در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 84

متن درس

پدیده‌های پنهانی: کاوشی در قلمرو قدرت، ضعف و موجودات متافیزیکی در الهیات اسلامی

پدیده‌های پنهانی: کاوشی در قلمرو قدرت، ضعف و موجودات متافیزیکی در الهیات اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۸۴)

دیباچه

جهان هستی، چونان دریایی ژرف و پرتلاطم، سرشار از اسرار و پدیده‌هایی است که در ورای ادراک روزمره انسان نهفته‌اند. در این میان، مفاهیم قدرت و ضعف، به مثابه دو نیروی بنیادین، سرنوشت انسان‌ها و جوامع را رقم می‌زنند. موجودات متافیزیکی، از شیاطین گرفته تا مدبرات الهی، در این پهنه عظیم نقشی تعیین‌کننده دارند. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیل‌های عمیق الهیاتی، به کاوش در این قلمرو پنهان می‌پردازد. هدف آن است که با نگاهی دقیق و روشمند، تعادل میان خیر و شر، قوت و ضعف، و نقش موجودات متافیزیکی در نظام خلقت تبیین گردد. این اثر، با زبانی روشن و ساختاری منسجم، خواننده را به تأمل در این حقایق دعوت می‌کند.

بخش نخست: تنوع اقسام قدرت و نقش شیاطین در عالم

مفهوم قدرت در نظام هستی

قدرت، چونان نوری که از سرچشمه وجود ساطع می‌شود، در عالم هستی تنها به قلمرو معنوی محدود نیست. این مفهوم، در اشکال گوناگون خود، از قدرت شیطانی گرفته تا قدرت کفر و شرک، در تمامی لایه‌های خلقت جریان دارد. قرآن کریم، در آیه ۸۳ سوره مریم، به نقش شیاطین در آزار کافران اشاره می‌کند:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الشَّيَاطِينَ تَؤُزُهُمْ أَزًا

«آیا ندیده‌ای که ما شیطان‌ها را بر کافران گماشتیم که آنان را به‌سختی برمی‌انگیزند؟»

این آیه، چونان آیینه‌ای که حقیقت نظام خلقت را بازمی‌تاباند، نشان می‌دهد که شیاطین، به اراده الهی، ابزار تنبیه و آزار کافران‌اند. مفهوم «تؤزهم أزًا»، به معنای تحریک شدید و آزار مداوم، بیانگر تأثیر عمیق این موجودات بر روان و رفتار انسان‌های گمراه است. شیاطین، چونان لشکریانی بی‌شمار، در کمین گناهکاران‌اند و با تحریک و وسوسه، آنان را به سوی تباهی سوق می‌دهند. این قدرت شیطانی، هرچند در برابر اراده الهی محدود است، اما در عالم ماده، اثری ویرانگر بر جای می‌گذارد.

قدرت، در این نگاه، نه تنها به انبیا و اولیای الهی اختصاص ندارد، بلکه در اشکال گوناگون، از جمله در کفر، شرک و حتی شیطان، متجلی می‌شود. این تنوع، نشان از پیچیدگی نظام خلقت دارد که در آن هر موجودی، به فراخور جایگاهش، از نیرویی برخوردار است. اما این قدرت، اگر در مسیر خیر و تقوا به کار گرفته نشود، به ضعف و تباهی منجر می‌گردد.

درنگ: قدرت در عالم هستی تنها به قلمرو معنوی محدود نیست، بلکه در اشکال گوناگون، از جمله شیطانی، کفر و شرک، متجلی می‌شود. شیاطین، به اراده الهی، کافران را آزار می‌دهند و این آزار، نشانه‌ای از تأثیر عمیق گناه بر روان و رفتار انسان است.

تأثیر گناه بر فعال شدن شیاطین

گناه، چونان کلیدی است که قفل‌های محافظت الهی را می‌گشاید و انسان را در برابر هجوم شیاطین آسیب‌پذیر می‌سازد. هنگامی که انسان به گناه آلوده می‌شود، شیاطین، چونان گرگ‌هایی که در کمین شکارند، به سوی او هجوم می‌آورند. این موجودات، با آزار و تحریک مداوم، روان و جسم انسان را به سوی تباهی می‌کشانند. قرآن کریم، این حقیقت را با بیانی روشن آشکار می‌سازد و نشان می‌دهد که گناه، نه تنها انسان را از مسیر کمال دور می‌کند، بلکه او را در معرض تأثیرات ویرانگر شیاطین قرار می‌دهد.

