متن درس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۷)
دیباچه
کتاب پیشرو، با نگاهی ژرف به آیات قرآن کریم و تأملات عرفانی، به کاوش در ارتباط انسان با عوالم غیبی و متافیزیکی میپردازد. این اثر، با تکیه بر سوره نمل و تحلیلهای قرآنی، درصدد است تا ظرفیتهای معنوی انسان را در تعامل با موجودات غیرمادی، مانند ملائک و جنیان، و نیز راههای وصول به معرفت الهی را بررسی کند. هدف این نوشتار، ارائه دیدگاهی منسجم و عمیق به خوانندگانی است که در پی فهم حقیقت وجودی انسان و جایگاه او در نظام آفرینشاند، بیآنکه از مسیر روشنگری قرآنی و حکمت اسلامی دور افتد. این کتاب، با بهرهگیری از زبان فصیح فارسی و نثری روشن، به تبیین مفاهیمی چون وحی، معجزه، و موانع ادراک معنوی پرداخته و راههای تحول در نظام آموزش علوم دینی را پیشنهاد میدهد.
بخش نخست: اقتدار انسان در تعامل با عوالم غیبی
ظرفیت ذاتی انسان برای ارتباط با آسمان و موجودات غیرمادی
انسان، بهعنوان خلیفهالله در زمین، از توانایی بیمانندی برای ارتباط با آسمانها، ملائک، و جنیان برخوردار است. این ظرفیت، که ریشه در خلقت متعالی او دارد، به وی امکان میدهد تا از فضاها و عوالم متافیزیکی بهرهمند شود. اما موانع گوناگون، مانند جهل، تعلقات نفسانی، و فقدان تمرکز، این ارتباط را مختل میسازند. همانگونه که در دنیای معاصر، ضعف در دریافت سیگنالهای ارتباطی مانع از برقراری تماس میشود، در عالم معنا نیز موانع درونی و بیرونی، انسان را از ادراک ظهورات سماوی بازمیدارند.
درنگ: انسان بهسان آنتنی است که اگر از موانع پاک شود، میتواند امواج الهی را دریافت کند و با عوالم غیبی پیوند یابد.
رفع این موانع، نیازمند تهذیب نفس و کسب معرفت است. قرآن کریم، بهعنوان کتاب عالین، مجموعهای از قواعد و قوانینی را در خود جای داده که حتی ملائک نیز در فهم برخی از آنها به دشواری میافتند. این کتاب، انسان را به سوی فهم حقیقت و رفع موانع هدایت میکند.
وحی: پیوند انسان و خدا
وحی، عالیترین مرتبه ارتباط انسان با خداوند است که در دو سطح متجلی میشود: محبوبین، که بیواسطه و بهآسانی وحی را دریافت میکنند، و محبین، که با تلاش و تمرین به این مقام میرسند. این تمایز، نشاندهنده تنوع در روشهای الهی برای هدایت انسانهاست. محبوبین، به دلیل ظرفیتهای معنوی خاص، بدون نیاز به مراحل پیچیده، مستقیماً با حقیقت الهی مرتبط میشوند، درحالیکه محبین باید مسیری پرچالش را طی کنند تا به این مرتبه دست یابند.
محبوبین: دریافت بیواسطه وحی
در قرآن کریم، آیهای خطاب به پیامبر اکرم (ص) این دریافت بیواسطه را چنین توصیف میکند:
وَإِنَّكَ لَتُلْقَى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ
و بهراستی که تو قرآن را از نزد حکیمی دانا دریافت میکنی (سوره نمل، آیه ۶).
عبارت «لَتُلْقَى» بر فرآیند مستقیم و بدون مانع انتقال وحی دلالت دارد. این دریافت، از جانب خداوند حکیم و علیم صورت میگیرد و نشاندهنده منشأ الهی و عاری از نقص وحی است. این آیه، گواهی است بر اینکه برخی انسانها، پیش از خلقت مادی و در عالم ذر، برای دریافت وحی آماده شدهاند.
درنگ: وحی به محبوبین، چونان جویباری زلال است که بیهیچ مانعی از سرچشمه حکمت الهی جاری میشود.
محبین: مسیر دشوار دریافت وحی
در مقابل، محبین، مانند حضرت موسی (ع)، باید مراحلی از آموزش و امتحانات الهی را پشت سر بگذارند. قرآن کریم، آغاز این مسیر را چنین روایت میکند:
إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا ۖ سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ
هنگامی که موسی به خانوادهاش گفت: من آتشی دیدم، بهزودی از آن برایتان خبری میآورم یا شعلهای از آتش میآورم تا گرم شوید (سوره نمل، آیه ۷).
این آیه، لحظهای را به تصویر میکشد که حضرت موسی (ع) با مشاهده آتش، که نمادی از تجلی الهی است، به سوی دریافت وحی هدایت میشود. این مسیر، نیازمند حرکت، توجه، و پذیرش امتحانات الهی است.
تجلی الهی در پدیدههای مادی
قرآن کریم، تجلی الهی را در قالب پدیدههای مادی، مانند آتش، به زیبایی توصیف میکند:
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
پس چون به سوی آن آمد، ندا داده شد که: مبارک است آن که در آتش است و آن که پیرامون آن است، و منزه است خداوند، پروردگار جهانیان (سوره نمل، آیه ۸).
این آیه، برکت الهی را نهتنها در خود آتش، بلکه در اطراف آن نیز نشان میدهد. آتش، که در نگاه نخست پدیدهای مادی است، در اینجا بهسان آیینهای است که نور الهی را بازمیتاباند. این برکت، به انسان نشان میدهد که حتی در پدیدههای روزمره، میتوان جلوههای الهی را ادراک کرد.
درنگ: آتش تجلی الهی، چونان مشعلی است که تاریکیهای مادی را روشن میکند و راه را به سوی حقیقت میگشاید.
آموزش الهی و مواجهه با ناشناختهها
فرآیند دریافت وحی برای محبین، با امتحانات الهی همراه است. قرآن کریم، این مرحله را در داستان حضرت موسی (ع) چنین بیان میکند:
يَا مُوسَىٰ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ وَأَلْقِ عَصَاكَ ۖ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ ۖ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ
ای موسی! همانا منم خداوند، عزیز و حکیم. عصایت را بیفکن. پس چون آن را دید که میجنبد، گویی ماری است، به پشت سر گریخت و بازنگشت. ای موسی! مترس، که فرستادگان نزد من نمیترسند (سوره نمل، آیات ۹-۱۰).
تبدیل عصا به مار، که در قرآن کریم با واژه «جَانٌّ» توصیف شده، نشانهای از ارتباط با موجودات متافیزیکی است. ترس اولیه حضرت موسی (ع)، واکنشی طبیعی به ناشناختههاست، اما ندا الهی او را به آرامش و پذیرش هدایت دعوت میکند. این فرآیند، نشاندهنده آن است که محبین باید بر ترسهای خود غلبه کنند تا به دریافت الهی نائل شوند.
معجزات: نشانههای الهی برای هدایت
معجزات، بهعنوان نشانههای الهی، ابزارهایی برای اثبات رسالت و هدایت انسانها هستند. قرآن کریم، یکی از معجزات حضرت موسی (ع) را چنین توصیف میکند:
وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ ۖ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ
و دستت را در گریبانت فروبر، سپید و بیعیب بیرون آید، در میان نه نشانه به سوی فرعون و قومش (سوره نمل، آیه ۱۲).
معجزه دست سفید، نشانهای از قدرت الهی است که بدون نقص و عیب ظاهر میشود. این معجزات، نهتنها برای اثبات رسالت، بلکه برای تقویت ایمان محبین و رفع موانع ادراکی آنها ارائه شدهاند.
درنگ: معجزات، چونان کلیدهایی الهیاند که قفلهای تردید را میگشایند و راه ایمان را هموار میکنند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، به بررسی اقتدار انسان در تعامل با عوالم غیبی پرداخت و نشان داد که انسان، بهعنوان موجودی متعالی، قادر است با رفع موانع، به ارتباط با ملائک، جنیان، و خداوند دست یابد. وحی، بهعنوان عالیترین شکل این ارتباط، در دو سطح محبوبین و محبین متجلی میشود. آیات سوره نمل، با توصیف دریافت بیواسطه وحی توسط پیامبر اکرم (ص) و مسیر دشوار حضرت موسی (ع)، این تمایز را بهروشنی نشان میدهند. معجزات، بهعنوان نشانههای الهی، راه را برای هدایت و تقویت ایمان هموار میکنند.
بخش دوم: تحول در ادراک معجزات و ضرورت بازنگری در علوم دینی
تغییر در ادراک معجزات از گذشته تا امروز
در گذشته، معجزات به دلیل سادگی مردمان، بهآسانی پذیرفته میشدند. اما در عصر حاضر، با پیشرفتهای علمی، بشر خود قادر به انجام کارهای شگفتانگیز است و معجزات الهی را در پرتو این پیشرفتها بهتر درک میکند. این تحول، نشاندهنده پویایی دین در پاسخگویی به نیازهای زمان است. معجزات، همچنان بهعنوان نشانههای هدایت باقی میمانند، اما ادراک آنها با ظرفیتهای فکری و علمی انسان هماهنگ میشود.
درنگ: معجزات، چونان ستارگانی در آسمان حقیقتاند که در هر عصر، با نوری متناسب با دیدگان بشر میدرخشند.
ضرورت تحول در نظام آموزش علوم دینی
نظام آموزش علوم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای معنوی انسان معاصر، نیازمند بازنگری است. آموزشهای سنتی، مانند صرف و نحو، اگرچه ارزشمندند، اما برای هدایت انسان به سوی معرفت الهی کافی نیستند. علوم دینی باید به مسائل متافیزیکی، مانند وحی، مکاشفات، و معجزات، توجه بیشتری نشان دهند. این تحول، میتواند طلاب را از یأس و سرخوردگی به سوی رضایت و آرامش معنوی سوق دهد.
در گذشته، آموزش علوم دینی با کتابهایی چون جامعالمقدمات آغاز میشد که شامل علوم گوناگونی مانند صرف، نحو، منطق، و اخلاق بود. این نظام، طلاب را به سوی معرفت جبار و تفویض امر به خداوند هدایت میکرد. اما امروزه، این رویکرد جای خود را به آموزشهایی داده که بیشتر بر جنبههای صوری و امتحانمحور متمرکز است. این تغییر، علوم دینی را از روح قرآنی خود دور کرده و نیازمند بازگشت به روشهای انبیا است.
درنگ: علوم دینی، چونان درختی است که اگر ریشه در معرفت الهی نداشته باشد، میوههایش بیروح و بیثمر خواهد بود.
انعقاد نطفه: مبدأ تولد و ارتباط با عالم غیب
تولد واقعی انسان، نه لحظه خروج از رحم، بلکه لحظه انعقاد نطفه است. این لحظه، که روح الهی در جسم دمیده میشود، با آگاهی ملائک همراه است. روایات اسلامی، این حقیقت را در داستان تولد ائمه معصومین (ع) بهروشنی نشان میدهند. برای نمونه، هنگامی که حضرت عباس (ع) متولد شد، امیرالمؤمنین (ع) از سرنوشت او آگاه بودند و این آگاهی، ریشه در ارتباط با عالم غیب داشت.
این دیدگاه، نیازمند بازنگری در مفاهیم رایج تولد و هویت انسان است. انعقاد نطفه، لحظهای است که انسان در عالم غیب شکل میگیرد و ملائک از سرنوشت او آگاه میشوند. این مفهوم، نشاندهنده پیوند عمیق انسان با عوالم متافیزیکی است.
درنگ: انعقاد نطفه، چونان نقطه آغاز سفری است که انسان را از عالم غیب به سوی ناسوت هدایت میکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، به بررسی تحول در ادراک معجزات و ضرورت بازنگری در علوم دینی پرداخت. معجزات، در هر عصر متناسب با ظرفیتهای فکری انسانها ظاهر میشوند و علوم دینی باید با تمرکز بر مسائل متافیزیکی، راه را برای معرفت الهی هموار کنند. انعقاد نطفه، بهعنوان مبدأ تولد، پیوند انسان با عالم غیب را نشان میدهد و نیازمند بازتعریف مفاهیم رایج در فرهنگ مدرن است.
جمعبندی نهایی
کتاب پدیدههای پنهانی، با تکیه بر آیات سوره نمل و تأملات عرفانی، به کاوش در ظرفیتهای معنوی انسان برای ارتباط با عوالم غیبی پرداخت. انسان، بهعنوان خلیفهالله، قادر است با رفع موانع، به دریافت وحی و تعامل با ملائک و جنیان نائل شود. تمایز بین محبوبین و محبین، نشاندهنده تنوع در روشهای الهی برای هدایت است. معجزات، بهعنوان نشانههای الهی، در هر دوره با ظرفیتهای فکری انسان هماهنگ میشوند. علوم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای معنوی انسان معاصر، نیازمند تحول و بازگشت به روشهای انبیا هستند. انعقاد نطفه، بهعنوان مبدأ تولد، پیوند عمیق انسان با عالم غیب را آشکار میسازد. این اثر، خواننده را به تأمل در حقیقت وجودی خود و جایگاهش در نظام آفرینش دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی