در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 156

متن درس

پدیده‌های پنهانی: اقتدار انسان و رفع موانع در پرتو معارف قرآنی

پدیده‌های پنهانی: اقتدار انسان و رفع موانع در پرتو معارف قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۶)

دیباچه

این اثر، با نگاهی ژرف به معارف قرآنی و روایی، به تبیین جایگاه والای انسان در نظام آفرینش و نقش محوری رفع موانع در دستیابی به اقتدار معنوی و مادی می‌پردازد. انسان، به‌سان گوهری درخشان در عالم خلقت، از ظرفیت‌های بی‌کران برخوردار است که در پرتو تعالیم الهی و زدودن غبار موانع، می‌تواند به قله‌های معرفت و کمال دست یابد. این نوشتار، با بهره‌گیری از آیات نورانی قرآن کریم و روایات، به کاوش در مفهوم اقتدار ذاتی انسان، موانع پیش روی آن، و راه‌های دریافت علوم و معارف الهی می‌پردازد. ساختار این اثر به‌گونه‌ای طراحی شده که با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار اصلی، مفاهیم را در قالبی منسجم و روشن ارائه دهد تا خواننده را به تأمل در حقیقت وجود خویش و رابطه‌اش با معارف الهی دعوت کند.

بخش نخست: اقتدار ذاتی انسان و موانع تحقق آن

ظرفیت بی‌کران انسان در آفرینش

انسان، به‌عنوان خلیفه الهی در زمین، از اقتضایی کامل برای تحقق کمالات برخوردار است. خداوند متعال، به هیچ مخلوقی در اقتضای کمال کمبود نداده است. این حقیقت در قرآن کریم چنین بازتاب یافته است:

﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً﴾ (بقره: ۳۰)

ترجمه: «و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم.»

این آیه، انسان را موجودی معرفی می‌کند که به دلیل جایگاه خلافت الهی، از ظرفیت‌های بی‌نهایت برای دریافت علوم، معارف، و عنایات الهی برخوردار است. همان‌گونه که گوهری در دل سنگ خشن به انتظار صیقل یافتن است، انسان نیز با استعداد ذاتی خود، آماده دریافت کمالات است.

درنگ: اقتدار انسان، ذاتی و بی‌کران است و خداوند به هیچ مخلوقی در اقتضای کمال کمبود نداده است.

موانع: سد راه اقتدار

آنچه انسان را از دستیابی به اقتدار بازمی‌دارد، نه کمبود مقتضیات، بلکه وجود موانع است. موانع، به‌سان ابرهای تیره‌ای که نور خورشید را پنهان می‌کنند، مانع از سرازیر شدن معارف الهی بر انسان می‌شوند. این موانع، اعم از نفسانی، شیطانی، یا ظاهری، از تحقق ظرفیت‌های ذاتی انسان جلوگیری می‌کنند.

درنگ: موانع، نه کمبود اقتضا، عامل اصلی عدم تحقق اقتدار و رشد انسان هستند.

وفور معارف الهی در عالم

علوم، بینات، وحی، غیب، مکاشفات، و حقایق، به وفور در عالم پراکنده‌اند و همانند نسیمی که در جست‌وجوی پنجره‌ای باز است، منتظر انسان بی‌مانع‌اند تا بر او نازل شوند. این معارف، مانند گنجینه‌های سرگردانی هستند که در انتظار یافتن صاحب خویش، در عالم می‌چرخند.

درنگ: معارف الهی، مانند عتیقه‌ای سرگردان، در عالم به وفور وجود دارند و منتظر انسان بدون مانع‌اند.

تمثیل گنج و عتیقه

معارف الهی را می‌توان به گنجی تشبیه کرد که در زیر خاک پنهان است و تنها به‌ندرت توسط جوینده‌ای حقیقی کشف می‌شود. یا همانند عتیقه‌ای که قرن‌ها در عالم سرگردان است تا سرانجام در دستان فردی شایسته آرام گیرد. این تمثیل، فراوانی معارف و نادر بودن دریافت آنها به دلیل موانع را نشان می‌دهد.

ناتوانی انسان در دریافت معارف

انسان به دلیل موانع، ناتوان از دریافت معارف سرگردان است. این ناتوانی، نه از کمبود اقتضا، بلکه از وجود سدهایی است که راه ارتباط با غیب را مسدود کرده‌اند. همان‌گونه که دریاچه‌ای پرآب به دلیل سد، به زمین تشنه نمی‌رسد، معارف الهی نیز به دلیل موانع، به قلب انسان راه نمی‌یابند.

بخش دوم: علم لدنی و نزول بی‌واسطه قرآن کریم

آیه لتلقی القرآن: نزول بی‌واسطه

یکی از آیات کلیدی در تبیین نزول بی‌واسطه قرآن کریم، آیه‌ای است که بر دریافت مستقیم آن توسط پیامبر اکرم(ص) دلالت دارد:

﴿إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ﴾ (نمل: ۶)

ترجمه: «و تو بی‌گمان قرآن را از جانب حکیمی دانا دریافت می‌داری.»

این آیه، بر نزول مستقیم قرآن کریم از جانب خداوند حکیم و علیم، بدون واسطه جبرئیل یا میکائیل، تأکید دارد. لفظ «لدن» به معنای «از نزد» اشاره به علمی دارد که بی‌واسطه و مستقیم از مبدأ الهی به قلب پیامبر(ص) نازل شده است.

درنگ: علم لدنی، علمی است که مستقیماً از خداوند و بدون واسطه دریافت می‌شود.

تمایز علم لدنی از علوم مکتسبه

علم لدنی، به‌سان چشمه‌ای زلال است که از ژرفای وجود الهی می‌جوشد و بدون نیاز به واسطه، به قلب انسان‌های شایسته سرریز می‌شود. این علم، از نبوغ یا علوم مکتسبه متمایز است، زیرا بی‌نیاز از معلم ظاهری است. در روایات آمده است که برخی از اولیا، مانند حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع)، پیش از نزول آیات، از آنها آگاه بودند، گویی این معارف از چشمه لدن الهی بر قلبشان جاری شده بود.

تمثیل کشمش: توزیع معارف الهی

معارف الهی، همانند کشمشی است که خداوند به‌صورت پنهانی به افراد متعدد عطا می‌کند. این تمثیل، نشان‌دهنده تداوم توزیع معارف به غیرانبیا است، مشروط به آنکه موانع از میان برداشته شوند.

بخش سوم: قرآن کریم قبل و بعد از نزول

قرآن کریم پیش از خلقت

قرآن کریم، حقیقتی ازلی است که پیش از خلقت انسان و ملائکه وجود داشته است. این حقیقت در آیه‌ای از سوره الرحمن چنین بیان شده است:

﴿الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ﴾ (الرحمن: ۱-۴)

ترجمه: «خدای رحمان * قرآن را آموخت * انسان را آفرید * و به او بیان آموخت.»

این آیه، بر تقدم زمانی و وجودی قرآن کریم بر خلقت انسان تأکید دارد. قرآن کریم، پیش از نزول جبرئیلی، در عالم غیب وجود داشته و توسط الرحمن به‌عنوان حقیقتی ازلی آموخته شده است.

درنگ: قرآن کریم، حقیقتی ازلی است که پیش از خلقت انسان و ملائکه وجود داشته است.

قرآن کریم پس از نزول

اکثر آیات قرآن کریم به نزول جبرئیلی و عمومی آن اشاره دارند، مانند:

﴿فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ﴾ (نحل: ۹۸)

ترجمه: «پس چون قرآن را خواندی، از شیطان رانده‌شده به خدا پناه ببر.»

این آیات، به قرآن کریم در دسترس عموم اشاره دارند که پس از نزول جبرئیلی در اختیار انسان‌ها قرار گرفته است.

آیه سنقرئک فلاتنسی

یکی دیگر از آیات کلیدی، وعده الهی به پیامبر(ص) برای حفظ قرآن کریم است:

﴿سَنَقْرَؤُكَ فَلَا تَنْسَى﴾ (اعلی: ۶)

ترجمه: «به‌زودی به تو خواهیم آموخت، پس فراموش نخواهی کرد.»

این آیه، بر نزول تدریجی قرآن کریم با واسطه جبرئیل و حفظ آن در ذهن پیامبر(ص) تأکید دارد.

بخش چهارم: رفع موانع و دسترسی همگانی به معارف

رفع موانع: کلید دریافت وحی

با رفع موانع، همه انسان‌ها می‌توانند به معارف الهی، از جمله وحی، غیب، و مکاشفه، دست یابند. این ظرفیت، به‌سان بذری است که در خاک پاک شکوفا می‌شود، اما در زمین سنگلاخ به بار نمی‌نشیند.

درنگ: رفع موانع، انسان را به دریافت وحی، غیب، و کرامت قادر می‌سازد.

نقد تمرکز بر مقتضیات

بسیاری از شاعران، مانند مولانا، بر مقتضیات (مانند تشنگی) تأکید کرده‌اند، اما از موانع غفلت ورزیده‌اند. شعر «آب کم جو تشنگی آور به دست» به‌اشتباه مشکل را در کمبود تشنگی می‌داند، در حالی که مانع اصلی، سدهای نفسانی و شیطانی است.

موانع نفسانی و شیطانی

آلودگی‌های نفسانی، شک، وساوس شیطانی، و کدورت‌های روحی، به‌سان غباری هستند که آینه قلب را تیره می‌کنند و مانع از انعکاس نور معارف الهی می‌شوند.

مثال مدرسه خدا

رفع موانع، انسان را به مدرسه‌ای الهی وارد می‌کند که در آن خداوند خود معلم است:

﴿وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ﴾ (بقره: ۲۸۲)

ترجمه: «و از خدا پروا کنید که خدا به شما می‌آموزد.»

تقوا، کلیدی است که درهای این مدرسه را می‌گشاید و انسان را به دریافت مستقیم علم الهی رهنمون می‌سازد.

بخش پنجم: علم لدنی در تاریخ و اولیا

علم لدنی در غیر پیامبران

علم لدنی، نه‌تنها به پیامبر اکرم(ص)، بلکه به اولیایی مانند حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) نیز عطا شده است. روایات نقل می‌کنند که این بزرگواران، پیش از نزول آیات، از آنها آگاه بودند، گویی معارف الهی به‌سان نوری بر قلبشان تابیده بود.

انبیای پیشین و معارف قرآنی

انبیای پیشین، مانند ابراهیم، موسی، و عیسی(ع)، به بخش‌هایی از معارف قرآنی پیش از نزول دسترسی داشتند. به‌عنوان مثال، حضرت عیسی(ع) از آمدن پیامبری به نام احمد بشارت داد:

﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ﴾ (صف: ۶)

ترجمه: «و هنگامی که عیسی بن مریم گفت: ای بنی‌اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم، تورات را که پیش از من بوده تصدیق می‌کنم و به پیامبری که پس از من می‌آید و نامش احمد است، بشارت می‌دهم.»

نقد شبهات تورات و زبور

شبهه جعلی بودن تورات و زبور نادرست است، زیرا انبیا به معارف الهی بدون واسطه دسترسی داشتند. این معارف، به‌سان جویبارهایی از چشمه حقیقت الهی، به قلب انبیا جاری می‌شد.

بخش ششم: نقد نظام‌های آموزشی و مطالعه بیش‌ازحد

کاستی انباشت مقتضیات

نظام‌های آموزشی کنونی، به‌ویژه در حوزه علوم دینی، با تمرکز بر انباشت مقتضیات و غفلت از رفع موانع، به نتایج مطلوب نمی‌رسند. مطالعه مداوم بدون رفع موانع، به‌سان پر کردن ظرفی سوراخ است که هرگز پر نمی‌شود.

علم لدنی قدما

علمای پیشین، مانند شیخ طوسی، شیخ مفید، و ملاصدرا، با مطالعه اندک و تمرکز بر رفع موانع، به علوم عمیق دست یافتند. اینان، به‌سان باغبانانی بودند که به‌جای افزودن بذرهای بی‌شمار، خاک را برای رویش آماده می‌کردند.

نقد مطالعه طولانی

مطالعه طولانی‌مدت بدون رفع موانع، انسان را به کاستی و خستگی می‌کشاند. همان‌گونه که بافنده‌ای که پارچه‌ای پر از سوراخ می‌بافد، سرانجام از کار خود خسته می‌شود، انسان نیز از مطالعه بی‌حاصل به ستوه می‌آید.

بخش هفتم: وحی و دسترسی همگانی

وحی در اطفال و صفا

وحی و معارف الهی، در کودکان به دلیل کمبود موانع، آسان‌تر نازل می‌شود. قلب کودک، به‌سان آینه‌ای صاف است که نور الهی را بی‌غبار انعکاس می‌دهد.

درنگ: قلب پاک کودکان، به دلیل کمبود موانع، آماده دریافت معارف الهی است.

انبیا و صفا

انبیایی مانند موسی و ابراهیم، بدون سواد ظاهری، به دلیل صفا و نبود موانع، به دریافت وحی نائل شدند. این صفا، به‌سان کلیدی است که درهای غیب را می‌گشاید.

خطر تکذیب در پیری

انسان در پیری، به دلیل انباشت موانع، ممکن است آیات الهی را تکذیب کند. این خطر، به‌سان غباری است که بر آینه قلب نشسته و نور حقیقت را پنهان می‌کند.

جمع‌بندی

این اثر، با کاوش در معارف قرآنی و روایی، اقتدار ذاتی انسان را به‌عنوان خلیفه الهی تبیین کرد و موانع را به‌عنوان سد اصلی در برابر تحقق این اقتدار شناسایی نمود. آیات نورانی قرآن کریم، مانند «إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ» و «الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»، بر وجود قرآن کریم پیش از خلقت و نزول بی‌واسطه آن تأکید دارند. رفع موانع، کلید دستیابی به معارف الهی، وحی، و کرامت است، و این ظرفیت، نه‌تنها به انبیا، بلکه به همه انسان‌ها تعلق دارد. قدما با تمرکز بر رفع موانع، به علوم عمیق دست یافتند، در حالی که نظام‌های آموزشی کنونی، با تأکید بر انباشت مقتضیات، از این هدف بازمانده‌اند. این نوشتار، خواننده را به تأمل در جایگاه خویش و زدودن موانع برای اتصال به چشمه معارف الهی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی