در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 43

متن درس

عظمت عالم و نظام احسن: تأملاتی در گستردگی هستی و معرفت انسانی

عظمت عالم و نظام احسن: تأملاتی در گستردگی هستی و معرفت انسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه چهل‌وسوم)

دیباچه

عالم هستی، چونان دریایی بی‌کران، در گستردگی و عمق خویش انسان را به شگفتی وامی‌دارد و ذهن او را به سوی تأمل در عظمت خلقت و جایگاهش در آن سوق می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار شماره چهل‌وسوم، ارائه‌شده در تاریخ 19/1/1398، با نگاهی عمیق به نظام احسن خلقت و محدودیت‌های معرفت انسانی، انسان را به تأمل در بی‌کرانی عالم و ضرورت خودشناسی و سلوک عرفانی دعوت کرده‌اند. این نوشتار، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، احادیث شریف و تحلیل‌های فلسفی و عرفانی، به تبیین این درس‌گفتار پرداخته و چارچوبی نظام‌مند برای فهم گستردگی عالم و نقش انسان در آن ارائه می‌دهد. با استفاده از تمثیلات فاخر و زبانی متین، این متن تلاش دارد تا مفاهیم عمیق درس‌گفتار را به‌گونه‌ای روشن و منسجم به مخاطبان منتقل نماید.

بخش نخست: نظام احسن و گستردگی عالم

نظام احسن: نظم دقیق و علمی خلقت

نظام احسن خلقت، چونان تابلویی بی‌نقص، نظمی دقیق و علمی را به نمایش می‌گذارد که در آن حتی یک ویروس متخلف یافت نمی‌شود. این نظم، فراتر از تصورات بشری و دربرگیرنده عوالم گوناگون است که در فلسفه و علم انسانی به‌طور کامل مورد کاوش قرار نگرفته است.

درنگ: نظام احسن، چونان بنایی استوار، نظمی دقیق و علمی را در خلقت به نمایش می‌گذارد که فراتر از فهم محدود انسانی است.

این اصل، به نظریه نظم الهی در فلسفه اسلامی اشاره دارد که عالم را تحت سیستمی دقیق و منظم توصیف می‌کند.

گستردگی بی‌حد عالم

عالم، چونان آسمانی بی‌انتها، هیچ حد و مرزی ندارد. نه آغازی مشخص دارد و نه پایانی معین. این گستردگی، در آیه شریفه قرآن کریم به زیبایی بیان شده است:
فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (سوره بقره، آیه 115): «هر کجا رو کنید، آنجا وجه خداست».

درنگ: عالم، چونان آیینه‌ای بی‌کران، در هر جهت وجه الله را منعکس می‌کند و از حدود انسانی فراتر است.

این آیه، به وحدت وجود در عرفان اسلامی اشاره دارد که عالم را جلوه‌ای از ذات الهی می‌داند.

جهات نامحدود عالم

عالم، برخلاف تصور محدود انسانی که آن را به چهار یا شش جهت تقسیم می‌کند، دارای جهاتی بی‌شمار است. هر جهت، چونان خیابانی بی‌انتها، به سوی عوالم دیگر گشوده می‌شود و ادراک آن فراتر از توان ذهن انسانی است.

درنگ: جهات عالم، چونان راه‌هایی بی‌شمار، فراتر از تصورات محدود انسانی‌اند و به سوی بی‌نهایت گشوده می‌شوند.

این دیدگاه، به گستردگی وجود در فلسفه اسلامی اشاره دارد که عالم را مجموعه‌ای بی‌حد از مراتب و جهات معرفی می‌کند.

ناشناخته بودن برزخ و قیامت

مکان و زمان برزخ و قیامت، چونان رازی سربسته، برای انسان ناشناخته است. نمی‌توان گفت برزخ پس از چه مسافتی یا زمانی پدیدار می‌شود، و قیامت در کجای این عالم بی‌کران قرار دارد.

درنگ: برزخ و قیامت، چونان مقصدهایی در دوردست، از فهم محدود انسانی پنهان‌اند.

این ناشناختگی، به محدودیت علم بشری در فلسفه اسلامی اشاره دارد که انسان را به تواضع در برابر عظمت خلقت دعوت می‌کند.

سبع سموات: عوالم بی‌شمار

عبارت «سبع سموات» در قرآن کریم، نه به معنای دقیق هفت آسمان، بلکه به نشانه‌ای از عوالم بی‌شمار اشاره دارد:
سَبْعَ سَمَاوَاتٍ (سوره ملک، آیه 3): «هفت آسمان».

درنگ: سبع سموات، چونان نشانه‌ای از بی‌نهایت، به عوالم بی‌شمار خلقت اشاره دارد.

این اصل، به مراتب وجود در فلسفه اسلامی اشاره دارد که عالم را مجموعه‌ای از لایه‌های بی‌انتها معرفی می‌کند.

ظاهر و باطن عالم

عالم، چونان ورقی چندلایه، دارای ظاهر و باطن است. انسان، تنها سطح ظاهری را می‌بیند، اما از عمق و باطن آن بی‌خبر است. حتی یک ورق کاغذ، با ضخامتی اندک، باطنی دارد که از دید انسان پنهان است.

درنگ: عالم، چونان کتابی چندلایه، ظاهر و باطنی دارد که عمق آن از فهم انسان پنهان است.

این دیدگاه، به مفهوم ظاهر و باطن در عرفان اسلامی اشاره دارد که عالم را دارای مراتب پنهان و آشکار می‌داند.

دشواری نفوذ به اعماق زمین

نفوذ به اعماق زمین، به مراتب دشوارتر از کاوش آسمان‌هاست. قرآن کریم این دشواری را چنین بیان می‌کند:
إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا (سوره الرحمن، آیه 33): «اگر می‌توانید از کرانه‌های آسمان‌ها و زمین بگذرید، بگذرید».

درنگ: اعماق زمین، چونان رازی سربسته، از نفوذ انسانی مقاوم‌تر از آسمان‌هاست.

این آیه، به محدودیت‌های انسانی در کاوش اعماق خلقت اشاره دارد که زمین را چالش‌برانگیزتر از آسمان‌ها معرفی می‌کند.

مادی و مجرد بودن سموات

سموات قرآنی، چونان پلی بین ماده و تجرد، هم جنبه مادی دارند و هم مجردند. این دوگانگی، آن‌ها را از تعریف‌های محدود انسانی متمایز می‌سازد.

درنگ: سموات، چونان موجوداتی دوگانه، هم مادی‌اند و هم مجرد، و از حدود فهم بشری فراترند.

این دیدگاه، به مراتب وجود در فلسفه اسلامی اشاره دارد که سموات را دارای ابعاد مادی و معنوی می‌داند.

بخش دوم: محدودیت‌های معرفت انسانی

جهل انسانی در برابر عالم

انسان، در عالم ناسوت، چونان کودکی در مکتب‌خانه، از گستردگی عوالم دیگر بی‌خبر است. این جهل، او را در برابر عظمت خلقت فروتن می‌سازد.

وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا

«جز اندکی از علم به شما داده نشده است» (سوره إسراء، آیه 85).

درنگ: علم انسانی، چونان قطره‌ای در برابر دریای عالم، محدود و ناچیز است.

این آیه، به محدودیت معرفت بشری در برابر عظمت خلقت اشاره دارد.

بیداری پس از مرگ

انسان، پس از مرگ، به بیداری واقعی می‌رسد، چنان‌که گفته شده: «إِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا» (وقتی مردند، بیدار می‌شوند). در این بیداری، چونان روشن شدن هزاران چراغ، ابعاد جدیدی از معرفت بر او گشوده می‌شود.

درنگ: مرگ، چونان کلیدی زرین، درهای معرفت را گشوده و انسان را به بیداری واقعی می‌رساند.

این اصل، به مفهوم معاد و بیداری در فلسفه اسلامی اشاره دارد که مرگ را دروازه‌ای به سوی معرفت حقیقی می‌داند.

محدودیت علم انسانی

علم انسانی، در مقایسه با عوالم دیگر، چونان دانش گیاهان و سنگ‌هاست. پس از مرگ، انسان درمی‌یابد که معرفتش در ناسوت، در برابر عظمت خلقت، ناچیز بوده است.

درنگ: علم انسانی، چونان سایه‌ای کم‌رنگ، در برابر عظمت عالم ناچیز است.

این دیدگاه، به محدودیت‌های نفس انسانی در فلسفه اسلامی اشاره دارد که انسان را به تواضع و تلاش برای معرفت دعوت می‌کند.

عمق ناشناخته ناسوت

عمق عالم ناسوت، چونان گنجی پنهان، از دسترس انسان خارج است. حتی دانشمندان زمین‌شناس، با همه تلاش‌هایشان، نتوانسته‌اند به اعماق زمین نفوذ کنند.

درنگ: عالم ناسوت، چونان رازی سربسته، اعماقی ناشناخته دارد که از دسترس انسان دور است.

این اصل، به محدودیت‌های انسانی در کاوش خلقت اشاره دارد که حتی در عالم مادی، فهم کامل ممکن نیست.

نقد روش‌های سنتی علم دینی

روش‌های سنتی در علم دینی، چونان بنایی کهنه، نیازمند بازنگری و نوگرایی‌اند. این روش‌ها، از ارسطو تا فیلسوفان اسلامی چون ابن‌سینا، فارابی، ابن‌عربی و ملاصدرا، به دلیل فقدان نوآوری، از کاوش کامل در نظام احسن خلقت بازمانده‌اند.

درنگ: روش‌های سنتی علم دینی، چونان بنایی کهنه، نیازمند بازنگری برای فهم عظمت خلقت‌اند.

این نقد، به ضرورت بازاندیشی در روش‌های فلسفی و دینی برای همگامی با گستردگی عالم اشاره دارد.

بخش سوم: سلوک و معرفت عرفانی

سلوک و خلوت عرفانی

سلوک و خلوت عرفانی، چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت، انسان را به فهم گستردگی عالم رهنمون می‌سازد. این سلوک، فراتر از عبادات ظاهری چون ذکر و نماز است و نیازمند تأمل عمیق در عظمت خلقت است.

درنگ: سلوک عرفانی، چونان مشعلی در تاریکی، راه فهم عظمت عالم را روشن می‌سازد.

این اصل، به ضرورت تهذیب نفس در عرفان اسلامی اشاره دارد که انسان را به سوی معرفت حقیقی هدایت می‌کند.

برتری تفکر بر عبادت

یک ساعت تفکر، چونان نوری درخشان، از هفتاد سال عبادت برتر است: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً» (یک ساعت تفکر، از هفتاد سال عبادت بهتر است).

درنگ: تفکر، چونان بالی برای پرواز، انسان را به سوی معرفت و کمال می‌برد.

این حدیث، به اهمیت تعقل در فلسفه اسلامی اشاره دارد که تفکر را ابزاری برای ارتقای معرفت معرفی می‌کند.

کشف عوالم از طریق سلوک و علم

عرفا و دانشمندان، چونان کاوشگرانی در عالم معرفت، از طریق سلوک عرفانی یا آزمایش‌های علمی به بخش‌هایی از عوالم دست می‌یابند. برخی، چون محی‌الدین عربی، مدعی سیر تا قیامت شده‌اند، اما این سیر نیازمند خلوت، وحدت و بی‌نیازی از امور مادی است.

درنگ: سلوک و علم، چونان دو بال، انسان را به سوی کشف عوالم بی‌کران هدایت می‌کنند.

این دیدگاه، به روش‌های معرفتی در عرفان و فلسفه اسلامی اشاره دارد که سلوک و علم را مکمل یکدیگر می‌داند.

خلوت و تهذیب نفس

خلوت و تهذیب نفس، چونان جویباری زلال، انسان را به سوی فهم عوالم و تقرب به حقیقت رهنمون می‌سازد. این خلوت، نه صرفاً ذکر گفتن، بلکه تأمل عمیق در عظمت خلقت است.

درنگ: خلوت، چونان آینه‌ای زلال، عظمت عالم را در وجود انسان منعکس می‌سازد.

این اصل، به ضرورت سلوک در عرفان اسلامی اشاره دارد که انسان را از ناسوت به سوی عوالم برتر هدایت می‌کند.

بخش چهارم: خیر و شر در نظام خلقت

نسبیت خیر و شر

خیر و شر در عالم، چونان دو روی یک سکه، نسبی‌اند. حتی شرور، چونان ذراتی از خیر، در خود خیراتی نهفته دارند. شر، تنها در مقایسه با خیر، شر نامیده می‌شود.

درنگ: خیر و شر، چونان سایه و نور، نسبی‌اند و شرور نیز خیراتی در خود دارند.

این دیدگاه، به نظریه وحدت وجود در عرفان اسلامی اشاره دارد که شر را جلوه‌ای از خیر در مراتب پایین‌تر می‌داند.

تعادل خیر و شر

خیر و شر، چونان فاز و نول در جریان برق، تعادل را در عالم برقرار می‌کنند. بدون شرور، خیرات نمی‌توانند حرکت و حیات را ایجاد کنند، مانند طلای خالص که به آلیاژ نیاز دارد.

درنگ: خیر و شر، چونان دو بال تعادل، حیات و حرکت عالم را ممکن می‌سازند.

این مثال، به مفهوم تعادل در فلسفه اسلامی اشاره دارد که خیر و شر را مکمل یکدیگر می‌داند.

عدم وجود شر مطلق

شر مطلق در عالم وجود ندارد. شر، چونان آتشی با مراتب مختلف، در مقایسه با خیر نسبی است. آتش هیزم، آهن یا طلا، همگی آتش‌اند، اما در رقّت و صافی متفاوت‌اند.

درنگ: شر، چونان آتشی با مراتب، در ذات خود خیر است و تنها در مقایسه نسبی شر نامیده می‌شود.

این اصل، به نسبیت خیر و شر در فلسفه اسلامی اشاره دارد که شر را جلوه‌ای از خیر در مراتب پایین‌تر می‌داند.

ظلم و خیر

ظلم، در برخی موارد، چونان دارویی تلخ، خیر است، اما به مرتبه خود بستگی دارد. اصل «كَمَا تَزْرَعُ تَحْصُدْ» (هر چه بکاری، درو می‌کنی) نشان می‌دهد که هر عملی، خیر یا شر، نتیجه‌ای متناسب با خود دارد.

درنگ: ظلم، چونان بذری که کاشته می‌شود، نتیجه‌ای متناسب با خود به بار می‌آورد.

این اصل، به مفهوم علیت در فلسفه اسلامی اشاره دارد که هر عملی نتیجه‌ای متناسب با خود دارد.

عدالت الهی و استیفای حقوق

خداوند، چونان قاضی عادلی بی‌نقص، حقوق همه موجودات را با عدالت استیفا می‌کند. نظام احسن خلقت، بر پایه عدل محض استوار است و هیچ عملی بی‌پاسخ نمی‌ماند.

درنگ: عدالت الهی، چونان ترازویی دقیق، حقوق همه موجودات را در نظام احسن استیفا می‌کند.

این دیدگاه، به عدالت الهی در فلسفه اسلامی اشاره دارد که عالم را بر پایه عدل و نظم اداره می‌کند.

بخش پنجم: تنوع موجودات و محدودیت‌های محیطی

تنوع موجودات

موجودات عالم، از انسان تا حیوانات، جن و ملائکه، چونان باغی پر از گل‌های گوناگون، دارای انواع و اقسام متفاوتی‌اند. انسان، برخلاف تصور، نوع واحدی نیست و هر فرد ممکن است در هر لحظه رنگ و بویی متفاوت داشته باشد.

درنگ: موجودات عالم، چونان باغی متنوع، انواع و اقسام بی‌شماری دارند.

این اصل، به نظریه تنوع وجود در فلسفه اسلامی اشاره دارد که موجودات را در مراتب گوناگون معرفی می‌کند.

جهل نسبت به موجودات

انسان، چونان کودکی در برابر کتابی بزرگ، از تعداد و انواع موجودات عالم، از حیوانات تا جن و ملائکه، بی‌خبر است. حتی جبرئیل، فرشته مقرب، از تمامی مخلوقات خدا آگاه نیست.

درنگ: انسان، چونان مسافری در بیابان، از گستردگی و تنوع موجودات عالم بی‌خبر است.

این دیدگاه، به محدودیت علم بشری در فلسفه اسلامی اشاره دارد که انسان را به تواضع دعوت می‌کند.

تبدیل حیوانات

حیوانات، چونان موجوداتی در حال تحول، منقرض نمی‌شوند، بلکه به اشکال دیگر تبدیل می‌شوند. مثلاً شیر جنگل مازندران، در جای دیگر به شکل گرگ یا موجودی دیگر ظاهر می‌شود.

درنگ: حیوانات، چونان موجوداتی پویا، در عالم تبدیل می‌شوند و نه منقرض.

این اصل، به نظریه تحول وجود در فلسفه اسلامی اشاره دارد که موجودات را در حال تغییر و تکامل می‌داند.

انسان و ناسوت

انسان در عالم ناسوت، چونان پادشاهی خودخوانده، خود را گل سرسبد خلقت می‌پندارد، اما در برابر عظمت عالم، کوچک و ناچیز است.

درنگ: انسان در ناسوت، چونان ذره‌ای در برابر عظمت عالم، ناچیز است.

این دیدگاه، به ضرورت تواضع در فلسفه اسلامی اشاره دارد که انسان را از خودبزرگ‌بینی بازمی‌دارد.

ارض و سیارات

واژه «ارض» در قرآن کریم، نه تنها به کره زمین، بلکه به تمامی سیارات و عوالم مادی اشاره دارد. این گستردگی، عالم را فراتر از تصورات محدود انسانی معرفی می‌کند.

درنگ: ارض، چونان مجموعه‌ای از عوالم مادی، فراتر از کره زمین است.

این اصل، به گستردگی مفهوم ارض در تفسیر قرآنی اشاره دارد که عالم مادی را بی‌حد می‌داند.

عوالم عقول و نفوس

عوالم عقول، نفوس، ملائکه و هاهوت، چونان آسمان‌هایی بی‌کران، هزاران برابر ارض گسترده‌اند و از فهم انسانی دورند.

درنگ: عوالم عقول و نفوس، چونان آسمان‌هایی بی‌انتها، از ارض گسترده‌ترند.

این دیدگاه، به مراتب وجود در فلسفه اسلامی اشاره دارد که عوالم معنوی را برتر از عالم مادی می‌داند.

محدودیت‌های محیطی موجودات

هر موجودی، چونان ماهی در دریا یا انسان در خشکی، در محیط خاص خود عمل می‌کند. ماهی در خشکی و انسان در اعماق دریا ناتوان است، مگر آنکه با تمرین به محیطی دیگر سازگار شود.

درنگ: موجودات، چونان مسافران محیط‌های خاص، در زیستگاه خود شکوفا می‌شوند.

این مثال، به نظریه تناسب موجودات با محیط در فلسفه اسلامی اشاره دارد که هر موجودی را در جایگاه خاص خود می‌داند.

سازگاری استثنایی انسان

برخی انسان‌ها، چونان پرندگانی که در آب و هوا پرواز می‌کنند، با تمرین به محیط‌های دیگر، مانند دریا، سازگار می‌شوند. اما این سازگاری، استثنایی است و نیازمند توان و تمرین است.

درنگ: انسان، با تمرین، چونان پرنده‌ای چندزیستی، می‌تواند به محیط‌های دیگر سازگار شود.

این دیدگاه، به قابلیت‌های خاص انسانی در فلسفه اسلامی اشاره دارد که انسان را موجودی انعطاف‌پذیر معرفی می‌کند.

بخش ششم: عظمت عالم و تأثیر آن بر انسان

تأثیر عظمت عالم بر ذهن و دل

عظمت عالم، چونان طوفانی عظیم، ذهن و دل انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و او را به تأمل و خلوت دعوت می‌کند. این تأمل، نیازمند روزها و سال‌ها تفکر در عمق خلقت است.

درنگ: عظمت عالم، چونان طوفانی در دل، انسان را به سوی تأمل و معرفت سوق می‌دهد.

این اصل، به ضرورت تعقل در فلسفه اسلامی اشاره دارد که تأمل را کلید فهم عالم می‌داند.

نقد عامه‌نگری

بدون تأمل در عظمت عالم، انسان چونان گوسفندی در میان انعام، در جهل باقی می‌ماند. معرفت سطحی و تقلیدی، انسان را از رشد بازمی‌دارد.

درنگ: عامه‌نگری، چونان زنجیری بر پای معرفت، انسان را در جهل نگه می‌دارد.

این دیدگاه، به ضرورت ارتقای معرفت در فلسفه اسلامی اشاره دارد که انسان را به سوی تعقل و خودشناسی دعوت می‌کند.

عمل صالح و ناسوت

درک عظمت عالم، انسان را از توجه بیش از حد به عالم ناسوت بازمی‌دارد و او را به سوی عمل صالح و انجام وظایف ضروری هدایت می‌کند.

درنگ: درک عظمت عالم، چونان مشعلی هدایتگر، انسان را به سوی عمل صالح رهنمون می‌سازد.

این اصل، به ضرورت تهذیب نفس در عرفان اسلامی اشاره دارد که انسان را از ناسوت به سوی کمال هدایت می‌کند.

بخش هفتم: خاتمه معنوی

دعای پایانی

درس‌گفتار با دعای «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» (خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست) به پایان می‌رسد.

درنگ: دعای پایانی، چونان خاتمه‌ای معنوی، علم و معنویت را در سنت اسلامی به هم پیوند می‌دهد.

این دعا، نشان‌دهنده تواضع عالم در برابر حقیقت الهی است و علم دینی را با معنویت، چونان جویباری به دریای حقیقت، متصل می‌سازد.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره چهل‌وسوم استاد فرزانه قدس‌سره، چونان نوری فروزان، عظمت عالم و نظام احسن خلقت را با تکیه بر آیات قرآن کریم و احادیث شریف تبیین کرده است. عالم، با گستردگی بی‌حد و جهات نامحدود خود، چونان آیینه‌ای از وجه الله، انسان را به تأمل در عظمت خلقت دعوت می‌کند. آیاتی چون «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» و «إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا» بر بی‌کرانی عالم و محدودیت معرفت انسانی تأکید دارند. سلوک عرفانی و تفکر، چونان دو بال، انسان را به سوی فهم این عظمت هدایت می‌کنند، در حالی که خیر و شر، به‌عنوان جلوه‌های نسبی، تعادل عالم را برقرار می‌سازند. نقد روش‌های سنتی علم دینی، بر ضرورت نوگرایی در معرفت دینی تأکید دارد. این درس‌گفتار، با دعوت به خلوت، تأمل و عمل صالح، انسان را از ناسوت به سوی عوالم برتر رهنمون می‌سازد و منبعی ارزشمند برای پژوهشگران در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی