متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 627)
مقدمه
این مجموعه، که از دل درسگفتارهایم برآمده، روایتی است از تأملات و تجربیاتم در مسیر علم و دین، با تمرکز بر نظام آموزشی حوزههای علمیه و چالشهای پیش روی علم دینی. سالها در این مسیر گام برداشتهام، با دغدغهای عمیق برای اصلاح ساختارهای علمی و فرهنگی حوزهها و تقویت جایگاه علم دینی. این خاطرات، نهتنها شرح وقایع زندگیام، بلکه تأملاتی است که در خلال درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان شده و اکنون با نگاهی عمیقتر و منسجمتر بازگو میشود. هدفم این است که شما را به دنیای این تأملات ببرم، جایی که علم و ایمان در هم میآمیزند و چالشهای پیش روی حوزههای علمیه با نگاهی نقادانه و سازنده بررسی میشوند.
بخش اول: چالشهای نظام آموزشی حوزههای علمیه
نظام شهریه و تأثیرات آن
گاهی با عالمان دینی درباره نظام شهریه در حوزهها گفتوگو میکردم. نظام شهریه، که قرار بود پشتیبان طلاب در مسیر علمآموزی باشد، گاه به مانعی بزرگ تبدیل شده است. طلبهای که باید تمام همتش را صرف مطالعه و تعمق کند، ناچار است وقت و انرژی خود را صرف پیگیری شهریه کند. این نظام، به جای آنکه تمرکز علمی را تقویت کند، گاه طلاب را به بینظمی و چندشغله شدن سوق میدهد. یکی از عالمان بزرگ میگفت: «ما میدانیم این نظام مشکل دارد، اما دستمان بسته است و توان اصلاحش را نداریم.» این سخن، تلخ اما واقعی بود. فقدان منابع مالی کافی و برنامهریزی دقیق، مانع از اصلاح این ساختار شده و طلاب را از رسالت اصلیشان، یعنی تولید علم دینی، دور کرده است.
درنگ: نظام شهریه، به جای حمایت از علمآموزی، گاه طلاب را به بینظمی و چندشغله شدن سوق میدهد و نیازمند اصلاحات ساختاری است.
استمرار در آموزش، بنیان علمآموزی
همیشه به طلاب میگفتم که آموزش در حوزه مانند دیوارچینی است. اگر یک آجر را درست نگذاری، کل دیوار کج میشود. این تشبیه را بارها در درسگفتارهایم به کار بردم تا نشان دهم که وقفه در مطالعه، ساختار علمی طلبه را فرو میریزد. علوم دینی، به دلیل عمق و پیچیدگیشان، نیازمند استمرار و نظم هستند. طلبهای که یک روز درس میخواند و روز دیگر به دنبال کارهای دیگر میرود، نمیتواند به عمق دانش دینی دست یابد. این استمرار، شرط لازم برای اجتهاد و تولید علم معتبر است.
درنگ: آموزش حوزوی نیازمند استمرار و نظم است، مانند دیوارچینی که بدون پایههای محکم فرو میریزد.
نگرش عمومی به حوزهها
در گفتوگوهایم با مردم، گاه با سوءتفاهمهایی درباره نظام شهریه مواجه میشدم. برخی تصور میکنند طلاب مبالغ هنگفتی دریافت میکنند، حال آنکه شهریهها اغلب ناچیزند. مردم گاه حوزه را به «محل خیرات» تشبیه میکنند و فکر میکنند طلاب با گونیهای پر از پول از حوزه خارج میشوند! این سوءتفاهم، ناشی از عدم شفافیت در نظام مالی حوزههاست. این تصورات نادرست، جایگاه علم دینی را تضعیف میکند و نیازمند اصلاح و شفافسازی است.
بخش دوم: تأملات قرآنی و فقهی
مستضعفین و کفر در نگاه قرآنی
یکی از موضوعاتی که در درسگفتارهایم بسیار به آن پرداختم، تمایز بین مستضعفین و کافران در نگاه دینی بود. قرآن کریم میفرماید: إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ (نساء: 97)؛ یعنی «کسانی که فرشتگان جانشان را میگیرند در حالی که به خود ستم کردهاند، به آنان میگویند: در چه حال بودید؟ میگویند: ما در زمین مستضعف بودیم.» مستضعفین، به دلیل ناآگاهی یا فقدان امکانات، از حقیقت دور ماندهاند، اما کافران آگاهانه حقیقت را انکار میکنند. این تمایز، نشاندهنده رحمت الهی در قضاوت است.
استفراغ الوسع در اجتهاد
بارها در درسگفتارهایم تأکید میکردم که اجتهاد، نیازمند استفراغ الوسع است. اگر طلبهای به دلیل چندشغله بودن از این تلاش کامل بازماند، اجتهادش فاقد شرعیت است. استفراغ الوسع، یعنی بررسی کامل ادله و یأس از یافتن دلیل جدید. این اصل، پایه اجتهاد معتبر است و بدون آن، فتواها اعتبار لازم را ندارند.
درنگ: اجتهاد معتبر، نیازمند استفراغ الوسع است و چندشغله شدن طلاب، مانع از تحقق این شرط میشود.
نقد اجماعهای خودساخته
یکی از دغدغههایم، نقد اجماعهای بیاساس در فقه بود. برخی اجماعها، بدون استدلال و سند معتبر شکل میگیرند و حتی در میان اهل سنت نیز پذیرفته نمیشوند. در فقه شیعه، اجماع باید مبتنی بر دلایل محکم باشد، نه صرف ادعا. این موضوع، نشاندهنده اهمیت استدلال و سند در تولید علم دینی است.
مقایسه فقه شیعه و اهل سنت
در درسگفتارهایم، تفاوت رویکرد فقه شیعه و اهل سنت را بررسی میکردم. اهل سنت خود را مصوبه و خطاناپذیر میدانند، اما فقه شیعه، با پذیرش خطاپذیری، انعطافپذیرتر است. این پذیرش خطا، به مجتهد اجازه میدهد در چارچوب ادله شرعی عمل کند، اما مسئولیت خطا را نیز بر عهده او میگذارد. اگر مجتهدی کوتاهی کند، مقلد حق دارد او را بازخواست کند، زیرا رابطه مجتهد و مقلد، مبتنی بر اعتماد و مسئولیت متقابل است.
بخش سوم: کفر باطنی و چالشهای اخلاقی
کفر باطنی و تأثیرات آن
یکی از موضوعاتی که همیشه ذهنم را مشغول میکرد، کفر باطنی بود. قرآن کریم میفرماید: إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ (منافقون: 1)؛ یعنی «هنگامی که منافقان نزد تو آیند، گویند: گواهی میدهیم که تو فرستاده خدایی.» کفر باطنی، همان نفاقی است که در ظاهر ایمان جلوه میکند، اما در باطن، انسان را از خیرات دور میکند. در هواپیمایی بودم و مشاهده کردم که برخی افراد، که در ظاهر متدین بودند، رفتارهایی مغایر با دین نشان میدادند. این تناقض، نمونهای از کفر باطنی است که در محیطهای مختلف خود را نشان میدهد.
درنگ: کفر باطنی، در ظاهر ایمان، انسان را از خیرات دور کرده و در محیطهای مختلف خود را نشان میدهد.
ایمان حقیقی و ثبات در رفتار
مؤمن حقیقی، در خلوت و جلوت یکسان است. این اصل را بارها در درسگفتارهایم تکرار میکردم. ایمان حقیقی، در برابر تغییرات محیطی مقاوم است و تناقض رفتاری را برنمیتابد. مؤمنی که در خانه، خیابان، یا عبادت رفتار متفاوتی نشان میدهد، گرفتار کفر باطنی است. اخلاص، یعنی یکسانی ظاهر و باطن در اعمال.
بخش چهارم: اصلاحات پیشنهادی برای حوزههای علمیه
نیاز به قانون اساسی در حوزهها
یکی از آرزوهایم، تدوین قانون اساسی برای حوزههای علمیه بود. سالها پیش پیشنهاد دادم که حوزهها باید نظاممند شوند. بدون قانون اساسی، هر کس به میل خود عمل میکند و این تشتت، به کاهش اعتبار علمی حوزهها منجر میشود. قانون اساسی، میتواند معیارهای مشخصی برای اجتهاد، مرجعیت، و آموزش تعیین کند.
درنگ: حوزههای علمیه نیازمند قانون اساسی برای ساماندهی فعالیتهای علمی و ارتقای علم دینی هستند.
صلاحیت اساتید و کیفیت درس خارج
بارها از کیفیت پایین برخی دروس خارج انتقاد میکردم. استاد درس خارج باید قویتر از صاحب کتاب باشد، وگرنه تدریس او جایز نیست. درس خارج، به دلیل اهمیتش در اجتهاد، باید مبتنی بر مناظره علمی و استدلال باشد. پیشنهادم این بود که حوزهها بانکی از استدلالها داشته باشند تا اساتید پس از مناظره، بهترین استدلالها را به طلاب آموزش دهند.
نقد رسانههای حوزوی
یکی از نکاتی که همیشه مرا آزرده میکرد، فقدان محتوای علمی در رسانههای حوزوی بود. روزنامههای حوزوی را ورق میزدم و جز تصاویر و ظواهر، چیزی نمییافتم. این رسانهها باید به تولید محتوای علمی و پاسخگویی به نیازهای فکری جامعه بپردازند.
بخش پنجم: مواجهه با جهان مدرن
چالشهای حوزه در برابر مدرنیته
حوزههای علمیه امروز در محاصره افکار مدرن و کانالهای ماهوارهای قرار دارند. بارها هشدار میدادم که بدون اقتدار علمی، نمیتوانیم به این چالشها پاسخ دهیم. حوزهها باید با تولید علم و پاسخگویی به شبهات، جایگاه خود را در جهان مدرن تقویت کنند.
درنگ: حوزههای علمیه برای حفظ هویت شیعه، باید با تولید علم و پاسخگویی به شبهات، اقتدار علمی کسب کنند.
تحلیل آیه قرآنی
یکی از آیاتی که در درسگفتارهایم بسیار به آن پرداختم، این بود: ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ (بقره: 92)؛ یعنی «سپس بعد از او گوساله را به پرستش گرفتید، در حالی که ستمکار بودید.» این آیه، به انحراف امت موسی پس از غیبت او اشاره دارد. ظلم، به امت نسبت داده شده، نه به موسی. طلبهای در جمکران کیفش را رها کرد و آن را دزدیدند. این سادهلوحی، مرا به یاد غفلت قوم موسی انداخت که از مسئولیتهایشان غافل شدند.
جمعبندی
این خاطرات، که از دل درسگفتارهایم برآمده، تلاشی است برای بازخوانی چالشهای نظام آموزشی حوزههای علمیه و ضرورت اصلاح آن. از نقد نظام شهریه گرفته تا تأکید بر استمرار در آموزش، از خطر کفر باطنی تا نیاز به قانون اساسی برای حوزهها، همه نشاندهنده دغدغهام برای احیای جایگاه علم دینی است. امیدوارم این تأملات، راهگشای اصلاحات در حوزهها و تقویت اقتدار علمی و فرهنگی شیعه باشد.
با نظارت صادق خادمی