متن درس
پدیدههای پنهانی: کاوشی در قدرتهای معنوی و تسخیرات قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۲۷)
دیباچه
کتاب حاضر، با الهام از آیات نورانی قرآن کریم، به کاوش در ژرفای قدرتهای معنوی و تسخیرات متافیزیکی میپردازد که انسان را به سوی مراتب متعالی وجود رهنمون میسازد. این اثر، با تکیه بر معارف قرآنی و تحلیلهای عمیق، راههای دستیابی به توانمندیهای باطنی و ارتباط با عوالم غیبی را بررسی میکند. هدف این نوشتار، ارائه دیدگاهی جامع و منسجم درباره نقش انسان در بهرهمندی از فیض الهی و تسخیر موجودات عالم است که نهتنها به هدایت فردی، بلکه به اصلاح و ارشاد جامعه نیز منجر میشود. در این مسیر، با بهرهگیری از آیات قرآنی و تأمل در معانی آنها، تلاش شده است تا نقشهای معنوی برای جویندگان حقیقت ترسیم گردد.
بخش نخست: گستره و پیچیدگی قدرتهای معنوی
ماهیت و اهمیت قدرتهای معنوی
قدرتهای معنوی، که در سنت اسلامی به قوای باطنی یا استعدادات متافیزیکی تعبیر میشوند، از چنان گستردگی و ژرفایی برخوردارند که شناسایی و دستیابی به آنها نیازمند تلاشی عمیق و مستمر است. این قدرتها، که ریشه در فیض الهی دارند، انسان را از محدودیتهای مادی فراتر برده و به سوی کمالات وجودی هدایت میکنند. قرآن کریم، بهعنوان سرچشمه معرفت، این توانمندیها را در آیاتی چون وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا (و آنچه در آسمانها و زمین است، همه را برای شما مسخر کرد) معرفی میکند. این آیه، به تسخیر عالم برای انسان اشاره دارد که شامل قوای معنوی نیز میشود، قوایی که تنها با تزکیه نفس و آمادگی باطنی قابل وصول است.
شناخت این قدرتها، به دلیل ارتباطشان با عوالم غیبی، سفری دشوار اما پرثمر است. همانگونه که جویباری زلال از دل کوهسار میجوشد، معرفت به این توانمندیها نیز از ژرفای قرآن کریم سرچشمه میگیرد و انسان را به سوی اقیانوسی از حقیقت رهنمون میسازد.
استخراج توانمندیهای معنوی از قرآن کریم
قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، راهنمای انسان در شناسایی انواع قدرتهای معنوی، مسیرهای کسب آنها و زمینههای تحققشان است. این فرآیند، مشابه تفسیر موضوعی در علوم قرآنی است که با بررسی آیات مرتبط با یک موضوع خاص، مانند قدرتهای معنوی، به استخراج معارف الهی میپردازد. در این راستا، تا سوره نحل، آیات متعددی شناسایی شدهاند که به توانمندیهای انسان، از جمله تسخیر موجودات غیبی و اتصال به عوالم متافیزیکی، اشاره دارند. این مطالعه نظاممند، انسان را از سطح معرفت نظری به وصول عملی هدایت میکند، گویی که از سایه به نور گام مینهد.
درنگ: قدرتهای معنوی، چونان گنجهایی نهفته در ژرفای وجود انسان، نیازمند کاوشی عمیق و آگاهانهاند. قرآن کریم، نقشه این گنج است که با تأمل و سلوک، راه دستیابی به آن را نمایان میسازد.
بخش دوم: نزول ملائکه و روح در نظام آفرینش
نقش ملائکه و روح در انتقال قدرت الهی
نزول ملائکه و روح، که در قرآن کریم بهعنوان واسطههای فیض الهی معرفی شدهاند، در شرایط خاص و بر نفوس آماده رخ میدهد. آیه يَنْزِلُ الْمَلَائِكَةُ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ (فرشتگان را با روح به فرمان خود بر هر که از بندگانش بخواهد فرو میفرستد) در سوره نحل، به این نزول اشاره دارد. روح، بهعنوان فرمانده، و ملائکه، بهعنوان مجریان امر الهی، در نظامی هماهنگ عمل میکنند که نشاندهنده نظم شگفتانگیز عالم غیب است. این نزول، مشابه تجلی الهی در عرفان اسلامی است که تنها بر قلبهای پاک و آماده نازل میشود.
این فرآیند، چونان بارانی است که بر زمین تشنه فرو میریزد؛ اما تنها زمینی که آماده پذیرش باشد، از این فیض بهرهمند میشود. در ظرفهای عادی، روح نزول نمییابد، بلکه در لحظات عظمت، بحران یا سنگینی، چون شب قدر، این فیض الهی جاری میگردد.
تفاوت نزول در سوره قدر و سوره نحل
تفاوت میان نزول ملائکه و روح در سوره قدر و سوره نحل، نشاندهنده تنوع کارکردهای عالم غیب در تعامل با انسان است. در سوره قدر، آیه تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ (فرشتگان و روح در آن [شب] فرو میآیند) به نزولی با عظمت و اجلال اشاره دارد که با سلام و رحمت همراه است: سَلَامٌ هِيَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ (آن [شب] تا سپیدهدمان، سلام است). اما در سوره نحل، نزول با عذاب و مكافات مرتبط است: وَأَنْظُرُوا إِنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ (ببینید که جز من معبودی نیست، پس از من بترسید). این تمایز، چونان دو روی یک سکه، نشاندهنده رحمت و قهر الهی است که هر یک در ظرف مناسب خود ظاهر میشود.
درنگ: نزول ملائکه و روح، چونان کلیدی است که قفلهای وجود انسانی را میگشاید، اما تنها قلبی که با طهارت و تقوا آماده شده باشد، میتواند این فیض را دریافت کند.
فرودگاه قدرتهای معنوی: نفوس پاک
نفوس پاک اولیای الهی، چونان باندهای فرودگاهی، پذیرای نزول ملائکه و روح هستند. این نفوس، که در قرآن کریم بهعنوان عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ (بر هر که از بندگانش بخواهد) معرفی شدهاند، به دلیل طهارت و آمادگی، قابلیت دریافت فیض الهی را دارند. این مفهوم، در فلسفه اسلامی به «قابلیت استکمال» تعبیر میشود، جایی که نفس انسانی به مثابه ظرفی پاک، آماده پذیرش نور الهی است. این فرودگاه، نه زمین مادی، بلکه قلبهای پاک انبیا، اولیا و مؤمنین مخلَص است، گویی که آسمان معرفت بر زمین دلهای پاک باریدن میگیرد.
نقش آمادگی نفسانی در دریافت فیض
بدون آمادگی نفسانی، نزول ملائکه و روح ممکن نیست. اگر انسان از ملائکه، روح و امر الهی بهره نبرد، در دانشهای صوری و مادی محدود میماند و به کمالات معنوی دست نمییابد. علم لدنی، که کمترین مرتبه این فیض است، نتیجه اتصال به عالم غیب است. این اتصال، چونان تنظیم موجی رادیویی است که انسان را به فرکانسهای غیبی متصل میکند. بدون این تنظیم، انسان در تاریکی جهل باقی میماند و از نور معرفت محروم میشود.
بخش سوم: نقش علم دینی در پرورش قدرتهای معنوی
ضرورت تحول در آموزشهای علمی
علم دینی، بهعنوان مرکزی برای تربیت عالمان، باید فراتر از آموزش علوم صوری، به پرورش قدرتهای معنوی بپردازد. این توانمندیها، که در عرفان اسلامی به کرامات و تصرفات باطنی تعبیر میشوند، ابزار هدایت و ارشاد جامعهاند. قرآن کریم نیز به نقش عالمان در هدایت تأکید دارد: كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ (ربانی باشید به سبب آنکه کتاب را تعلیم میدادید). این آیه، عالمان را به کسب مقام ربانی دعوت میکند، مقامی که با اتصال به قدرتهای معنوی تحقق مییابد.
آموزشهای طولانی و صوری، بدون تمرکز بر معارف باطنی، چونان کوبیدن آب در هاون است که نتیجهای جز خستگی و رکود به همراه ندارد. علم دینی باید با بازنگری در برنامههای آموزشی، زمان را به کیفیت و معرفت باطنی اختصاص دهد تا طلاب را به سوی کمالات معنوی رهنمون سازد.
نقش تدریس در فعلیت علم
تدریس مداوم، علم را در حالت بالفعل نگه میدارد و از فراموشی و رکود جلوگیری میکند. عالمانی که به تدریس مشغولاند، چونان جویبارهایی جاری، دانش خود را زنده و پویا نگه میدارند. در مقابل، کسانی که از تدریس فاصله میگیرند، بهتدریج علوم خود را از دست میدهند، گویی که نوری در تاریکی غفلت محو میشود. این اصل، بر اهمیت فعالیت مستمر علمی و معنوی تأکید دارد.
درنگ: علم دینی، چونان باغی است که با آبیاری مداوم تدریس و سلوک، به بار مینشیند و میوههای معرفت و قدرت معنوی را به ارمغان میآورد.
بخش چهارم: تسخیرات معنوی و نقش آن در هدایت
تسخیر شب و روز، خورشید، ماه و ستارگان
قرآن کریم، در آیهای شگفتانگیز، به تسخیر شب و روز، خورشید، ماه و ستارگان اشاره میکند: وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ (و شب و روز و خورشید و ماه را برای شما مسخر کرد و ستارگان به فرمان او مسخرند). این تسخیر، که در عرفان اسلامی به تصرف در کائنات تعبیر میشود، فراتر از سلطه مادی است و به سیطره معنوی انسان بر این مخلوقات اشاره دارد. شب و روز، بهعنوان معلول خورشید و ماه، و ستارگان، بهعنوان طفیلیهای این نظام، همگی در تسخیر انسان قرار دارند، اما این تسخیر، نیازمند معرفت و طهارت است.
تسخیر دریا، که در آیه وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا (و او کسی است که دریا را مسخر شما کرد تا از آن گوشت تازه بخورید) مطرح شده، به دلیل ملموس بودن، برای عموم قابل فهم است. اما تسخیر آسمانها، که متافیزیکی است، مختص اولیای الهی است که از طریق آن به قدرتهای خارقالعاده دست مییابند. این تفاوت، چونان تمایز میان بازی کودکانه و حکمت عمیق عارفان است.
ادعیه و تسخیرات زمانی
ادعیه مأثور، مانند دعای کمیل و ندبه، ابزارهایی برای تسخیر شب و روز هستند. این ادعیه، که در عرفان اسلامی به اذکار تسخیری تعبیر میشوند، با فرکانسهای خاص شب یا روز هماهنگاند. برای مثال، دعای کمیل برای شب و دعای ندبه برای صبح توصیه شده است. این هماهنگی، چونان تنظیم سازی است که نوای وجود انسان را با موسیقی آسمانها همنوا میکند.
درنگ: تسخیر شب و روز، چونان کلیدهایی است که درهای عالم غیب را میگشاید و انسان را به سوی تصرفات متافیزیکی رهنمون میسازد.
نقش انبیا در تسخیرات معنوی
انبیا، به دلیل برخورداری از قدرتهای معنوی و تسخیرات، قادر به هدایت جوامع بودند. قرآن کریم، به نمونههایی از این تسخیرات اشاره دارد، مانند وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ (و برای سلیمان باد را [مسخر کردیم]). این قدرتها، که به معجزات و کرامات انبیا تعبیر میشوند، ابزار هدایت و ارشاد بودند. انبیا، چونان سکاندارانی در دریای طوفانی، با تکیه بر این توانمندیها، امتها را به سوی ساحل نجات هدایت میکردند.
تسخیر جنیان و ملائکه
تسخیر موجودات غیبی، از جمله جنیان و ملائکه، از طریق تسخیر آسمانها ممکن است. ملائکه، به دلیل طبیعت نرمدل و مطیعشان، آسانتر از جنیان تسخیر میشوند. این مفهوم، در عرفان اسلامی به ولایت تکوینی تعبیر میشود که اولیای الهی از طریق آن، بر موجودات عالم سلطه مییابند. این تسخیر، چونان مهار کردن اسبان سرکش آسمان است که تنها با دستان توانمند عارفان ممکن میشود.
بخش پنجم: چالشها و راهکارهای احیای علوم تسخیراتی
انقراض علوم تسخیراتی در علم دینی
علوم تسخیراتی، که در گذشته در علم دینی رواج داشت، به دلیل تمرکز بر علوم صوری و غفلت از معارف باطنی، در حال انقراض است. در گذشته، عالمانی بودند که با تکیه بر این علوم، بر شیاطین و جنیان سلطه داشتند و از آنها اطاعت میطلبیدند. این قدرت، چونان شمشیری بود که دشمنان غیبی را در جای خود میخکوب میکرد. اما امروز، فقدان این علوم، علم دینی را از توانمندیهای لازم محروم ساخته است.
ضرورت دفاع معنوی
علم دینی باید با کسب قدرتهای معنوی، قادر به دفاع از دین در برابر تهدیدات مادی و متافیزیکی باشد. این ضرورت، مشابه جهاد اکبر در عرفان اسلامی است که به مبارزه با موانع باطنی و ظاهری اشاره دارد. علم دینی، که از این توانمندیها محروم است، در برابر تهدیدات آسیبپذیر میشود، گویی که قلعهای بدون دیوارهای مستحکم است.
راهکارهای احیای علوم تسخیراتی
برای احیای علوم تسخیراتی، علم دینی باید برنامههای آموزشی خود را بازنگری کند و به پرورش معارف باطنی و تسخیرات معنوی بپردازد. این تحول، چونان بازسازی بنایی کهن است که با افزودن ستونهای معرفت و طهارت، به استحکام و شکوه میرسد. علم دینی باید طلاب را به سوی سلوک معنوی و اتصال به عالم غیب هدایت کند تا چونان چراغهایی فروزان، جامعه را روشن سازند.
درنگ: احیای علوم تسخیراتی، چونان بازگرداندن روح به پیکر علم دینی است که آن را از رخوت به پویایی و از ضعف به اقتدار میرساند.
جمعبندی
قدرتهای معنوی و تسخیرات، چونان گنجهایی پنهان در ژرفای وجود انسان، با هدایت قرآن کریم آشکار میشوند. آیاتی چون سوره نحل و قدر، راههای دریافت فیض الهی از طریق نزول ملائکه و روح را نشان میدهند. علم دینی، بهعنوان نگهبان معارف الهی، باید با پرورش این توانمندیها، خود را به مرکزی قدرتمند برای هدایت و دفاع از دین تبدیل کند. تسخیر شب و روز، خورشید، ماه و ستارگان، که در آیات قرآنی مطرح شده، نیازمند معرفت، طهارت و سلوک معنوی است. انقراض علوم تسخیراتی، چالشی جدی است که با بازنگری در آموزشهای علمی و تمرکز بر معارف باطنی، قابل رفع است. این اثر، با کاوش در این مفاهیم، انسان را به سوی کمالات وجودی و هدایت جامعه دعوت میکند، گویی که نقشهای برای سفری به سوی قلههای معرفت ترسیم کرده است.
با نظارت صادق خادمی