در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

بدایات 132

متن درس

حکمت دینی در جامعه‌شناسی: پالایش دین از خشونت و تحریف

حکمت دینی در جامعه‌شناسی: پالایش دین از خشونت و تحریف

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه صد و سی و دو)

دیباچه

دین، مانند رودی زلال، روشی اجتماعی برای زیستن است که در بستر عقل و عدالت جاری می‌شود. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی حکمت عملی و نظری در جامعه‌شناسی دین می‌پردازد. با تکیه بر آیات قرآن کریم، دین به‌عنوان روشی عقلایی و اجتماعی معرفی شده و از تحریفات تاریخی، خشونت، و ظاهرگرایی پالایش می‌گردد. مانند باغبانی که شاخه‌های زائد را هرس می‌کند، این اثر می‌کوشد تا با نقد عقلانی، جوهره دین را از آلودگی‌های تاریخی و اجتماعی پاک سازد و راهی به سوی سلامت و سعادت هموار نماید.

بخش نخست: دین به‌عنوان روش اجتماعی زیست

مفهوم دین در جامعه‌شناسی

دین، مانند نقشه‌ای جامع، روشی اجتماعی برای زیستن است که فراتر از مفهوم صرفاً شرعی، به چگونگی زندگی در جامعه اشاره دارد. این روش، مانند سبک‌های زندگی روستایی یا شهری، عمومیت داشته و شامل همه انسان‌ها می‌شود. قرآن کریم، در آیه لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ (سوره الكافرون، آیه ۶؛ «دین شما برای شما و دین من برای من»)، بر اجتماعی بودن دین و تکثر روش‌های زندگی تأکید دارد. دین، پیش از شریعت نیز وجود داشته و به‌عنوان روشی عقلایی، با حکمت نظری و عملی همراه است.

درنگ: دین، روشی اجتماعی و عقلایی برای زیستن است که فراتر از مفهوم شرعی، عمومیت دارد.

تمایز دین و شریعت

دین، مانند درختی تنومند، شریعت را به‌عنوان شاخه‌ای از خود در بر می‌گیرد. قرآن کریم می‌فرماید: شَرَعَ لَكُم مِّنَ ٱلدِّينِ (سوره الشورى، آیه ۱۳؛ «از دین برای شما شریعت مقرر کرد»). شریعت، فرامین الهی است که در چارچوب دین جای می‌گیرد، اما دین خود، روشی جامع و اجتماعی است که عقل و عرف را در بر می‌گیرد. این تمایز، مانند جداسازی نور از پرتوهای آن، بر جامعیت دین و جایگاه مکمل شریعت تأکید دارد.

درنگ: دین، روشی جامع و اجتماعی است که شریعت به‌عنوان بخشی از آن، فرامین الهی را شامل می‌شود.

نقد ادعای بی‌دینی

حتی کسانی که خود را بی‌دین می‌دانند، در چارچوب روشی اجتماعی زندگی می‌کنند. ادعای بی‌دینی، مانند انکار شاخه‌ای خاص از درخت زندگی، به معنای نفی روش‌های رسمی دین است، نه نفی روش زیست. هر فرد، مانند مسافری در مسیر زندگی، روشی برای زیستن دارد که در بستر جامعه تعریف می‌شود. این اصل، مانند آینه‌ای است که جامعیت دین را نمایان می‌سازد.

درنگ: ادعای بی‌دینی، نفی روش‌های رسمی دین است، اما هر فرد در چارچوب روشی اجتماعی زندگی می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

دین، مانند دریایی است که روش‌های زیست اجتماعی را در خود جای داده است. تمایز آن با شریعت و عمومیت مفهوم آن، نشان‌دهنده جامعیت و عقلانیت دین است. این بخش، بر اجتماعی بودن دین و نقش آن در هدایت زندگی جمعی تأکید دارد.

بخش دوم: امر به معروف و نهی از منکر در بستر عرف اجتماعی

اجتماعی بودن امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر، مانند قوانینی است که در هر جامعه با توجه به عرف و زمان تعریف می‌شود. برای نمونه، نوع پوشش یا رفتار در مکان‌های مختلف، مانند مسجد یا خیابان، متفاوت است. اگر فردی با ظاهری غیرمتعارف در محیطی علمی درس دهد، ممکن است با منکر مواجه شود، نه به دلیل محتوای گفتار، بلکه به دلیل ناهماهنگی با عرف. این اصل، مانند تنظیم بادبان کشتی با جهت باد، بر نسبیت فرهنگی هنجارهای اجتماعی تأکید دارد.

درنگ: امر به معروف و نهی از منکر، واژه‌هایی عقلایی و اجتماعی‌اند که بر اساس عرف و زمان تعریف می‌شوند.

نقد ظاهرگرایی در معروف و منکر

تحمیل ظاهر خاص، مانند الزام به ریش بلند یا پوشش خاص، مانند دیواری است که مانع فهم جوهره دین می‌شود. برای نمونه، داستان طنزی از فردی خارجی که با ظاهر غیرمتعارف در نجف درس می‌گفت، نشان‌دهنده ظاهرگرایی در علم دینی است. او با آفتابه‌ای زیر عبا، به بحث‌های علمی درباره صحیح و اعم پرداخت، اما ظاهرش مانع پذیرش گفتارش شد. این مثال، مانند آینه‌ای شکسته، تحریف دین به دلیل ظاهرگرایی را نشان می‌دهد.

درنگ: ظاهرگرایی در تعریف معروف و منکر، مانع فهم جوهره دین و منجر به تحریف می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

امر به معروف و نهی از منکر، مانند قوانینی است که با عرف جامعه هماهنگ می‌شود. نقد ظاهرگرایی و تحمیلات غیرعقلانی، نشان‌دهنده ضرورت بازگشت به جوهره عقلایی و اجتماعی دین است. این بخش، بر انعطاف در تعریف هنجارهای اجتماعی و پرهیز از تحریفات تأکید دارد.

بخش سوم: پالایش دین از تحریفات و خرافات

نقد تحمیلات عرفی در علم دینی

تحمیلات عرفی، مانند الزام به ظاهر خاص برای تدریس، مانند زنجیری است که روح دین را در بند می‌کشد. این تحمیلات، با عقل و عرف ناسازگار بوده و به تحریف دین منجر می‌شوند. دین باید با عقلانیت و عدالت هماهنگ باشد، نه با قواعد خودساخته‌ای که از جوهره آن دور است.

درنگ: تحمیلات عرفی غیرمنطقی، با روح دین ناسازگار بوده و به تحریف آن منجر می‌شوند.

نقد تحریفات تاریخی

تحریفات تاریخی، مانند ادعاهای غیرواقعی درباره کشتارهای گسترده، مانند لکه‌هایی است که زلالی دین را تیره می‌کند. برای نمونه، روایت‌های مبالغه‌آمیز درباره وقایع تاریخی، مانند آنچه در میدان ژاله یا فیضیه رخ داد، به دروغ و تحریف آلوده است. این تحریفات، مانند علف‌های هرز، حقیقت دین را مخدوش کرده و به ترویج خشونت منجر شده‌اند.

درنگ: تحریفات تاریخی، مانند ادعاهای غیرواقعی، حقیقت دین را مخدوش کرده و به خشونت دامن می‌زنند.

نقد دروغ در تاریخ دینی

دروغ در تاریخ دینی، مانند شربتی تلخ، روح دین را مسموم می‌کند. ادعاهای غیرواقعی، مانند مبالغه در تعداد کشته‌شدگان یا وقایع تاریخی، با جوهره دین ناسازگار است. حقیقت، مانند نوری است که باید دین را روشن سازد، و پالایش آن از دروغ، ضرورتی عقلانی است.

درنگ: دروغ در تاریخ دینی، با جوهره دین ناسازگار بوده و نیازمند پالایش عقلانی است.

جمع‌بندی بخش سوم

پالایش دین از تحریفات، مانند پاک کردن آینه‌ای غبارگرفته، حقیقت آن را نمایان می‌سازد. نقد تحمیلات عرفی و تحریفات تاریخی، راه را برای بازگشت به جوهره عقلایی و اجتماعی دین هموار می‌کند. این بخش، بر ضرورت حقیقت‌جویی و پرهیز از خرافات تأکید دارد.

بخش چهارم: دین الهی و سلامت

قرآن کریم به‌عنوان مرجع لغوی دین

قرآن کریم، مانند کتابی آسمانی، مرجع اصلی برای فهم مفهوم دین است. این کتاب الهی، دین را به‌عنوان روشی عقلایی و اجتماعی تعریف می‌کند که با عدالت و سلامت همراه است. آیات قرآنی، مانند وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ ٱلْإِسْلَٰمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى ٱلْءَاخِرَةِ مِنَ ٱلْخَٰسِرِينَ (سوره آل‌عمران، آیه ۸۵؛ «و هر کس جز اسلام دینی را بجوید، هرگز از او پذیرفته نشود و او در آخرت از زیانکاران است»)، بر اسلام به‌عنوان دین سلامت و سعادت تأکید دارند.

درنگ: قرآن کریم، مرجع اصلی برای فهم دین به‌عنوان روشی عقلایی و اجتماعی است.

آزادی در انتخاب دین

آزادی در انتخاب دین، مانند نسیمی است که روح انسان را نوازش می‌دهد. قرآن کریم در آیه لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِىَ دِينِ (سوره الكافرون، آیه ۶)، بر پرهیز پیامبر از اجبار در دین تأکید دارد. این اصل، مانند کلیدی است که درهای اختیار و آگاهی را می‌گشاید.

درنگ: آزادی در انتخاب دین، با روح عقلایی و اجتماعی دین هم‌راستاست.

اجمال آیات دینی

آیات قرآنی مربوط به دین، مانند اصطفی، اکمال، و احسن دینا، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، کلی و مجمل‌اند. این اجمال، نیازمند تبیین عقلانی است تا از تحریفات مصون بماند. برای نمونه، دین حق و محسن، در خارج مصداق محدودی دارند و آنچه در جامعه دیده می‌شود، اغلب با این عناوین ناسازگار است.

درنگ: اجمال آیات دینی، نیازمند تبیین عقلانی برای پالایش از تحریفات است.

ندر بودن مصادیق دین حق

مصادیق دین حق، مانند گوهری نایاب، در جامعه نادر است. برای نمونه، رفتار برخی عالمان دینی که با احسان و انصاف عمل می‌کردند، مانند ستارگانی در شب تاریک، کمیاب است. این ندرت، مانند آینه‌ای است که فاصله میان دین قرآنی و واقعیت‌های اجتماعی را نشان می‌دهد.

درنگ: مصادیق دین حق، به دلیل تحریفات و خرافات، در جامعه نادر است.

جمع‌بندی بخش چهارم

دین الهی، مانند چشمه‌ای زلال، با سلامت و عدالت همراه است. قرآن کریم، به‌عنوان مرجع لغوی، بر آزادی در انتخاب دین و اجمال آیات تأکید دارد. ندرت مصادیق دین حق، نشان‌دهنده ضرورت پالایش دین از تحریفات و بازگشت به جوهره عقلایی آن است.

بخش پنجم: نقد خشونت و دیکتاتوری در دین

نقد خشونت در جامعه دینی

خشونت در جامعه دینی، مانند آتشی است که جنگل ایمان را می‌سوزاند. رفتارهای خشن، مانند نزاع‌های خیابانی یا اقدامات غیرانسانی، با روح دین ناسازگار است. برای نمونه، بمب‌گذاری در بیمارستان، مانند عملی غیرانسانی، به نجاست و گمراهی منجر می‌شود. این اصل، مانند هشداری است که دین را از آلودگی به خشونت حفظ می‌کند.

درنگ: خشونت در جامعه دینی، با روح دین ناسازگار بوده و به گمراهی منجر می‌شود.

تأثیر خشونت بر دینداری

خشونت، مانند سمی مهلک، به انقراض ایمان و دینداری منجر شده است. تجربه شخصی نشان می‌دهد که خشونت، نتیجه تربیت نادرست اجتماعی است و باید با توبه و تمرین محبت اصلاح شود. این اصل، مانند بذری است که با محبت و انصاف در خاک جامعه کاشته می‌شود.

درنگ: خشونت، ریشه در تربیت نادرست داشته و با توبه و محبت باید اصلاح شود.

نقد دیکتاتوری در دین

دیکتاتوری و ظلم، مانند سایه‌ای تاریک، با دین حق و محسن ناسازگار است. تحریفات تاریخی، مانند شعارهای غیرواقعی یا مدیریت غیرعقلانی منابع، به گمراهی دینی منجر شده‌اند. دین باید با عدالت و انصاف همراه باشد، مانند نوری که تاریکی ظلم را می‌زداید.

درنگ: دیکتاتوری و ظلم، با جوهره دین حق ناسازگار بوده و نیازمند پالایش است.

نقد شعارهای غیرواقعی

شعارهای غیرواقعی، مانند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، به دلیل عدم تحقق کامل، مانند وعده‌هایی توخالی، به تحریف مفهوم دین منجر شده‌اند. این شعارها، مانند بنایی بدون پی، نمی‌توانند جوهره دین را نمایان سازند و به گمراهی اجتماعی دامن زده‌اند.

درنگ: شعارهای غیرواقعی، به تحریف مفهوم دین و گمراهی اجتماعی منجر شده‌اند.

نقد مفهوم امت به جای ملت

جایگزینی مفهوم امت به جای ملت، مانند جابه‌جایی ستون‌های یک بنا، به نادیده گرفتن هویت ملی و تحریف دین منجر شده است. دین باید با هویت اجتماعی و ملی هماهنگ باشد، مانند رودی که با بستر خود هم‌آهنگ است.

درنگ: جایگزینی امت به جای ملت، به تحریف دین و نادیده گرفتن هویت ملی منجر شده است.

جمع‌بندی بخش پنجم

خشونت و دیکتاتوری، مانند طوفانی است که بنای دین را تهدید می‌کند. نقد رفتارهای خشن، شعارهای غیرواقعی، و تحریفات مفهومی، نشان‌دهنده ضرورت بازگشت به عدالت و انصاف در دین است. این بخش، بر پالایش دین از آلودگی‌های اجتماعی و تاریخی تأکید دارد.

بخش ششم: تجربه‌های عینی و اصلاح رفتار دینی

تجربه شخصی در مواجهه با خشونت

تجربه‌های شخصی، مانند مواجهه با خشونت در اثر تربیت نادرست، مانند آینه‌ای است که ضعف‌های اجتماعی را نشان می‌دهد. اصلاح این رفتارها، با توبه و تمرین محبت، مانند کاشتن بذری نو در خاک دل است. برای نمونه، فردی که از خشونت به محبت روی می‌آورد، نشان‌دهنده امکان اصلاح در زیست دینی است.

درنگ: اصلاح رفتار خشن، با توبه و تمرین محبت، امکان‌پذیر است.

تصویر منفی از دینداران

رفتارهای خشن برخی دینداران، مانند لکه‌ای بر آیینه دین، تصویری منفی از آن ایجاد کرده است. این رفتارها، مانند نسناس‌هایی که به جای محبت، خشونت می‌پراکنند، به گمراهی نسبت به دین منجر شده‌اند. اصلاح این تصویر، مانند پاک کردن آینه، نیازمند بازگشت به احسان و محبت است.

درنگ: رفتارهای خشن دینداران، به تصویر منفی از دین منجر شده و نیازمند اصلاح است.

مثال عالمان راستین

برخی عالمان دینی، مانند گوهری در صدف، با احسان و انصاف زیستند و مصداق دین حق بودند. برای نمونه، عالمی که جز خوبی از او دیده نشد، مانند ستاره‌ای در آسمان معرفت، نادر اما درخشان بود. این عالمان، مانند چراغی در تاریکی، راه سعادت را نشان می‌دهند.

درنگ: عالمان راستین، با احسان و انصاف، مصداق نادر دین حق‌اند.

جمع‌بندی بخش ششم

تجربه‌های عینی، مانند آینه‌ای است که حقیقت دین و ضعف‌های آن را نشان می‌دهد. اصلاح رفتارهای خشن، بازگشت به احسان، و الگوگیری از عالمان راستین، راه را برای زیست دینی اصیل هموار می‌سازد. این بخش، بر ضرورت خودسازی و پالایش رفتار دینی تأکید دارد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

حکمت دینی، مانند نوری است که در بستر جامعه‌شناسی، مسیر زیست مؤمنانه را روشن می‌سازد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، نشان داد که دین، روشی اجتماعی و عقلایی است که باید از تحریفات، خشونت، و ظاهرگرایی پالایش شود. آیات قرآن کریم، مانند چراغ‌هایی در مسیر حقیقت، بر آزادی، عدالت، و سلامت در دین تأکید دارند. پالایش دین از دروغ، دیکتاتوری، و شعارهای غیرواقعی، همراه با اصلاح رفتارهای خشن و بازگشت به احسان، راه را برای تحقق دین حق هموار می‌سازد. این اثر، مانند نقشه‌ای است که راهنمای زیست دینی در دنیای مدرن است.

با نظارت صادق خادمی