در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 123

متن درس

مبادی حکمت عملی و اخلاق در اندیشه دینی: ایمان، انسان و هدایت

مبادی حکمت عملی و اخلاق در اندیشه دینی: ایمان، انسان و هدایت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه یکصد و بیست و سه)

مقدمه

این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه یکصد و بیست و سه (مورخ ۲۲ تیر ۱۳۹۸)، به کاوش در مبادی حکمت عملی و اخلاق در اندیشه دینی می‌پردازد. محور این بحث، ایمان به خدا، کمال انسانی و نقش واسطه‌های معنوی در هدایت فرد و جامعه به سوی کمال مطلوب است. استاد با نگاهی عمیق و انتقادی، بر ضرورت معرفت، آگاهی و خلوص در دیانت تأکید دارند و تحریفات تاریخی، سوءاستفاده‌های فرهنگی و انحرافات استعماری را مانع تحقق این کمال می‌دانند. متن حاضر، با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات فاخر، مفاهیم را به‌گونه‌ای روشن و منسجم ارائه می‌دهد تا ضمن حفظ اصالت محتوای اصلی، راهنمایی برای احیای حکمت عملی و اخلاق در دنیای معاصر باشد.

بخش نخست: ایمان به خدا و کمال انسانی به‌عنوان محور دیانت

ایمان و کمال: دو رکن دیانت

ایمان به خدا، که در اصطلاح قرآنی به «یلد الربّی» (جهت‌گیری به سوی پروردگار) تعبیر شده، و کمال انسانی، که با عنوان «یلد الخلقی» (جهت‌گیری به سوی خلقت و انسانیت) شناخته می‌شود، دو رکن بنیادین دیانت‌اند. استاد تأکید دارند که این دو، تنها در صورتی به کمال مطلوب می‌رسند که از سر معرفت، آگاهی و تزکیه نفس شکل گیرند. ایمان، مانند نوری الهی، قلب انسان را روشن می‌سازد، و کمال انسانی، مانند درختی بارور، در بستر تزکیه نفس به ثمر می‌نشیند. دیانت، با پیوند این دو رکن، فرد و جامعه اسلامی را به سوی کمال مطلوب هدایت می‌کند.

کادر درنگ

ایمان و کمال: ایمان به خدا و کمال انسانی، دو رکن دیانت‌اند که با معرفت و تزکیه نفس، فرد و جامعه را به کمال مطلوب می‌رسانند.

محدودیت وجود به خدا و انسان

در نگرش دینی، جز خدا و انسان، هیچ عنصر دیگری محور وجود نیست. تمامی پدیده‌ها، از کوه و جنگل گرفته تا ثروت و قدرت، در خدمت این دو اصل قرار دارند. استاد با تمثیلی زیبا، این حقیقت را به جویباری تشبیه می‌کنند که همه چیز در آن به سوی خدا و انسان جاری است. کوه‌ها، جنگل‌ها و ثروت‌ها، مانند ابزارهایی در دست انسان، برای تحقق کمال او در پرتو ایمان به خدا به کار می‌روند. این دیدگاه، انسان را به‌عنوان خلیفه الهی و مسئول معرفی می‌کند که باید در راستای کمال مطلوب گام بردارد.

کادر درنگ

خدا و انسان: در اندیشه دینی، جز خدا و انسان، هیچ عنصر دیگری محور وجود نیست. سایر پدیده‌ها در خدمت کمال انسانی و ایمان به خدا هستند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، بر ایمان به خدا و کمال انسانی به‌عنوان دو رکن بنیادین دیانت تأکید دارد. این دو، با معرفت و تزکیه نفس، فرد و جامعه را به سوی کمال مطلوب هدایت می‌کنند. تمامی پدیده‌های هستی، در خدمت این دو اصل قرار دارند و انسان به‌عنوان خلیفه الهی، مسئول تحقق این کمال است.

بخش دوم: نقش واسطه‌های معنوی در هدایت

واسطه‌های معنوی و خلوص نیت

واسطه‌های معنوی، نظیر پیامبران، امامان، علما و مرشدان شایسته، نقش کلیدی در هدایت و تکامل انسان دارند. استاد تأکید دارند که این واسطه‌ها باید از هرگونه حواشی و آلودگی‌ها به دور باشند تا بتوانند انسان را به سوی خدا رهنمون شوند. این واسطه‌ها، مانند پل‌هایی استوار، انسان را از ظلمت جهل به نور معرفت می‌رسانند، مشروط بر آنکه خود در مسیر خلوص و پاکی گام بردارند.

کادر درنگ

واسطه‌های معنوی: پیامبران، امامان و مرشدان شایسته، با خلوص نیت، انسان را به سوی خدا هدایت می‌کنند.

تجربه تربیتی با مربی معنوی

استاد با اشاره به تجربه‌ای شخصی، از مربی‌ای هشتادوپنج‌ساله سخن می‌گویند که با گیس‌های سفید چون برف، الگویی از کمال و هدایت بود. این مربی، به دلیل خلوص و شایستگی، نقشی محوری در تربیت ایفا کرد. این تجربه، مانند ستاره‌ای در آسمان معرفت، نشان‌دهنده تأثیر مربیان پاک‌نهاد در هدایت است. استاد تأکید دارند که چنین مربیانی، بدون حواشی و با تمرکز بر هدایت الهی، انسان را به کمال می‌رسانند.

کادر درنگ

مربی معنوی: مربیان پاک‌نهاد، با خلوص و شایستگی، انسان را به سوی کمال و هدایت الهی رهنمون می‌شوند.

نقد سوءاستفاده از جایگاه پیامبران و امامان

استاد با استناد به آیه وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا (سوره اسراء، آیه ۱۰۵، ترجمه: و تو را جز بشارتگر و هشداردهنده نفرستادیم)، تأکید دارند که پیامبران و امامان، تنها بشیر و نذیرند و نه حاکم یا امیره. سوءاستفاده از جایگاه ایشان، مانند پرده‌ای تاریک بر نور هدایت، به ظلم، گمراهی و جنایت منجر شده است. استاد با تمثیلی از تحریفات تاریخی، این انحرافات را به لجنزاری تشبیه می‌کنند که حقیقت دین را آلوده کرده است.

کادر درنگ

نقد سوءاستفاده: پیامبران و امامان، تنها بشیر و نذیرند. سوءاستفاده از جایگاه ایشان، به ظلم و گمراهی منجر می‌شود.

نقد تحریفات به نام امام حسین (ع)

استاد با نقدی صریح، به تحریفات تاریخی و سوءاستفاده از نام امام حسین علیه‌السلام می‌پردازند. بسیاری از روایت‌ها و مقاتل، مملو از مطالب غیرمستند و اغراق‌آمیز است که به کاسبی و گمراهی منجر شده است. این تحریفات، مانند علف‌های هرز در باغ دین، به تخریب وجدان انسانی و انحطاط معنوی انجامیده‌اند. استاد تأکید دارند که حدیث إِنَّ الْحُسَيْنَ مِصْبَاحُ الْهُدَى وَسَفِينَةُ النَّجَاةِ (ترجمه: حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است) به معنای هدایت به سوی خداست، نه تبدیل امام به هدفی مستقل.

کادر درنگ

امام حسین (ع): امام حسین، چراغ هدایت به سوی خداست. تحریفات تاریخی به نام ایشان، به گمراهی و کاسبی منجر شده است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، بر نقش واسطه‌های معنوی در هدایت و نقد سوءاستفاده از جایگاه پیامبران و امامان تأکید دارد. مربیان شایسته، با خلوص نیت، انسان را به سوی خدا رهنمون می‌شوند، درحالی‌که تحریفات تاریخی و سوءاستفاده از نام معصومین، به انحطاط معنوی منجر شده است. بازگشت به نقش هدایتی پیامبران و امامان، ضرورتی برای احیای دیانت است.

بخش سوم: نقد تحریفات تاریخی و تأثیرات استعماری

تحریفات تاریخی و دوره صفویه

استاد با اشاره به دوره صفویه، به آغاز تحریفات دینی و سوءاستفاده از نام امامان می‌پردازند. این تحریفات، مانند بذرهای مسموم، در خاک دین کاشته شده و به فرهنگ عزاداری‌های غیراصیل و کاسبی دینی منجر شده است. تلاش‌های اصلاحی در دوره‌های بعدی، به دلیل نفوذ این تحریفات، ناکام مانده است. استاد این انحرافات را به لجنزاری تشبیه می‌کنند که حقیقت دین را آلوده کرده است.

کادر درنگ

تحریفات صفویه: تحریفات دینی از دوره صفویه آغاز شده و به فرهنگ عزاداری‌های غیراصیل و کاسبی دینی منجر شده است.

تأثیر استعمار بر انحطاط دینی

استاد با نقد دخالت‌های استعماری، به تأثیر عوامل خارجی در تخریب فرهنگ دینی اشاره دارند. استعمار، با تحریف اذان و ترویج نجاست در اذهان، به انحطاط معنوی جوامع اسلامی کمک کرده است. استاد با تمثیلی از اذان به‌عنوان نعره، تأکید دارند که اذان باید اثر معنوی داشته باشد، وگرنه به ابزاری استعماری تبدیل می‌شود. این دخالت‌ها، مانند سمی در رگ‌های فرهنگ دینی، به کاهش اثرگذاری معنوی منجر شده‌اند.

کادر درنگ

تأثیر استعمار: استعمار، با تحریف اذان و ترویج نجاست، به انحطاط معنوی جوامع اسلامی کمک کرده است.

نقد وضعیت کنونی دین و جامعه

استاد با استناد به آیه اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ (سوره بقره، آیه ۵۴، ترجمه: خودتان را بکشید)، به ضرورت تزکیه نفس و مبارزه با انحرافات درونی اشاره دارند. در جهان کنونی، دین از اصالت خود دور شده و به ابزاری برای تخریب و گمراهی تبدیل شده است. استاد این وضعیت را به بلبشویی تشبیه می‌کنند که در آن نه خدا، نه انسان و نه کمال باقی مانده است. این انحطاط، نتیجه تحریفات و سوءاستفاده‌های تاریخی و استعماری است.

کادر درنگ

انحطاط دینی: دین، به دلیل تحریفات و سوءاستفاده‌ها، از اصالت خود دور شده و به گمراهی و تخریب منجر شده است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، بر نقد تحریفات تاریخی و تأثیرات استعماری در انحطاط دینی تأکید دارد. دوره صفویه، با ترویج فرهنگ عزاداری‌های غیراصیل، و استعمار، با تحریف اذان و فرهنگ دینی، به تخریب هویت معنوی جوامع اسلامی منجر شده‌اند. بازگشت به منابع اصیل دینی، ضرورتی برای احیای دیانت است.

بخش چهارم: نقش مربیان و تربیت عملی در حکمت عملی

تجربه تربیتی با استاد طب و روان‌شناسی

استاد با اشاره به تجربه‌ای با استاد طب و روان‌شناسی، از آموزش عملی در طبیعت و جداسازی علف‌ها سخن می‌گویند. این استاد، استعمار را عامل انحطاط معنوی و اخلاقی می‌دانست و معتقد بود که دخالت‌های استعماری، مانند افزودن نجاست به داروها، به تضعیف ایمان و قلب انسان‌ها منجر شده است. این تجربه، مانند آینه‌ای روشن، تأثیر تربیت عملی و نقد عوامل خارجی را نشان می‌دهد.

کادر درنگ

تربیت عملی: تربیت عملی در طبیعت، مانند جداسازی علف‌ها، به هدایت و تزکیه نفس کمک می‌کند. استعمار، عامل انحطاط معنوی است.

تجربه تربیتی با استاد سیوطی

استاد سیوطی، با وجود جایگاه علمی والا، به گوسفندی علف می‌داد و این کار را وظیفه خود می‌دانست. او با نقد وضعیت علم دینی، به انحطاط اخلاقی در حوزه‌های علمی اشاره داشت. این تجربه، مانند ستاره‌ای در شب، فروتنی و مسئولیت‌پذیری مربیان را نشان می‌دهد. استاد تأکید دارند که علم دینی باید در خدمت هدایت باشد، نه کسب احترام یا منافع شخصی.

کادر درنگ

فروتنی مربی: مربیان دینی، مانند استاد سیوطی، با فروتنی و خدمت، الگویی برای هدایت و تربیت ارائه می‌دهند.

نقد سوءاستفاده از جایگاه استادی

استاد با نقد برخی اساتید که به دنبال احترام و منافع شخصی‌اند، تأکید دارند که استادی، مانند بذری در خاک، باید در خدمت هدایت و تربیت باشد، نه کسب باج یا احترام. این انحراف، مانند سمی در ریشه‌های علم دینی، به انحطاط آن منجر شده است. علم دینی باید با خلوص و تعهد، به تربیت انسان‌ها بپردازد.

کادر درنگ

نقد استادی: استادی باید در خدمت هدایت و تربیت باشد، نه کسب احترام یا منافع شخصی. این اصل، علم دینی را از انحطاط نجات می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، بر نقش مربیان در تربیت عملی و نقد سوءاستفاده از جایگاه استادی تأکید دارد. تجربه‌های تربیتی با اساتید طب و سیوطی، فروتنی و خلوص را به‌عنوان شروط هدایت نشان می‌دهند. علم دینی باید از انحرافات و منافع شخصی پالایش شود تا به تربیت انسان‌ها منجر گردد.

بخش پنجم: نان حلال و تزکیه نفس

نقش نان حلال در کمال انسانی

استاد تأکید دارند که نان حلال، به‌عنوان نمادی از پاکی و خلوص، شرط لازم برای کمال انسانی و ایمان به خداست. نان حرام، مانند سمی در روح، مانع از تحقق کمال می‌شود. استاد با تمثیلی از ماشینی که با سرکه و شیر کار نمی‌کند، این حقیقت را روشن می‌سازند که نان حرام، ایمان و وجدان انسانی را تخریب می‌کند.

کادر درنگ

نان حلال: نان حلال، شرط کمال انسانی و ایمان به خداست. نان حرام، مانع از تحقق هدایت و تزکیه نفس می‌شود.

نقد نجاست معنوی و مرده‌شویی

استاد با اشاره به تجربه مرده‌شوران، به نجاست معنوی برخی افراد اشاره دارند که حتی پاک‌سازی ظاهری را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مرده‌شوران، از ترس نجاست معنوی، از شستن برخی اجساد هراس دارند. این نکته، مانند آینه‌ای که حقیقت درون را نشان می‌دهد، بر ضرورت تزکیه نفس و پرهیز از نجاست معنوی تأکید دارد.

کادر درنگ

نجاست معنوی: نجاست معنوی، حتی پاک‌سازی ظاهری را تحت تأثیر قرار می‌دهد. تزکیه نفس، شرط رهایی از این نجاست است.

تجربه عرفانی و نقد نجاست درونی

استاد با اشاره به تجربه‌ای از عارفی که به دلیل آلودگی به مال حرام، نتوانسته بود از چرک‌های درونی پاک شود، بر اهمیت رزق حلال تأکید دارند. این تجربه، مانند دریچه‌ای به سوی حقیقت، نشان می‌دهد که نجاست درونی، مانع از تحقق کمال عرفانی است. استاد با خجالت از مواجهه با این عارف، بر تأثیر عمیق نجاست معنوی اشاره دارند.

کادر درنگ

عرفان و نجاست: نجاست درونی، مانند مال حرام، مانع از تحقق کمال عرفانی است. رزق حلال، شرط موفقیت عارف است.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، بر اهمیت نان حلال و تزکیه نفس در تحقق کمال انسانی و ایمان تأکید دارد. نجاست معنوی، مانند سمی در روح، مانع از هدایت و کمال می‌شود. تجربه‌های عرفانی و مرده‌شویی، ضرورت پرهیز از نجاست درونی و تعهد به رزق حلال را نشان می‌دهند.

بخش ششم: حکمت عملی و دعا برای عاقبت به خیری

حکمت عملی و اخلاق

استاد تأکید دارند که حکمت عملی، به‌عنوان پایه اخلاق، تنها در صورتی به کمال می‌رسد که با ایمان، وجدان انسانی و واسطه‌های شایسته همراه باشد. حکمت عملی، مانند خاک حاصلخیزی است که درخت اخلاق در آن می‌روید. بدون این پایه‌ها، حکمت عملی به انحطاط می‌رسد و به جای هدایت، به گمراهی منجر می‌شود.

کادر درنگ

حکمت عملی: حکمت عملی، پایه اخلاق است و با ایمان، وجدان انسانی و واسطه‌های شایسته به کمال می‌رسد.

نقد سوءاستفاده از اماکن مقدس

استاد با اشاره به سوءاستفاده از اماکن مقدس، مانند امام‌زاده‌ها، تأکید دارند که این اماکن به ابزاری برای کسب منافع مادی تبدیل شده‌اند. این سوءاستفاده، مانند غباری بر آینه قداست، به انحطاط معنوی منجر شده است. استاد با تمثیلی از گاو صندوق امام‌زاده، این انحراف را به تصویر می‌کشند.

کادر درنگ

اماکن مقدس: سوءاستفاده از اماکن مقدس، به انحطاط معنوی منجر شده است. حفظ قداست این اماکن، ضرورتی دینی است.

دعا برای عاقبت به خیری

استاد با دعایی خالصانه، از خدا طلب می‌کنند که انسان را از نجاست، کفر و مال حرام محفوظ دارد. این دعا، مانند نسیمی روح‌بخش، انسان را به سوی عاقبت به خیری هدایت می‌کند. استاد با اشاره به تجربه‌ای از طلبه‌ای که املت می‌خورد، بر ضرورت انطباق حکمت عملی با شرایط واقعی انسان‌ها تأکید دارند.

کادر درنگ

دعا برای عاقبت: دعا برای حفظ از نجاست و مال حرام، انسان را به سوی عاقبت به خیری هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، بر حکمت عملی به‌عنوان پایه اخلاق و ضرورت دعا برای عاقبت به خیری تأکید دارد. سوءاستفاده از اماکن مقدس و انحرافات در علم دینی، مانع از تحقق کمال شده‌اند. حکمت عملی، با ایمان، وجدان انسانی و خلوص، به هدایت و کمال منجر می‌شود.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی مبادی حکمت عملی و اخلاق در اندیشه دینی پرداخت. ایمان به خدا، کمال انسانی و نقش واسطه‌های معنوی، سه رکن اساسی دیانت‌اند که با معرفت، آگاهی و خلوص به کمال می‌رسند. تحریفات تاریخی، سوءاستفاده از نام معصومین و دخالت‌های استعماری، به انحطاط معنوی و اخلاقی منجر شده‌اند. نان حلال، تزکیه نفس و دعا برای عاقبت به خیری، شروط تحقق کمال‌اند. حکمت عملی، با تکیه بر این اصول، انسان و جامعه را به سوی کمال مطلوب هدایت می‌کند. بازگشت به منابع اصیل دینی و پرهیز از انحرافات، راهکارهایی برای احیای دیانت در دنیای معاصر ارائه می‌دهند.

با نظارت صادق خادمی