریشه در درس‌گفتارهایم دارد، به تأمل در مفاهیم عمیق دینی، نقد روایات غیرمستند، و ضرورت پالایش دین از پیریزه‌ها می‌پردازم. این خاطرات، گویی تکه‌هایی از قلب و ذهن من هستند که در لحظه‌های تدریس و تأمل در آیات قرآن کریم و سیره ائمه علیهم‌السلام شکل گرفته‌اند. با شما از دغدغه‌هایم سخن می‌گویم: از رحمت بی‌کران الهی که بر هر خشونتی چیره است، از عرفانی که شکوفه عقل است، و از انتظاری که باید با چشمان باز و معرفت عمیق همراه باشد. این روایت، دعوتی است به بازنگری در علم دینی و تقویت محبت و رحمت در رفتارهای اجتماعی و دینی.

درنگ: هدف این گفتگوها، پالایش دین از روایات غیرمستند و تأکید بر رحمت الهی است که باید در همه شئون دینی و اجتماعی جاری شود.

بخش اول: نقد روایات و پالایش دین

روایت قتل در بیت‌المقدس: واقعیتی زیر سؤال

روزی در درس‌گفتارم، به روایتی برخوردم که از قتل هفتاد هزار نفر در بیت‌المقدس سخن می‌گفت. با خود اندیشیدم: بیت‌المقدس، حتی امروز با همه گسترشش، چگونه می‌توانست چنین جمعیتی را در خود جای دهد؟ این پرسش مرا به تأمل واداشت. آیا این روایت با واقعیات تاریخی و جغرافیایی سازگار است؟ به یاد می‌آورم که با شاگردانم گفتم: «مگر منبر در بیت‌المقدس بوده؟ شاید مانند منبر عید فطر، آن را به فضای باز برده‌اند!» این مقایسه، نه از سر طنز، بلکه برای نشان دادن اهمیت تطبیق روایات با شرایط واقعی بود. تاریخ‌نگاری دینی باید با منطق و واقعیت همخوانی داشته باشد، وگرنه چگونه می‌توان به آن اعتماد کرد؟

نقد تحریف احکام و اسرائیلیات

در یکی از جلسات، به حدیثی از امام صادق علیه‌السلام اشاره کردم که فرمودند دشمنان، احکام را با مخلوط کردن حق و باطل تحریف می‌کنند. این سخن، مرا به یاد روزهایی انداخت که در حوزه، با شوق، کتاب‌های کهن را ورق می‌زدم و گاه با روایاتی مواجه می‌شدم که بوی اصالت نمی‌دادند. اسرائیلیات، آن روایات وارداتی که گاه دین را به بیراهه می‌برند، از همین دست‌اند. به شاگردانم گفتم: «این‌ها پیریزه‌های دینی‌اند، باید آن‌ها را کنار گذاشت.» این نقد، نه از سر انکار، بلکه از عشق به حفظ اصالت دین بود. دین رحمة للعالمین است، نه ابزار خشونت یا ترس.

درنگ: اسرائیلیات و روایات غیرمستند، مانعی برای درک رحمت‌محور دین‌اند و باید با نقد علمی پالایش شوند.

بخش دوم: عبادت، اخلاص و رحمت الهی

نماز جماعت در ادیان ابراهیمی

یکی از خاطرات شیرینم، تأمل در عبادت‌های مشترک میان ادیان است. به یاد دارم که در درس‌گفتاری گفتم: «امت موسی علیه‌السلام هم نماز جماعت می‌خواندند.» این اشتراک، گویی رشته‌ای است که ادیان ابراهیمی را به هم پیوند می‌دهد. از منابع معتبر آموخته‌ام که عبادت در ادیان دیگر، اگرچه شکل متفاوتی دارد، اما روحی واحد در آن جریان دارد. با شاگردانم شوخی می‌کردم: «این‌ها که در کلیسا سرود می‌خوانند، مثل سینماست، اما عبادت حقیقی، با اخلاص است.» عبادت باید از دل برخیزد، نه نمایشی باشد.

رحمت الهی در برابر خشونت

خداوندی که با هزار اسم رحمانی شناخته می‌شود، چگونه می‌تواند احکام خشن را تأیید کند؟ این پرسش، همیشه در ذهنم بود. در درس‌گفتارها، با اشاره به قرآن کریم، گفتم: «خداوند رب‌العالمین است، رحمتش بر جلالش غالب است.» به یاد دارم که با شاگردانم از روایاتی سخن گفتم که خشونت را به دین نسبت می‌دهند. گفتم: «این‌ها از طاغوت و شاهان است، نه از دین.» دین، رحمتی است که باید قلب‌ها را به هم نزدیک کند، نه آن‌ها را از خدا دور سازد.

اخلاص در برابر خداوند

همیشه به شاگردانم تأکید کرده‌ام که اخلاص، جوهره علم دینی است. خود را مخلص خداوند می‌دانم و باور دارم که احکام باید مستند باشند. در یکی از جلسات، با لحنی صمیمی گفتم: «ما خر خداوند نیستیم، مخلص او هستیم!» این سخن، خنده‌ای بر لبان شاگردان آورد، اما پیامش جدی بود: علم دینی باید با سند و منطق همراه باشد، نه با تقلید کورکورانه.

درنگ: اخلاص و استناد به منابع معتبر، پایه‌های علم دینی‌اند که از تحریف و تقلید کورکورانه جلوگیری می‌کنند.

بخش سوم: عرفان، معرفت و نگاه علمی

عرفان: شکوفه عقل

عرفان، برای من، نه دیوانگی است و نه نمایش. در درس‌گفتارهایم، با اشاره به برداشت‌های نادرست از عرفان، گفتم: «عشق، شکوفه عقل است.» به یاد دارم که در جوانی، در حوزه، از شعرهایی که عرفان را به دیوانگی تقلیل می‌دادند، دلگیر می‌شدم. به شاگردانم گفتم: «عرفان، معرفت عمیق است، نه زنجیر و گاری!» قرآن کریم می‌فرماید: وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى (او را در افق اعلی دید). این آیه، مرا به تأمل در معرفت عمیق عرفانی واداشت. عرفان، راهی است به سوی خدا، اما با عقل و معرفت.

نگاه علمی به طبیعت

قرآن کریم بارها ما را به مشاهده طبیعت دعوت کرده است. به یاد دارم که در جوانی، در باغچه حوزه، ساعت‌ها به شکوفه‌های گل خیره می‌شدم تا ببینم چگونه باز می‌شوند. به شاگردانم گفتم: «قرآن می‌فرماید: أَنْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ (به طعام و شرابت بنگر). این نگاه، علمی است.» در جبهه هم، گاه با چشمانم به آسمان خیره می‌شدم و از عظمت آفرینش شگفت‌زده می‌شدم. چشم، کلید معرفت است و قرآن، کتابی است که ما را به دیدن دعوت می‌کند.

نقد تعجیل موسی علیه‌السلام

یکی از آیاتی که همیشه مرا به فکر واداشته، توبه موسی علیه‌السلام است: قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ (گفت: منزهی تو! به سوی تو توبه کردم و من نخستین مؤمنانم). این توبه، نه از سر گناه، بلکه از تعجیل در درخواست رویت خدا بود. به شاگردانم گفتم: «موسی عجله کرد، اما توبه‌اش درس بزرگی است.» این آیه، مرا به یاد لحظه‌هایی می‌انداخت که خودم در جوانی، با شتاب در پی پاسخ بودم، اما آموختم که صبوری، کلید معرفت است.

درنگ: عرفان اسلامی، مبتنی بر عقل و معرفت است و از نمایش و دیوانگی به دور است.

بخش چهارم: انتظار عالمانه و ایمان ساده

انتظار با چشمان باز

انتظار، برای من، نه پیش‌بینی‌های غیرمستند، بلکه معرفتی عمیق است. به یاد دارم که در درس‌گفتارها، از پیش‌بینی‌های بی‌اساس درباره ظهور امام زمان علیه‌السلام انتقاد کردم. گفتم: «اینکه بگویند فلان روز یا فلان هفته، ظهور است، مردم را گمراه می‌کند.» انتظار، باید با چشمان باز و قلب آگاه باشد. به شاگردانم گفتم: «چهل سال است که می‌گویم این حرف‌ها بی‌اساس است.» انتظار، ایمانی است که با علم و معرفت رشد می‌کند، نه با شایعات.

ایمان ساده و فراگیر

قرآن کریم می‌فرماید: قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا (بگویید: جز خدا هیچ معبودی نیست تا رستگار شوید). این آیه، مرا به یاد سادگی ایمان می‌اندازد. به شاگردانم گفتم: «ایمان، نیازی به پیچیدگی ندارد. چه عالم باشی، چه روستایی، کافی است بگویی لا اله الا الله.» این سادگی، مرا به یاد روزهایی می‌انداخت که در حوزه، با طلاب ساده‌دل هم‌صحبت می‌شدم و ایمان خالصشان را می‌دیدم.

نقد فلسفه‌های تقلیدی

همیشه به فلسفه‌های تقلیدی انتقاد داشته‌ام. به یاد دارم که در درس‌گفتارها گفتم: «فلسفه ابن‌سینا و ملاصدرا، گاه تقلیدی است.» این سخن، از سر دغدغه بود. ما باید فلسفه‌ای اصیل بسازیم که ریشه در قرآن و سیره ائمه داشته باشد. به شاگردانم گفتم: «وجود خدا را از آفرینش اثبات کنید، نه از تقلید.» این نقد، مرا به یاد جلسات بحث در حوزه می‌انداخت، جایی که ساعت‌ها با طلاب درباره توحید و معرفت گفت‌وگو می‌کردیم.

درنگ: انتظار عالمانه و ایمان ساده، دو بال برای پرواز به سوی معرفت الهی‌اند.

نتیجه‌گیری: دعوت به رحمت و معرفت

این گفتگوها، که از دل درس‌گفتارهایم برآمده‌اند، دعوتی‌اند به بازنگری در علم دینی، پالایش آن از روایات غیرمستند، و تقویت رحمت و محبت در رفتارهای دینی و اجتماعی. من، با همه وجود، باور دارم که دین، رحمة للعالمین است و خشونت، از طاغوت‌هاست، نه از خدا. عرفان، شکوفه عقل است و انتظار، باید با معرفت همراه باشد. این خاطرات، نه‌تنها شرح لحظه‌های زندگی من، بلکه دعوتی‌اند به تأمل در رحمت بی‌کران الهی و اصلاح علم دینی برای نسلی که تشنه حقیقت است.

با نظارت صادق خادمی