در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 176

متن درس

پدیده‌های پنهانی

پدیده‌های پنهانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۶)

دیباچه

این نوشتار، درآمدی است بر کاوش در مفاهیم عرفان، قدرت معنوی و ارتباط با موجودات غیبی، که با تکیه بر نگرش‌های عمیق دینی و معرفتی، به بررسی این پدیده‌ها از منظری روشن و نظام‌مند می‌پردازد. هدف، ارائه تبیینی جامع از چگونگی بهره‌مندی انسان از امکانات مادی و معنوی برای نیل به تعالی و خودشناسی است. این اثر، با الهام از سنت‌های عرفانی و دینی، راه‌های ارتقای وجودی انسان را در پرتو ارتباط با عالم غیب و پرورش اراده بررسی می‌کند. ساختار این نوشتار، با تقسیم‌بندی موضوعات به بخش‌های موضوعی، زمینه را برای فهمی ژرف‌تر از این مفاهیم فراهم می‌آورد.

بخش نخست: عرفان و استقلال آن از دین

ماهیت عرفان به مثابه یک نظام معرفتی

عرفان، به مثابه یک نظام معرفتی و عملی، از دین به معنای چارچوب‌های شرعی و اعتقادی خاص مستقل است. این استقلال، امکان همخوانی عرفان با مکاتب و ادیان گوناگون را فراهم می‌آورد. عرفان، برخلاف دین که به اصول و قواعد مشخص محدود می‌شود، سیستمی است که می‌تواند با باورهای متنوع از جمله هندوئیسم، بودیسم یا حتی باورهای غیرمؤمنانه سازگار شود. این ویژگی، عرفان را به یک روش عام برای دستیابی به حقیقت متعالی تبدیل می‌کند که فارغ از محدودیت‌های دینی خاص عمل می‌کند.

عرفان، چونان دریایی ژرف، انسان را به سوی خودشناسی و تقرب به مبدأ هستی رهنمون می‌شود. این نظام، با تمرکز بر پرورش اراده و هماهنگی جسم و روح، راهی به سوی تعالی می‌گشاید که می‌تواند در هر فرهنگی و با هر اعتقادی به کار آید. برای نمونه، عارفان هندو یا چینی، هر یک با تکیه بر سنت‌های خود، به دنبال کشف حقیقت وجودی خویش‌اند، بی‌آنکه لزوماً به چارچوب‌های دینی خاص پایبند باشند.

درنگ: عرفان، به مثابه یک نظام مستقل، راهی عام برای خودشناسی و تقرب به حقیقت متعالی است که می‌تواند با هر دین و مکتبی همخوانی یابد.

تمایز عارف مؤمن و عارف غیرمؤمن

عارف مؤمن، به دلیل پایبندی به شریعت، از اعمالی چون مصرف نجاست پرهیز می‌کند، در حالی که عارف غیرمؤمن ممکن است به چنین اعمالی روی آورد. این تفاوت، ریشه در چارچوب‌های اخلاقی و معنوی شریعت دارد که عارف مؤمن را از عارف غیرمؤمن متمایز می‌سازد. شریعت، چونان حریمی است که عارف مؤمن را در مسیر خودسازی از انحراف بازمی‌دارد، در حالی که عارف غیرمؤمن، به دلیل فقدان این چارچوب، ممکن است به روش‌های غیراخلاقی یا غیرمتعارف متوسل شود.

برای مثال، عارف مؤمن، با تکیه بر اصول شریعت، از هر آنچه ناپاکی به همراه آورد دوری می‌جوید، در حالی که عارف غیرمؤمن ممکن است به دلیل نبود این محدودیت‌ها، به اعمالی روی آورد که با معیارهای اخلاقی همخوانی ندارد. این تمایز، نشان‌دهنده نقش شریعت به مثابه یک راهنما و نگهبان در مسیر عرفانی است.

درنگ: شریعت، چونان نگهبانی استوار، عارف مؤمن را در مسیر خودسازی از انحراف بازمی‌دارد و او را به سوی تقرب الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

عرفان، به مثابه یک نظام معرفتی مستقل، راهی برای خودشناسی و تعالی است که می‌تواند با هر باور و فرهنگی سازگار شود. تمایز عارف مؤمن و غیرمؤمن، نشان‌دهنده نقش شریعت به عنوان یک چارچوب هدایتگر است که عارف را در مسیر حقیقت‌جویی از لغزش حفظ می‌کند. این بخش، بر اهمیت عرفان به مثابه یک روش عام و نقش شریعت در هدایت آن تأکید دارد.

بخش دوم: قدرت معنوی و تمرینات ارادی

تمرینات جسمانی به مثابه مقدمه خودسازی

تمرینات جسمانی، مانند حرکت آگاهانه اعضای بدن برای مدت نیم تا دو ساعت در روز، به مثابه گام نخست در مسیر تقویت اراده و کسب قدرت معنوی معرفی شده است. این تمرینات، که با اراده‌ای مستقل اعضای بدن را به حرکت درمی‌آورند، زمینه‌ساز هماهنگی جسم و روح می‌شوند. برای نمونه، حرکت دادن چشم، ابرو یا انگشتان به صورت جداگانه، نیازمند تمرکز و اراده‌ای است که می‌تواند به تقویت توانمندی‌های معنوی منجر شود.

این تمرینات، چونان ریاضتی عرفانی، انسان را برای مراحل پیشرفته‌تر خودسازی آماده می‌کنند. همان‌گونه که ورزشکار با تمرین جسم خود را نیرومند می‌سازد، عارف نیز با تمرین اراده و تمرکز، روح خود را برای پرواز به سوی معرفت آماده می‌کند. این رویکرد، مشابه تمرینات مراقبه‌ای در سنت‌های عرفانی دیگر، به هماهنگی میان جسم و روح می‌انجامد.

درنگ: تمرینات جسمانی آگاهانه، چونان پلی است که جسم و روح را به هم پیوند می‌دهد و زمینه‌ساز تقویت اراده و قدرت معنوی می‌شود.

سوءتفاهم در نسبت دادن قدرت به جادوگری

در جامعه‌ای که درک صحیح از قدرت معنوی کاهش یافته، توانایی‌های غیرعادی، مانند حرکت همزمان چندین عضو با اراده‌های مستقل، به جادوگری یا ارتباط با جن نسبت داده می‌شود. این سوءتفاهم، ریشه در انفصال جامعه از مفاهیم عرفانی دارد. برای نمونه، اگر فردی با اراده‌ای قوی بتواند اعضای بدن خود را به صورت جداگانه حرکت دهد، این توانایی ممکن است به اشتباه به سحر یا جادوگری منسوب شود.

این برداشت نادرست، چونان سایه‌ای تاریک بر حقیقت عرفانی، مانع از شناخت صحیح توانایی‌های معنوی می‌شود. آموزش و آگاهی‌بخشی، چونان نوری است که این تاریکی را می‌زداید و راه را برای فهم درست قدرت معنوی هموار می‌سازد.

درنگ: سوءتفاهم در نسبت دادن قدرت معنوی به جادوگری، نتیجه انفصال جامعه از معارف عرفانی است که با آموزش صحیح اصلاح می‌شود.

بازتعریف قدرت در برابر مادی‌گرایی

در جوامع کنونی، قدرت به عوامل مادی چون مقام، ثروت و ارتباطات اجتماعی تعریف شده و از معنای حقیقی خود، که در باطن انسان نهفته است، دور افتاده است. قدرت حقیقی، آن نیرویی است که در وجود انسان ریشه دارد و با مرگ نیز همراه اوست. این قدرت، از طریق خودسازی و ارتباط با عالم غیب به دست می‌آید، نه از وابستگی به امور مادی.

قدرت مادی، چونان گیاهی است که ریشه در خاک دارد و با طوفان زمان فرومی‌ریزد، اما قدرت معنوی، چون درختی است که ریشه در جان انسان دارد و در برابر هر طوفانی استوار می‌ماند. برای نمونه، داستان بهلول و هارون، که در آن بهلول ارزش هارون را به لنگ او تقلیل داد، نشان‌دهنده ناپایداری قدرت مادی در برابر حقیقت معنوی است.

درنگ: قدرت حقیقی، در باطن انسان ریشه دارد و با مرگ همراه اوست، در حالی که قدرت مادی، ناپایدار و وابسته به امور بیرونی است.

جمع‌بندی بخش دوم

قدرت معنوی، از طریق تمرینات ارادی و آگاهانه اعضای بدن و دوری از تعریف‌های مادی‌گرایانه قدرت به دست می‌آید. سوءتفاهم‌های فرهنگی در نسبت دادن توانایی‌های معنوی به جادوگری، نیازمند اصلاح از طریق آموزش است. این بخش، بر اهمیت بازتعریف قدرت در چارچوبی معنوی و تقویت اراده به مثابه پایه خودسازی تأکید دارد.

بخش سوم: هویت و خودشناسی

وابستگی هویت به عوامل بیرونی

بسیاری از افراد، هویت خود را به عوامل بیرونی چون نام، مقام یا وابستگی‌های خانوادگی گره می‌زنند و از خودشناسی حقیقی غافل می‌مانند. این وابستگی، انسان را از کشف هویت اصیل خود بازمی‌دارد. برای نمونه، فردی که خود را تنها با عنوان «فرزند فلانی» معرفی می‌کند، از شناخت خویشتن خویش ناتوان است.

هویت حقیقی، چونان گوهری است که در عمق وجود انسان نهفته است و تنها با کاوش درونی و خودسازی می‌توان به آن دست یافت. وابستگی به عناوین بیرونی، چونان زنجیری است که انسان را در بند مادیات نگه می‌دارد و او را از پرواز به سوی حقیقت بازمی‌دارد.

درنگ: هویت اصیل انسان، در خودشناسی و دوری از وابستگی به عناوین مادی نهفته است که با خودسازی و کاوش درونی به دست می‌آید.

ایمان و رهایی از مادی‌گرایی

ایمان حقیقی، زمانی در قلب انسان ریشه می‌گیرد که اطمینان به آنچه نزد خداوند است، از اطمینان به دارایی‌های مادی پیشی گیرد. این مفهوم، در حدیثی چنین بیان شده است: «ایمان در قلب کسی وارد نمی‌شود مگر آنکه به آنچه نزد خداوند است یقینش بیش از آنچه در دست اوست باشد». این حدیث، به اولویت ارزش‌های معنوی بر مادیات تأکید دارد.

ایمان، چونان نوری است که قلب را از تاریکی وابستگی به مادیات رها می‌سازد. انسانی که به دارایی‌های مادی خود بیش از مشیت الهی اطمینان دارد، چونان مسافری است که در بیابان مادی‌گرایی سرگردان مانده و راه به سوی مقصد حقیقی نیافته است.

لَا يَدْخُلُ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِ امْرِئٍ حَتَّى يَكُونَ بِمَا عِنْدَ اللَّهِ أَيْقَنَ مِمَّا فِي يَدِهِ

ترجمه: ایمان در قلب کسی وارد نمی‌شود مگر آنکه به آنچه نزد خداوند است یقینش بیش از آنچه در دست اوست باشد.

درنگ: ایمان حقیقی، در گرو اطمینان به مشیت الهی و رهایی از وابستگی به مادیات است.

علم به مثابه نگهبان انسان

سخن حکیمانه‌ای از عالمان دینی بیان می‌دارد: «مال را تو نگه می‌داری، اما علم تو را نگه می‌دارد». این سخن، به برتری علم بر مال از منظری معنوی و عملی اشاره دارد. علم، چونان سپری است که انسان را در برابر چالش‌های زندگی و مرگ محافظت می‌کند، در حالی که مال، به دلیل ماهیت خارجی‌اش، نیازمند مراقبت مداوم است.

علم، چونان چشمه‌ای جوشان، جان انسان را سیراب می‌کند و او را در مسیر تعالی نگه می‌دارد، اما مال، چونان باری سنگین، انسان را به زمین میخکوب می‌کند. این تمایز، نشان‌دهنده ارزش والای علم در برابر ناپایداری مال است.

الْمَالُ تَحْرُسُهُ وَالْعِلْمُ يَحْرُسُكَ

ترجمه: مال را تو نگه می‌داری، اما علم تو را نگه می‌دارد.

درنگ: علم، چونان نگهبانی استوار، انسان را در برابر ناپایداری‌های زندگی حفظ می‌کند، در حالی که مال، باری است که انسان را به مراقبت وامی‌دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

خودشناسی، ایمان و علم، سه رکن اساسی برای رهایی از وابستگی به مادیات و دستیابی به هویت اصیل انسانی‌اند. این بخش، بر اهمیت پرورش اراده، اطمینان به مشیت الهی و ارزش علم به مثابه نگهبان انسان تأکید دارد. انسان با دوری از وابستگی‌های مادی و کاوش درونی، می‌تواند به حقیقت وجودی خویش دست یابد.

بخش چهارم: ارتباط با عالم غیب

بهره‌مندی از امکانات غیبی

انسان عاقل، از تمام امکانات مادی و غیرمادی، از جمله ملائکه، جن و عالم غیب، برای ارتقای وجودی خود بهره می‌گیرد. این امکانات، چونان منابعی بی‌کران، در دسترس همگان قرار دارند و محدود به انبیا یا عرفا نیستند. برای نمونه، جبرئیل و میکائیل، به مثابه واسطه‌های الهی، می‌توانند انسان را در مسیر تعالی یاری دهند، مشروط بر آنکه با اهتمام و توجه به آنها رجوع شود.

انسان، چونان مسافری است که در سفری معنوی، از ابزارهای گوناگون بهره می‌گیرد. همان‌گونه که در سفر مادی از وسایلی چون خودرو استفاده می‌کند، در سفر معنوی نیز می‌تواند از امکانات غیبی بهره‌مند شود. ناآگاهی یا اعتقاد صوری، چونان زنجیری است که انسان را از این امکانات محروم می‌سازد.

درنگ: امکانات غیبی، چونان منابعی بی‌کران، در دسترس همگان‌اند و انسان عاقل با اهتمام می‌تواند از آنها برای تعالی بهره گیرد.

قبرستان به مثابه دانشگاه معنوی

قبرستان‌ها، به مثابه مراکز معنوی و دانشگاه‌های غیبی، منابعی عظیم برای رشد معنوی‌اند. انسان با حضور آگاهانه در این فضاها، می‌تواند از ارواح، ملائکه و اجنه موجود در آنها بهره‌مند شود. قبرستان، چونان بازاری است از پدیده‌های غیبی که هر که با نیت و اهتمام وارد آن شود، گوهری از معرفت به دست می‌آورد.

برای نمونه، زیارت قبرستان با نیت فاتحه‌خوانی برای شادی روح اموات، اگر با اهتمام و توجه واقعی همراه باشد، می‌تواند به ارتباطی معنوی با عالم غیب منجر شود. این ارتباط، انسان را از کلیشه‌های صوری رها ساخته و به سوی عروج معنوی رهنمون می‌کند.

درنگ: قبرستان، چونان دانشگاهی معنوی، فضایی است برای ارتباط با عالم غیب و بهره‌مندی از امکانات متافیزیکی.

نقش اهتمام در استمداد از مغیبات

استمداد از مغیبات، نیازمند اهتمام و توجه واقعی است، نه صرف انجام صوری اعمال عبادی مانند نماز و روزه. برای نمونه، نمازی که با نیت قربتاً الی الله خوانده شود، اگر با اهتمام همراه باشد، به عروج معنوی منجر می‌شود، اما نمازی صوری، فاقد این اثر است.

اهتمام، چونان کلیدی است که درهای عالم غیب را به روی انسان می‌گشاید. انسانی که با نیت و توجه به عبادات می‌پردازد، چونان کشاورزی است که بذر معنویت را در خاک جان خود می‌کارد و میوه تعالی را برداشت می‌کند.

وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ

ترجمه: و از شکیبایی و نماز یاری جویید و این کار جز بر فروتنان گران است.

درنگ: استمداد از مغیبات، با اهتمام و توجه واقعی، به عروج معنوی و تقویت قدرت درونی منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

ارتباط با عالم غیب، از طریق بهره‌مندی از امکانات غیبی و حضور آگاهانه در فضاهایی چون قبرستان، راهی به سوی تعالی است. اهتمام در عبادات و استمداد از مغیبات، انسان را از کلیشه‌های صوری رها ساخته و به سوی حقیقت متعالی هدایت می‌کند. این بخش، بر اهمیت استفاده از امکانات غیبی و نقش اهتمام در این مسیر تأکید دارد.

بخش پنجم: نقش علم دینی در احیای معنویت

چالش‌های رویکرد صوری در علم دینی

علم دینی، در برخی موارد، به رویکردی صوری و خشک محدود شده که از توجه به مغیبات و معنویات فاصله گرفته است. این رویکرد، اعمال عبادی چون نماز، روزه و زیارت را به کلیشه‌هایی فاقد انرژی معنوی تبدیل کرده است. برای نمونه، نمازی که بدون نیت و اهتمام خوانده شود، اگرچه از منظر فقهی درست است، اما فاقد اثر معنوی و عروج است.

علم دینی، چونان چشمه‌ای است که باید جان‌ها را سیراب کند، اما اگر به سطحی صوری فروکاهد، چونان آبی است که در برکه‌ای راکد مانده و اثری در بر ندارد. اصلاح این رویکرد، نیازمند بازگشت به سنت‌های عرفانی و تأکید بر ارتباط با عالم غیب است.

درنگ: علم دینی، برای احیای معنویت، باید از رویکرد صوری به سوی ارتباط با عالم غیب و پرورش اراده حرکت کند.

نقش انرژی درمانی در تعاملات انسانی

تعاملات انسانی، مانند سلام یا دست دادن، اگر با اهتمام و نیت واقعی انجام شوند، می‌توانند انرژی معنوی منتقل کنند. برای نمونه، سلامی که با نیت ایجاد سلامت در دیگری گفته شود، چونان موجی از نور، در جان او اثر می‌گذارد. اما سلامی صوری، تنها لقلقه زبان است و فاقد اثر معنوی.

این انرژی درمانی، چونان جریانی است که در تعاملات آگاهانه انسان‌ها جاری می‌شود. انسانی که با نیت خیر با دیگران تعامل می‌کند، چونان چشمه‌ای است که دیگران را از نور معنویت خود سیراب می‌سازد.

درنگ: تعاملات انسانی آگاهانه، با نیت خیر، به انتقال انرژی معنوی و تقویت روحی افراد منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

علم دینی، برای احیای معنویت، باید از رویکرد صوری فاصله گرفته و به سوی پرورش اراده و ارتباط با عالم غیب حرکت کند. تعاملات انسانی آگاهانه، به مثابه ابزاری برای انتقال انرژی معنوی، نقش مهمی در این مسیر دارند. این بخش، بر لزوم اصلاح رویکردهای صوری و تقویت اهتمام در علم دینی تأکید دارد.

بخش ششم: قرآن کریم و امکانات همگانی

قرآن کریم به مثابه کتاب هدایت همگان

باور نادرست به اینکه قرآن کریم تنها برای خواص نازل شده، مانع فهم و بهره‌مندی همگان از این کتاب آسمانی شده است. قرآن کریم، چونان دریایی بی‌کران، برای همه انسان‌ها نازل شده و هرکس در ظرف خود می‌تواند از آن بهره‌مند شود.

این باور نادرست، چونان سدی است که انسان‌ها را از دسترسی به گنجینه‌های معرفتی قرآن کریم بازمی‌دارد. فهم قرآن، نیازمند اهتمام و مطالعه عمیق است، نه انحصار به گروهی خاص.

كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ

ترجمه: کتابی است که آن را به سوی تو فرو فرستادیم تا مردم را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون بیاوری.

درنگ: قرآن کریم، چونان کتاب هدایت همگان، برای همه انسان‌ها نازل شده و فهم آن با اهتمام و مطالعه ممکن است.

آگاهی انبیا و اولیا از آینده

قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید:

وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ

ترجمه: و هیچ‌کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد، و هیچ‌کس نمی‌داند در کدامین سرزمین خواهد مرد.

این آیه، به محدودیت دانش انسان عادی اشاره دارد، اما انبیا و اولیا، به دلیل ارتباط خاص با عالم غیب، از آینده و مکان مرگ خود آگاه‌اند.

این آگاهی، چونان نوری است که مسیر انبیا و اولیا را روشن می‌سازد و آنها را از محدودیت‌های انسانی فراتر می‌برد. این تمایز، نشان‌دهنده برتری معرفتی و معنوی اولیاست که با ارتباط با عالم غیب به دست می‌آید.

درنگ: انبیا و اولیا، با ارتباط با عالم غیب، از محدودیت‌های دانش انسانی فراتر می‌روند و به آگاهی از آینده دست می‌یابند.

جمع‌بندی بخش ششم

قرآن کریم، به مثابه کتاب هدایت همگان، منبعی بی‌کران برای معرفت و تعالی است. آگاهی انبیا و اولیا از آینده، نشان‌دهنده برتری معرفتی آنهاست که از ارتباط با عالم غیب سرچشمه می‌گیرد. این بخش، بر اهمیت فهم همگانی قرآن و نقش ارتباط با عالم غیب در نیل به معرفت تأکید دارد.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با کاوش در مفاهیم عرفان، قدرت معنوی و ارتباط با عالم غیب، راه‌هایی برای نیل به خودشناسی و تعالی ارائه داد. عرفان، به مثابه یک نظام مستقل، انسان را به سوی حقیقت متعالی هدایت می‌کند. قدرت معنوی، با تمرینات ارادی و دوری از مادی‌گرایی، در باطن انسان ریشه می‌گیرد. ارتباط با عالم غیب، از طریق اهتمام به امکانات غیبی و حضور آگاهانه در فضاهایی چون قبرستان، راهی به سوی عروج معنوی است. علم دینی، برای احیای معنویت، باید از رویکردهای صوری فاصله گرفته و به پرورش اراده و ارتباط با عالم غیب بپردازد. قرآن کریم، چونان کتاب هدایت همگان، منبعی بی‌کران برای معرفت است که با اهتمام و مطالعه در دسترس همگان قرار دارد. این اثر، دعوتی است به بازنگری در باورهای فرهنگی و بازگشت به اقتدار معنوی که در سنت انبیا و اولیا ریشه دارد.

با نظارت صادق خادمی