در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 54

متن درس

عرفان خاص و عام: کاوشی در مبادی علوم اسلامی و روش‌شناسی عرفان

عرفان خاص و عام: کاوشی در مبادی علوم اسلامی و روش‌شناسی عرفان

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس سره (جلسه پنجاه و چهارم)

مقدمه

درس‌گفتار پنجاه و چهارم آیت الله نکونام قدس سره، به بررسی تمایز میان عرفان خاص و عام در چارچوب مبادی علوم اسلامی می‌پردازد. این گفتار، با تمرکز بر روش‌شناسی عرفان و نقش مبدأ الهی در آن، چارچوبی نظام‌مند برای فهم عرفان در فلسفه اسلامی و علوم دینی ارائه می‌دهد. عرفان خاص، با ریشه در متون مقدس و مأثورات دینی، از انبیاء آغاز شده و به اولیاء و محبین گسترش می‌یابد، در حالی که عرفان عام، با مبدأ انسانی، فاقد این پیوند الهی است. این متن، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و تحلیل‌های روش‌شناختی، مفاهیم را با زبانی متین و علمی بازنمایی کرده و با افزودن تمثیلات ادبی، تلاش دارد تا محتوا را به‌گونه‌ای روشن و جذاب ارائه نماید. آیات قرآن کریم با فونت Traditional Arabic و با ترجمه‌ای دقیق آورده شده‌اند تا بر عمق و معنویت متن افزوده شود.

آیات ابتدایی

بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمان رحیم

بخش اول: تمایز عرفان خاص و عام

مبدأ عرفان خاص و عام

عرفان خاص، مانند نوری که از مبدأ الهی ساطع می‌شود، با ریشه در توحید و شناخت خداوند تعریف می‌گردد. این عرفان، در متون مقدس، کلام معصومین، و کتب آسمانی مانند قرآن کریم، تورات، زبور، و انجیل ریشه دارد. در مقابل، عرفان عام، مانند جویباری که از سرچشمه انسانی جاری است، فاقد مبدأ الهی بوده و توسط انسان شکل می‌گیرد. این تمایز، مانند خطی که میان آسمان و زمین کشیده شده، بنیاد متافیزیکی عرفان خاص را از عرفان عام جدا می‌سازد.

درنگ: عرفان خاص با مبدأ الهی و توحید تعریف می‌شود، در حالی که عرفان عام فاقد این مبدأ بوده و انسان مبدأ آن است.

فقدان منابع مکتوب برای عرفان عام

عرفان عام، برخلاف عرفان خاص، در منابع مکتوب یافت نمی‌شود و به‌صورت شفاهی و تجربی منتقل می‌گردد. این ماهیت شفاهی، مانند قصه‌هایی که در سینه‌ها سینه به سینه منتقل می‌شوند، نشان‌دهنده فقدان استناد و ساختار نظام‌مند در عرفان عام است.

درنگ: عرفان عام فاقد منابع مکتوب است و به‌صورت گفتاری و تجربی منتقل می‌شود.

ریشه‌های عرفان خاص در متون مقدس

عرفان خاص، مانند درختی که ریشه در خاک متون مقدس دارد، از قرآن کریم، کلام معصومین، و کتب آسمانی مانند تورات، زبور، انجیل، و صحف تغذیه می‌شود. این ریشه‌ها، مانند شریان‌هایی که حیات عرفان را تأمین می‌کنند، آن را به مبدأ الهی متصل می‌سازند.

درنگ: عرفان خاص در متون مقدس و مأثورات دینی ریشه دارد و از مبدأ الهی نشأت می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، با تبیین تمایز میان عرفان خاص و عام، بر نقش مبدأ الهی در عرفان خاص و فقدان آن در عرفان عام تأکید کرد. عرفان خاص، با ریشه در متون مقدس، از عرفان عام که فاقد منابع مکتوب و پیوند الهی است، متمایز می‌شود. این تحلیل، مانند چراغی که مسیر معرفت را روشن می‌کند، چارچوبی برای فهم عرفان در فلسفه اسلامی ارائه می‌دهد.

بخش دوم: مسیرها و مراتب عرفان خاص

دو مسیر عرفان خاص: رؤیت‌ها و قدرت‌ها

عرفان خاص، مانند دو بال پرواز، به دو مسیر رؤیت‌ها و قدرت‌ها تقسیم می‌شود. رؤیت‌ها، مانند پنجره‌هایی به سوی عوالم معنوی، ادراکاتی نظیر مشاهده عرش یا عوالم دیگر را در بر می‌گیرند که توسط انبیاء و اولیاء گزارش شده‌اند. قدرت‌ها، مانند عصایی که معجزه می‌آفریند، شامل توانمندی‌های خارق‌العاده‌ای هستند که انبیاء و اولیاء در طبیعت یا انسان‌ها ایجاد می‌کنند.

درنگ: عرفان خاص به دو مسیر رؤیت‌ها (ادراکات معنوی) و قدرت‌ها (توانمندی‌های عملی) تقسیم می‌شود.

رؤیت‌ها به‌عنوان آیات الهی

رؤیت‌ها، مانند آیینه‌ای که حقیقت الهی را بازتاب می‌دهد، در قلب یا دید ظاهری انبیاء و اولیاء نقش می‌بندند. این ادراکات، مانند مشاهده عرش یا عوالم دیگر، به‌عنوان آیات الهی در عرفان خاص شناخته می‌شوند. قرآن کریم، این حقیقت را در آیه‌ای متعالی بیان می‌کند:

دَنَىٰ فَتَدَلَّىٰ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ

سپس نزدیک شد و [فاصله‌اش] کمتر شد، تا آن‌که به [فاصله] دو کمان یا نزدیک‌تر بود (سوره نجم، آیات 8-9).

درنگ: رؤیت‌ها در عرفان خاص، به‌عنوان آیات الهی، در قلب یا دید ظاهری انبیاء و اولیاء نقش می‌بندند.

قدرت‌ها به‌عنوان معجزات و کرامات

قدرت‌ها، مانند چشمه‌ای که از سنگ می‌جوشد، در قالب معجزات و کرامات انبیاء و اولیاء، مانند قرآن، تورات، و انجیل، نمود می‌یابند. این توانمندی‌ها، مانند عصای موسی که دریا را شکافت، نشان‌دهنده اقتدار الهی در عرفان خاص هستند.

درنگ: قدرت‌ها در عرفان خاص، در قالب معجزات و کرامات، مانند قرآن و تورات، نمود می‌یابند.

لیلة‌القدر و ارزش عرفان خاص

ارزش رؤیت‌ها و قدرت‌ها در عرفان خاص، مانند شب قدر که از هزار ماه برتر است، متعالی و بی‌همتاست. قرآن کریم این برتری را چنین بیان می‌کند:

لَيْلَةُ ٱلْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

شب قدر از هزار ماه بهتر است (سوره قدر، آیه 3).

این آیه، مانند مشعلی که تاریکی را می‌شکافد، ارزش متعالی عرفان خاص را نشان می‌دهد.

درنگ: رؤیت‌ها و قدرت‌ها در عرفان خاص، با ارزشی چون شب قدر، از هزار ماه برتر هستند.

سلسله‌مراتب عرفان خاص

عرفان خاص، مانند نردبانی که از زمین به آسمان می‌رسد، از انبیاء به اولیاء، و از محبوبین منصوص و غیرمنصوص به محبین گسترش می‌یابد. این سلسله‌مراتب، مانند رشته‌ای که مرواریدهای معرفت را به هم پیوند می‌دهد، ساختار عرفان خاص را شکل می‌دهد.

درنگ: عرفان خاص از انبیاء به اولیاء، و از محبوبین منصوص و غیرمنصوص به محبین گسترش می‌یابد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تبیین دو مسیر رؤیت‌ها و قدرت‌ها در عرفان خاص، بر نقش آیات و معجزات به‌عنوان نمودهای این عرفان تأکید کرد. سلسله‌مراتب عرفان خاص، از انبیاء تا محبین، چارچوبی نظام‌مند برای فهم آن ارائه می‌دهد. آیات قرآن کریم، مانند «دَنَىٰ فَتَدَلَّىٰ» و «لَيْلَةُ ٱلْقَدْرِ»، ارزش متعالی عرفان خاص را روشن می‌سازند. این تحلیل، مانند نقشه‌ای که مسیر عرفان را نشان می‌دهد، راه را برای پژوهشگران علوم دینی هموار می‌کند.

بخش سوم: نقد انحرافات در عرفان

خرافات و ادعاهای کاذب

بسیاری از ادعاهای کشف و کرامت در عرفان خاص، مانند علف‌های هرزی که باغ حقیقت را آلوده می‌کنند، به دلیل فقدان استناد و عقلانیت، کاذب و بی‌اساس هستند. نود درصد این ادعاها، به دلیل رجزخوانی و کاسبی، فاقد حقیقت‌اند و نیازمند پالایش روش‌شناختی هستند.

درنگ: نود درصد ادعاهای کشف و کرامت در عرفان خاص، به دلیل فقدان استناد و عقلانیت، کاذب و بی‌اساس هستند.

تبلیغات نادرست و کاسبی

تبلیغات معاصر در حوزه عرفان، مانند بازار پرهیاهویی که حقیقت را در سایه می‌برد، مملو از دروغ و مطالب بی‌اساس است. بسیاری از مدعیان، از ادعاهای عرفانی برای کاسبی و زندگی روزمره بهره می‌برند، که این انحراف، مانند غباری بر آیینه حقیقت، عرفان را مخدوش می‌کند.

درنگ: تبلیغات نادرست در عرفان، با هدف کاسبی، حقیقت را مخدوش کرده و نیازمند بازنگری است.

ندرتی حقیقت در عرفان خاص

حقیقت در عرفان خاص، مانند گوهری نایاب در دل کوه، به دو تا سه درصد محدود است. کثرت ادعاها، مانند علف‌های هرزی که باغ را می‌پوشانند، نشانه انحراف و خرافات است. این ندرت، ضرورت احتیاط در پذیرش ادعاهای عرفانی را نشان می‌دهد.

درنگ: حقیقت در عرفان خاص به دو تا سه درصد محدود است و کثرت ادعاها نشانه انحراف است.

اولیاء پنهان و دوری از کاسبی

برخی اولیاء، مانند ستارگانی که در روز پنهان‌اند، بدون کاسبی و در خفا زندگی می‌کنند و از ادعاهای عرفانی دوری می‌جویند. این کتمان، مانند سپری که حقیقت را حفظ می‌کند، اولیاء را از انحرافات محافظت می‌کند.

درنگ: برخی اولیاء در خفا زندگی می‌کنند و از ادعاهای عرفانی و کاسبی دوری می‌جویند.

احتیاط در عرفان غیرمنصوص

در عرفان غیرمنصوص، مانند راهی پر از مه، باید با احتیاط گام برداشت، زیرا کثرت دروغ و حیله، حقیقت را در سایه می‌برد. این احتیاط، مانند مشعلی که مسیر را روشن می‌کند، از گمراهی در عرفان غیرمنصوص جلوگیری می‌کند.

درنگ: در عرفان غیرمنصوص، به دلیل کثرت دروغ و حیله، باید با احتیاط برخورد کرد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد خرافات و ادعاهای کاذب در عرفان خاص، بر ضرورت پالایش روش‌شناختی تأکید کرد. تبلیغات نادرست و کاسبی، مانند غباری بر حقیقت، عرفان را مخدوش می‌کنند، در حالی که اولیاء پنهان و احتیاط در عرفان غیرمنصوص، مانند ستارگان راهنما، مسیر حقیقت را روشن می‌سازند. این تحلیل، اهمیت عقلانیت و استناد در عرفان را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: محدودیت‌های دانش و ویژگی‌های عرفان خاص

محدودیت دانش بشر درباره موجودات پیش از آدم

دانش بشر درباره موجودات پیش از حضرت آدم، مانند نسناس‌ها، جن، و حیوانات، مانند کتابی مهر و موم شده، غیرمستند و نامعلوم است. این محدودیت، مانند تاریکی که پیش از طلوع آفتاب حاکم است، نشان‌دهنده ناتوانی بشر در شناخت تاریخ خلقت پیش از انسان است.

درنگ: دانش بشر درباره موجودات پیش از آدم، مانند نسناس‌ها و جن، غیرمستند و نامعلوم است.

محدودیت عرفان خاص به انسان

عرفان خاص، مانند جویباری که تنها در زمین انسان جاری است، به انسان محدود بوده و جن و حیوانات در آن دخیل نیستند. این تمرکز، مانند نوری که تنها بر انسان می‌تابد، عرفان خاص را به موجودی با اراده و اختیار اختصاص می‌دهد.

درنگ: عرفان خاص به انسان محدود است و جن و حیوانات در آن دخیل نیستند.

آغاز عرفان خاص از حضرت آدم

عرفان خاص، مانند درختی که از بذر الهی حضرت آدم روییده، از او آغاز شده و به انبیاء و اولیاء ادامه می‌یابد. این آغاز، مانند سرچشمه‌ای که رود معرفت را جاری می‌سازد، عرفان خاص را به مبدأ الهی متصل می‌کند.

درنگ: عرفان خاص با مبدأ الهی از حضرت آدم آغاز می‌شود و به انبیاء و اولیاء ادامه می‌یابد.

شناخت اولیاء

اولیاء، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، ممکن است یکدیگر را نشناسند، اما در صورت دیدار، با صفات خاص یکدیگر را می‌شناسند. این شناخت، مانند کلیدی که قفل حقیقت را می‌گشاید، نشان‌دهنده پیوند معنوی میان اولیاء است.

درنگ: اولیاء ممکن است یکدیگر را نشناسند، اما در صورت دیدار، با صفات خاص یکدیگر را می‌شناسند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با بررسی محدودیت‌های دانش بشر درباره موجودات پیش از آدم، بر تمرکز عرفان خاص بر انسان و آغاز آن از حضرت آدم تأکید کرد. شناخت اولیاء، مانند آیینه‌ای که حقیقت را بازتاب می‌دهد، پیوند معنوی میان آن‌ها را نشان می‌دهد. این تحلیل، مانند نقشه‌ای که مرزهای عرفان خاص را مشخص می‌کند، چارچوبی برای فهم آن ارائه می‌دهد.

بخش پنجم: پویایی و آینده عرفان

مسیر طبیعی و تدریجی عرفان خاص

عرفان خاص، مانند رودی که به‌آرامی از سرچشمه به دریا می‌رسد، از مسیری طبیعی و تدریجی شکل می‌گیرد. این مسیر، گاه چنان پیچیده است که حتی اولیاء خود از منشأ آن آگاه نیستند، مانند جویباری که سرچشمه‌اش در مه پنهان است.

درنگ: عرفان خاص از مسیری طبیعی و تدریجی شکل می‌گیرد، هرچند ادراک آن گاه دشوار است.

عنایات الهی در عرفان خاص

عنایات الهی، مانند بارانی که زمین معرفت را سیراب می‌کند، ممکن است از والدین، محیط، یا اولیاء ناشی شود. این عنایات، گاه قرن‌ها طول می‌کشد تا در نسلی به بار نشیند، مانند درختی که پس از سال‌ها میوه می‌دهد.

درنگ: عنایات الهی در عرفان خاص ممکن است از والدین، محیط، یا اولیاء ناشی شود و گاه قرن‌ها طول می‌کشد.

ندرتی شخصیت‌های برجسته

شخصیت‌های برجسته، چه نیک و چه شر، مانند قله‌هایی در میان دشت خلقت، نادرند و در هر نسل به تعداد اندک ظاهر می‌شوند. این ندرت، مانند گوهری که در میان سنگ‌ها یافت می‌شود، نشان‌دهنده استثنایی بودن این افراد است.

درنگ: شخصیت‌های برجسته، چه نیک و چه شر، نادرند و در هر نسل به تعداد اندک ظاهر می‌شوند.

تغییرات در آینده عرفان

در آینده، مانند جویباری که مسیرش تغییر می‌کند، درصد حقیقت و انحراف در عرفان ممکن است دگرگون شود. کرامات و شرارت‌ها، با تأثیر فناوری و تحولات اجتماعی، ابعاد جدیدی پیدا می‌کنند، مانند نوری که در آیینه‌های جدید بازتاب می‌یابد.

درنگ: در آینده، درصد حقیقت و انحراف در عرفان ممکن است تغییر کند و کرامات و شرارت‌ها متفاوت شوند.

امکان ظهور انبیاء زن

با افزایش شعور اجتماعی، مانند طلوع آفتابی که تاریکی را می‌زداید، ممکن است انبیاء زن در آینده ظاهر شوند. در گذشته، محدودیت‌های اجتماعی، مانند قفسی که پرنده را محبوس می‌کرد، مانع از این امر بود.

درنگ: با افزایش شعور اجتماعی، امکان ظهور انبیاء زن در آینده وجود دارد، برخلاف گذشته که جامعه ظرفیت آن را نداشت.

محدودیت‌های اجتماعی در گذشته

در گذشته، مانند خاکی که ظرفیت رویش برخی گیاهان را نداشت، محدودیت‌های اجتماعی مانع از رسیدن زنان به مراتب بالای نبوت یا امامت، مانند آنچه برای حضرت زهرا (س) ممکن بود، شدند. این محدودیت‌ها، مانند سدی در برابر رود، مسیر عرفان را تحت تأثیر قرار دادند.

درنگ: محدودیت‌های اجتماعی در گذشته، مانع از رسیدن زنان به مراتب بالای نبوت یا امامت شدند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با بررسی مسیر طبیعی و تدریجی عرفان خاص، نقش عنایات الهی، و ندرت شخصیت‌های برجسته، پویایی عرفان را تبیین کرد. امکان ظهور انبیاء زن و تأثیر محدودیت‌های اجتماعی در گذشته، مانند آیینه‌ای که تاریخ عرفان را بازتاب می‌دهد، نشان‌دهنده تحولات احتمالی در آینده است. این تحلیل، چارچوبی برای فهم پویایی عرفان در علوم دینی ارائه می‌دهد.

بخش ششم: محدودیت‌های عملی در عرفان خاص

محدودیت استفاده از قدرت‌ها

اولیاء، مانند باغبانی که به‌ندرت از ابزارهای خاص خود استفاده می‌کند، به‌ندرت از قدرت‌های خود بهره می‌برند، زیرا زندگی عادی بشر، مانند جریانی طبیعی، اولویت دارد. این محدودیت، مانند سپری که حقیقت را حفظ می‌کند، عرفان را از سوءاستفاده محافظت می‌کند.

درنگ: اولیاء به‌ندرت از قدرت‌های خود استفاده می‌کنند، زیرا زندگی عادی بشر اولویت دارد.

حیله و ریا در عرفان

نود درصد ادعاهای عرفانی، مانند نقابی که حقیقت را می‌پوشاند، به دلیل حیله، ریا، و کاسبی، فاقد حقیقت هستند. این انحرافات، مانند علف‌های هرزی که باغ معرفت را آلوده می‌کنند، عرفان را از اصالت خود دور می‌سازند.

درنگ: نود درصد ادعاهای عرفانی به دلیل حیله، ریا، و کاسبی، فاقد حقیقت هستند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تأکید بر محدودیت استفاده اولیاء از قدرت‌ها و نقد حیله و ریا در ادعاهای عرفانی، بر ضرورت حفظ اصالت عرفان خاص تأکید کرد. این محدودیت‌ها و انحرافات، مانند دو روی یک سکه، اهمیت تعادل و پالایش در عرفان را نشان می‌دهند. این تحلیل، مانند کلیدی که قفل حقیقت را می‌گشاید، مسیر عرفان اصیل را روشن می‌سازد.

جمع‌بندی نهایی

درس‌گفتار پنجاه و چهارم آیت الله نکونام قدس سره، با کاوش در تمایز عرفان خاص و عام، چارچوبی نظام‌مند برای فهم روش‌شناسی عرفان در علوم اسلامی ارائه داد. عرفان خاص، با مبدأ الهی و ریشه در متون مقدس، از حضرت آدم و انبیاء آغاز شده و به اولیاء و محبین گسترش می‌یابد. رؤیت‌ها و قدرت‌ها، مانند دو بال عرفان خاص، در قالب آیات و معجزات نمود می‌یابند. آیات قرآن کریم، مانند «دَنَىٰ فَتَدَلَّىٰ» و «لَيْلَةُ ٱلْقَدْرِ»، ارزش متعالی این عرفان را نشان می‌دهند. نقد خرافات، کاسبی، و ادعاهای کاذب، بر ضرورت پالایش روش‌شناختی تأکید دارد. ندرت حقیقت، محدودیت‌های دانش بشر، و پویایی عرفان در آینده، مانند نقشه‌ای که مسیر معرفت را ترسیم می‌کند، این درس‌گفتار را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران فلسفه اسلامی و علوم دینی بدل ساخته است.

با نظارت صادق خادمی