در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

استخاره قرآنی 1

متن درس

کتاب استخاره قرآنی

استخاره قرآنی: تبیین علمی و معنوی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (1)

مقدمه

دانش استخاره، به‌سان گوهری درخشان در گنجینه معارف دینی، جایگاهی رفیع و متعالی دارد. این علم، که ریشه در ارتباط با غیب عالم و عنایت الهی دارد، از علوم موهوبی است که ایمان به آن، ایمان به باطن و اسرار جهان تلقی می‌گردد. استخاره، فراتر از ابزار تصمیم‌گیری، دریچه‌ای است به سوی دریافت خیر الهی و هدایت باطنی، که از طریق انبیای الهی و ائمه معصومین علیهم‌السلام به بشریت عرضه شده است..

بخش اول: ماهیت و جایگاه دانش استخاره

الف) چیستی دانش استخاره

دانش استخاره، هم‌ردیف علوم معنوی نظیر تعبیر خواب و علم اسمای الهی، از علوم موهوبی است که با غیب عالم پیوند دارد. ایمان به این علم، به معنای ایمان به باطن جهان و اسرار نهفته در آن است. این دانش، نه از جنس علوم اکتسابی صرف، بلکه متکی بر عنایت الهی و دریافت‌های شهودی است که آن را از علوم تجربی و عقلانی متمایز می‌سازد. استخاره، به‌سان پلی میان ظاهر و باطن عالم، انسان را به سوی خیر الهی هدایت می‌کند و از این‌رو، جایگاهی متعالی در نظام معرفتی دینی دارد.

درنگ: دانش استخاره، به دلیل ارتباط با غیب و عنایت الهی، از علوم موهوبی است که ایمان به آن، ایمان به باطن عالم را در پی دارد.

ب) آموزش استخاره در مکتب انبیا و ائمه

این دانش توسط انبیای الهی و ائمه معصومین علیهم‌السلام آموزش داده شده و گاه خود ایشان نیز شاگرد این مکتب بوده‌اند. این امر، نشان‌دهنده عمق و سنگینی این علم است که به‌عنوان یکی از اسرار ولایت شناخته می‌شود. حضور معصومین علیهم‌السلام به‌عنوان استاد و شاگرد این علم، بر جایگاه والای آن در سلسله مراتب علوم دینی دلالت دارد و آن را به گوهری نایاب در میان علوم معنوی بدل می‌سازد.

درنگ: آموزش استخاره توسط انبیا و ائمه معصومین علیهم‌السلام، آن را به یکی از اسرار ولایت و علوم متعالی دینی بدل کرده است.

ج) عنایت الهی در برابر درایت عقلانی

فرایند استخاره، از جنس عنایت الهی است و نه درایت عقلانی. عقل، هرچند قادر به درک ارزش و حقانیت استخاره است، اما ابزار اصلی در تحقق آن نیست. این تمایز، استخاره را از تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر عقل متمایز می‌کند. عقل در اینجا، به‌سان مشعلی است که حقیقت را روشن می‌سازد، اما نور هدایت در این مسیر از عنایت الهی ساطع می‌شود.

درنگ: استخاره، متکی بر عنایت الهی است و نه درایت عقلانی، هرچند عقل ارزش و حقانیت آن را تأیید می‌کند.

د) ایمان به استخاره و پیوند با عنایت الهی

ایمان به استخاره، به معنای ایمان به عنایت و توجه خداوند متعال است. کسی که به این عنایت ایمان دارد، باطن را مقدم بر ظاهر می‌داند و از یأس و ناامیدی مصون می‌ماند. این نگاه، به‌سان درختی ریشه‌دار در خاک ایمان، انسان را از پوچ‌انگاری و ناامیدی دور نگه می‌دارد و او را به فعالیت اسباب باطنی عالم متصل می‌سازد. چنین شخصی، هیچ‌گاه نظام مادی را در بن‌بست نمی‌بیند، زیرا به حضور فعال نیروهای باطنی ایمان دارد.

قرآن کریم: «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا» (سوره طلاق، آیه ۲)
ترجمه: و هر کس از خدا پروا کند، برای او راه نجاتی قرار می‌دهد.

درنگ: ایمان به استخاره، انسان را از یأس و پوچ‌انگاری مصون می‌دارد و او را به عنایت الهی متصل می‌کند.

بخش دوم: تمایز استخاره و اختیار

الف) تفاوت بنیادین استخاره و اختیار

استخاره، به معنای طلب خیر از خداوند، با انتخاب و اختیار مبتنی بر خرد انسانی تفاوت دارد. اختیار، کارکرد عقل است که با تحلیل و گزینش همراه است، اما استخاره به عنایت الهی و دریافت خیر از باطن عالم وابسته است. این تفاوت، به‌سان دو مسیر متمایز در سفر معرفت است: یکی راه عقل و تحلیل، و دیگری مسیر قلب و شهود الهی.

درنگ: استخاره، طلب خیر از خداوند است و با اختیار عقلانی، که بر گزینش و تحلیل متکی است، تفاوت دارد.

ب) ماهیت انشایی و ایجادی استخاره

استخاره، به‌عنوان علمی حقیقی، از جنس علوم انشایی و ایجادی است و نه اخباری و مبتنی بر حافظه. این علم، به‌سان چشمه‌ای جوشان، از خلاقیت و شهود درونی سرچشمه می‌گیرد و وابسته به محفوظات نیست. این ویژگی، استخاره را به علمی پویا و زنده بدل می‌کند که فراتر از قواعد ثابت عمل می‌نماید.

درنگ: استخاره، علمی انشایی و ایجادی است که از خلاقیت درونی سرچشمه می‌گیرد و نه از محفوظات.

ج) نیاز به ملکه قدسی

استخاره‌کننده باید ملکه‌ای قدسی را در خود پرورش دهد تا بتواند مفاهیم و محتوای استخاره را استنباط کند. این ملکه، به‌سان گوهری در جان انسان، او را قادر به دریافت الهامات الهی می‌سازد. مشابه این توانمندی در فقه، به «رد فروع بر اصول» تعبیر می‌شود که فقها را به استنباط احکام شرعی توانمند می‌کند.

درنگ: ملکه قدسی، توانمندی معنوی است که استخاره‌کننده را به استنباط دقیق خیر الهی قادر می‌سازد.

بخش سوم: نقش علوم معنوی در حیات دینی

الف) تأثیر ملکه قدسی در علوم دینی

علوم دینی، بدون پشتوانه معنوی و ملکه قدسی، به خشکی و سردی می‌گرایند و نمی‌توانند به مسائل پیچیده و حماسی، نظیر قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، پاسخ دهند. ملکه قدسی، به‌سان روحی در کالبد علم دینی، آن را زنده و پویا نگه می‌دارد و از جمود و ایستایی مصون می‌دارد.

قرآن کریم: «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (سوره روم، آیه ۲۱)
ترجمه: بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای مردمی که می‌اندیشند.

درنگ: ملکه قدسی، علوم دینی را از خشکی و ایستایی نجات داده و به آن حیات و پویایی می‌بخشد.

ب) اقتدار معنوی علوم دینی

علوم معنوی، از جمله استخاره، به حوزه‌های علمی حیات و نشاط می‌بخشند و می‌توانند راه‌گشای نظام اسلامی در مشکلات باشند. این علوم، اقتدار معنوی را بر اقتدار مادی ترجیح می‌دهند و به‌سان ستون‌هایی استوار، نظام دینی را در برابر چالش‌ها پایدار نگه می‌دارند.

درنگ: علوم معنوی، با ایجاد اقتدار معنوی، راه‌گشای نظام اسلامی در مواجهه با چالش‌ها هستند.

ج) تولید دانش توسط عالمان حقیقی

عالمان حقیقی، بدون تکیه بر حافظه و معلومات، به انشا و ایجاد دانش می‌پردازند. آنان، به‌سان چشمه‌های جوشان، دانش را از درون خود خلق می‌کنند و از تولیدات دیگران بهره نمی‌برند. این ویژگی، علوم معنوی را از علوم اخباری متمایز می‌سازد.

درنگ: عالمان حقیقی، با تکیه بر خلاقیت درونی، دانش را انشا می‌کنند و به محفوظات وابسته نیستند.

بخش چهارم: پویایی و خلاقیت در علوم معنوی

الف) انشایی بودن علوم معنوی

علوم معنوی، مانند استخاره، ذاتاً انشایی‌اند و اگر به‌صورت مدرسی و اخباری ارائه شوند، از حقیقت خود دور می‌افتند. این علوم، به‌سان نسیمی روح‌بخش، از خلاقیت و شهود درونی تغذیه می‌کنند و از قالب‌های خشک و گزارش‌گونه گریزان‌اند.

درنگ: علوم معنوی، با ماهیت انشایی خود، از قالب‌های اخباری و مدرسی فاصله می‌گیرند.

ب) ضعف علوم انسانی معاصر

در دنیای امروز، علوم انسانی بیشتر بر محفوظات و معلومات تکیه دارند و تولید علم در این حوزه به‌کندی پیش می‌رود. این کاستی، به‌سان خاکستری بر آتش معرفت، خلاقیت و نوآوری را در علوم انسانی کم‌رنگ کرده است. علوم معنوی، با ماهیت انشایی خود، می‌توانند این خلأ را پر کنند.

درنگ: علوم انسانی معاصر، به دلیل تکیه بر محفوظات، از تولید علم بازمانده‌اند.

ج) مراجعه به نفس پاک

عالمان حقیقی در علوم معنوی، به نفس پاک و روح شاد خود مراجعه می‌کنند و نه به نوشته‌های دیگران. این نفس پاک، به‌سان کتابی گشوده، منبعی بی‌پایان برای دریافت الهامات الهی است.

قرآن کریم: «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا» (سوره شمس، آیه ۷)
ترجمه: و سوگند به نفس و آن که آن را استوار کرد.

درنگ: عالمان حقیقی، با مراجعه به نفس پاک، از منابع خارجی بی‌نیاز می‌شوند.

د) اولی‌الالباب و خلاقیت در علوم

صاحبان علوم بلند، که به اولی‌الالباب تعبیر می‌شوند، کمتر از محفوظات استفاده می‌کنند و سخنانشان از جنس انشا و خلاقیت است. آنان، به‌سان ستارگانی در آسمان معرفت، با نوآوری و تازگی سخن می‌گویند و از تکرار پرهیز دارند.

قرآن کریم: «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» (سوره آل عمران، آیه ۱۹۰)
ترجمه: بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای خردمندان.

درنگ: اولی‌الالباب، با تکیه بر خلاقیت درونی، دانشی نو و غیرتکراری تولید می‌کنند.

بخش پنجم: استنباط و پالایش در دانش استخاره

الف) سیستم انشایی استخاره

استخاره، دارای سیستمی انشایی است که استنباط آن نیازمند ملکه قدسی و کتاب نفس گسترده است. حفظ قواعد به‌تنهایی کافی نیست و دقت در استخاره، به توانایی درونی فرد وابسته است. این سیستم، به‌سان اقیانوسی عمیق، نیازمند غواصی در ژرفای نفس است.

درنگ: استنباط دقیق استخاره، به ملکه قدسی و کتاب نفس گسترده وابسته است.

ب) توصیه به پالایش نفس

به جای تکیه بر قواعد و اصول، جویندگان دانش استخاره باید به پالایش نفس و انس با قرآن کریم بپردازند. این پالایش، به‌سان صیقل دادن آینه جان، انسان را برای دریافت الهامات الهی آماده می‌سازد.

قرآن کریم: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا» (سوره شمس، آیه ۹)
ترجمه: به‌راستی رستگار شد کسی که نفس خود را پاکیزه کرد.

درنگ: پالایش نفس و انس با قرآن، کلید دستیابی به استنباط دقیق در استخاره است.

ج) تکمیل قواعد استخاره

اصول و قواعد استخاره، اگرچه محدود به متون موجود نیست، نیازمند تکمیل توسط افرادی است که با تمسک به مطالب ربوبی، به انشای قواعد جدید بپردازند. این فرایند، به‌سان بنای عمارتی نو، نیازمند خلاقیت و الهام الهی است.

درنگ: تکمیل قواعد استخاره، نیازمند انشا و خلاقیت مبتنی بر الهامات الهی است.

د) نقش ملکه قدسی در استنباط

ملکه قدسی، توان استنباط و ابداع در استخاره را به فرد می‌دهد. تکیه صرف بر قواعد، به‌سان راه رفتن بدون عصای معنویت، ناکافی است و به استنباط دقیق منجر نمی‌شود.

درنگ: ملکه قدسی، توان استنباط و ابداع در استخاره را فراهم می‌کند.

بخش ششم: مقدمات و شناخت در دانش استخاره

الف) اهمیت مقدمات در علوم معنوی

اصول و قواعد، به‌عنوان مقدمات، برای غیرصاحبان ملکه قدسی اهمیت دارند، اما به‌تنهایی کافی نیستند. این مقدمات، به‌سان خاکی حاصل‌خیز، بستر پرورش ملکه قدسی را فراهم می‌کنند و با سعادت و شقاوت آدمی پیوند دارند.

درنگ: مقدمات علوم معنوی، بستر پرورش ملکه قدسی و دستیابی به سعادت هستند.

ب) شناخت مصداق استخاره

ناآگاهی از چیستی استخاره می‌تواند به چالش و شقاوت منجر شود. شناخت دقیق مصداق، از طریق مطالعه این علم حاصل می‌شود و از خطاهای احتمالی جلوگیری می‌کند. این شناخت، به‌سان چراغی در تاریکی، راه را برای جویندگان روشن می‌سازد.

درنگ: شناخت دقیق مصداق استخاره، از شقاوت و خطا جلوگیری می‌کند.

ج) نقش اصول در پرورش ملکه قدسی

اصول و قواعد، نقش اعدادی در پرورش ملکه قدسی دارند و توان استنباط از آیات قرآن را در فرد ایجاد می‌کنند. این اصول، به‌سان پله‌هایی برای صعود به قله معرفت، فرد را به سوی استنباط دقیق هدایت می‌کنند.

درنگ: اصول و قواعد، نقش اعدادی در پرورش ملکه قدسی و توان استنباط دارند.

د) محدودیت متون در تبیین جزئیات

متون موجود، تنها به امور کلی می‌پردازند و برای استخاره دقیق، شناخت جزئیات، مانند ویژگی‌های خواهان، ضروری است. این جزئیات، به‌سان برگ‌های درختی تنومند، در گستره دانش استخاره جای دارند و تنها با ملکه قدسی قابل تحلیل‌اند.

درنگ: شناخت جزئیات، برای استنباط دقیق استخاره ضروری است و تنها با ملکه قدسی ممکن می‌شود.

ه) تحلیل جزئیات با ملکه قدسی

احاطه بر جزئیات و رد امر جزئی بر کلی، تنها با ملکه قدسی ممکن است. این توانمندی، به‌سان کلیدی برای گشودن قفل‌های معرفت، فرد را قادر به تحلیل پیچیدگی‌های استخاره می‌سازد.

درنگ: ملکه قدسی، توانایی تحلیل جزئیات و رد امر جزئی بر کلی را فراهم می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

دانش استخاره، به‌سان گوهری گران‌بها در گنجینه معارف دینی، جایگاهی والا و متعالی دارد. این علم، که ریشه در عنایت الهی و ارتباط با غیب عالم دارد، فراتر از درایت عقلانی عمل می‌کند و نیازمند ملکه‌ای قدسی در فرد است. تمایز استخاره از اختیار، در تکیه بر عنایت الهی به‌جای گزینش عقلانی نهفته است. این علم، با ماهیت انشایی و ایجادی خود، از محفوظات و معلومات صرف فراتر می‌رود و به پالایش نفس و انس با قرآن وابسته است. اصول و قواعد، اگرچه به‌عنوان مقدمات ضروری‌اند، اما بدون ملکه قدسی، به استنباط دقیق منجر نمی‌شوند. این علم، با حیات‌بخشی به حوزه‌های علمی و ایجاد اقتدار معنوی، می‌تواند راه‌گشای نظام اسلامی در مواجهه با چالش‌ها باشد. توصیه به پالایش نفس و انس با قرآن، به‌سان مشعلی فروزان، راه جویندگان این علم را روشن می‌سازد.

قرآن کریم: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ» (سوره انعام، آیه ۱۲۵)
ترجمه: پس هر که را خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را به سوی اسلام می‌گشاید.

با نظارت صادق خادمی