متن درس
تفسیر: کاوش در سوره صاد با محوریت داستان حضرت داود (ع) و مفاهیم عصمت، فتنه و تربیت الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۸۰۴)
دیباچه
سوره صاد، یکی از سورههای مکی قرآن کریم، با بیانی ژرف و تمثیلی، به روایت داستان حضرت داود (ع) میپردازد و در خلال آن، مفاهیم بنیادینی چون عصمت انبیا، فتنه الهی و تربیت خداوندی را به تصویر میکشد. این نوشتار، با تکیه بر آیات نورانی ۱۷ تا ۲۶ سوره صاد، به تبیین این مفاهیم پرداخته و با نگاهی تحلیلی، ابعاد مختلف داستان داود (ع) را در چارچوبی علمی و مبتنی بر متن قرآن کریم کاوش میکند. هدف این اثر، ارائه تفسیری منسجم و دقیق است که ضمن حفظ روح و پیام آیات، راه را برای فهمی عمیقتر از حکمتهای الهی هموار سازد.
این نوشتار در بخشهای مختلف، از اهتمام نفسی به قرآن کریم و پرهیز از تفاسیر غیرمستند آغاز میشود و سپس به تحلیل ساختار ظهوری و محتوایی داستان داود (ع)، مفهوم فتنه، عصمت انبیا، و نقد روایات غیرمعتبر میپردازد. در ادامه، با الهام از الگوی تربیت الهی، راهکارهایی برای اصلاح نظام آموزشی علوم دینی پیشنهاد شده و بر اهمیت تشویق، امتحان و هزینهگذاری در پرورش عالمان تأکید میگردد. هر بخش با شرح تفصیلی و پیوندهای معنایی، به غنای محتوا افزوده و از تمثیلات و اشارات برای روشنسازی مفاهیم بهره میگیرد.
بخش نخست: اهتمام نفسی به قرآن کریم و پرهیز از افزودن تفاسیر غیرمستند
قرآن کریم، کتابی است خودبيان، که با زبانی روشن و ژرف، حقایق الهی را به انسان عرضه میدارد. اهتمام نفسی به این کتاب آسمانی، به معنای دریافت معانی ذاتی و باطنی آن بدون افزودن تفاسیر غیرمستند یا به اصطلاح «آب بستن» به متن است. این رویکرد، بر ضرورت حفظ اصالت قرآن کریم و پرهیز از نسبت دادن داستانها یا تفاسیر فاقد پشتوانه معتبر تأکید دارد.
درنگ:
حفظ اصالت قرآن کریم در تفسیر، از تحریف معانی و نسبت دادن امور غیرمستند به انبیا جلوگیری میکند. این اهتمام، راه را برای فهمی پاک و بیآلایش از کلام الهی هموار میسازد.
در داستان حضرت داود (ع) در سوره صاد، برخی تفاسیر تاریخی با استناد به روایات ضعیف یا اسرائیلیات، مسائلی چون امور نفسانی یا شهوانی را به این پیامبر الهی نسبت دادهاند. چنین رویکردی، نه تنها با اصل تنزیه انبیا در قرآن کریم منافات دارد، بلکه به تحریف معانی آیات منجر میشود. به عنوان مثال، توصیف حضرت یحیی (ع) به عنوان «سَيِّدًا وَحَصُورًا» در آیه ۳۳ سوره مریم، بر نجابت و پاکدامنی انبیا دلالت دارد و هرگونه نسبت ناروا را رد میکند.
آیه:
﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ يَحْيَىٰ إِذْ آتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا سَيِّدًا وَحَصُورًا وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً ۖ وَكَانَ تَقِيًّا﴾ (مریم:۱۲-۱۳)
ترجمه: و در این کتاب، یحیی را یاد کن، هنگامی که در کودکی به او حکمت عطا کردیم، [او را] سروری و پاکدامنی و مهربانی از جانب خود و پاکی بخشیدیم و او پرهیزگار بود.
این آیه، با توصیف حضرت یحیی (ع) به عنوان فردی نجیب و پاکدامن، هرگونه اتهام نفسانی یا نقص را از انبیا نفی میکند. بنابراین، تفسیر داستان داود (ع) باید به متن قرآن کریم و روایات معتبر از اهل بیت (ع) محدود بماند تا از گمانهزنیهای بیاساس پرهیز شود.
بخش دوم: ساختار ظهوری و محتوایی در داستان حضرت داود (ع)
داستان حضرت داود (ع) در آیات ۱۷ تا ۲۶ سوره صاد، دارای دو ساختار ظهوری و محتوایی است که هر یک، لایهای از معانی این روایت قرآنی را آشکار میسازد.
ساختار ظهوری: قضاوت شتابزده
ساختار ظهوری داستان، به قضاوت شتابزده حضرت داود (ع) اشاره دارد که بدون پرسوجو از هر دو طرف دعوا، حکمی ناقص صادر کرد. این خطا، نه از سر عمد، بلکه از شتابزدگی در قضاوت ناشی شد.
آیه:
﴿إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ خَصْمَانِ بَغَىٰ بَعْضُنَا عَلَىٰ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَىٰ سَوَاءِ الصِّرَاطِ﴾ (ص:۲۲)
ترجمه: هنگامی که بر داود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد. گفتند: مترس، ما دو نفر دعواگر هستیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، پس میان ما به حق داوری کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدایت فرما.
در این آیه، دو نفر به نزد داود (ع) آمده و از او درخواست قضاوت میکنند. یکی از آنها میگوید:
آیه:
﴿إِنَّ هَٰذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ﴾ (ص:۲۳)
ترجمه: این برادر من است، او نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، گفت: آن را به من واگذار، و در سخن بر من چیره شد.
داود (ع)، بدون پرسوجو از طرف مقابل، قضاوت کرده و میفرماید:
آیه:
﴿قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَىٰ نِعَاجِهِ ۚ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ﴾ (ص:۲۴)
ترجمه: گفت: به یقین او با درخواست میش تو برای افزودن به میشهای خود، بر تو ستم کرده است، و بسیاری از شریکان بر یکدیگر ستم میکنند، مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، و اینان اندکاند.
این قضاوت، به دلیل شتابزدگی و عدم تحقیق کامل، ناقص تلقی میشود. داود (ع) بدون شنیدن سخنان طرف مقابل، نه تنها حکم به ظلم صادر کرد، بلکه اتهامی کلی به شریکان وارد نمود که نشاندهنده خطایی در روش قضاوت است.
ساختار محتوایی: فتنه الهی
ساختار محتوایی داستان، به مفهوم «فتنه» اشاره دارد که فراتر از قضاوت ناقص است. فتنه، آزمونی الهی است که داود (ع) را در موقعیتی قرار داد تا اقراری علیه خود کند.
آیه:
﴿وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ﴾ (ص:۲۴)
ترجمه: و داود دانست که ما او را آزمودهایم، پس از پروردگارش آمرزش خواست و به سجده افتاد و توبه کرد.
فتنه در این آیه، به معنای امتحانی الهی است که هدف آن، آزمودن صبر، حکمت و تواضع داود (ع) بود. برخلاف قضاوت ناقص که خطایی ظاهری و قابل اصلاح است، فتنه به چالشی عمیقتر اشاره دارد که جزئیات آن در قرآن کریم بیان نشده تا از گمانهزنیهای بیاساس جلوگیری شود. این فتنه، به گونهای طراحی شده بود که داود (ع) را به اقراری علیه خود وادارد، اما ماهیت دقیق آن در پرده ابهام باقی مانده است.
درنگ:
فتنه الهی، چونان آتشی است که طلا را در کوره امتحان صیقل میدهد. این آزمون، نه برای فروکاستن از مقام انبیا، بلکه برای نمایاندن عظمت تواضع و بازگشت آنان به سوی خداست.
قرآن کریم، با حفظ این ابهام، راه را بر تفاسیر غیرمستند بسته و بر ضرورت تمرکز بر متن آیات تأکید کرده است. هرگونه تلاش برای افزودن جزئیات به این داستان، مانند نسبت دادن مسائل نفسانی به داود (ع)، از مصادیق تحریف معانی قرآنی است.
جمعبندی بخش دوم
داستان داود (ع) در سوره صاد، با دو ساختار ظهوری و محتوایی، درسهایی عمیق در باب قضاوت و فتنه الهی ارائه میدهد. قضاوت شتابزده، چونان خطایی است که در سایه حکمت الهی قابل اصلاح است، اما فتنه، چونان بستری است که انبیا را به سوی کمال هدایت میکند. این دو ساختار، نشاندهنده عمق تربیت الهی و ضرورت پرهیز از شتاب در قضاوتهای انسانی است.
بخش سوم: عصمت انبیا و تفاوت مراتب کمال
عصمت انبیا، یکی از مفاهیم بنیادین در الهیات اسلامی است که در داستان داود (ع) نیز جلوهای خاص دارد. این مفهوم، در دو سطح تامه و تنزیلی قابل بررسی است.
عصمت تامه و تنزیلی
عصمت تامه، مختص ذات اقدس الهی است که هیچ نقص یا ظلمی در او راه ندارد.
آیه:
﴿لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾ (آل عمران:۱۸۲)
ترجمه: [خداوند] به بندگان [خود] ستمکار نیست.
عصمت تنزیلی، ویژه انبیاست که به معنای مصونیت از گناهان کبیره و خطاهای عمدی است. با این حال، انبیا ممکن است در برابر امتحانات الهی قرار گیرند که با عصمت کلی آنها منافات ندارد. داستان داود (ع) نمونهای از این عصمت تنزیلی است که با وجود فتنه و قضاوت ناقص، با استغفار و توبه به کمال بازمیگردد.
برخی تفاسیر، بهویژه در منابع غیرشیعی، با استناد به روایات غیرمعتبر، عصمت مطلق را برای انبیا قائل نیستند و گاه انبیا را به خطاهای نفسانی متهم میکنند. در مقابل، دیدگاه شیعی با تأکید بر تنزیه انبیا، معتقد است که انبیا از گناهان کبیره مصوناند، اما ممکن است در مراتب امتحانات الهی قرار گیرند که نیاز به استغفار داشته باشد.
تفضیل انبیا و مراتب حکمت
قرآن کریم، به تفاوت مراتب انبیا اشاره دارد، اما این تفاوت، نافی عصمت آنها نیست.
آیه:
﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ﴾ (بقره:۲۵۳)
ترجمه: اینان پیامبرانند که برخی را بر برخی برتری دادهایم. از آنان کسی بود که خدا با او سخن گفت و برخی را درجاتی بالا برد.
تفضیل انبیا، به معنای تفاوت در مراتب حکمت، علم و قضاوت است. به عنوان مثال، قضاوت حضرت علی (ع) در داستان دو زن و یک کودک، که با روانشناسی دقیق و حکمت الهی انجام شد، با قضاوت شتابزده داود (ع) تفاوت دارد، اما هر دو در چارچوب عصمت تنزیلی قرار دارند.
درنگ:
عصمت انبیا، چونان سپری است که آنان را از گناهان کبیره مصون میدارد، اما تفاوت مراتب حکمت و قضاوت، چونان درخشش ستارگان در آسمان الهی، جلوهای از تنوع کمال آنهاست.
جمعبندی بخش سوم
عصمت انبیا، در دو سطح تامه و تنزیلی، نشاندهنده مصونیت آنان از گناهان کبیره و خطاهای عمدی است. داستان داود (ع) نمونهای از عصمت تنزیلی است که با وجود خطای ظاهری در قضاوت، با توبه و استغفار به کمال میرسد. تفضیل انبیا، تفاوت در مراتب حکمت را نشان میدهد، نه نقض عصمت، و این درس برای فهم جایگاه انبیا در نظام الهی راهگشاست.
بخش چهارم: نقد تفاسیر غیرمستند و اسرائیلیات
برخی تفاسیر، بهویژه در منابع غیرشیعی، با استناد به روایات ضعیف یا اسرائیلیات، داستانهایی مانند خواستگاری داود (ع) از همسر اوریا یا مسائل نفسانی حضرت یوسف (ع) با زلیخا را مطرح کردهاند. این روایات، نه تنها فاقد سند معتبرند، بلکه با اصل تنزیه انبیا در قرآن کریم منافات دارند.
آیه:
﴿وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا ۚ وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ ۚ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ (یوسف:۲۱)
ترجمه: و آن کس که او را از مصر خرید به زنش گفت: جایگاه او را گرامی دار، شاید به ما سود رساند یا او را به فرزندی گیریم. و بدینسان یوسف را در آن سرزمین مکانت بخشیدیم و تا [بعضی از] تعبیر خوابها را به او بیاموزیم، و خدا بر کار خویش چیره است، ولی بیشتر مردم نمیدانند.
در مورد حضرت یوسف (ع)، قرآن کریم صراحتاً میفرماید که او به دلیل دیدن «برهان ربه» از وسوسه پرهیز کرد.
آیه:
﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ﴾ (یوسف:۲۴)
ترجمه: و [زلیخا] به او دل بست، و او نیز به وی دل بست اگر برهان پروردگارش را ندیده بود. اینگونه از او بدی و زشتی را دور کردیم، زیرا او از بندگان خالص ما بود.
روایت منقول از امام صادق (ع) تأکید دارد که «همت» زلیخا مطلق و کامل بود، در حالی که «همت» یوسف (ع) مقید به برهان ربه بود. این تفاوت، عصمت یوسف (ع) را نشان میدهد که با کمک الهی از گناه مصون ماند.
درنگ:
روایات غیرمعتبر، چونان خاشاکی است که بر آیینه زلال قرآن کریم سایه میافکند. تنزیه انبیا، سپری است که حقیقت کلام الهی را از تحریف حفظ میکند.
در مورد داود (ع)، برخی تفاسیر غیرمستند، داستانهایی چون خواستگاری از همسر اوریا یا مسائل نفسانی را مطرح کردهاند که در مجمعالبحان طبرسی (جلد ۷ و ۸، ص ۴۷۲-۴۷۳) نقل شده، اما مورد پذیرش قرار نگرفته است. این روایات، نه تنها فاقد سند معتبرند، بلکه با توصیف قرآن کریم از انبیا به عنوان افرادی نجیب و پاکدامن در تضاد است.
جمعبندی بخش چهارم
نقد تفاسیر غیرمستند، ضرورتی است برای حفظ اصالت کلام الهی. روایات ضعیف و اسرائیلیات، با نسبت دادن مسائل نفسانی به انبیا، از حقیقت قرآن کریم دور میشوند. دیدگاه شیعی، با تأکید بر تنزیه انبیا و استناد به آیات و روایات معتبر، راه را برای فهمی پاک از داستانهای قرآنی هموار میسازد.
بخش پنجم: تربیت الهی انبیا و کاربرد آن در نظام آموزشی
داستان داود (ع) در سوره صاد، الگویی از تربیت الهی ارائه میدهد که شامل سه مرحله کلیدی است: هزینهگذاری، امتحان و تشویق.
هزینهگذاری الهی
خداوند، انبیا را با اعطای نعمتهای مادی و معنوی تربیت میکند.
آیه:
﴿وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ﴾ (ص:۱۷)
ترجمه: و بنده ما داود را یاد کن که نیرومند بود، زیرا او بسیار بازگشتکننده [به سوی خدا] بود.
قرآن کریم، داود (ع) را با اوصافی چون قدرت (ذا الأید)، حکمت و فصل الخطاب توصیف کرده و نعمتهایی چون تسخیر کوهها و پرندگان را به او عطا کرده است.
آیه:
﴿وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ﴾ (ص:۲۰)
ترجمه: و پادشاهی او را نیرومند کردیم و به او حکمت و قضاوت روشنگر عطا نمودیم.
این هزینهگذاری، بستری برای رشد و کمال داود (ع) فراهم کرد تا آماده امتحانات الهی شود.
امتحان الهی
امتحان الهی، چونان کورهای است که گوهر وجود انبیا را صیقل میدهد. در داستان داود (ع)، فتنه در قالب ورود خصمان رخ داد.
آیه:
﴿إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ﴾ (ص:۲۱)
ترجمه: هنگامی که از دیوار محراب بالا رفتند.
این ورود غیرمنتظره، داود (ع) را به هراس انداخت و او را در موقعیتی قرار داد که قضاوت ناقص کرد. اما این امتحان، نه برای طرد او، بلکه برای ارتقای حکمت و تواضع او بود.
تشویق الهی
پس از امتحان، خداوند داود (ع) را نه تنها بخشید، بلکه او را مورد تشویق و تعریف قرار داد.
آیه:
﴿فَغَفَرْنَا لَهُ ذَٰلِكَ ۖ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ﴾ (ص:۲۵)
ترجمه: پس او را آمرزیدیم و او نزد ما دارای مقامی بلند و سرانجامی نیکوست.
این تشویق، چونان بارانی است که زمین خشکیده را سیراب میکند و داود (ع) را به ادامه مسیر هدایت کرد.
درنگ:
تربیت الهی، چونان باغبانی است که نهال را با آبیاری، هرس و مراقبت به درختی تنومند بدل میکند. هزینه، امتحان و تشویق، سه رکن این باغبانی آسمانی است.
کاربرد در نظام آموزشی علوم دینی
الگوی تربیت الهی، راهنمایی برای اصلاح نظام آموزشی علوم دینی است. این الگو شامل سه رکن است:
- هزینهگذاری: تأمین مالی و معنوی طلاب، از طریق فراهم کردن امکانات آموزشی، اساتید مجرب و حمایت از معیشت آنها.
- امتحان: برگزاری امتحانات سخت و منظم برای ارتقای سطح علمی و شناسایی استعدادها.
- تشویق: به جای طرد طلاب ضعیف، ترمیم و تشویق آنها برای رسیدن به کمال.
عدم توجه به این ارکان، به فرسودگی نظام آموزشی علوم دینی منجر شده و طلاب مستعد را از ادامه مسیر بازمیدارد. به عنوان مثال، مشکلات مالی برخی طلاب، مانع تمرکز آنها بر تحصیل بوده و گاه به خروج آنها از نظام آموزشی منجر شده است.
جمعبندی بخش پنجم
تربیت الهی انبیا، الگویی جامع برای نظام آموزشی علوم دینی ارائه میدهد. هزینهگذاری، امتحان و تشویق، چونان سه بال پرندهای است که طلاب را به سوی قلههای کمال پرواز میدهد. اصلاح نظام آموزشی علوم دینی، با الهام از این الگو، میتواند به پرورش عالمانی منجر شود که در علم و اخلاق سرآمد باشند.
بخش ششم: ضرورت گزینش و اصلاح نظام آموزشی علوم دینی
نظام آموزشی علوم دینی، نیازمند بازنگری و اصلاح است تا بتواند عالمانی در تراز انبیا پرورش دهد. این اصلاح، باید بر سه اصل استوار باشد: گزینش محتوایی، هزینهگذاری و تشویق.
گزینش محتوایی
خداوند، انبیا را با گزینشی دقیق و تربیتی الهی انتخاب میکند. در نظام آموزشی علوم دینی نیز، باید گزینشی محتوایی و مبتنی بر استعداد انجام شود.
درنگ:
گزینش محتوایی، چونان غربالگری گوهر از سنگ است که استعدادهای ناب را برای پرورش عالمان برجسته جدا میسازد.
پذیرش عمومی و بدون معیار، مانند میدانی است که هر رهگذری را در خود جای میدهد، اما گزینش دقیق، استعدادهای درخشان را برای تربیت عالمان برجسته شناسایی میکند.
هزینهگذاری در علوم دینی
تأمین مالی و معنوی طلاب، لازمه رشد علمی و اخلاقی آنهاست. خداوند، با اعطای حکمت و قدرت به داود (ع)، بستری برای کمال او فراهم کرد. در علوم دینی نیز، باید امکانات آموزشی، اساتید مجرب و حمایت مالی برای طلاب فراهم شود تا بتوانند به تحصیل و تهذیب نفس بپردازند.
تشویق و پرهیز از طرد
فرهنگ طرد طلاب ضعیف، با تربیت الهی منافات دارد. خداوند، حتی پس از خطای داود (ع)، او را طرد نکرد، بلکه با بخشش و تشویق، او را به خلیفه بودن در زمین منصوب کرد.
آیه:
﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ﴾ (ص:۲۶)
ترجمه: ای داود، ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم، پس میان مردم به حق داوری کن و از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا گمراه میکند.
این آیه، نشاندهنده اعتماد الهی به داود (ع) حتی پس از امتحان است. نظام آموزشی علوم دینی نیز باید با تشویق و ترمیم طلاب، از دور ریختن نیروهای انسانی جلوگیری کند.
روانشناسی تربیتی در قرآن کریم
رفتار داود (ع) پس از فتنه، نشاندهنده تواضع و بازگشت به سوی خداست. این رفتار، با اصول روانشناسی تربیتی همخوانی دارد که تأکید میکند تشویق و اصلاح، به جای سرزنش، به رشد افراد منجر میشود.
آیه:
﴿فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ﴾ (ص:۲۴)
ترجمه: پس از پروردگارش آمرزش خواست و به سجده افتاد و توبه کرد.
مثال حضرت یونس (ع) نیز، که در دل ماهی استغفار کرد، نشاندهنده همین الگوی تربیتی است.
آیه:
﴿فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾ (انبیاء:۸۷)
ترجمه: پس در تاریکیها ندا داد که معبودی جز تو نیست، منزهی تو، من از ستمکاران بودم.
این الگو، نشان میدهد که تشویق و اصلاح، کلید رشد افراد در نظام آموزشی است.
درنگ:
تشویق، چونان کلیدی است که قفلهای دل را میگشاید و طلاب را به سوی قلههای علم و اخلاق هدایت میکند.
جمعبندی بخش ششم
نظام آموزشی علوم دینی، با الهام از تربیت الهی، باید بر گزینش محتوایی، هزینهگذاری و تشویق استوار باشد. این سه رکن، میتوانند طلاب را از خاک به افلاک رسانده و عالمانی در تراز انبیا پرورش دهند. پرهیز از طرد و سرزنش، و تأکید بر ترمیم و تشویق، راه را برای شکوفایی استعدادها هموار میسازد.
جمعبندی نهایی
تفسیر آیات ۱۷ تا ۲۶ سوره صاد، با محوریت داستان حضرت داود (ع)، دریچهای به سوی فهم عمیقتر مفاهیم عصمت، فتنه و تربیت الهی میگشاید. عصمت انبیا، در سطح تنزیلی، آنان را از گناهان کبیره مصون میدارد، اما امتحانات الهی، چونان کورهای است که گوهر وجودشان را صیقل میدهد. فتنه داود (ع)، نه نشانه ضعف، بلکه بستری برای تواضع و بازگشت به سوی خداست. نقد تفاسیر غیرمستند، ضرورت وفاداری به متن قرآن کریم را یادآور میشود و الگوی تربیت الهی، راهنمایی برای اصلاح نظام آموزشی علوم دینی است.
این الگو، با تأکید بر هزینهگذاری، امتحان و تشویق، میتواند عالمانی پرورش دهد که چون ستارگانی در آسمان علم و اخلاق بدرخشند. گزینش محتوایی، تأمین مالی و معنوی، و پرهیز از طرد طلاب، از درسهای کلیدی این داستان قرآنی است که میتواند نظام آموزشی علوم دینی را به سوی کمال هدایت کند. باشد که این تفسیر، گامی در مسیر فهم ژرفتر کلام الهی و تربیت نسلی باشد که در سایه قرآن کریم به قلههای حکمت و تقوا دست یابند.
با نظارت صادق خادمی