در این میان، داستان تاریخی یورش به مدرسه فیضیه در سال ۱۳۵۳ هجری شمسی، چونان تمثیلی از هجوم شیاطین به انسان‌های گمراه، به تصویر کشیده شده است. طلاب، که در پی کسب علم و معرفت بودند، در برابر خشونت و آزار، دچار اختلالات روانی و ترس شدند. این رخداد، نشان‌دهنده آن است که ضعف در برابر فشارهای بیرونی، انسان را به سوی فروپاشی سوق می‌دهد. همان‌گونه که شیاطین در عالم متافیزیکی انسان را آزار می‌دهند، ضعف‌های انسانی نیز در عالم مادی، او را در برابر آسیب‌ها بی‌دفاع می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

قدرت، به مثابه جوهره‌ای بنیادین در نظام هستی، در اشکال گوناگون خود، از معنوی تا شیطانی، نمود می‌یابد. شیاطین، به عنوان بخشی از این نظام، با اراده الهی، کافران و گناهکاران را آزار می‌دهند. این آزار، نتیجه گناه و انحراف از صراط مستقیم است. انسان، برای رهایی از این هجوم، نیازمند تقواست که چونان سپری، او را در برابر شیاطین محافظت می‌کند.

بخش دوم: مدبرات الهی و حفاظت از انسان

نقش مدبرات الهی در نظام خلقت

مدبرات الهی، چونان فرشتگانی که در آسمان وجود انسان را نگهبانی می‌کنند، در برابر شیاطین، نقش محافظتی دارند. این موجودات، که در قرآن کریم به‌عنوان مسئولین تدبیر امور عالم معرفی شده‌اند، انسان را از گزند شیاطین حفظ می‌کنند. روایت «لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها» (اگر حجت الهی نبود، زمین اهل خود را فرو می‌بلعید) بر نقش اولیای الهی در حفظ نظام عالم تأکید دارد. این مدبرات، چونان اسکورت‌هایی الهی، انسان را در میان طوفان‌های شیطانی هدایت و حمایت می‌کنند.

جهان هستی، چونان اقیانوسی پرتلاطم است که در آن، شیاطین و مدبرات الهی در تقابلی دائمی‌اند. انسان، چونان کشتی‌ای در این دریا، اگر از هدایت مدبرات الهی بهره‌مند باشد، به ساحل نجات می‌رسد، اما اگر به گناه آلوده شود، در گرداب شیاطین غرق می‌گردد. این تعادل میان خیر و شر، نشان‌دهنده حکمت الهی در نظام خلقت است.

درنگ: مدبرات الهی، چونان حافظانی آسمانی، انسان را از هجوم شیاطین محافظت می‌کنند. این حفاظت، مشروط به پرهیز از گناه و پایبندی به تقواست که انسان را در مسیر کمال نگه می‌دارد.

تأثیر گناه بر از دست رفتن حفاظت الهی

گناه، چونان سوراخی در کشتی وجود انسان، او را در برابر امواج شیطانی آسیب‌پذیر می‌سازد. هنگامی که انسان به شرک، فساد یا ظلم آلوده می‌شود، مدبرات الهی از او فاصله می‌گیرند و شیاطین، چونان پرندگانی درنده، او را می‌ربایند. این مفهوم، در آیه ۸۱ سوره طه به زیبایی بیان شده است:

وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى

«و هر کس که خشم من بر او فرود آید، به‌یقین سقوط کرده است.»

هوی، چونان سقوطی از قله‌های کمال به دره‌های تباهی است. این سقوط، نتیجه گناه و انحراف است که انسان را از حمایت الهی محروم می‌سازد. در این حالت، شیاطین، با آزار و وسوسه، انسان را به سوی اختلالات روانی، بیماری‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی سوق می‌دهند.

جمع‌بندی بخش دوم

مدبرات الهی، چونان نگهبانانی که در سایه حکمت الهی عمل می‌کنند، انسان را از گزند شیاطین حفظ می‌کنند. این حفاظت، مشروط به تقوا و دوری از گناه است. انسان، برای ماندن در مسیر کمال، باید از آلودگی‌های معنوی بپرهیزد تا از حمایت این موجودات الهی بهره‌مند گردد.

بخش سوم: تأثیر عجله و ضعف بر گمراهی

عجله به مثابه ضعف روان‌شناختی

عجله، چونان بادی که کشتی صبر را به سوی صخره‌های گمراهی می‌راند، حتی در انبیای الهی می‌تواند به ضعف و گمراهی منجر شود. قرآن کریم، در آیه ۸۴ سوره طه، به عجله موسی علیه‌السلام اشاره می‌کند:

قَالَ مَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَى

«گفت: ای موسی، چه چیز تو را از قومت به شتاب واداشت؟»

موسی علیه‌السلام، با نیت جلب رضایت الهی، شتاب کرد، اما این عجله، به دلیل فقدان تدبیر، به فتنه سامری و گمراهی قوم بنی‌اسرائیل انجامید. این آیه، چونان هشداری است که حتی در مرتبه انبیا، عجله می‌تواند به ضعف و نقص منجر شود. صبر و تدبر، چونان دو بال پرواز به سوی کمال، انسان را از این دام حفظ می‌کنند.

درنگ: عجله، حتی در انبیای الهی، می‌تواند به ضعف و گمراهی منجر شود. صبر و تدبر، به مثابه دو بال کمال، انسان را از این نقص حفظ می‌کنند.

پیامدهای عجله موسی علیه‌السلام

عجله موسی علیه‌السلام، چونان لکه‌ای بر سیب کمال، به فتنه‌ای بزرگ انجامید. قرآن کریم، در آیه ۸۵ سوره طه، به این فتنه اشاره می‌کند:

قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ

«گفت: ما قوم تو را پس از تو آزمودیم و سامری آنان را گمراه کرد.»

سامری، با بهره‌گیری از ضعف قوم و فقدان حضور موسی علیه‌السلام، گوساله‌ای ساخت که صدایی چون خوار گاو داشت. این قدرت فریب، قوم بنی‌اسرائیل را به پرستش گوساله سوق داد. این رخداد، نشان‌دهنده آن است که ضعف ایمانی، انسان را در برابر فتنه‌ها بی‌دفاع می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

عجله، به مثابه ضعفی روان‌شناختی، حتی در مرتبه انبیا می‌تواند به گمراهی منجر شود. این ضعف، در قوم بنی‌اسرائیل، به فتنه سامری انجامید که نتیجه فقدان قوت ایمانی بود. انسان، برای رهایی از این دام، باید صبر و تدبر را در خود تقویت کند.

بخش چهارم: قوت و ضعف در سرنوشت امت‌ها

قوت به مثابه کمال و ضعف به مثابه نقص

قوت و ضعف، چونان دو کفه ترازوی سرنوشت، تعیین‌کننده مسیر افراد و جوامع‌اند. قوت، به معنای توانایی مقاومت در برابر فتنه‌ها، انسان را به سوی کمال می‌برد، در حالی که ضعف، او را به سوی تباهی سوق می‌دهد. قرآن کریم، در آیات متعدد، به این دو اصل اشاره دارد. برای نمونه، در آیه ۸۰ سوره طه، به نجات بنی‌اسرائیل از دشمنانشان اشاره شده است:

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ

«ای بنی‌اسرائیل، شما را از دشمنتان نجات دادیم.»

این نجات، نشانه قوت الهی است که به قوم بنی‌اسرائیل عطا شد. اما هنگامی که این قوم به ضعف ایمانی گرفتار شدند، در برابر فتنه سامری آسیب‌پذیر گشتند.

درنگ: قوت، به مثابه جوهره کمال، انسان و جامعه را به سوی سعادت هدایت می‌کند، در حالی که ضعف، چونان سایه‌ای شوم، به تباهی و گمراهی منجر می‌شود.

نقش سامری و فتنه گوساله

سامری، با بهره‌گیری از ضعف ایمانی قوم، گوساله‌ای ساخت که صدایی فریبنده داشت. این گوساله، چونان بتی که قلب‌های سست را به سوی خود می‌کشاند، قوم را به گمراهی سوق داد. قرآن کریم، در آیه ۸۸ سوره طه، به این فتنه اشاره می‌کند:

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ

«پس برایشان گوساله‌ای با بدنی که صدایی داشت بیرون آورد.»

این قدرت فریب، نتیجه ضعف قوم در برابر وسوسه بود. قوت، اگر با ایمان و تقوا همراه نباشد، به ابزاری برای گمراهی تبدیل می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

قوت و ضعف، چونان دو نیروی متضاد، سرنوشت امت‌ها را رقم می‌زنند. قوت ایمانی، انسان را از فتنه‌ها حفظ می‌کند، در حالی که ضعف، او را در برابر گمراهی آسیب‌پذیر می‌سازد. داستان سامری، هشداری است بر ضرورت تقویت قوت معنوی در برابر فتنه‌های شیطانی.

بخش پنجم: هارون علیه‌السلام و محدودیت‌های قوت

نقش هارون در برابر فتنه سامری

هارون علیه‌السلام، به‌رغم مقام نبوت، به دلیل فقدان قوت کافی، نتوانست قوم را از گمراهی بازدارد. قرآن کریم، در آیه ۹۲ سوره طه، به این موضوع اشاره می‌کند:

قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا

«گفت: ای هارون، چون دیدی که گمراه شدند، چه چیز تو را بازداشت؟»

هارون، از ترس تفرقه، از اقدام قاطع خودداری کرد. این ترس، چونان سایه‌ای از ضعف، مانع از ایفای نقش رهبری او شد. این آیه، بر اهمیت قوت در رهبری دینی تأکید دارد و نشان می‌دهد که حتی انبیا، در صورت فقدان قوت کافی، ممکن است در برابر فتنه‌ها ناکام بمانند.

درنگ: هارون علیه‌السلام، به دلیل ترس از تفرقه، نتوانست قوم را از گمراهی بازدارد. این ضعف، بر ضرورت قوت در رهبری دینی تأکید دارد.

رابطه موسی و هارون

موسی علیه‌السلام، در بازگشت و مواجهه با گمراهی قوم، خشمگین شد و هارون را مورد بازخواست قرار داد. این خشم، چونان آتشی که از ضعف برمی‌خیزد، به واکنش‌هایی غیرمتعادل منجر شد. هارون، با اشاره به ترس از تفرقه، از خود دفاع کرد. این دیالوگ، نشان‌دهنده پیچیدگی روابط انسانی، حتی در مرتبه انبیاست که در آن، ضعف و قوت در تعاملات نقش‌آفرین‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

هارون علیه‌السلام، به دلیل محدودیت‌های قوت، نتوانست قوم را از فتنه سامری حفظ کند. این رخداد، بر ضرورت قوت در رهبری و مدیریت بحران‌های دینی تأکید دارد. خشم موسی و دفاع هارون، نشان‌دهنده تأثیر ضعف‌های انسانی بر روابط و تصمیم‌گیری‌هاست.

بخش ششم: تمایز میان ملائکه مجرد و مادی

طبقه‌بندی ملائکه در فلسفه و عرفان

ملائکه، چونان ستارگانی در آسمان خلقت، به دو دسته مجرد و مادی تقسیم می‌شوند. ملائکه مادی، که شامل ملائکه آب، هوا و زمین‌اند، در عالم طبیعت فعال‌اند، در حالی که ملائکه مجرد، در قلمروهای متافیزیکی عمل می‌کنند. این تمایز، در فلسفه و عرفان اسلامی، موضوع بحث‌های دیرینه‌ای بوده است. فلاسفه، ملائکه را مجرد می‌دانند، در حالی که متکلمان بر مادی بودن آن‌ها تأکید دارند.

حقیقت این است که ملائکه، در هر دو مرتبه وجودی، نقشی تعیین‌کننده دارند. ملائکه مادی، چونان نگهبانانی که در طبیعت حضور دارند، امور عالم را تدبیر می‌کنند، در حالی که ملائکه مجرد، در قلمروهای بالاتر، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

درنگ: ملائکه، در دو مرتبه مجرد و مادی، در نظام خلقت نقش‌آفرین‌اند. این تنوع، نشان‌دهنده گستردگی و پیچیدگی نظام الهی است.

نقش ملائکه در حفاظت از انسان

ملائکه، چونان اسکورت‌هایی الهی، انسان را در میان خطرات شیطانی حفظ می‌کنند. این حفاظت، مشروط به ایمان و تقواست. هنگامی که انسان به گناه آلوده می‌شود، این اسکورت‌ها کنار می‌روند و او در برابر شیاطین آسیب‌پذیر می‌گردد.

جمع‌بندی بخش ششم

ملائکه، در دو مرتبه مجرد و مادی، نقش‌های متفاوتی در نظام خلقت ایفا می‌کنند. این موجودات، با حفاظت از انسان در برابر شیاطین، او را در مسیر کمال هدایت می‌کنند. این حفاظت، مشروط به پایبندی انسان به ایمان و تقواست.

بخش هفتم: غفلت به مثابه نعمت الهی

غفلت، سپری در برابر ترس

غفلت، چونان پرده‌ای که اسرار هولناک عالم را می‌پوشاند، نعمتی الهی است که انسان را از اضطراب ناشی از آگاهی به موجودات شریر حفظ می‌کند. بدون این غفلت، انسان از ترس شیاطین و موجودات متافیزیکی، قادر به زندگی عادی نخواهد بود. این مفهوم، در روان‌شناسی دینی، به‌عنوان مکانیزمی برای حفظ تعادل روانی انسان قابل بررسی است.

تمثیلی از این غفلت، در داستان مردی که در حالت مستی سوار شیر شد و مار در دست گرفت، به زیبایی بیان شده است. این مرد، در غفلت خود، از خطرات آگاه نبود و همین غفلت، به او جرئت داد. اما هنگامی که به هوش آمد، ترس او را فلج کرد. این تمثیل، نشان‌دهنده نقش غفلت در حفظ آرامش انسان است.

درنگ: غفلت، چونان نعمتی الهی، انسان را از اضطراب ناشی از آگاهی به خطرات متافیزیکی حفظ می‌کند و به او آرامش می‌بخشد.

جمع‌بندی بخش هفتم

غفلت، به مثابه سپری روانی، انسان را از ترس‌های ناشی از موجودات شریر حفظ می‌کند. این نعمت الهی، به انسان امکان می‌دهد تا در میان خطرات متافیزیکی، به زندگی عادی خود ادامه دهد.

بخش هشتم: شرک و سقوط در مکان سحیق

شرک، عاملی برای سقوط

شرک، چونان سیاهی که نور ایمان را می‌بلعد، انسان را از کمال به سوی تباهی سوق می‌دهد. قرآن کریم، در آیه ۸۱ سوره طه، به این سقوط اشاره می‌کند:

فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ

«تا پرنده‌ای او را برباید یا باد او را به مکانی دورافکنده فرو اندازد.»

مکان سحیق، چونان ژرفایی بی‌انتها، نمادی از تباهی و گمراهی است. شرک، فساد و ظلم، انسان را در این ژرفا فرو می‌برند، جایی که شیاطین، چونان پرندگان درنده، او را تکه‌تکه می‌کنند. این سقوط، نتیجه دوری از صراط مستقیم و آلودگی به گناه است.

درنگ: شرک، انسان را به سوی مکان سحیق، ژرفای تباهی، سوق می‌دهد، جایی که شیاطین او را تکه‌تکه می‌کنند.

پیامدهای شرک در جوامع

شرک، نه تنها به سقوط فردی منجر می‌شود، بلکه جوامع را نیز به سوی ناهنجاری و اضطراب سوق می‌دهد. جامعه‌ای که از صراط مستقیم منحرف شود، در دام شیاطین گرفتار می‌گردد و به اختلالات روانی و اجتماعی دچار می‌شود. این حقیقت، در آیات قرآن کریم، چونان هشداری برای جوامع بشری بیان شده است.

جمع‌بندی بخش هشتم

شرک، چونان آفتی که درخت وجود انسان را می‌خشکاند، او را به سوی تباهی و مکان سحیق سوق می‌دهد. این سقوط، نتیجه دوری از ایمان و تقواست که انسان را در برابر شیاطین بی‌دفاع می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

جهان هستی، چونان تابلویی عظیم، سرشار از پیچیدگی‌ها و اسرار است که در آن، قوت و ضعف، چونان دو نیروی متضاد، سرنوشت انسان و جوامع را رقم می‌زنند. شیاطین، به اراده الهی، گناهکاران را آزار می‌دهند، در حالی که مدبرات الهی، چونان نگهبانانی آسمانی، انسان را در مسیر کمال هدایت می‌کنند. عجله، حتی در انبیا، می‌تواند به ضعف و گمراهی منجر شود، و غفلت، به مثابه نعمتی الهی، انسان را از اضطراب حفظ می‌کند. شرک و گناه، انسان را به سوی تباهی سوق می‌دهند، در حالی که قوت ایمانی، او را به سوی سعادت رهنمون می‌سازد.

این نوشتار، با کاوش در آیات قرآن کریم و تحلیل‌های عمیق الهیاتی، تلاش کرد تا این حقایق را با زبانی روشن و منسجم تبیین کند. اصلاح روش‌های تبلیغ دینی و تقویت قوت معنوی، گامی اساسی در ارائه دینی اصیل و کارآمد به جامعه مدرن است.

با نظارت صادق خادمی