در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 41

متن درس

مبادی علم نفس در نظام احسن خلقت: کاوشی در حکمت نظری و معرفت‌شناسی

مبادی علم نفس در نظام احسن خلقت: کاوشی در حکمت نظری و معرفت‌شناسی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه چهل و یکم)

دیباچه: درآمدی بر مبادی علم نفس و نظام احسن خلقت

علم نفس، چونان دری گرانبها در گنجینه معارف بشری، به کاوش در ژرفای وجود انسانی و رابطه آن با عالم هستی می‌پردازد. این علم، با محوریت نظام احسن خلقت، به مثابه نوری است که ظرایف و پیچیدگی‌های عالم را روشن می‌سازد. درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه چهل و یکم، با تأمل عمیق بر مبادی علم نفس، به بررسی نظام احسن خلقت، محدودیت‌های علم بشری، و نسبیت خیر و شر در مراتب وجود پرداخته است. این نوشتار، با ساختاری نظام‌مند و با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، به تبیین این مفاهیم در قالبی علمی و دانشگاهی می‌پردازد. هدف، ارائه چارچوبی جامع برای فهم رابطه عقل، نفس، و نظام الهی خلقت است، با تأکید بر ضرورت تعقل و پالایش معرفتی در مسیر کمال انسانی.

بخش یکم: مبادی علم نفس و ضرورت فهم نظام احسن

مبادی علم نفس: بنیان معرفت انسانی

مبادی علم نفس، چونان ستون‌های بنای معرفت، پایه‌های شناخت حقیقت وجود انسانی و جایگاه او در عالم را تشکیل می‌دهند. این مبادی، که ریشه در حکمت نظری و معرفت‌شناسی دارند، راهنمایی برای فهم نظام احسن خلقت‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر اهمیت این مبادی، بر ضرورت تأمل عمیق و روشمند در آن‌ها تأکید دارند تا از سطحی‌نگری و جهل معرفتی پرهیز شود.

درنگ: مبادی علم نفس، بنیان معرفت انسانی است و تأمل در آن‌ها برای فهم نظام خلقت ضروری است.

این اصل، در فلسفه اسلامی، بر نقش محوری مبادی در شناخت حقیقت و کمال تأکید دارد.

نظام احسن خلقت: ظرافت و جدیت عالم

نظام احسن خلقت، چونان تابلویی ظریف و دقیق، عالمی را به تصویر می‌کشد که هر ذره‌اش با حساب و کتابی الهی سامان یافته است. این عالم، نه بازیچه‌ای است و نه قصه‌ای خیالی، بلکه واقعیتی جدی و پر از ظرایف است که فهم آن نیازمند دقت و تأمل است.

درنگ: نظام احسن خلقت، عالمی جدی و ظریف است که هر جزء آن با نظمی الهی اداره می‌شود.

این دیدگاه، در فلسفه اسلامی، بر نظم و هماهنگی عالم تحت قیمومیت الهی تأکید دارد.

محدودیت روش‌های عرفانی در تبیین نظام خلقت

متون عرفانی، گرچه به نظام احسن خلقت اشاره دارند، چونان شاعرانی که در وصف گلی سروده می‌سرایند، اغلب به استعاره و شعر بسنده کرده و از تبیین دقیق و فلسفی آن ناتوان‌اند. این محدودیت، مانع از فهم عمیق نظام عالم شده و نیازمند بازنگری روش‌شناختی است.

درنگ: متون عرفانی، به دلیل اتکا به استعاره، در تبیین دقیق نظام احسن ناکام مانده‌اند.

این نقد، در فلسفه علم دینی، بر ضرورت روش‌های تحلیلی دقیق‌تر تأکید دارد.

دشواری فهم نظام عالم

فهم نظام عالم، مانند صعود به قله‌ای رفیع، نیازمند تلاشی عظیم و تأملی عمیق است. این فهم، به صرف شنیدن یا گفتن حاصل نمی‌شود، بلکه مستلزم پیگیری و کاوش شخصی است تا حقیقت عالم آشکار گردد.

درنگ: فهم نظام عالم، نیازمند تأمل عمیق و کاوش شخصی است و به صرف شنیدن ممکن نیست.

