در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1817

متن درس

 

تفسیر عرفانی و فلسفی آیات قرآن کریم: درآمدی بر علم قدرتی و تصرف در تکوین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 1817)

دیباچه

قرآن کریم، چونان چشمه‌ای زلال و بی‌کران، معارف الهی را در قالب آیات نورانی به بشریت عرضه کرده است. این کتاب آسمانی، نه‌تنها راهنمایی برای سلوک معنوی است، بلکه حامل علوم و معارفی است که قدرت الهی را در وجود انسان و جهان متجلی می‌سازد. در این نوشتار، با تکیه بر آیات برگزیده از سوره‌های بقره، اعراف، طارق و انفال، به بررسی مفهوم «علم قدرتی» و «تصرف در تکوین» پرداخته می‌شود. این مفاهیم، که ریشه در سلوک انبیا و اولیای الهی دارند، از منظری عرفانی و فلسفی تحلیل شده و ضرورت احیای آن‌ها در حوزه‌های علمی دینی مورد تأکید قرار گرفته است. این اثر، با نگاهی عمیق به آیات قرآن کریم، در پی آن است که راهی نو به سوی فهم و به‌کارگیری این علوم در زندگی فردی و اجتماعی بگشاید.

بخش نخست: علم قدرتی در سوره بقره، آیه 250

متن و ترجمه آیه

﴿وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾

و چون به مصاف جالوت و سپاهیانش رفتند، گفتند: پروردگارا، بر ما صبر فرو ریز و گام‌هایمان را استوار کن و ما را بر قوم کافر پیروز گردان.

تحلیل عرفانی

آیه 250 سوره بقره، حکایت از لحظه‌ای سرنوشت‌ساز دارد که یاران طالوت در برابر جالوت و لشکریانش ایستاده‌اند. دعای آنان، که درخواست صبر، ثبات قدم و نصرت الهی است، نمایانگر سلوکی است که از قلب مؤمن به سوی حق تعالی روانه می‌شود. صبر در این مقام، نه‌تنها شکیبایی در برابر سختی‌ها، بلکه استقامت در برابر وسوسه‌های نفسانی و شیطانی است که سالک را از مسیر حق بازمی‌دارد. «أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا» چونان جویباری است که قلب را از نور الهی سیراب می‌کند و «ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا» به مثابه ریشه‌های استوار درختی است که در طوفان‌های بلا تزلزل نمی‌یابد.

در ادامه این آیه، داود علیه‌السلام با اقتدار الهی جالوت را شکست می‌دهد و خداوند به او «ملک» (حکومت) و «حکمت» (معرفت الهی) عطا می‌کند. حکمت در این‌جا، نه‌تنها معرفت نظری، بلکه علمی عملی است که به داود قدرت تصرف در تکوین و غلبه بر دشمن را بخشیده است. این علم، که در قرآن کریم با عنوان «مِمَّا يَشَاءُ» از آن یاد شده، علمی لدنی است که فراتر از دانش‌های ظاهری، به انبیا امکان می‌دهد تا در عالم ماده و ملکوت تصرف کنند.

نقد فلسفی

در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در آرای ملاصدرا، حکمت اغلب به معرفت نظری و شناخت وجود محدود شده است. صدرا در «اسفار اربعه» ناسوت را عالم نقصان می‌داند و کمتر به ظرفیت آن برای ظهور اقتدار الهی توجه کرده است. اما این آیه نشان می‌دهد که ناسوت، چونان ظرفی است که علم قدرتی الهی در آن متجلی می‌شود. حکمت داود، نه‌تنها معرفت نظری، بلکه علمی است که به او امکان داد تا با قدرت الهی، جالوت را مغلوب کند و حکومتی عادلانه برپا سازد.

درنگ: حکمت در قرآن کریم، فراتر از معرفت نظری، شامل علم قدرتی است که به انبیا امکان تصرف در تکوین و هدایت جامعه را می‌دهد. این علم، باید در حوزه‌های علمی دینی احیا شود تا علما بتوانند نقشی مؤثر در اصلاح جامعه ایفا کنند.

توسعه مفهومی

علم «مِمَّا يَشَاءُ» که خداوند به داود عطا کرد، چونان کلیدی است که قفل‌های عالم ماده و معنوی را می‌گشاید. این علم، نه‌تنها به داود امکان غلبه بر دشمن را داد، بلکه او را به مقامی رساند که هم ملک (حکومت ظاهری) و هم حکمت (معرفت باطنی) در وجودش متحد شدند. این وحدت، نشان‌دهنده آن است که علم قدرتی، پلی است میان ناسوت و ملکوت، که انبیا و اولیا از طریق آن، اراده الهی را در عالم محقق می‌سازند. حوزه‌های علمی دینی باید این علم را احیا کنند تا به جای تکرار مفاهیم نظری، به تولید دانشی بپردازند که جامعه را به سوی سعادت رهنمون شود.

جمع‌بندی بخش نخست

آیه 250 سوره بقره، با تأکید بر صبر، ثبات و نصرت الهی، راهی را پیش روی مؤمنان می‌گشاید که از طریق آن، علم قدرتی و حکمت الهی در وجودشان متجلی می‌شود. این آیه، ضرورت پرورش علمی را که فراتر از مفاهیم نظری است، نشان می‌دهد. نقد بر دیدگاه ملاصدرا نیز بر این نکته تأکید دارد که حکمت، تنها در معرفت نظری خلاصه نمی‌شود، بلکه شامل اقتداری است که در ناسوت و ملکوت اثر می‌گذارد.

بخش دوم: تقابل علم الهی و سحر در سوره اعراف، آیه 115

متن و ترجمه آیه

﴿قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَىٰ﴾

گفتند: ای موسی، یا تو [عصایت را] بیفکن یا ما اولین کسانی باشیم که می‌افکنیم.

تحلیل عرفانی

این آیه، صحنه‌ای از تقابل میان علم الهی و سحر را به تصویر می‌کشد. ساحران فرعون، با اعتماد به قدرت خبیثه خود، موسی علیه‌السلام را به چالش می‌کشند. سحر، چونان سرابی است که در ظرف تخیل می‌درخشد، اما فاقد حقیقت و پایداری است. در مقابل، معجزه موسی، چونان خورشیدی است که با نور الهی، تاریکی‌های سحر را زایل می‌کند. این تقابل، نشان‌دهنده تفاوت بنیادین میان علم قدرتی الهی و قدرت‌های خبیثه‌ای است که از حقیقت تهی‌اند.

موسی، در این صحنه، نه به آگاهی پیشین از معجزه، بلکه به توکل و تسلیم به اراده الهی تکیه دارد. این تسلیم، چونان کلیدی است که درهای اقتدار الهی را به روی او می‌گشاید و عصای او را به ماری تبدیل می‌کند که سحر ساحران را بلعیده و حقیقت را آشکار می‌سازد.

نقد فلسفی

ملاصدرا در «اسفار اربعه»، سحر را به تخیل و فقدان حقیقت محدود می‌کند، اما کمتر به امکان تصرف مادی آن پرداخته است. این آیه نشان می‌دهد که سحر، هرچند فاقد حقیقت الهی است، می‌تواند در عالم ناسوت اثر مادی ایجاد کند، چنان‌که طناب‌ها و عصاهای ساحران به نظر متحرک آمدند. این امر، ضرورت پرورش علم قدرتی در حوزه‌های علمی دینی را برجسته می‌سازد تا در برابر سحرهای مدرن، که در قالب فناوری‌های مخرب ظاهر می‌شوند، اقتداری الهی به نمایش گذاشته شود.

درنگ: سحر، هرچند در ظرف تخیل عمل می‌کند، اما می‌تواند اثری مادی داشته باشد. علم قدرتی الهی، با اتصال به حقیقت، این قدرت‌های خبیثه را زایل می‌کند و حوزه‌های علمی دینی باید این علم را برای مقابله با چالش‌های مدرن احیا کنند.

توسعه مفهومی

تقابل موسی و ساحران، چونان نمایشی از جدال نور و ظلمت است. سحر، با تکیه بر تخیل، می‌کوشد حقیقت را تحریف کند، اما معجزه الهی، با اتصال به منبع نور، این تحریف را باطل می‌سازد. این آیه، به حوزه‌های علمی دینی هشدار می‌دهد که بدون پرورش علم قدرتی، نمی‌توان در برابر قدرت‌های خبیثه ایستادگی کرد. علم قدرتی، نه‌تنها در معجزات انبیا، بلکه در سلوک عرفانی اولیا نیز متجلی است و باید به‌عنوان محور آموزش‌های دینی مورد توجه قرار گیرد.

جمع‌بندی بخش دوم

آیه 115 سوره اعراف، با به تصویر کشیدن تقابل علم الهی و سحر، بر ضرورت پرورش علم قدرتی تأکید می‌کند. این علم، که ریشه در تسلیم و توکل به خداوند دارد، می‌تواند تاریکی‌های سحر را زایل کرده و اقتدار الهی را در عالم ناسوت متجلی سازد. نقد بر ملاصدرا نیز نشان می‌دهد که فلسفه او، با تمرکز بر جنبه‌های نظری، از ظرفیت عملی این علم غفلت کرده است.

بخش سوم: رازهای تصرف در تکوین در سوره اعراف، آیات 95 و 122

متن و ترجمه آیات

﴿قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ﴾

[موسی] گفت: ای سامری، کارت چیست؟

﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ﴾

و اشراف قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را رها می‌کنی تا در زمین فساد کنند و تو و خدایانت را رها کنند؟

تحلیل عرفانی

سؤال موسی از سامری، چونان آینه‌ای است که راز تصرف خبیث در تکوین را عیان می‌کند. سامری، با بهره‌گیری از «قبضة من أثر الرسول» (اثر جبرئیل)، گوساله‌ای ساخت که صدایی از آن برمی‌خاست. این قدرت، هرچند خبیث، نشان‌دهنده امکان تصرف در تکوین حتی توسط غیرانبیاست. از منظر عرفانی، این آیه نشان می‌دهد که تصرف در تکوین، چه الهی (مانند معجزه موسی) و چه خبیث (مانند سحر سامری)، در عالم ناسوت ممکن است، اما تنها تصرف متصل به حق به حقیقت راه می‌یابد.

آیه 122 نیز حکایت از ترس اشراف فرعون از اقتدار موسی دارد. آنان، که شاهد قدرت الهی موسی بودند، او را به فساد در زمین متهم کردند. این اتهام، چونان نقابی است که کفر و نافرمانی را پنهان می‌کند، اما در برابر اقتدار الهی، چونان خاکستری در باد پراکنده می‌شود.

نقد فلسفی

ملاصدرا در تحلیل سحر، آن را به تخیل و فقدان حقیقت محدود کرده و کمتر به اثر مادی آن توجه نشان داده است. اما آیه 95 سوره اعراف نشان می‌دهد که سحر سامری، با ایجاد صدای گوساله، اثری مادی داشت. این امر، امکان تصرف در تکوین را حتی در مسیر غیرالهی تأیید می‌کند. نقد بر صدرا این است که وی این ظرفیت را به معرفت نظری تقلیل داده و از جنبه عملی آن غفلت کرده است. حوزه‌های علمی دینی باید این علم را در مسیر الهی احیا کنند تا بتوانند در برابر قدرت‌های خبیثه ایستادگی کنند.

درنگ: تصرف در تکوین، چه در مسیر الهی و چه خبیث، ممکن است. حوزه‌های علمی دینی باید علم قدرتی را در مسیر حق پرورش دهند تا در برابر انحرافات و سحرهای مدرن ایستادگی کنند.

توسعه مفهومی

قدرت سامری، چونان شعله‌ای است که از آتشی غیرالهی برافروخته شده و هرچند در لحظه می‌درخشد، اما به زودی خاموش می‌شود. در مقابل، معجزه موسی، چونان نوری است که از خورشید حق ساطع شده و پایدار می‌ماند. این تقابل، ضرورت پرورش علم قدرتی در مسیر الهی را نشان می‌دهد. حوزه‌های علمی دینی باید به جای اکتفا به علوم نظری، به آموزش علومی بپردازند که امکان تصرف در تکوین و خدمت به جامعه را فراهم آورد.

جمع‌بندی بخش سوم

آیات 95 و 122 سوره اعراف، با به تصویر کشیدن قدرت سامری و ترس فرعونیان از اقتدار موسی، بر امکان تصرف در تکوین تأکید دارند. این آیات، ضرورت احیای علم قدرتی در حوزه‌های علمی دینی را نشان می‌دهند تا علما بتوانند در مسیر الهی، نقشی مؤثر در هدایت و اصلاح جامعه ایفا کنند.

بخش چهارم: اقتدار الهی در سوره اعراف، آیه 132

متن و ترجمه آیه

﴿وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ﴾

و گفتند: هر آیتی که برای سحر کردن ما بیاوری، ما به تو ایمان نمی‌آوریم.

تحلیل عرفانی

این آیه، سرسختی فرعونیان در برابر معجزات موسی را به تصویر می‌کشد. خداوند با ارسال طوفان، ملخ، شپش، قورباغه و خون، اقتدار الهی را به نمایش گذاشت. این معجزات، چونان آیینه‌هایی هستند که شأن الهی را در عالم ناسوت متجلی می‌سازند. از منظر عرفانی، این آیات نشان‌دهنده علم قدرتی موسی است که امکان تصرف در عالم ماده را فراهم آورده و فرعونیان را به تسلیم واداشته است.

با این حال، فرعونیان، که قلب‌هایشان از کفر سخت شده بود، در برابر این آیات مقاومت کردند. این مقاومت، چونان سدی است که آب زلال حقیقت را از رسیدن به قلب بازمی‌دارد. اما اقتدار الهی، چونان سیلی است که این سدها را در هم می‌شکند و راه را برای هدایت یا عذاب می‌گشاید.

نقد فلسفی

ملاصدرا معجزات را به ظهورات ملکوتی محدود کرده و ناسوت را عالم نقصان می‌داند. اما این آیه نشان می‌دهد که معجزات، در عالم ناسوت نیز اثر مادی دارند و شپش، ملخ و خون را در عالم ماده پدید می‌آورند. این امر، ناسوت را نه‌تنها عالم نقصان، بلکه ظرف اقتدار الهی معرفی می‌کند. نقد بر صدرا این است که وی از ظرفیت عملی ناسوت غفلت کرده و معجزات را به جنبه‌های نظری تقلیل داده است.

درنگ: معجزات الهی، در عالم ناسوت اثر مادی دارند و نشان‌دهنده اقتدار الهی در این عالم‌اند. حوزه‌های علمی دینی باید این ظرفیت را احیا کنند تا در هدایت جامعه مؤثر باشند.

توسعه مفهومی

معجزات موسی، چونان چشمه‌هایی هستند که از دل زمین حقیقت جوشیده و عالم ناسوت را سیراب می‌کنند. این معجزات، نه‌تنها برای عذاب، بلکه برای هدایت خلق شده‌اند و نشان می‌دهند که علم قدرتی، کلید اطاعت و هدایت جامعه است. حوزه‌های علمی دینی باید با احیای این علم، به جای وابستگی به نظام‌های سیاسی، به تقویت اقتدار دینی در جامعه بپردازند.

جمع‌بندی بخش چهارم

آیه 132 سوره اعراف، با تأکید بر معجزات موسی و سرسختی فرعونیان، بر ضرورت علم قدرتی و اقتدار الهی تأکید دارد. این علم، که در عالم ناسوت اثر مادی دارد، باید در حوزه‌های علمی دینی احیا شود تا علما بتوانند نقشی مؤثر در هدایت و اصلاح جامعه ایفا کنند.

بخش پنجم: حافظ الهی در سوره طارق، آیه 4

متن و ترجمه آیه

﴿إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ﴾

هر نفسی را نگهبانی است که بر او گماشته شده است.

تحلیل عرفانی

این آیه، چونان چراغی است که عالم ملکوت را روشن می‌کند و نشان می‌دهد که هر نفس انسانی، تحت حفاظت ملکی الهی قرار دارد. حافظ، مظهر شأن الهی است که انسان را در مسیر سلوک و معرفت حفظ می‌کند. این حافظ، می‌تواند ملکی مادی یا مجرد باشد که در هر مرتبه از وجود، از ناسوت تا ملکوت، حضور دارد. از منظر عرفانی، این آیه نشان می‌دهد که انسان، با تقوا و طهارت، می‌تواند با عالم ملکوت ارتباط برقرار کرده و از حافظ الهی استمداد جوید.

این حافظ، چونان سایه‌ای است که انسان را از گزند خطاها و آسیب‌ها حفظ می‌کند، مشروط بر آنکه انسان با صدقه، تقوا و دوری از معصیت، این ارتباط را تقویت کند. اگر انسان از این مسیر منحرف شود، حافظ، چونان نگهبانی که میدان را خالی می‌کند، او را به حال خود وا می‌گذارد.

نقد فلسفی

ملاصدرا در «اسفار اربعه»، ملائکه را موجوداتی مجرد و قدیم می‌داند، اما این آیه، با تأکید بر «كُلُّ نَفْسٍ»، نشان می‌دهد که ملائکه می‌توانند حادث و مادی باشند و برای هر نفس خلق شوند. نقد بر صدرا این است که وی خلقت مدام ملائکه را نادیده گرفته و آن‌ها را به موجودات مجرد محدود کرده است. این آیه، ضرورت بازنگری در مفهوم ملائکه و ارتباط آن‌ها با عالم ناسوت را نشان می‌دهد.

درنگ: ملائکه، می‌توانند مادی و حادث باشند و برای هر نفس خلق شوند. این آیه، ضرورت ارتباط با عالم ملکوت و استمداد از حافظ الهی را برای کسب اقتدار معنوی نشان می‌دهد.

توسعه مفهومی

حافظ الهی، چونان سپری است که انسان را در برابر طوفان‌های بلا حفظ می‌کند. این آیه، انسان را به سوی تقوا و طهارت دعوت می‌کند تا با تقویت ارتباط با عالم ملکوت، از اقتدار الهی بهره‌مند شود. حوزه‌های علمی دینی باید با آموزش این معارف، انسان‌ها را به سوی سلوکی هدایت کنند که در آن، حافظ الهی همراهشان باشد.

جمع‌بندی بخش پنجم

آیه 4 سوره طارق، با تأکید بر وجود حافظ برای هر نفس، بر ارتباط انسان با عالم ملکوت و ضرورت تقوا برای حفظ این ارتباط تأکید دارد. نقد بر ملاصدرا نیز نشان می‌دهد که مفهوم ملائکه باید از محدودیت مجرد بودن خارج شده و به‌عنوان موجوداتی حادث و مادی نیز فهم شود.

بخش ششم: قوه و اقتدار در سوره انفال، آیه 60

متن و ترجمه آیه

﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ﴾

و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده فراهم کنید تا به‌وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانید.

تحلیل عرفانی

این آیه، چونان فرمانی الهی است که مؤمنان را به آماده‌سازی قوه و اقتدار دعوت می‌کند. قوه در این‌جا، نه‌تنها به معنای قدرت مادی، بلکه شامل علم قدرتی و تصرف در تکوین است. این قوه، انسان را به حیات ابدی می‌رساند، چنان‌که در کلام حضرت علی علیه‌السلام آمده است: «كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَدًا» (برای دنیا چنان زیست کن که گویی جاودانه زیستی). این حیات ابدی، چونان درختی است که ریشه در اقتدار الهی دارد و شاخسار آن، سعادت ابدی را به ارمغان می‌آورد.

این آیه، مؤمنان را به کسب اقتدار در همه ابعاد، از مادی تا معنوی، دعوت می‌کند. این اقتدار، نه‌تنها دشمنان ظاهری را مرعوب می‌سازد، بلکه نفس اماره و شیطان را نیز به زانو درمی‌آورد.

نقد فلسفی

ملاصدرا در بحث قوه، بیشتر به حرکت جوهری و جنبه‌های نظری آن پرداخته و کمتر به کاربرد عملی آن در عالم ناسوت توجه کرده است. این آیه، قوه را به‌عنوان علمی قدرتی معرفی می‌کند که هم در عالم ماده و هم در عالم معنا اثر می‌گذارد. نقد بر صدرا این است که وی از ظرفیت عملی این قوه غفلت کرده و آن را به مفاهیم نظری تقلیل داده است.

درنگ: قوه در قرآن کریم، شامل علم قدرتی است که هم در عالم ماده و هم در عالم معنا اثر می‌گذارد. حوزه‌های علمی دینی باید این قوه را احیا کنند تا در هدایت و اصلاح جامعه مؤثر باشند.

توسعه مفهومی

قوه و اقتدار، چونان دو بال‌اند که مؤمن را به سوی قله‌های کمال پرواز می‌دهند. این آیه، حوزه‌های علمی دینی را به پرورش این قوه دعوت می‌کند تا به جای وابستگی به نظام‌های سیاسی، به تقویت اقتدار دینی در جامعه بپردازند. حیات ابدی، که در کلام حضرت علی علیه‌السلام به آن اشاره شده، با کسب این قوه محقق می‌شود و انسان را به مقامی می‌رساند که در آن، دنیا و آخرت در وحدتی الهی متحد می‌شوند.

جمع‌بندی بخش ششم

آیه 60 سوره انفال، با تأکید بر قوه و اقتدار، ضرورت پرورش علم قدرتی را در حوزه‌های علمی دینی نشان می‌دهد. این علم، که هم در عالم ماده و هم در عالم معنا اثر می‌گذارد، کلید هدایت و اصلاح جامعه است. نقد بر ملاصدرا نیز بر این نکته تأکید دارد که فلسفه او، با تمرکز بر جنبه‌های نظری، از ظرفیت عملی این قوه غفلت کرده است.

بخش هفتم: نقدی بر علم دینی و ضرورت احیای اقتدار

نقد بر علم دینی

علم دینی، به‌ویژه در حوزه‌های علمی، گاه به تکرار مفاهیم نظری و صرف محدود شده و از ظرفیت عملی و قدرتی خود بازمانده است. این علم، که باید چونان چشمه‌ای جوشان، جامعه را سیراب کند، گاه در تنگنای مباحث صرف و لفظی گرفتار آمده است. آیات قرآن کریم، از بقره تا انفال، نشان می‌دهند که علم انبیا، علمی قدرتی است که امکان تصرف در تکوین و هدایت جامعه را فراهم می‌آورد. اما علم دینی کنونی، گاه به آموزش قواعد صرف و نحو یا مباحث نظری محدود شده و از تولید دانشی که در عالم ماده و معنا اثرگذار باشد، بازمانده است.

این نقد، نه به معنای نفی تلاش‌های عالمان دینی، بلکه دعوتی است به بازنگری در رویکردهای علمی. علم دینی باید چونان درختی باشد که شاخسار آن، دانش نظری را به بار آورد و ریشه‌های آن، اقتدار عملی را در جامعه پراکنده سازد.

ضرورت احیای اقتدار دینی

احیای علم قدرتی در حوزه‌های علمی دینی، چونان احیای روحی است که در کالبد جامعه دمیده می‌شود. این علم، که در سلوک انبیا و اولیا متجلی است، باید به‌عنوان محور آموزش‌های دینی قرار گیرد. حوزه‌های علمی باید به جای وابستگی به نظام‌های سیاسی، به تولید دانشی بپردازند که اقتدار دینی را در جامعه تقویت کند. این اقتدار، نه‌تنها در برابر دشمنان ظاهری، بلکه در برابر نفس اماره و شیطان نیز مؤثر است.

درنگ: علم دینی باید از محدودیت مفاهیم نظری خارج شده و به تولید دانشی بپردازد که در عالم ماده و معنا اثرگذار باشد. این علم، کلید اقتدار دینی و هدایت جامعه است.

جمع‌بندی بخش هفتم

نقد بر علم دینی، دعوتی است به بازنگری در رویکردهای علمی و احیای علم قدرتی که در آیات قرآن کریم متجلی است. این علم، که انبیا را به اقتدار در ناسوت و ملکوت رساند، باید در حوزه‌های علمی دینی احیا شود تا علما بتوانند نقشی مؤثر در هدایت و اصلاح جامعه ایفا کنند.

نتیجه‌گیری

قرآن کریم، چونان دریای بی‌کرانی است که هر قطره‌اش، معرفتی الهی را در خود نهان دارد. آیات سوره‌های بقره، اعراف، طارق و انفال، با تأکید بر علم قدرتی و تصرف در تکوین، راهی را پیش روی بشر می‌گشایند که از طریق آن، می‌توان به اقتدار الهی دست یافت. این علم، که در سلوک انبیا و اولیا متجلی است، باید در حوزه‌های علمی دینی احیا شود تا علما بتوانند نقشی مؤثر در هدایت و اصلاح جامعه ایفا کنند. نقد بر دیدگاه ملاصدرا نیز نشان می‌دهد که فلسفه اسلامی باید از محدودیت‌های نظری خارج شده و به جنبه‌های عملی و قدرتی توجه کند. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیل عرفانی و فلسفی، در پی آن است که راهی نو به سوی فهم و به‌کارگیری این علوم در زندگی فردی و اجتماعی بگشاید.

با نظارت صادق خادمی