در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 158

متن درس

پدیده‌های پنهانی

پدیده‌های پنهانی: کاوشی قرآنی در عالم غیب و کمالات انسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۸)

دیباچه

این نوشتار، با تأمل در آیات نورانی قرآن کریم و ژرف‌نگری در معارف معنوی، به بررسی جایگاه انسان در تعامل با عوالم غیبی و متافیزیکی می‌پردازد. محور این پژوهش، تبیین ظرفیت‌های والای انسانی در دستیابی به کمالات معنوی، رفع موانع نفسانی، و درک حقایق ربوبی است که در سایه هدایت قرآنی و الگوهای انبیا و اولیا ممکن می‌گردد. این اثر، با نگاهی به سوره‌های نمل و روم، انسان را به سوی شناخت عمیق‌تر خویشتن و ارتباط با عالم غیب دعوت می‌کند، گویی چراغی است که در تاریکی‌های جهل، راه را به سوی حقیقت روشن می‌سازد.

بخش نخست: اقتدار انسانی و پیوند با عالم غیب

ظرفیت‌های ذاتی انسان در تعامل با عوالم متافیزیکی

انسان، به عنوان خلیفه الهی، از توانایی‌های بی‌کران برای برقراری ارتباط با عوالم غیبی برخوردار است. این ظرفیت، ریشه در خلقت او در عالم ذر دارد، جایی که روح الهی در وجودش دمیده شد و پیوندی ناگسستنی با مبدأ هستی یافت. انسان می‌تواند از آسمان‌ها، ملائک، و جنیان بهره گیرد و از فضاهای متافیزیکی سود جوید، اما موانعی چون جهل، گناه، و پراکندگی ذهن، این ارتباط را سد می‌کنند. گویی انسان، چون قصری باشکوه است که لوسترهایش بی‌نور مانده‌اند، نه از فقدان نور، بلکه از قطع جریان الهی که باید این چراغ‌ها را روشن کند.

درنگ: انسان، به مثابه خلیفه‌الله، دارای ظرفیت‌های ذاتی برای تعامل با عالم غیب است، اما موانع نفسانی و مادی، مانع از شکوفایی این توانایی‌ها می‌شوند.

رفع این موانع، نیازمند تهذیب نفس، تمرینات معنوی، و کسب معرفت الهی است. همان‌گونه که یک دستگاه پیچیده برای عملکرد صحیح نیاز به تنظیم و هماهنگی دارد، انسان نیز باید وجود خویش را با حقایق الهی هماهنگ سازد تا به دریافت پیام‌های غیبی نائل آید.

دین و کمال انسانی در قرآن کریم

قرآن کریم، دین را نه در تنگنای مفاهیم و عناوین صوری، بلکه در گستره‌ای وسیع از اقتدار، کمال، و معنویت انسانی تعریف می‌کند. دین، مسیری است که انسان را از محدودیت‌های مادی به سوی تعالی وجودی رهنمون می‌شود، گویی پلی است که از خاک به افلاک می‌رسد. این دیدگاه، بر رشد معنوی و پیوند با حقایق ربوبی تأکید دارد و انسان را به سوی درک عمیق‌تر از عالم غیب و متافیزیک هدایت می‌کند.

در این راستا، قرآن کریم انسان را به تعالی و کمال دعوت می‌کند، نه به انحصار در قالب‌های ظاهری. این رویکرد، در تقابل با نگاه‌های صوری و محدود به ظواهر دینی قرار دارد که در طول تاریخ، به ویژه در دوران‌هایی چون خلفای اموی و عباسی، به انزوای معارف معنوی انجامیده است.

انزوای معارف معنوی در گذر تاریخ

با دوری از دوران پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع)، معارف معنوی، حقایق ربوبی، مکاشفات، رویت‌ها، و حتی وحی به انزوا و کتمان دچار شدند. در دوران خلفای جور، اولیای دین به دلیل فشارهای سیاسی و تقیه، ناچار به پنهان کردن کرامات و مکاشفات خویش شدند. این انزوا، به تدریج به فراموشی معارف معنوی در جوامع دینی انجامید، گویی گنجی گران‌بها در زیر خاک مدفون گشت و تنها پوسته‌ای از دین بر جای ماند.

این وضعیت، نتیجه شرایط تاریخی و سیاسی است که مانع از بروز حقایق معنوی شد. در چنین فضایی، علوم دینی به مباحث صوری مانند صرف و نحو محدود گشت و از توجه به کمالات معنوی بازماند.

وضعیت کنونی علم دینی

امروزه، علم دینی گاه به قصری متروکه می‌ماند که لوسترهایش، هرچند زیبا، از نور و برق تهی‌اند. این تشبیه، به فقدان تمرکز بر حقایق ربوبی و کمالات معنوی در برخی نظام‌های آموزشی دینی اشاره دارد. علوم دینی، که باید چراغ راه انسان به سوی حقیقت باشند، گاه به دکورهایی بی‌روح تبدیل شده‌اند که فاقد تأثیر معنوی بر جامعه‌اند.

درنگ: علم دینی، برای احیای نقش هدایت‌گر خویش، باید از تمرکز صرف بر علوم صوری به سوی پرورش کمالات معنوی و معارف ربوبی حرکت کند.

این وضعیت، ضرورت بازنگری در نظام آموزشی علوم دینی را برجسته می‌سازد. این علوم باید به جای محدودیت به مباحث ظاهری، به پرورش معارف معنوی و هدایت انسان به سوی کمال بپردازند.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، بر ظرفیت‌های ذاتی انسان در تعامل با عالم غیب و نقش دین در هدایت به سوی کمال تأکید کرد. انزوای معارف معنوی در گذر تاریخ و وضعیت کنونی علوم دینی، چالشی است که نیازمند بازنگری و احیای تمرکز بر حقایق ربوبی است. انسان، با رفع موانع نفسانی و کسب معرفت، می‌تواند به پیوندی عمیق با عالم غیب دست یابد و چون ستاره‌ای در آسمان معرفت بدرخشد.

بخش دوم: وحی و درجات هدایت الهی

وحی: عالی‌ترین شکل ارتباط انسان و خدا

وحی، قله ارتباط انسان با مبدأ هستی است که در دو سطح متجلی می‌شود: محبوبین، که به آسانی و بی‌واسطه دریافت می‌کنند، و محبین، که با تلاش و پشت سر گذاشتن امتحانات الهی به آن نائل می‌شوند. این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت در ظرفیت‌های معنوی افراد است، گویی برخی چون چشمه‌ای زلال به آسانی جوشان‌اند و برخی دیگر چون معدنی گران‌بها نیازمند کاوش و تلاش‌اند.

دریافت بی‌واسطه وحی در محبوبین

قرآن کریم در سوره نمل، آیه ششم، این دریافت بی‌واسطه را چنین توصیف می‌کند:

وَإِنَّكَ لَتُلْقَى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ

و به‌راستی که تو قرآن را از نزد حکیمی دانا دریافت می‌کنی.

این آیه، بر دریافت مستقیم و آسان قرآن توسط پیامبر اکرم (ص) تأکید دارد. عبارت «لَتُلْقَى» نشان‌دهنده فرآیند بی‌واسطه انتقال وحی است که از جانب خداوند حکیم و علیم صورت می‌گیرد. این دریافت، ریشه در مقام والای محبوبین دارد که بدون نیاز به واسطه‌های مادی، به وحی الهی متصل می‌شوند.

درنگ: محبوبین، به دلیل مقام ویژه معنوی، وحی را بی‌واسطه و به آسانی دریافت می‌کنند، گویی دریچه‌ای گشوده به سوی حقیقت الهی دارند.

فرآیند دشوار دریافت وحی در محبین

برخلاف محبوبین، محبین چون حضرت موسی (ع) مسیری گام‌به‌گام را طی می‌کنند. قرآن کریم در سوره نمل، آیه هفتم، آغاز این فرآیند را چنین بیان می‌کند:

إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا ۖ سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ

هنگامی که موسی به خانواده‌اش گفت: من آتشی دیدم، به‌زودی از آن برایتان خبری می‌آورم یا شعله‌ای از آتش می‌آورم تا گرم شوید.

این آیه، شروع دریافت وحی توسط حضرت موسی (ع) را با مشاهده آتش، که نمادی از تجلی الهی است، نشان می‌دهد. این مسیر، نیازمند توجه، پذیرش امتحانات، و غلبه بر ترس‌های اولیه است، گویی محبین باید از گذرگاه‌های دشوار عبور کنند تا به نور هدایت برسند.

تجلی الهی در آتش و اطراف آن

قرآن کریم در ادامه، در سوره نمل، آیه هشتم، به تجلی الهی اشاره می‌کند:

فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

پس چون به سوی آن آمد، ندا داده شد که: مبارک است آن که در آتش است و آن که پیرامون آن است، و منزه است خداوند، پروردگار جهانیان.

این آیه، به حضور الهی در قالب آتش و گستردگی برکت آن در اطراف اشاره دارد. آتش، نه تنها خود حامل تجلی است، بلکه محیط اطرافش نیز از این برکت بهره‌مند می‌شود، گویی نور الهی چون خورشیدی همه‌جا را فرا می‌گیرد.

آموزش الهی و غلبه بر ترس

فرآیند آموزش الهی حضرت موسی (ع) با امتحانات همراه است. قرآن کریم در سوره نمل، آیات نهم و دهم، این مرحله را چنین توصیف می‌کند:

يَا مُوسَىٰ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ * وَأَلْقِ عَصَاكَ ۖ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ ۖ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ

ای موسی! همانا منم خداوند، عزیز و حکیم * عصایت را بیفکن. پس چون آن را دید که می‌جنبد، گویی ماری است، به پشت سر گریخت و بازنگشت. ای موسی! مترس، که فرستادگان نزد من نمی‌ترسند.

این آیات، مواجهه موسی (ع) با پدیده‌ای متافیزیکی (تبدیل عصا به مار) و ترس اولیه او را نشان می‌دهند. کلمه «جَانٌّ» به مار اشاره دارد، اما با جنیان نیز پیوند دارد، که نشان‌دهنده ارتباط این پدیده با موجودات غیرمادی است. ندا الهی («لَا تَخَفْ») او را به آرامش و پذیرش هدایت دعوت می‌کند.

درنگ: محبین، برای دریافت وحی، باید بر ترس‌ها و موانع نفسانی غلبه کنند و از امتحانات الهی با موفقیت عبور کنند.

معجزات به‌عنوان نشانه‌های الهی

معجزات، نشانه‌هایی از قدرت الهی‌اند که برای هدایت خلق ارائه می‌شوند. قرآن کریم در سوره نمل، آیه دوازدهم، به یکی از معجزات موسی (ع) اشاره می‌کند:

وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ ۖ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ

و دستت را در گریبانت فروبر، سپید و بی‌عیب بیرون آید، در میان نه نشانه به سوی فرعون و قومش.

معجزه دست سفید، نشانه‌ای از قدرت الهی است که بدون نقص ظاهر می‌شود. این معجزات، نه تنها ابزار اثبات رسالت‌اند، بلکه نمادهایی از ارتباط با عالم غیب‌اند که ایمان محبین را تقویت می‌کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به تبیین وحی به‌عنوان عالی‌ترین شکل ارتباط انسان با خدا و تفاوت درجات هدایت الهی میان محبوبین و محبین پرداخت. محبوبین، چون پیامبر اکرم (ص)، وحی را بی‌واسطه دریافت می‌کنند، در حالی که محبین، چون موسی (ع)، مسیری پرچالش را طی می‌کنند. معجزات، به‌عنوان نشانه‌های الهی، راه را برای پذیرش حقیقت هموار می‌سازند، گویی مشعل‌هایی هستند که تاریکی‌های جهل را روشن می‌کنند.

بخش سوم: معجزات و ادراک در گذر زمان

تفاوت ادراک معجزات در گذشته و حال

در گذشته، معجزات به دلیل سادگی مردمان به آسانی پذیرفته می‌شدند، گویی آیینه‌ای شفاف که حقیقت را بی‌واسطه نشان می‌داد. اما امروز، با پیشرفت‌های علمی، بشر قادر به درک عمیق‌تر معجزات و حتی خلق پدیده‌های شگفت‌انگیز است. این تحول، پویایی دین را در پاسخگویی به نیازهای زمان نشان می‌دهد. معجزات، همچنان نشانه‌های هدایت‌اند، اما ادراک آن‌ها با ظرفیت‌های فکری و علمی انسان‌ها تغییر یافته است.

انکار معجزات با وجود یقین

قرآن کریم در سوره نمل، آیه چهاردهم، به انکار معجزات توسط قوم فرعون اشاره می‌کند:

وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا

و به آن [آیات] انکار ورزیدند، درحالی‌که جان‌هایشان به آن یقین داشت، از روی ظلم و تکبر.

این آیه، نشان‌دهنده تأثیر موانع نفسانی مانند تکبر و ظلم بر ادراک حقیقت است. حتی با وجود یقین درونی، انسان ممکن است به دلیل این موانع، حقیقت را انکار کند، گویی قلبی که در بند تکبر است، از پذیرش نور حقیقت بازمی‌ماند.

درنگ: موانع نفسانی مانند ظلم و تکبر، حتی در صورت یقین درونی، مانع از پذیرش حقیقت و معجزات الهی می‌شوند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به تغییر در ادراک معجزات در طول زمان و تأثیر موانع نفسانی بر پذیرش حقیقت پرداخت. معجزات، در هر دوره متناسب با ظرفیت‌های فکری انسان‌ها ظاهر می‌شوند، اما تکبر و ظلم می‌توانند مانع از پذیرش آن‌ها شوند. این امر، ضرورت تهذیب نفس و رفع موانع درونی را برای درک حقیقت آشکار می‌سازد.

بخش چهارم: محبوبین و محبین در سوره نمل

تمایز محبوبین و محبین

سوره نمل، به دو گروه محبوبین و محبین اشاره دارد. محبوبین، چون پیامبر اکرم (ص)، داوود، و سلیمان (ع)، به آسانی علم و معرفت را دریافت می‌کنند، در حالی که محبین، چون موسی (ع)، نیازمند تلاش و امتحان‌اند. این تمایز، درجات مختلف هدایت الهی را نشان می‌دهد.

اعطای علم به داوود و سلیمان

قرآن کریم در سوره نمل، آیه پانزدهم، به اعطای علم به داوود و سلیمان اشاره می‌کند:

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا ۖ وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَىٰ كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ

و به‌راستی به داوود و سلیمان دانش عطا کردیم و گفتند: سپاس خدایی را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری داد.

این علم، به‌صورت بی‌واسطه و در مراحل اولیه زندگی یا در عالم ملکوت به آن‌ها عطا شده است، گویی نوری است که بی‌نیاز از تلاش، در وجودشان تابیده است.

اقتدار سلیمان و تعامل با جنیان

قرآن کریم در سوره نمل، آیه هفدهم، به اقتدار سلیمان اشاره می‌کند:

وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ

و برای سلیمان سپاهیانش از جن و انس و پرندگان گردآوری شدند، پس آن‌ها منظم شدند.

این اقتدار، نه مادی، بلکه معنوی و متافیزیکی است و نشان‌دهنده توانایی انسان در تعامل با موجودات غیبی است، گویی سلیمان (ع) چون پادشاهی است که بر قلمرو غیب و شهود فرمانروایی می‌کند.

فهم زبان طبیعت توسط سلیمان

قرآن کریم در سوره نمل، آیه هجدهم، به توانایی سلیمان در فهم زبان طبیعت اشاره می‌کند:

حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

تا آنگاه که به وادی مورچگان رسیدند، مورچه‌ای گفت: ای مورچگان! به خانه‌هایتان درآیید، مبادا سلیمان و سپاهیانش شما را پایمال کنند، درحالی‌که نمی‌دانند.

این توانایی، نتیجه علم لدنی و رفع موانع نفسانی است که به انسان امکان درک زبان موجودات را می‌دهد.

شکر نعمت‌های الهی

قرآن کریم در سوره نمل، آیه نوزدهم، به شکرگزاری سلیمان اشاره می‌کند:

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ

پس [سلیمان] از سخن او [مورچه] تبسم کرد و خندید و گفت: پروردگارا! مرا واددار که نعمتت را که بر من و بر والدینم ارزانی داشتی، سپاس گویم.