این اصل، در معرفت‌شناسی اسلامی، بر نقش تعقل و تلاش در شناخت حقیقت تأکید دارد.

بخش دوم: محدودیت‌های علم بشری و نسبیت معرفت

محدودیت علم انسانی در قرآن کریم

قرآن کریم، چونان آیینه‌ای روشن، محدودیت علم بشری را چنین تبیین می‌کند: وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا (سوره الإسراء، آیه ۸۵، ترجمه: «جز اندکی از علم به شما داده نشده است»). این آیه، مانند نوری بر تاریکی جهل، بر ناتوانی انسان در فهم کامل عالم تأکید دارد.

درنگ: قرآن کریم با آیه «وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» بر محدودیت علم بشری تأکید دارد.

این دیدگاه، در فلسفه معرفت اسلامی، بر محدودیت ذاتی عقل انسانی و ضرورت تواضع در برابر علم الهی تأکید دارد.

حضور حق در باطل: نسبیت وجود

حتی باطل‌ترین موجودات، چونان سایه‌ای که از نور جدا نیست، پر از حق‌اند. این حق و باطل، مانند رنگ‌های مختلف در یک تابلو، نسبی‌اند و در مراتب وجود جای دارند.

درنگ: حتی باطل‌ترین موجودات پر از حق‌اند، اما این حق و باطل نسبی است.

این اصل، با نظریه وحدت وجود در عرفان اسلامی هم‌خوانی دارد و بر پیوند میان حق و باطل در نظام خلقت تأکید می‌کند.

نسبیت عصمت انبیا

عصمت انبیا، مانند درخشش ستارگان در آسمان، نسبی است و تنها حق تعالی معصوم مطلق است. قرآن کریم می‌فرماید: وَفَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ (سوره البقرة، آیه ۲۵۳، ترجمه: «برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم»). این نسبیت، مراتب کمال را در وجود انبیا نشان می‌دهد.

درنگ: عصمت انبیا نسبی است و تنها حق تعالی معصوم مطلق است.

این دیدگاه، در فلسفه اسلامی، بر مراتب کمال در میان انبیا و جایگاه بی‌همتای حق تعالی تأکید دارد.

نسبیت خیر و شر در انسان‌ها

خیر و شر در انسان‌ها، مانند سایه‌روشن‌های یک نقاشی، نسبی‌اند. برخی بسیار نیک‌اند و برخی بسیار بد، اما هیچ‌کس در این مراتب مطلق نیست. حتی بدترین افراد، مانند شمر و حرمله، در شر خود نسبی‌اند و مراتب متفاوتی دارند.

درنگ: خیر و شر در انسان‌ها نسبی است و حتی شرور در مراتب خود متفاوت‌اند.

این اصل، در فلسفه اخلاق اسلامی، بر پیچیدگی مراتب وجودی انسان و نسبیت خیر و شر تأکید دارد.

بخش سوم: نقد روش‌های سنتی در علم دینی

محدودیت‌های علم دینی در تبیین عالم

علم دینی، مانند باغی که نیاز به هرس دارد، در تبیین گستردگی عالم و نظام احسن آن ناکام مانده است. مباحثی چون حدوث و قدم، چونان بناهایی بدون بنیاد، به شبهات بی‌پاسخ منجر شده‌اند.

درنگ: علم دینی در تبیین گستردگی عالم و نظام احسن ناکام مانده و به مباحث نظری بسنده کرده است.

این نقد، در فلسفه علم دینی، بر ضرورت بازنگری روش‌شناختی و اتخاذ رویکردهای تحلیلی دقیق‌تر تأکید دارد.

نقد مباحث حدوث و قدم

مباحث حدوث و قدم، مانند راه‌هایی که به مقصد نمی‌رسند، به دلیل فقدان تبیین دقیق، به شبهاتی چون بخل یا ناتوانی الهی منجر شده‌اند. این شبهات، از ناتوانی در فهم ماهیت خلقت ناشی می‌شوند.

درنگ: مباحث حدوث و قدم، به دلیل فقدان تبیین دقیق، به شبهات بی‌پاسخ منجر شده‌اند.

این دیدگاه، در فلسفه اسلامی، بر ضرورت بازنگری در مباحث فلسفی سنتی تأکید دارد.

خدا، اول و آخر عالم

قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، خدا را اول و آخر عالم معرفی می‌کند: هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ (سوره الحديد، آیه ۳، ترجمه: «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن»). این آیه، بر وحدت صفات الهی و بی‌نیازی او از زمان و مکان تأکید دارد.

درنگ: خدا، اول و آخر عالم است و صفاتش از زمان و مکان مبراست.

این اصل، در فلسفه الهیات اسلامی، بر وحدت و فعلیت صفات الهی تأکید دارد.

نقد محدودیت‌های تبیین در علم دینی

علم دینی، مانند کتابی که صفحات آغاز و انجامش گم شده، در تبیین مفاهیم بنیادین عالم ناکام مانده و به بیانات کلی و غیرتحلیلی بسنده کرده است.

درنگ: علم دینی در تبیین مفاهیم بنیادین عالم به بیانات کلی بسنده کرده است.

این نقد، در فلسفه علم دینی، بر ضرورت روش‌های تحلیلی عمیق‌تر تأکید دارد.

بخش چهارم: فعلیت صفات الهی و تکامل عالم

فعلیت همیشگی صفات الهی

صفات الهی، چونان جویباری که همیشه جاری است، همواره فعلی‌اند. خدا همیشه خالق، رازق، و جبار است و در ذات او تغییری راه ندارد.

درنگ: صفات الهی همواره فعلی‌اند و در ذات خدا تغییری رخ نمی‌دهد.

این دیدگاه، در فلسفه الهیات اسلامی، بر وحدت و ثبات صفات الهی تأکید دارد.

تکامل عالم و منشأ انسان

عالم، مانند درختی که شاخه‌هایش به سوی آسمان می‌روند، در حال تکامل است. انسان‌ها، از نسناس‌ها به وجود آمده‌اند، اما این تکامل هنوز به کمال نهایی نرسیده است.

درنگ: عالم در حال تکامل است و انسان‌ها از نسناس‌ها به وجود آمده‌اند.

این اصل، با نظریه تکامل وجود در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد.

نقد روایات غیرعقلانی

روایاتی مانند ازدواج انسان با جن یا ملائکه، چونان قصه‌های بی‌پایه، با عقل و منطق سازگار نیستند و باید با دیده نقد بررسی شوند.

درنگ: روایات غیرعقلانی، مانند ازدواج با جن یا ملائکه، با منطق سازگار نیستند.

این نقد، در فلسفه علم دینی، بر ضرورت بررسی عقلانی روایات تأکید دارد.

انسان، ناس و نسناس

انسان‌ها، مانند ترکیبی از نور و سایه، ترکیبی از ناس و نسناس‌اند. اکثریت، به دلیل ضعف وجودی، در مرتبه نسناس باقی می‌مانند و از کمال فاصله دارند.

درنگ: انسان‌ها ترکیبی از ناس و نسناس‌اند و اکثراً در مرتبه نسناس باقی می‌مانند.

این دیدگاه، در فلسفه نفس اسلامی، بر مراتب وجودی انسان و چالش‌های کمال تأکید دارد.

تکامل حیوانات و انسان

حیوانات، مانند زنجیره‌ای از تحولات، از یکدیگر تکامل یافته‌اند. این تکامل، مانند رودخانه‌ای که از سرچشمه‌ای به سوی دریا جاری است، در انسان نیز ادامه دارد.

درنگ: حیوانات از یکدیگر تکامل یافته‌اند و این فرآیند در انسان نیز ادامه دارد.

این اصل، با نظریه تحول در فلسفه طبیعی اسلامی هم‌خوانی دارد.

آینده انسان و تکامل متعالی

در آینده، انسان‌هایی کامل‌تر، مانند ستارگانی درخشان‌تر، ظهور خواهند کرد که از انسان‌های کنونی برترند.

درنگ: انسان‌های آینده، به دلیل تکامل، از انسان‌های کنونی کامل‌تر خواهند بود.

این دیدگاه، در فلسفه اسلامی، بر پویایی تکامل وجودی تأکید دارد.

بخش پنجم: نقد پوسته‌های دینی و عدالت الهی

نقد پوسته‌های ناآگاهی در دین

برخی پوسته‌های دینی، مانند غباری بر آینه حقیقت، از ناآگاهی‌های گذشته نشأت گرفته‌اند و باید با دانش و آگاهی پالایش شوند.

درنگ: پوسته‌های دینی ناشی از ناآگاهی باید با دانش و آگاهی پالایش شوند.

این نقد، در فلسفه دین، بر ضرورت بازنگری در تفاسیر دینی با تکیه بر عقل تأکید دارد.

جهل نسبت به آینده عالم

انسان، مانند مسافری در شبی تاریک، از آینده عالم و سرنوشت کرات بی‌خبر است. حتی دانشمندان، با همه پیشرفت‌هایشان، در این زمینه ناتوان‌اند.

درنگ: انسان و دانشمندان از آینده عالم و سرنوشت کرات بی‌خبرند.

این اصل، در فلسفه علم، بر محدودیت دانش بشری در برابر عظمت خلقت تأکید دارد.

نظام احسن و عدالت الهی

نظام احسن، چونان مزرعه‌ای که هر بذری محصول خود را می‌دهد، بر این اصل استوار است: «هر چه بکاری، درو می‌کنی». این نظام، با عدالت الهی اداره می‌شود و هیچ عملی بی‌پاداش یا کیفر نمی‌ماند.

درنگ: نظام احسن بر اصل «هر چه بکاری، درو می‌کنی» استوار است و با عدالت الهی اداره می‌شود.

این دیدگاه، در فلسفه اسلامی، بر پیوند میان عمل و نتیجه در نظام خلقت تأکید دارد.

بی‌عیب بودن خلقت

قرآن کریم، چونان مشعلی که عیوب را آشکار می‌کند، می‌فرماید: فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ (سوره الملك، آیه ۳، ترجمه: «چشم باز کن، آیا خللی می‌بینی؟»). این آیه، بر بی‌عیب بودن خلقت تأکید دارد.

درنگ: خلقت الهی بی‌عیب است و هیچ خللی در آن یافت نمی‌شود.

این اصل، در فلسفه اسلامی، بر نظم و کمال خلقت تحت قیمومیت الهی تأکید دارد.

عظمت خدا و محدودیت فهم انسانی

عظمت خدا، مانند اقیانوسی بی‌کران، فراتر از فهم انسانی است. انسان، با همه تلاش‌هایش، نمی‌تواند ذات الهی را به‌طور کامل درک کند.

درنگ: عظمت خدا فراتر از فهم انسانی است و انسان نمی‌تواند ذات او را درک کند.

این دیدگاه، در فلسفه الهیات اسلامی، بر محدودیت عقل بشری در برابر ذات الهی تأکید دارد.

جهان، عالم تبدیلات

جهان، مانند جویباری که از شکلی به شکلی دیگر درمی‌آید، عالم تبدیلات است: كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ (سوره الرحمن، آیه ۲۶، ترجمه: «هر که بر روی زمین است فانی است»). این فنا، نه نابودی، بلکه تحول و تبدیل است.

درنگ: جهان، عالم تبدیلات است و فنا به معنای تحول و تغییر است.

این اصل، در فلسفه اسلامی، بر پویایی و تحول در نظام خلقت تأکید دارد.

بخش ششم: عدالت الهی و ایمان عقلانی

عدالت الهی در محاسبه اعمال

خدا، مانند داوری عادل، به همه، حتی ظالمان، بر اساس عدالت رسیدگی می‌کند. هیچ عملی، از نیک تا بد، بی‌پاداش یا کیفر نمی‌ماند.

درنگ: خدا با عدالت به همه اعمال رسیدگی می‌کند و هیچ عملی بی‌پاداش یا کیفر نمی‌ماند.

این دیدگاه، در فلسفه اسلامی، بر عدالت مطلق الهی تأکید دارد.

نقد بخشش غیرعادلانه

بخشش ظالمان بدون عدالت، مانند بنایی بدون پایه، با نظام احسن سازگار نیست. خدا تنها بر اساس عدالت داوری می‌کند.

درنگ: بخشش بدون عدالت با نظام احسن سازگار نیست و خدا عادلانه داوری می‌کند.

این اصل، در فلسفه کلامی اسلامی، بر ضرورت عدالت در نظام الهی تأکید دارد.

دشواری فهم جهنم

جهنم، مانند معمایی پیچیده، فراتر از تصورات مادی است. فهم آن دشوار است و تصورات عامه از آن ناقص و ناکافی‌اند.

درنگ: فهم جهنم دشوار است و تصورات عامه از آن ناقص است.

این دیدگاه، در فلسفه آخرت‌شناسی اسلامی، بر پیچیدگی مفاهیم آخرت تأکید دارد.

ایمان و عقل در توحید

ایمان و عقل، مانند دو بال پرنده‌ای که به سوی حقیقت پرواز می‌کند، نیازمند فهم عظمت عالم و پروردگار است تا به توحید واقعی منجر شود.

درنگ: ایمان و عقل، با فهم عظمت عالم و پروردگار، به توحید واقعی می‌رسند.

این اصل، در فلسفه اسلامی، بر ضرورت تلفیق عقل و ایمان تأکید دارد.

توحید مفضل و نظام احسن

توحید مفضل، مانند گوهری در گنجینه کلام اسلامی، نظام احسن را تبیین می‌کند و بر ضرورت احتیاط در ایمان تأکید دارد.

درنگ: توحید مفضل، نظام احسن را تبیین کرده و بر احتیاط در ایمان تأکید دارد.

این دیدگاه، در فلسفه کلامی اسلامی، بر ارزش استدلال‌های کلامی در تبیین نظام خلقت تأکید دارد.

ایمان و احتیاط

ایمان، مانند سپری در برابر نادانی، با احتیاط همراه است. اگر قیامت وجود داشته باشد، ایمان به نفع مؤمن است و ضرری به او نمی‌رساند.

درنگ: ایمان با احتیاط همراه است و در صورت وجود قیامت، به نفع مؤمن است.

این اصل، در فلسفه کلامی اسلامی، بر ارزش احتیاط در ایمان تأکید دارد.

استقلال ایمان

ایمان، مانند گلی که در باغچه دل می‌روید، امری شخصی است و نیازی به اثبات برای دیگران ندارد: مَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ (سوره المائدة، آیه ۹۹، ترجمه: «بر ما جز ابلاغ نیست»).

درنگ: ایمان امری شخصی است و نیازی به اثبات برای دیگران ندارد.

این دیدگاه، در فلسفه اسلامی، بر استقلال ایمان و نقش پیامبر به‌عنوان بشیر و نذیر تأکید دارد.

نقش پیامبر در هدایت

پیامبر، مانند راهنمایی که تنها مسیر را نشان می‌دهد، بشیر و نذیر است و نباید تندی کند: لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ (سوره آل‌عمران، آیه ۱۵۹، ترجمه: «اگر تندخو و سخت‌دل بودی، از اطرافت پراکنده می‌شدند»).

درنگ: پیامبر تنها بشیر و نذیر است و باید با ملایمت هدایت کند.

این اصل، در فلسفه اخلاق نبوی، بر اهمیت ملایمت در هدایت تأکید دارد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

درس‌گفتار جلسه چهل و یکم، چونان مشعلی در مسیر معرفت، به کاوش در مبادی علم نفس و نظام احسن خلقت پرداخته است. این درس‌گفتار، با تأکید بر محدودیت‌های علم بشری، نسبیت خیر و شر، و ضرورت پالایش روش‌های تفسیری در علم دینی، چارچوبی جامع برای فهم کمال انسانی ارائه می‌دهد. آیات قرآن کریم، مانند فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ و وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا، بر نظم و کمال خلقت و محدودیت عقل بشری تأکید دارند. توحید مفضل، به‌عنوان منبعی ارزشمند، نظام احسن را تبیین کرده و بر احتیاط در ایمان تأکید می‌ورزد. این نوشتار، با تلفیق عقل و ایمان، راهنمایی برای دستیابی به سعادت و کمال انسانی در پرتو عدالت الهی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی