در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 55

متن درس

تمایز عرفان خاص و عام: کاوشی در اصالت و انحرافات عرفان اسلامی

تمایز عرفان خاص و عام: کاوشی در اصالت و انحرافات عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه پنجاه‌وپنجم)

مقدمه

عرفان اسلامی، چونان گوهری در گنجینه معارف دینی، راهی به سوی فهم حقیقت و کمال انسانی می‌گشاید. درس‌گفتارهای آیت الله نکونام قدس سره در جلسه پنجاه‌وپنجم، با تأمل در تمایز عرفان خاص و عام، به بررسی ریشه‌ها، تحولات و انحرافات این حوزه می‌پردازد. این نوشتار، چونان آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، محتوای این درس‌گفتار را با حفظ تمامی جزئیات و با نگاهی علمی و متین به تصویر می‌کشد. با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات فاخر، این اثر خواننده را به سفری عمیق در ژرفای عرفان اسلامی و چالش‌های آن دعوت می‌کند.

بخش نخست: مبانی عرفان خاص و عام

تمایز عرفان خاص و عام

عرفان خاص، چونان شاخه‌ای که از ریشه الهی تغذیه می‌کند، به مبدأ الهی وابسته است و در ادیان آسمانی چون یهودیت، مسیحیت و اسلام ریشه دارد. در مقابل، عرفان عام، انسان را محور قرار داده و از مبدأ الهی بی‌بهره است.

درنگ: عرفان خاص با وابستگی به مبدأ الهی، از عرفان عام انسان‌محور متمایز است و بر تفاوت مبانی متافیزیکی تأکید دارد.

این تمایز، راه را برای فهم ریشه‌های متافیزیکی عرفان در فلسفه اسلامی هموار می‌سازد.

مبدأ عرفان خاص از آدم

عرفان خاص، چونان جریانی که از سرچشمه خلقت سرچشمه می‌گیرد، از حضرت آدم آغاز شده و تا انبیاء و اولیاء ادامه می‌یابد.

این اصل، با ریشه‌های عرفان خاص در تاریخ خلقت در علم دینی هم‌خوانی دارد.

عدم اطلاعات دقیق از نسناس‌ها

دانش بشر درباره موجودات پیش از آدم، مانند نسناس‌ها، چونان سایه‌ای کم‌رنگ، سطحی و غیرعلمی است.

این دیدگاه، با محدودیت دانش بشری در شناخت موجودات پیش از آدم در فلسفه اسلامی مرتبط است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین مبانی عرفان خاص و عام، نشان داد که عرفان خاص ریشه در مبدأ الهی دارد، در حالی که عرفان عام انسان‌محور است. این بخش، چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت، راه را برای کاوش در عرفان اسلامی هموار کرد.

بخش دوم: سلسله‌مراتب و ندرت در عرفان خاص

سلسله‌مراتب عرفان خاص

عرفان خاص، چونان درختی با شاخه‌های متعدد، از انبیاء و امامان (محبوبین منصوص) آغاز شده و به اولیاء غیرمنصوص و محبین گسترش می‌یابد.

این اصل، با ساختار سلسله‌مراتبی عرفان خاص در روش‌شناسی علم دینی هم‌خوانی دارد.

محبوبین و محبین در عرفان خاص

عرفان خاص، چونان باغی با گل‌های گوناگون، شامل دو گروه است: محبوبین، که برگزیدگان الهی‌اند و اندک‌اند، و محبین، که با تلاش در مسیر معرفت، اکثریت را تشکیل می‌دهند.

این تقسیم‌بندی، با نقش برگزیدگی و تلاش در عرفان خاص در فلسفه اسلامی مرتبط است.

ندرتی عرفان خاص

محبوبین در عرفان خاص، چونان ستارگان در آسمان روز، نادرند و محبین نیز با تلاش اندک به مراتب والا می‌رسند.

این دیدگاه، با ندرت اولیاء در روش‌شناسی عرفان خاص هم‌خوانی دارد.

خرافات در عرفان خاص

بسیاری از ادعاهای مرتبط با عرفا، محبوبین و محبین، چونان سرابی در بیابان، ساختگی و فاقد اعتبار است.

درنگ: نود درصد ادعاهای عرفانی، به دلیل فقدان استناد، ساختگی بوده و نیازمند پالایش از خرافات است.

این نقد، بر ضرورت پالایش عرفان از خرافات در علم دینی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با بررسی سلسله‌مراتب و ندرت در عرفان خاص، نشان داد که این حوزه از برگزیدگان الهی تا محبین تلاشگر امتداد یافته، اما خرافات، مانعی در مسیر اصالت آن است. این بخش، راه را برای فهم عمیق‌تر عرفان اسلامی گشود.

بخش سوم: علما و عرفا در تاریخ علم دینی

ندرتی علما و عرفا

علما و عرفا در گذشته، چونان گوهرهایی نادر در دل کوه، به‌صورت فردی و تک‌وتوک ظاهر می‌شدند، مانند ابن‌سینا، فارابی، شیخ طوسی و شیخ انصاری.

این اصل، با ندرت شخصیت‌های برجسته در تاریخ علم دینی هم‌خوانی دارد.

دسته‌بندی علما و عرفا

علما و عرفا، چونان دو شاخه از یک درخت، به دو دسته تقسیم می‌شوند: مستند (مانند ابن‌سینا و شیخ طوسی) و غیرمستند (مانند منصور حلاج و ابوسعید ابوالخیر).

این دیدگاه، با ضرورت بررسی مستندات در روش‌شناسی علم دینی مرتبط است.

علمای مستند

علمای مستند، چونان کتاب‌هایی گشوده، دارای آثار و نظرات مشخصی هستند که قابل ارزیابی‌اند.

این اصل، با اهمیت اسناد در روش‌شناسی علم دینی هم‌خوانی دارد.

علما و عرفای غیرمستند

علما و عرفای غیرمستند، چونان سایه‌هایی در مه، به دلیل فقدان اسناد معتبر، قابل شناسایی دقیق نیستند.

این دیدگاه، با چالش‌های شناخت شخصیت‌های غیرمستند در فلسفه اسلامی مرتبط است.

نقد تکذیب و پذیرش بی‌چون‌وچرا

تکذیب عرفای غیرمستند ظالمانه و پذیرش بی‌چون‌وچرای آن‌ها عامیه‌پسند است. باید با احتیاط بررسی شوند: «فَذَرْهُ فِي بَقْعَةِ الْإِمْكَانِ» (به معنای درنگ در امکان).

فَذَرْهُ فِي بَقْعَةِ الْإِمْكَانِ

ترجمه: آن را در حوزه امکان واگذار (سوره کهف، آیه 6).

این اصل، با ضرورت تعادل در قضاوت درباره عرفا در علم دینی هم‌خوانی دارد.

شعرهای منسوب به عرفا

بسیاری از اشعار منسوب به عرفا، چونان نقشی بر آب، ممکن است ساختگی باشد و برای اهمیت‌بخشی به نام آن‌ها سروده شده باشد.

این نقد، با ضرورت بررسی اصالت متون در روش‌شناسی عرفان هم‌خوانی دارد.

لطائف‌الحیل در عرفان

برخی آثار و اشعار، با لطائف‌الحیل (تدابیر حکیمانه)، به نام عرفا منتشر شده تا آن‌ها را مهم جلوه دهد.

این دیدگاه، با نقش تدابیر حکیمانه در حفظ عرفا در فلسفه اسلامی مرتبط است.

تخریب عرفا و علما

برخی عرفا و علما، چونان ستارگان در روز، به دلیل عدم رغبت خود، جامعه یا تخریب توسط قدرتمندان، گمنام مانده‌اند.

این اصل، با تأثیر عوامل اجتماعی و سیاسی بر شناخت عرفا در علم دینی مرتبط است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با بررسی علما و عرفا در تاریخ علم دینی، نشان داد که ندرت و اصالت این شخصیت‌ها، در کنار چالش‌های مستندسازی، از ویژگی‌های برجسته علم دینی است. این بخش، راه را برای تأمل در اصالت عرفان گشود.

بخش چهارم: تحولات عرفان و علم دینی

ندرتی علما در گذشته

در گذشته، علما چونان گوهرهایی نادر، مانند شیخ حائری در قم، اکثراً مجتهد بودند و با تمرکز بر علم، به مراتب والا می‌رسیدند.

این دیدگاه، با ندرت و کیفیت بالای علما در تاریخ علم دینی هم‌خوانی دارد.

کثرت علما در عصر حاضر

در عصر حاضر، تعداد علما چونان ستارگان آسمان افزایش یافته، اما کیفیت علمی و اجتهاد، چونان نوری کم‌سو، کاهش یافته است.

این نقد، با چالش‌های علم دینی در عصر مدرن مرتبط است.

تبدیل عرفا به طوایف درویشی

عرفای نادر گذشته، چونان بایزید بسطامی، به طوایف درویشی تبدیل شده‌اند که فاقد حقیقت عرفانی‌اند.

این اصل، با انحراف عرفان به تشکیلات در روش‌شناسی علم دینی مرتبط است.

خانقاه‌ها در گذشته

خانقاه‌ها، چونان سرپناهی برای مسافران، در گذشته گرم‌خانه‌هایی برای نیازمندان بودند که به مرور به مراکز درویشی تبدیل شدند.

این دیدگاه، با تاریخ تحول نهادهای عرفانی در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد.

کثرت درویشان و فقدان عرفا

با گسترش طوایف درویشی، عارف واقعی، چونان گوهری نایاب، به‌ندرت یافت می‌شود.

این نقد، با انحراف عرفان از اصالت در علم دینی مرتبط است.

تشکیلات درویشی

طوایف درویشی، چونان بنایی بدون بنیاد، به سیستم‌های سازمان‌یافته‌ای تبدیل شده‌اند که فاقد محتوای عرفانی‌اند.

این اصل، با تأثیر تشکیلات بر عرفان در روش‌شناسی علم دینی مرتبط است.

تفاوت عارف و درویش

تفاوت عارف و درویش، چونان تفاوت میان حکیم و قصه‌گو، در معرفت و اصالت است. عارف دارای معرفت و درویش فاقد آن است.

این دیدگاه، با تمایز معرفتی در عرفان در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد.

انحراف درویشان

بسیاری از درویشان، چونان نقشی بر آب، به مشاغل عادی مشغول‌اند و تنها با ظاهر (مانند سبیل و خرقه) شناخته می‌شوند.

این نقد، با انحرافات ظاهری در عرفان در علم دینی مرتبط است.

تعامل علما و درویشان

در گذشته، تلاش‌هایی برای آشتی بین علما و درویشان، چونان پلی میان دو ساحل، به کاهش تنش‌ها منجر شد.

این اصل، با نقش تعاملات اجتماعی در عرفان در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد.

سادگی درویشان

درویشان، با قلبی ساده و ارادت به اهل بیت (ع)، گاه در مجالس دینی شرکت می‌کردند، اما بعضاً از عبادات مانند نماز دوری می‌جستند.

این دیدگاه، با تأثیر فرهنگ عامه بر عرفان در علم دینی مرتبط است.

سیاسی شدن درویشان

برخی طوایف درویشی، چونان کشتی در طوفان سیاست، به دلیل وابستگی به استعمار، از اصالت عرفانی دور شده‌اند.

این نقد، با تأثیر سیاست بر عرفان در روش‌شناسی علم دینی مرتبط است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی تحولات عرفان و علم دینی، نشان داد که ندرت علما و عرفا در گذشته، در برابر کثرت و انحرافات کنونی، برجسته است. این بخش، راه را برای تأمل در اصالت عرفان گشود.

بخش پنجم: چالش‌های علم دینی و عرفان در عصر مدرن

کاهش کیفیت علما

علمای گذشته، با وجود فقر و سختی، چونان ستارگان درخشان، آثار علمی ارزشمندی تولید کردند، اما علمای کنونی فاقد نوآوری‌اند.

این اصل، با چالش‌های علم دینی در عصر مدرن هم‌خوانی دارد.

وابستگی علما

علمای اهل سنت به دولت‌ها وابسته شدند و در شیعه نیز، به دلیل تقیه، گاه به گروه‌ها و احزاب گرایش یافتند.

این نقد، با تأثیر عوامل سیاسی بر علم دینی مرتبط است.

فقدان آثار علمی جدید

علم دینی کنونی، چونان زمینی بی‌حاصل، فاقد تولید آثار علمی نوین است و به تکرار گذشته اکتفا می‌کند.

این دیدگاه، با ضرورت نوآوری در روش‌شناسی علم دینی مرتبط است.

نقش مردم در علم دینی

در گذشته، مردم به دلیل عدم سواد، به علما توجه نداشتند، اما امروز، با وجود سواد، علم دینی به حاشیه رانده شده است.

این اصل، با تأثیر تحولات اجتماعی بر علم دینی هم‌خوانی دارد.

تشکیلات و سیاست در علم دینی

علم دینی، چونان رودی که از مسیر خود منحرف شده، به تشکیلات، سیاست و قدرت گرایش یافته و از اصالت علمی دور شده است.

این نقد، با انحرافات علم دینی در روش‌شناسی مرتبط است.

گرایش درویشان به دنیا

درویشان کنونی، چونان پرندگانی که از آشیانه معنوی دور شده‌اند، به دنیا گرایش دارند و فاقد اصالت عرفانی‌اند.

این نقد، با انحرافات عرفان در علم دینی مرتبط است.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تبیین چالش‌های علم دینی و عرفان در عصر مدرن، نشان داد که گرایش به تشکیلات و سیاست، اصالت این حوزه‌ها را تهدید کرده است. این بخش، راه را برای بازنگری در روش‌شناسی علم دینی گشود.

بخش ششم: اخلاق و انحرافات دینی

اخلاق در ادیان

ادیان الهی، چونان باغ‌هایی پر از گل‌های اخلاق، بر مکارم اخلاق تأکید دارند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شدم».

این روایت، با نقش اخلاق در روش‌شناسی عرفان خاص هم‌خوانی دارد.

انحراف اخلاقی در عصر حاضر

در عصر کنونی، ادیان، چونان آینه‌ای شکسته، به جای تأکید بر اخلاق، به قتل، جنگ و کاسبی گرایش یافته‌اند.

این نقد، با انحرافات اخلاقی در علم دینی مرتبط است.

کاسبی در دین

دین، در برخی موارد، چونان کالایی در بازار، به ابزار کاسبی و کسب درآمد تبدیل شده است.

این دیدگاه، با تأثیر انحرافات اجتماعی بر دین در روش‌شناسی علم دینی مرتبط است.

اندراس دین

دین، چونان بنایی در حال فروپاشی، به دلیل گرایش به سیاست، تشکیلات و جنگ، به انقراض کشیده شده است.

این نقد، با چالش‌های حفظ اصالت دین در علم دینی هم‌خوانی دارد.

مثال انحرافات دینی

برخی اقدامات، مانند نظارت بیش از حد در زندان‌ها به بهانه جلوگیری از خودکشی، چونان نقشی نادرست بر تابلوی دین، نشان‌دهنده انحراف از اخلاق دینی است.

این مثال، با انحرافات اخلاقی در علم دینی مرتبط است.

میدان جنگ در ادیان

ادیان، از جمله شیعه و مسیحیت، چونان میدان‌هایی برای نبرد، به جای ترویج اخلاق، به کشتار و جنگ تبدیل شده‌اند.

این نقد، با تأثیر سیاست و خشونت بر دین در روش‌شناسی علم دینی مرتبط است.

خرافات در اعمال دینی

برخی اعمال، مانند سفرهای زیارتی بدون برنامه‌ریزی که به حوادث منجر می‌شود، چونان سرابی در بیابان، نشانه خرافات است.

این اصل، با ضرورت پالایش دین از خرافات در علم دینی هم‌خوانی دارد.

استعمار و انقراض دین

دین، چونان درختی که در طوفان سیاست گرفتار شده، به دلیل وابستگی به استعمار، به انقراض کشیده شده است.

این دیدگاه، با تأثیر عوامل سیاسی بر دین در فلسفه اسلامی مرتبط است.

عدم اصالت در علم دینی

علم دینی کنونی، چونان زمینی بی‌حاصل، فاقد اصالت و نوآوری است و به تکرار گذشته بسنده کرده است.

این نقد، با چالش‌های علم دینی در روش‌شناسی مرتبط است.

نقد دشمنان دین

دشمنان دین، به قول امام صادق (ع)، با ترکیب حق و باطل، ضعفای شیعه را فریب می‌دهند.

این روایت، با تأثیر انحرافات بر دین در روش‌شناسی علم دینی هم‌خوانی دارد.

راه‌حل مشکلات دینی

آگاهی و پختگی مردم، چونان نوری در تاریکی، می‌تواند مشکلات دینی را حل کرده و از خرافات جلوگیری نماید.

درنگ: آگاهی و پختگی مردم، راه‌حل مشکلات دینی و پالایش آن از خرافات است.

این دیدگاه، با نقش آموزش در روش‌شناسی علم دینی هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تبیین انحرافات دینی و نقش اخلاق در ادیان، نشان داد که گرایش به سیاست و کاسبی، اصالت دین را تهدید کرده است. این بخش، با تأکید بر نقش آگاهی در پالایش دین، راه را برای بازسازی علم دینی گشود.

بخش هفتم: عالمان جامع و چالش‌های پذیرش

عالمان جامع

برخی عالمان، چونان رودهایی که از دو سرچشمه تغذیه می‌کنند، هم عالم و هم عارف بودند، مانند شعرانی و برخی عرفای متأخر.

این دیدگاه، با چالش‌های پذیرش عالمان جامع در فلسفه اسلامی مرتبط است.

غربت عالمان جامع

عالمان جامع، چونان ستارگانی در روز، به دلیل عدم پذیرش علما و عرفا، در غربت زیستند.

این اصل، با تأثیر تعصبات بر عرفان در علم دینی هم‌خوانی دارد.

عدم پذیرش عالمان جامع

عالمان جامع، به دلیل تفاوت با علما و عرفا، چونان پرندگانی بی‌آشیانه، از سوی هر دو گروه طرد شدند.

این دیدگاه، با نقش تعصبات در روش‌شناسی عرفان مرتبط است.

مثال عالمان غریب

برخی عالمان، مانند یکی از عرفای متأخر، حتی در مرگ با غربت مواجه شدند و مراسم ختم آن‌ها برگزار نشد.

این مثال، با تأثیر عوامل اجتماعی بر عرفا در علم دینی مرتبط است.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، با بررسی عالمان جامع و چالش‌های پذیرش آن‌ها، نشان داد که تعصبات و فقدان درک متقابل، مانع از شناخت این شخصیت‌ها شده است. این بخش، راه را برای تأمل در نقش تعصبات در علم دینی گشود.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، چونان درختی که شاخه‌هایش در آسمان معرفت گسترده شده، به کاوش در تمایز عرفان خاص و عام، تحولات علم دینی، و انحرافات کنونی پرداخت. از ندرت علما و عرفا در گذشته تا کثرت و انحرافات در عصر حاضر، هر بخش چونان گوهری در تاج معرفت درخشید. تأکید بر آگاهی مردم و پالایش دین از خرافات، راه را برای بازسازی علم دینی هموار کرد. این اثر، خواننده را به تأمل در اصالت عرفان و علم دینی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی