متن درس
مبادی علوم غرائب: تأملات فلسفی و عرفانی در تمایز وجودی انسان
برگرفته از درسگفتارهای آیت الله نکونام قدس سره (جلسه نود و هفتم)
مقدمه: انسان، موجودی در میانه ظاهر و باطن
انسان، چونان گوهری دوسویه در عالم خلقت، هم در ظاهر با دیگر موجودات اشتراک دارد و هم در باطن به مراتبی بیکران و متعالی راه مییابد. درسگفتار نود و هفتم، با تأمل در تمایز وجودی انسان از حیوانات، بر نقش قلب و مغز بهعنوان دروازههای ورود به عوالم متعالی تأکید میورزد. این گفتار، با رویکردی فلسفی و عرفانی، انسان را موجودی معرفی میکند که در سایه مراقبت از قلب و مغز، قادر است از محدودیتهای حیوانی فراتر رود و به مراتب الهی نزدیک شود. در این نوشتار، با حفظ امانتداری نسبت به محتوای اصلی، تمامی نکات و جزئیات با زبانی علمی و متین بازنویسی شده و با تمثیلات و اشارات ادبی غنی گردیده است تا برای مخاطبان آکادمیک، بینشی عمیق و روشنگر فراهم آورد.
بخش نخست: دوگانه وجودی انسان
اشتراک ظاهری انسان و حیوان
انسان در اعضای ظاهری چون دست، پا، و شکم با حیوانات اشتراک دارد. این اشتراک، او را در سطحی مشترک با دیگر موجودات زنده قرار میدهد، جایی که نیازهای جسمانی چون خوردن و زیستن، محور حیات است. این سطح از وجود، که در آن انسان و حیوان در یک راستا قرار میگیرند، نشاندهنده پیوند عمیق انسان با طبیعت مادی است.
درنگ: انسان در ظاهر، چون حیوان است و در نیازهای جسمانی با او همسان است، اما این اشتراک، تنها لایهای ابتدایی از وجود او را نشان میدهد.
این اشتراک ظاهری، که در نیازهای زیستی و غرایز طبیعی نمود مییابد، انسان را در مرتبهای قرار میدهد که تفاوتی با حیوانات ندارد. این اصل، در انسانشناسی اسلامی، بهعنوان نقطه آغاز تأمل در تمایز وجودی انسان مورد توجه قرار میگیرد.
تمایز باطنی: قلب و مغز انسان
آنچه انسان را از حیوان متمایز میسازد، قلب و مغز اوست که ظرفیتهایی بیکران برای اتصال به عوالم متعالی دارند. این دو عضو، چونان دروازههایی به سوی مراتب وجودی، انسان را از دیگر مخلوقات، حتی ملائکه و جن، متمایز میکنند. قلب و مغز انسان، فراتر از کارکردهای زیستی، قادر به ادراک حقایق متعالی و ارتباط با عوالم غیبی هستند.
درنگ: قلب و مغز انسان، او را به موجودی تبدیل میکنند که از ملائکه و جن پیشی میگیرد و به مراتب بینهایت وجودی راه مییابد.
این تمایز، ریشه در ظرفیتهای باطنی انسان دارد که او را به خدایی کوچک در عالم تبدیل میکند. در عرفان اسلامی، قلب بهعنوان مرکز شهود و مغز بهعنوان جایگاه تعقل، انسان را به سوی معرفت الهی هدایت میکنند.
بخش دوم: محدودیتهای حیوانی و ظرفیتهای متعالی انسانی
محدودیت وجودی حیوانات
حیوانات، هرچند دارای مغز و قلباند، از نظر وجودی فراتر از سطح حیوانی نمیروند. این محدودیت، آنها را در چارچوبی محصور میکند که عاری از ظرفیتهای متعالی است. در مقابل، انسان با قلب و مغزی که مراتب بینهایت دارد، قادر است از این محدودیتها عبور کند.
این تفاوت، ریشه در ماهیت وجودی انسان دارد که او را به موجودی چندبُعدی تبدیل میکند. حیوانات، در چارچوب غرایز و نیازهای زیستی محصورند، اما انسان میتواند با بهرهگیری از قلب و مغز، به سوی مراتبی حرکت کند که حتی ملائکه و جن از آن عاجزند.
انسان متعالی: فراتر از ملائکه و جن
انسان متعالی، که از قلب و مغز خود بهدرستی بهره میگیرد، از ملائکه و جن پیشی میگیرد و به مراتبی نزدیک میشود که قرآن کریم آن را با تعبیر قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى توصیف میکند. این مرتبه، که در آن انسان به نزدیکی الهی میرسد، نشاندهنده ظرفیت بیکران او در سلوک معنوی است.
درنگ: انسان متعالی، با قلب و مغزی فعال، از ملائکه و جن پیشی میگیرد و به مراتبی نزدیک میشود که در نزدیکی الهی قرار دارد.
این ظرفیت، انسان را به موجودی تبدیل میکند که نهتنها از دیگر مخلوقات متمایز است، بلکه قادر است با عوالم غیبی و موجودات ناشناخته ارتباط برقرار کند.
بخش سوم: نقد مادیگرایی در جهان مدرن
جهان صنعتزده و تقلیل انسان به سطح حیوانی
جهان مدرن، با تأکید بر پیشرفتهای مادی چون سفر به مریخ و ماه، انسان را به سطحی تقلیل میدهد که مشابه رفتارهای سادهانگارانه روستاییان در گذشته است. این فعالیتها، هرچند در ظاهر پیشرفتهاند، انسان را در چارچوب نیازهای حیوانی محصور میکنند.
تمثیل ورود روستاییان به شهر، که با شگفتی به اتوبوسهای دماغدار مینگریستند و گاه با سادهانگاری کفشهای خود را درمیآوردند، نشاندهنده محدودیت ادراکی انسانهایی است که در بند ظواهر مادی گرفتارند. این تمثیل، چونان آینهای است که ناتوانی انسان مدرن در فراتر رفتن از سطح حیوانی را نشان میدهد.
پیشرفتهای مادی: محدودیت در برابر ظرفیتهای باطنی
پیشرفتهای مادی، مانند سفرهای فضایی یا تأسیس کافه در مریخ، در مقایسه با ظرفیتهای باطنی انسان، سطحی و محدودند. این دستاوردها، هرچند در ظاهر عظیماند، انسان را در مرتبهای نگه میدارند که تفاوتی با حیوانات ندارد.
درنگ: دستاوردهای مادی جهان مدرن، انسان را به سطح حیوانی تقلیل میدهند و از ظرفیتهای متعالی او غافل میمانند.
این نقد، به ضرورت بازگشت به ظرفیتهای باطنی انسان اشاره دارد که در سایه مادیگرایی مدرن به فراموشی سپرده شده است.
بخش چهارم: پارادوکس وجودی انسان
صعود و سقوط در مسیر تعالی
انسان در مسیر تعالی، ممکن است به مراتب والایی چون مرتبه انبیا برسد، اما به دلیل پارادوکس وجودی، بهسرعت سقوط کند. قرآن کریم این سقوط را با تعبیر رَدَدْنَاهُ إِلَى أَسْفَلَ سَافِلِينَ توصیف میکند. این تناقض، ریشه در پیچیدگیهای قلب و مغز انسان دارد که او را در معرض صعودهای شگفتانگیز و سقوطهای ناگهانی قرار میدهد.
این پارادوکس، چونان امواجی است که انسان را گاه به اوج آسمانها میبرد و گاه به ژرفای زمین فرو میافکند. این نوسان، نشاندهنده شکنندگی مسیر سلوک و نیاز به مراقبت مداوم است.
نقش مراقبت و ذکر در حفظ قلب
برای عبور از این پارادوکس، انسان نیازمند مراقبت از قلب و مغز با ذکر، توجه، و هدایت مربی است. این مراقبت، او را از سقوط به سطح حیوانی حفظ میکند و به سوی مراتب متعالی هدایت مینماید.
درنگ: مراقبت از قلب و مغز با ذکر و هدایت مربی، انسان را از سقوط به سطح حیوانی حفظ میکند و به سوی مراتب متعالی هدایت مینماید.
این اصل، در عرفان عملی، بهعنوان یکی از ارکان اصلی سلوک مورد تأکید قرار میگیرد. مراقبت مداوم، انسان را از انحراف و بازگشت به مراتب پایینتر بازمیدارد.
بخش پنجم: علوم غرائب و نقش قلب سلیم
نیاز علوم غرائب به قلب و مغز فعال
علوم غرائب، که به ارتباط با عوالم ماورایی و موجودات غیبی میپردازد، نیازمند قلب و مغزی است که فراتر از سطح حیوانی عمل کند. این علوم، از کرامت و نبوغ متمایزند و به قلب سلیم و مغزی فعال نیاز دارند.
تمثیل فردی که با سگ زندگی میکند و از ازدواج پرهیز دارد، نشاندهنده انسانی است که در سطح حیوانی باقی مانده و از ظرفیتهای باطنی خود غافل است. این تمثیل، چونان هشداری است که انسان را به بازگشت به قلب و مغز خود فرا میخواند.
مراحل سلوک در علوم غرائب
در مسیر سلوک، انسان ابتدا خوابهای خوش میبیند، سپس توجه و انس پیدا میکند و بهتدریج با موجودات باطنی، از ارواح حیوانات تا ملائکه، ارتباط برقرار میکند. این مراحل، چونان پلههایی هستند که انسان را به سوی عوالم متعالی هدایت میکنند.
انبیا و اولیا، با هدایت مربیان غیربشری، این مسیر را پیمودهاند. این مربیان، که از جنس بشر نیستند، انسان را در شناخت علوم غرائب و ارتباط با عوالم ماورایی یاری میدهند.
درنگ: علوم غرائب، نیازمند قلب سلیم و مغزی فعال است که با هدایت مربیان غیربشری، انسان را به عوالم متعالی متصل میکند.
بخش ششم: آیات قرآن کریم و تأملات عرفانی
موانع باطنی در مسیر تعالی
قرآن کریم، در آیات متعدد، به موانع باطنی در مسیر تعالی انسان اشاره دارد. آیه كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ (یونس: 74) میفرماید: «اینگونه بر دلهای تجاوزکاران مهر مینهیم.» این آیه، به تأثیر گناه بر بسته شدن قلب اشاره دارد که مانع رشد باطنی میشود.
همچنین، آیه ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً (بقره: 74) میفرماید: «سپس دلهایتان پس از آن سخت شد، چنانکه مانند سنگ یا سختتر از آن است.» این قساوت، انسان را از تعالی بازمیدارد.
آیه إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَأَبْصَارَكُمْ وَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِهِ (انعام: 46) نیز میفرماید: «اگر خدا شنوایی و دیدگانتان را بگیرد و بر دلهایتان مهر نهد، کدام معبود جز خدا آن را به شما بازمیگرداند؟» این آیه، به غیرفعال شدن قلب و حواس در اثر گناه اشاره دارد.
دعا برای حفظ قلب
دعای رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (آل عمران: 8) به این مضمون است: پروردگارا، دلهایمان را پس از آنکه هدایتمان کردی منحرف مکن و از جانب خود رحمتی به ما عطا کن که تو بخشندهای. این دعا، درخواست حفظ قلب از انحراف است.
آیه رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ (حشر: 10) نیز میفرماید: «پروردگارا، ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دلهایمان کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده. پروردگارا، تو مهربان و رحیمی.» این آیه، به درخواست پاکی قلب از کینه اشاره دارد.
الفت الهی بین قلبها
آیه وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (انفال: 63) میفرماید: «و میان دلهایشان الفت انداخت که اگر آنچه در زمین است همه را خرج میکردی میان دلهایشان الفت نمیانداختی، ولی خدا میانشان الفت انداخت که او توانا و حکیم است.» این آیه، به الفت الهی بین قلبها اشاره دارد که فراتر از تلاشهای انسانی است.
درنگ: الفت الهی بین قلبها، انسان را به مراتبی متعالی متصل میکند که فراتر از دسترس تلاشهای مادی است.
بخش هفتم: تجربههای عملی در علوم غرائب
تعامل با عالمان دینی
تجربه تعامل با عالمی دینی که به علوم غرائب علاقهمند بود، نشاندهنده اهمیت پیگیری جدی و تمرین عملی در این مسیر است. این عالم، با جدیت تمرینات را دنبال میکرد و از استاد راهنمایی میطلبید تا به شناخت عمیقتری از عوالم غیبی دست یابد.
این تجربه، چونان مشعلی است که مسیر سلوک را روشن میکند و نشان میدهد که علوم غرائب، بدون تمرین و هدایت مربی، به ثمر نمیرسد.
تمثیل کارخانه قالیبافی
در بازدید از کارخانه قالیبافی، رفتار سادهانگارانه برخی افراد، مانند درآوردن کفش، نشاندهنده محدودیت ادراکی آنهاست. این تمثیل، به تفاوت در سطوح ادراک و تأثیر محیطهای مدرن بر انسان اشاره دارد.
این تجربه، چونان آینهای است که ناتوانی انسان در فهم عمیق محیطهای جدید را نشان میدهد و بر ضرورت ارتقای ادراک تأکید میورزد.
بخش هشتم: جمعبندی و نتیجهگیری
درسگفتار نود و هفتم، با تأمل در تمایز وجودی انسان، بر نقش قلب و مغز بهعنوان دروازههای ورود به علوم غرائب تأکید میورزد. انسان، با ظرفیتهای بیکران باطنی، قادر است از محدودیتهای حیوانی عبور کند و به مراتب متعالی دست یابد. بااینحال، پارادوکس وجودی و عدم مراقبت، او را در معرض سقوط قرار میدهد. آیات قرآن کریم، چون مشعلهایی راهنما، موانع باطنی و راههای حفظ قلب سلیم را نشان میدهند. نقد مادیگرایی مدرن و تأکید بر نقش ذکر، مربی، و مراقبت، راهکارهایی برای موفقیت در علوم غرائب ارائه میدهند. این گفتار، انسان را به تأمل در ظرفیتهای وجودی خود و بازگشت به قلب سلیم فرا میخواند تا چون گوهری درخشان در عالم خلقت، به مراتب الهی نزدیک شود.
با نظارت صادق خادمی