متن درس
تفسیر: اقتدار انسان در پرتو سوره فاطر
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۷۹۴)
دیباچه
سوره فاطر، یکی از سورههای مکی قرآن کریم، چونان آیینهای زلال، جلوههای اقتدار الهی و جایگاه انسان در نظام هستی را بازتاب میدهد. این سوره، با تبیین رابطه عمیق میان انسان، عالم و اراده پروردگار، انسان را موجودی پیچیده و دارای ظرفیتهای بیکران معرفی میکند که در پرتو توکل، تقوا و دوری از شرك، میتواند به کمالات وجودی خویش دست یابد. در این نوشتار، با نگاهی ژرف به آیات این سوره و با تکیه بر معارف عرفانی و فلسفی، تلاش شده است تا مفاهیم والای آن در قالبی نظاممند و با زبانی فصیح و روشن تبیین گردد. این اثر، با بهرهگیری از درسگفتارهای عالم فرزانه، به بررسی نقش اراده، حسگرهای معنوی، علوم لدنی و تأثیر شرك بر وصول و ایصال انسان پرداخته و آیات کلیدی سوره فاطر را چون نگینی درخشان در مرکز این تأملات قرار داده است.
بخش نخست: اقتدار الهی و جایگاه انسان در نظام خلقت
تنوع خلقت و حکمت نهفته در آن
نظام خلقت، چونان تابلویی بدیع، با تنوعی شگفتانگیز آفریده شده است. پدیدههایی که در نگاه نخست برای انسان ناخوشایند به نظر میآیند، مانند زلزله، سیل یا بیماری، در باطن خود حامل حکمتهایی هستند که به کمال عالم یاری میرسانند. این تنوع، جلوهای از اقتدار بیمانند پروردگار است که انسان، به دلیل محدودیتهای معرفتی، از درک کامل علل آن ناتوان است. قرآن کریم، در آیاتی چون «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» (آل عمران: ۱۸۲)، بر عدالت و حکمت الهی در این نظام تأکید میورزد. این تنوع، نه تنها نشانه نظم و هماهنگی خلقت است، بلکه انسان را به تأمل در حکمتهای نهان و اعتماد به اراده الهی دعوت میکند.
محدودیت معرفتی انسان و دعوت به توکل
انسان، چون مسافری در کویر ناشناختههای هستی، تنها بخشی از زنجیره علل و معالیل را میبیند و از مبادی عمیق پدیدهها بیخبر است. این ناتوانی معرفتی، که ریشه در محدودیتهای ذاتی او دارد، مانع از توجیه کامل پدیدههای ناخوشایند میشود. با این حال، این محدودیت، دریچهای به سوی توکل و عمل صالح میگشاید. قرآن کریم، انسان را به پذیرش حکمت الهی و اعتماد به پروردگار دعوت میکند، چنانکه در آیات سوره فاطر، این تسلیم و توکل بهعنوان راهی برای گذر از محدودیتهای معرفتی معرفی شده است.
امر بین الامرین: تعادل میان جبر و اختیار
جهان هستی، نه کاملاً جبری است و نه کاملاً اختیاری. انسان، چون پرندهای در آسمان نظام خلقت، دارای اختیاری نسبی است که در چارچوب علل و معالیل الهی عمل میکند. این دیدگاه، که در کلام اسلامی به «امر بین الامرین» شهرت دارد، تعادلی میان جبر و اختیار برقرار میکند. آیه «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ» (تکویر: ۲۹) بر هماهنگی اراده انسانی با اراده الهی تأکید دارد و انسان را به تلاش در کنار توکل دعوت میکند.
بخش دوم: تدریج خلقت و نظاممندی عالم
تدریجی بودن خلقت و فیض الهی
خلقت، چونان رودی که بهآرامی در بستر زمان جاری است، بهصورت تدریجی و نه دفعی محقق میشود. فیض الهی، لحظهبهلحظه و با نظمی حکیمانه بر عالم نازل میگردد. این تدریج، نشانهای از حکمت و نظاممندی خلقت است. آیه «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ» (قمر: ۴۹) بر این نظم و تدریج تأکید میورزد و حتی در معجزات الهی، مانند نزول قرآن کریم، این مراتب رعایت شده است.
تفسیر «کُنْ فَیَکُونُ» و مراتب فیض
عبارت قرآنی «كُنْ فَيَكُونُ»، برخلاف برداشتهای سادهانگارانه، به خلقت دفعی اشاره ندارد، بلکه تفريع ادبی را نشان میدهد. «کُن» مرتبه فیض الهی و «یَکُون» مرتبه تحقق در عالم است. این تمایز، که در آثار فلاسفهای چون صدرالمتألهین تبیین شده، بر وجود مراتب در خلقت تأکید دارد و از سادهانگاری خلقت دفعی جلوگیری میکند.
مشاع بودن نتایج اعمال
نتایج اعمال انسانها، چونان دانههایی در خاک عالم، بهصورت مشاع و جمعی بارور میشوند. انسان بهتنهایی قادر به درو کردن نتایج اعمال خویش نیست، بلکه این نتایج در شبکهای از علل و معالیل الهی محاسبه میگردد. آیه «وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا» (بقره: ۱۴۸) بر این جمعگرایی در محاسبه اعمال تأکید دارد و انسان را به مسئولیتپذیری در قبال جامعه دعوت میکند.
بخش سوم: اقتدار انسانی و موانع آن
اراده، جوهره اقتدار انسانی
اراده، چونان مشعلی فروزان، جوهره اقتدار انسانی است که انسان را قادر به تحول عوالم درونی و بیرونی میسازد. فقدان اراده، انسان را به موجودی سست و درمانده بدل میکند. آیه «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» (یوسف: ۵۳) بر ضرورت کنترل نفس با اراده تأکید دارد و انسان را به تقویت این نیروی درونی دعوت میکند.
آیه: إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا (فاطر: ۶)
ترجمه: بیگمان شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن گیرید.
دشمنانگاری شیطان و نقش اراده
آیه شریفه «إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» (فاطر: ۶) بر ضرورت اراده در دشمنانگاری شیطان تأکید میورزد. این دشمنانگاری، دو وجه دارد: حکمت نظری، یعنی آگاهی از دشمنی شیطان، و حکمت عملی، یعنی اتخاذ آگاهانه او بهعنوان دشمن. این اراده، حسگرهای معنوی انسان را تقویت میکند و او را در برابر وسوسههای شیطانی مصون میدارد.
حسگرهای معنوی و کمال انسانی
انسانهای کامل، چون انبیا و اولیا، دارای حسگرهای معنوی هستند که چونان شاخکهایی حساس، با نزدیکی شیطان یا مظاهر الهی فعال میشوند. این حسگرها، که با تقوا و اراده تقویت میگردند، انسان را قادر به تشخیص خیر از شر میکنند. آیه «وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ» (بقره: ۲۸۲) بر نقش تقوا در فعالسازی این حسگرها تأکید دارد.
بخش چهارم: شرك و تأثیر آن بر وصول و ایصال
شرك، تخریبگر حسگرهای معنوی
شرك، چونان سمی مهلک، حس_”_گرهای معنوی انسان را از کار میاندازد و او را از وصول به کمالات وجودی و ایصال الهی محروم میکند. شرك، به معنای اعتقاد به تأثیرگذاری غیر خدا، مانند پول یا قدرت، انسان را از ارتباط با حقایق الهی بازمیدارد. این مفهوم در آیات زیر بهصراحت بیان شده است:
آیه: وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ (فاطر: ۱۳)
ترجمه: و کسانی که جز او میخوانید، به قدر پوست هسته خرما مالک نیستند.
آیه: إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ (فاطر: ۱۴)
ترجمه: اگر آنها را بخوانید، دعایتان را نمیشنوند، و اگر بشنوند، پاسختان نمیدهند.
این آیات، ناتوانی غیر خدا در تأثیرگذاری و پاسخگویی را نشان میدهند و انسان را از توهم تأثیر اسباب مادی برحذر میدارند.
وصول و ایصال در برابر ارائه
علوم انسانی به سه دسته تقسیم میشوند: ارائه، وصول و ایصال. علوم ارائه، که همان علوم مدرسیاند، مورد پذیرش همگان، حتی غیرمؤمنان، هستند. اما وصول، یعنی شکوفایی حقایق وجودی نهفته در انسان، و ایصال، یعنی دریافت کمالات از جانب خدا یا اولیای الهی، تنها در نزد مؤمنان مفهوماً پذیرفته شدهاند. با این حال، شرك، حتی مؤمنان را از تحقق عملی این کمالات محروم میکند. آیه «وَمَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ ۖ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ» (نحل: ۹۶) بر فناپذیری اسباب مادی و بقای آنچه نزد خداست تأکید میورزد.
بخش پنجم: علوم لدنی و فهم قرآن کریم
علوم لدنی، کلید فهم عمیق قرآن
قرآن کریم، چونان اقیانوسی بیکران، حاوی علوم لدنی است که فهم عمیق آن نیازمند شکوفایی تختهسنگهای وجودی انسان است. علوم لدنی، مانند علم ولایت، تعبیر، استخاره و تفسیر، از حقایق معنوی سرچشمه میگیرند و بدون فعالسازی حسگرهای معنوی، فهم قرآن به سطحی ظاهری محدود میماند. ابنسینا در اشارات میفرماید: جل جناب الحق أن یکون مشرباً لکل وارد، که بر عظمت قرآن کریم و نیاز به علوم لدنی برای فهم آن تأکید دارد.
تختهسنگهای وجودی و ظرفیتهای نهان انسان
هر موجودی، از سنگ و گیاه تا انسان و فرشتگان، حامل حقایق وجودی است که خداوند در نهاد آن قرار داده است. این حقایق، چونان گنجهایی نهان، با سایش و تربیت معنوی شکوفا میشوند. انسان، با فعالسازی این ظرفیتها، میتواند به وحی، کرامت، کشف و رویت دست یابد. این نکته، با آیه «لَا تَفَاوُتَ فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ» (ملک: ۳) همخوانی دارد که بر نبود تفاوت در خلقت الهی تأکید میورزد.
بخش ششم: عدالت الهی و مسئولیت فردی
اقتضای الهی در آیه ۱۶ سوره فاطر
آیه شریفه زیر بر اقتدار و حکمت الهی در نظام خلقت تأکید دارد:
آیه: إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ (فاطر: ۱۶)
ترجمه: اگر بخواهد، شما را میبرد و خلقی نو میآورد.
«یشاء» در این آیه، به معنای اقتضای حکیمانه است که با نظام علل و معالیل هماهنگ است. این اقتضا، پویایی خلقت را نشان میدهد که دائماً در حال تجدید و تحول است.
وازره و عدالت الهی در آیه ۱۸ سوره فاطر
آیه شریفه زیر بر مسئولیت فردی و طبیعت خودخواهانه گناهکار تأکید میورزد:
آیه: وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى (فاطر: ۱۸)
ترجمه: و هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد.
وازره، یعنی گناهکار، به دلیل خودخواهی ذاتی، گناه دیگری را بدون منفعت نمیپذیرد. این آیه، بر عدالت الهی تأکید دارد که بار گناه هر کس را بر دوش خودش قرار میدهد. حتی اگر گناهکاری گناه دیگری را بپذیرد، این پذیرش از حیث گناهکاری نیست، بلکه به دلیل منفعت شخصی است.
لزوم عالم آخرت برای تحقق عدالت
وجود عالم آخرت، چونان پایانی عادلانه بر داستان خلقت، لازمه نظام احسن الهی است. بدون آخرت، بسیاری از خیرات و شرور در این دنیا بدون پاسخ میمانند و عالم به ظلمآباد بدل میشود. آیه «وَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَ الْعِبَادِ» (حج: ۵۶) بر این عدالت نهایی تأکید دارد.
جمعبندی
سوره فاطر، چونان چراغی روشنگر، انسان را به سوی اقتدار وجودی و کمالات معنوی هدایت میکند. این سوره، با تبیین اقتدار الهی و جایگاه انسان در نظام خلقت، بر نقش اراده، تقوا و دوری از شرك تأکید میورزد. شرك، چونان دیواری بلند، انسان را از وصول به حقایق وجودی و ایصال الهی بازمیدارد، در حالی که علوم لدنی، چونان کلیدی طلایی، راه فهم عمیق قرآن کریم را میگشایند. آیات این سوره، از دشمنانگاری شیطان تا مسئولیت فردی در برابر گناه، انسان را به توکل، تقوا و تقویت حسگرهای معنوی دعوت میکنند. این نوشتار، با تأمل در این معارف، تلاش کرد تا تصویری جامع و نظاممند از اقتدار انسانی در پرتو سوره فاطر ارائه دهد.
با نظارت صادق خادمی