این شکرگزاری، نشان‌دهنده تواضع و معرفت سلیمان است که ارزش نعمت‌های الهی را درک می‌کند.

درنگ: توانایی فهم زبان طبیعت و شکر نعمت‌های الهی، نشانه‌ای از معرفت و ارتباط عمیق با عالم غیب است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به تمایز میان محبوبین و محبین و ویژگی‌های آن‌ها در سوره نمل پرداخت. محبوبین، چون داوود و سلیمان، علم و اقتدار را بی‌واسطه دریافت می‌کنند، در حالی که محبین، چون موسی، مسیری پرتلاش را طی می‌کنند. توانایی سلیمان در تعامل با جنیان و فهم زبان طبیعت، نمونه‌ای از کمالات انسانی است که در سایه معرفت الهی شکوفا می‌شود.

بخش پنجم: موانع وصول به غیب و ضرورت تحول آموزشی

شرك و شك: موانع اصلی وصول به غیب

شرك و شك، چون سدهایی نفوذناپذیر، مانع از دسترسی انسان به کمالات معنوی و عالم غیب می‌شوند. چه در کافر و چه در مؤمن، این دو صفت، قدرت و معرفت را از انسان سلب می‌کنند. انبیا و اولیا، با بری بودن از شرك و شك، به قله‌های کمال دست یافتند، گویی چون کوهی استوار در برابر طوفان‌های نفسانی ایستادگی کردند.

درنگ: شرك و شك، موانع اصلی وصول به غیب و کمالات معنوی‌اند که با رفع آن‌ها، انسان به قدرت و معرفت الهی دست می‌یابد.

رفع این موانع، نیازمند یقین و ایمان است. اگر انسان از شك رها شود، چون پرنده‌ای آزاد، به سوی حقیقت پرواز می‌کند و به کمالات والا می‌رسد.

لزوم نظام‌مند شدن آموزش‌های معنوی

علوم دینی باید به سوی آموزش‌های معنوی و متافیزیکی حرکت کنند و از حالت پنهانی و زیرزمینی خارج شوند. این آموزش‌ها باید نظام‌مند شده و به‌صورت علنی ارائه گردند تا انسان‌ها را به سوی کمال و معرفت رهنمون سازند. گویی این علوم، چون جویباری زلال، باید جاری شوند تا دشت‌های تشنه معرفت را سیراب کنند.

انعقاد نطفه: مبدأ تولد واقعی

تولد واقعی انسان، نه در لحظه خروج از رحم، بلکه در انعقاد نطفه است، جایی که روح الهی دمیده می‌شود و ملائک از سرنوشت انسان آگاه می‌گردند. این دیدگاه، هویت انسان را از منظر عالم غیب بازتعریف می‌کند، گویی انسان از همان آغاز خلقت، با حقیقت الهی پیوند دارد.

علم و قدرت در اولیای خدا

علم و قدرت در اولیای خدا، چون دو بال پرواز، ملازم یکدیگرند. این قدرت، نه مادی، بلکه معنوی و متافیزیکی است و از طریق معرفت و ارتباط با عالم غیب به دست می‌آید. اولیا، چون ستارگانی در آسمان هدایت، با این علم و قدرت، خلق را به سوی حقیقت رهنمون می‌شوند.

جعل مماثل و پیوند با ذات الهی

جعل مماثل، فرآیند نزدیک شدن انسان به ذات الهی از طریق تخلق به صفات الهی است. این فرآیند، انسان را به درک حقایق ربوبی و تعامل با عوالم غیبی قادر می‌سازد، گویی انسان چون آیینه‌ای صیقل‌یافته، نور الهی را بازمی‌تاباند.

مغیبات در قرآن کریم

قرآن کریم، سرشار از مغیبات است، به‌ویژه در سوره‌هایی با حروف مقطعه. در سوره روم، آیات یکم تا چهارم، به پیش‌بینی پیروزی رومیان اشاره دارد:

الم * غُلِبَتِ الرُّومُ * فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ * فِي بِضْعِ سِنِينَ ۗ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ

الف لام میم * رومیان مغلوب شدند * در نزدیک‌ترین سرزمین، و آنان پس از مغلوب شدنشان به‌زودی پیروز خواهند شد * در چند سال. فرمان از آنِ خداست پیش از این و پس از این.

این آیات، نمونه‌ای از مغیبات قرآنی‌اند که علم الهی به گذشته و آینده را نشان می‌دهند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، به موانع وصول به غیب، ضرورت تحول در آموزش‌های معنوی، و مفاهیم کلیدی مانند انعقاد نطفه و جعل مماثل پرداخت. شرك و شك، چون سدهایی در برابر کمال انسانی‌اند، و علوم دینی باید با نظام‌مندی، انسان را به سوی معرفت و حقیقت هدایت کنند.

بخش ششم: انسان‌شناسی قرآنی و سرنوشت ابدی

انسان‌ها: ظاهرگرایان و حقیقت‌جویان

قرآن کریم، انسان‌ها را به دو گروه تقسیم می‌کند: ظاهرگرایان، که در بند ظواهر حیات دنیا و نادان به پیش و پس خویش‌اند، و حقیقت‌جویان، که با جعل مماثل به سوی حقیقت پیش می‌روند. این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت در درک و وصول به عوالم غیبی است.

قرآن کریم در سوره روم، آیه هفتم، به این موضوع اشاره می‌کند:

يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ

آنان ظاهر زندگی دنیا را می‌دانند و از آخرت غافل‌اند.

این آیه، غفلت از آخرت و تمرکز بر ظواهر را نکوهش می‌کند، گویی انسان‌های ظاهرگرا چون مسافرانی‌اند که در ایستگاهی موقت، بار خویش را بیهوده انباشته‌اند.

اجل مسمی و چرخه هستی

هر موجودی دارای اجل مسمی است که پایان آن را تعیین می‌کند، اما این پایان، به معنای نابودی نیست، بلکه انتقال به مرحله‌ای دیگر از هستی است. گویی هستی، چون رودی جاری است که هیچ‌گاه متوقف نمی‌شود، بلکه از ساحتی به ساحت دیگر جریان می‌یابد.

آخرت و تعدد عوالم

آخرت، نه یک فضای واحد، بلکه مجموعه‌ای از عوالم بی‌شمار است که هر فرد بر اساس اعمالش در آن جای می‌گیرد. این عوالم، چون باغ‌هایی بی‌پایان، برای هر کس به تناسب وجودش خلق می‌شوند. قرآن کریم در سوره روم، آیه چهل و دوم، به این حقیقت اشاره می‌کند:

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ

و از مردمان کسانی‌اند که می‌گویند: به خدا و روز بازپسین ایمان آوردیم، حال آنکه مؤمن نیستند.

این آیه، به کافرانی اشاره دارد که به لقای الهی باور ندارند و از درک حقیقت آخرت محروم‌اند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، به تقسیم‌بندی انسان‌ها به ظاهرگرایان و حقیقت‌جویان، مفهوم اجل مسمی، و تعدد عوالم آخرت پرداخت. انسان باید با شناخت خویشتن و رفع موانع، به سوی حقیقت حرکت کند تا در عوالم بی‌پایان آخرت، جایگاهی شایسته یابد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با کاوش در آیات سوره‌های نمل و روم، به تبیین جایگاه انسان در تعامل با عالم غیب و کمالات معنوی پرداخت. انسان، به عنوان خلیفه‌الله، دارای ظرفیت‌های عظیمی برای پیوند با عوالم متافیزیکی است، اما موانعی چون شرك و شك، این ارتباط را مختل می‌کنند. محبوبین و محبین، درجات مختلف هدایت الهی را نشان می‌دهند، و معجزات، به‌عنوان نشانه‌های الهی، راه را برای پذیرش حقیقت هموار می‌سازند. علوم دینی باید با نظام‌مندی، به آموزش معارف معنوی بپردازند تا انسان را به سوی کمال هدایت کنند. انعقاد نطفه، جعل مماثل، و مغیبات قرآنی، دیدگاه جدیدی به هویت انسان و ارتباط او با عالم غیب ارائه می‌دهند. این اثر، چون مشعلی فروزان، انسان را به تأمل در خویشتن و حرکت به سوی حقیقت دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی