در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 189

متن درس

پدیده‌های پنهانی: تأملی در خلقت، معرفت و ارتباط با عوالم غیبی

پدیده‌های پنهانی: تأملی در خلقت، معرفت و ارتباط با عوالم غیبی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۸۹)

دیباچه

این نوشتار، سفری است عمیق به سوی فهم حقیقت خلقت انسان، پیوند او با عوالم غیبی، و ظرفیت‌های بی‌کران وجودی‌اش برای سیر در مراتب متعالی هستی. با نگاهی ژرف به قرآن کریم و تأمل در آیات الهی، این اثر در پی آن است که پرده از اسرار پنهان عالم بردارد و انسان را به بازشناسی عظمت خویش و ارتباط با موجودات غیبی دعوت کند. هدف، رهایی از غفلت، بیداری معنوی، و دستیابی به معرفتی است که انسان را از محدودیت‌های ناسوتی به سوی افق‌های ملکوتی رهنمون می‌سازد. این متن، با الهام از آیات نورانی قرآن کریم و بهره‌گیری از تشبیهات و تلویحات، می‌کوشد تا مفاهیم پیچیده را به زبانی روشن و دلنشین برای خوانندگان عرضه دارد.

بخش یکم: نظم خلقت و پیوند جسم و روح

ماهیت دوقطبی انسان

انسان، موجودی است دوقطبی که از پیوند عنصر مادی (ناسوت) و عنصر روحانی (علوی) پدید آمده است. عنصر مادی از سلسله مراتب نبات، نطفه، علقه، مضغه و استخوان شکل می‌گیرد و عنصر روحانی از عالم سجین یا علیین بر جسم نازل می‌شود. این پیوند، با نظمی دقیق و الهی در لحظه‌ای معین رخ می‌دهد، گویی دو رود از سرچشمه‌های متضاد در نقطه‌ای واحد به هم می‌رسند و موجودی نو می‌آفرینند. این هماهنگی، انسان را به موجودی متعالی تبدیل می‌کند که قادر به سیر در هر دو عالم ناسوت و ملکوت است.

درنگ: خلقت انسان، نتیجه اتصال دقیق جسم (ناسوت) و روح (علوی) است که نظم الهی آن، ظرفیت بی‌نهایت انسان برای ارتباط با عوالم غیبی را آشکار می‌سازد.

نقد دیدگاه‌های فلسفی

در این راستا، دیدگاه برخی عالمان دینی، از جمله نظریه «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء»، مورد تأمل قرار می‌گیرد. این نظریه، روح را زاییده جسم می‌داند، حال آنکه حقیقت خلقت بر استقلال روح و نزول آن از عالم علوی تأکید دارد. روح، چونان نوری از آسمان‌های بلند، بر کالبد مادی فرود می‌آید و آن را به موجودی زنده و آگاه بدل می‌سازد. این استقلال، انسان را قادر می‌سازد تا فراتر از محدودیت‌های جسمانی، حقایق غیبی را درک کند.

تشبیه خلقت به عروسک‌سازی

فرآیند خلقت انسان، به عروسک‌سازی تشبیه شده است؛ گویی استخوان‌ها چونان چارچوبی است که گوشت بر آن پوشانده می‌شود و روح، چونان جانی الهی، در آن دمیده می‌گردد. این تشبیه، نه تنها زیبایی نظم خلقت را نشان می‌دهد، بلکه بر پیوند ناگسستنی جسم و روح تأکید دارد. انسان، چونان عروسکی است که با دستان حکیم آفریدگار، از خاک به سوی افلاک سیر می‌کند.

آیه‌ای از قرآن کریم

ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (مؤمنون: ۱۳-۱۴)

ترجمه: سپس او را نطفه‌ای در جایگاهی استوار قرار دادیم. * سپس نطفه را علقه و علقه را مضغه و مضغه را استخوان‌هایی کردیم و بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم، سپس او را خلقی دیگر آفریدیم. پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.

این آیه، مراحل خلقت انسان را از نطفه تا اتصال روح (خلق آخر) به تصویر می‌کشد و بر نظم الهی در این فرآیند تأکید دارد. این نظم، انسان را به موجودی دوقطبی تبدیل می‌کند که قادر به درک عالم غیب و ارتباط با موجودات غیبی است.

جمع‌بندی بخش یکم

خلقت انسان، چونان آینه‌ای است که نظم و حکمت الهی را بازمی‌تاباند. پیوند جسم و روح، انسان را به موجودی متعالی بدل می‌سازد که می‌تواند در دو عالم ناسوت و ملکوت سیر کند. نقد دیدگاه‌های فلسفی و تشبیه خلقت به عروسک‌سازی، بر استقلال روح و ظرفیت‌های بی‌کران انسان تأکید دارد. آیات قرآن کریم، این حقیقت را تأیید می‌کنند که انسان با رفع غفلت و معرفت، می‌تواند به اسرار خلقت دست یابد.

بخش دوم: ضرورت معرفت و رهایی از غفلت

بیداری در شب و قیام‌اللیل

شب، چونان دریچه‌ای است به سوی عالم غیب که ذهن و روح را از قیود روزمره آزاد می‌سازد. قیام‌اللیل، به‌عنوان تمرینی معنوی، انسان را برای درک موجودات غیبی، از جمله ملائکه، جن، و ارواح، آماده می‌کند. خوابیدن در شب، چونان پرده‌ای سنگین، مانع از این ارتباط می‌شود و روح را در غفلت فرو می‌برد.

درنگ: قیام‌اللیل، کلید رهایی از غفلت و دستیابی به معرفت است که انسان را به درک موجودات غیبی و سیر در عوالم هدایت می‌کند.

آیه‌ای از قرآن کریم

قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا (سجده: ۱۶-۱۷)

ترجمه: شب را جز اندکی به پا خیز * نیمی از آن یا اندکی از آن بکاه.

این آیه، بر اهمیت بیداری در شب برای عبادت و اتصال به عالم غیب تأکید دارد. قیام‌اللیل، ذهن را از محدودیت‌های مادی رها کرده و به سوی معرفت و صعود معنوی هدایت می‌کند.

نقد آموزش‌های ظاهری

آموزش‌های رایج، که بر الفبا و ظواهر متمرکز است، چونان زنجیری است که ذهن را از درک حقیقت بازمی‌دارد. این آموزش‌ها، به جای پرورش حس معنوی، انسان را در بند ظواهر نگه می‌دارند و او را از ارتباط با عالم غیب محروم می‌کنند. علم دینی، که باید به ریشه‌شناسی و فهم اسرار قرآنی بپردازد، گاه در دام الفاظ و صور ظاهری گرفتار می‌شود.

تمرینات معنوی برای درک غیب

انسان باید با تمرینات مداوم، چونان کشاورزی که بذر معرفت را در دل می‌کارد، به درک موجودات غیبی دست یابد. این تمرینات، حساسیت معنوی را تقویت کرده و انسان را قادر می‌سازد تا حضور ملائکه، جن، و ارواح را حس کند. این درک، چونان نسیمی است که روح را از سنگینی غفلت رها می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

رهایی از غفلت، گامی اساسی در سیر معنوی انسان است. قیام‌اللیل و تمرینات معنوی، چونان کلیدهایی هستند که درهای عالم غیب را می‌گشایند. نقد آموزش‌های ظاهری، بر ضرورت تحول در علم دینی و تمرکز بر ریشه‌شناسی و معرفت تأکید دارد. انسان با این تمرینات، می‌تواند از غفلت به معرفت رسیده و با موجودات غیبی ارتباط برقرار کند.

بخش سوم: تجربه زیسته و درک حقایق غیبی

قبرستان: دانشگاه معنوی

قبرستان، چونان دانشگاهی است که انسان را به تأمل در حقایق غیبی دعوت می‌کند. تجربه زیسته در قبرستان نشان می‌دهد که غفلت، چونان حجابی است که مانع درک ارواح و موجودات غیبی می‌شود. فردی که سال‌ها در قبرستان زیسته، اما جز استخوان چیزی ندیده، قربانی غفلت و تمرکز بر مادیات است.

درنگ: قبرستان، بستری است برای درک ارواح و موجودات غیبی، مشروط بر آنکه انسان از غفلت و مادیات رها شود.

نقد غفلت در قبرستان

غفلت، چونان دیواری است که انسان را از دیدن حقیقت بازمی‌دارد. فردی که در قبرستان جز استخوان ندیده، به دلیل تمرکز بر ظواهر مادی، از درک ارواح محروم مانده است. طهارت جسمانی و معنوی، کلید گشودن این حجاب و دستیابی به معرفت غیبی است.

جمع‌بندی بخش سوم

تجربه زیسته در قبرستان، درس‌آموزی است برای رهایی از غفلت و درک حقایق غیبی. انسان باید با طهارت و تمرینات معنوی، این دانشگاه معنوی را به بستری برای معرفت تبدیل کند. غفلت، مانعی است که با معرفت و بیداری می‌توان آن را از میان برداشت.

بخش چهارم: فازهای زندگی و سیر در عوالم

فازهای زندگی در جامعه

جامعه انسانی در دو فاز گرفتار است: فاز نخست، زندگی عادی است که به مادیات اولیه (خانه، ماشین، موبایل) بسنده می‌کند و فاز دوم، زندگی فانتزی است که به دنبال برتری‌جویی و قدرت است. هر دو فاز، چونان قفس‌هایی هستند که انسان را از حقیقت و معرفت محروم می‌کنند.

فاز سوم: سیر در عوالم

فاز سوم، سیر در عوالم بالا و ارتباط با ملائکه، جن، و ارواح است. این فاز، هدف اصلی خلقت انسان است که با معرفت و رفع غفلت محقق می‌شود. انسان در این فاز، چونان پرنده‌ای است که از قفس ناسوت رها شده و به سوی آسمان‌های ملکوت پرواز می‌کند.

درنگ: فاز سوم زندگی، سیر در عوالم غیبی و دستیابی به معرفت است که انسان را از محدودیت‌های ناسوتی به سوی کمال متعالی هدایت می‌کند.

آیه‌ای از قرآن کریم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ ۚ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ * يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا ۚ وَهُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ (سبأ: ۱-۲)

ترجمه: سپاس خدایی را که آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن اوست و در آخرت نیز سپاس از آن اوست، و اوست حکیم آگاه. * می‌داند آنچه در زمین فرو می‌رود و آنچه از آن بیرون می‌آید و آنچه از آسمان نازل می‌شود و آنچه در آن بالا می‌رود، و اوست مهربان آمرزنده.

این آیه، بر علم بی‌کران الهی و ظرفیت انسان برای دستیابی به این علم تأکید دارد. رحمت و مغفرت الهی، فرصتی است برای انسان تا از غفلت به معرفت بازگردد.

جمع‌بندی بخش چهارم

زندگی انسان در دو فاز عادی و فانتزی، چونان دام‌هایی است که او را از حقیقت بازمی‌دارد. فاز سوم، سیر در عوالم غیبی، هدف اصلی خلقت است که با معرفت و رهایی از غفلت محقق می‌شود. آیات قرآن کریم، انسان را به سوی این سیر متعالی دعوت می‌کنند.

بخش پنجم: ارتباط با ملائکه و موجودات غیبی

نقش ملائکه در زندگی انسان

هر انسان، ملائکه‌ای دارد که چونان اسکورتی آسمانی، او را همراهی و حفاظت می‌کنند. این ملائکه، در زندگی انسان نقش هدایت و حمایت دارند، اما غفلت، انسان را از شناخت آن‌ها محروم می‌کند. معرفت، چونان کلیدی است که این ارتباط را ممکن می‌سازد.

درنگ: ملائکه، موکلان انسان‌اند که با معرفت و طهارت، می‌توان آن‌ها را شناخت و با آن‌ها تعامل کرد.

ارتباط با جن و ملائکه

جن، به دلیل نزدیکی به عالم ناسوت، به انسان نزدیک‌تر است، اما ملائکه، به دلیل تعالی، دورتر و متعالی‌تر هستند. جن ممکن است عاشق انسان شود، اما ملائکه به دلیل وجود معشوقه‌های متعالی، کمتر به این حالت درمی‌آیند. انسان با طهارت و معرفت، می‌تواند از تأثیرات منفی جن مصون بماند و به ملائکه نزدیک شود.

آیه‌ای از قرآن کریم

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ ۖ قُلْ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ ۖ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَٰلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ (سبأ: ۳)

ترجمه: و کسانی که کافر شدند، گفتند: قیامت به سوی ما نمی‌آید. بگو: آری، به پروردگارم سوگند که حتماً به سوی شما خواهد آمد، او که دانای غیب است، چیزی به وزن ذره‌ای در آسمان‌ها و زمین از او پنهان نمی‌ماند، و نه کوچک‌تر از آن و نه بزرگ‌تر، مگر اینکه در کتابی روشن است.

این آیه، کتاب مبین را نماد معرفت کامل الهی معرفی می‌کند که انسان با رفع غفلت، می‌تواند به آن دست یابد.

جمع‌بندی بخش پنجم

ملائکه و جن، چونان دو سوی طیف غیبی، با انسان در ارتباط‌اند. معرفت و طهارت، انسان را به شناخت ملائکه و دوری از تأثیرات منفی جن هدایت می‌کنند. آیات قرآن کریم، بر ظرفیت انسان برای دستیابی به علم الهی و ارتباط با موجودات غیبی تأکید دارند.

بخش ششم: دعا، عظمت انسان و نقد غفلت

دعای عید فطر

دعای «خداوندا، مرا در هر خیری که معصومان را در آن وارد کردی، وارد کن و از هر شری که آن‌ها را از آن خارج ساختی، خارج ساز»، چونان درخواستی است که ظرفیت بی‌کران انسان را برای دستیابی به کمالات الهی نشان می‌دهد. این دعا، انسان را به سوی خیرات متعالی و رهایی از غفلت دعوت می‌کند.

نقد محدودیت‌های درخواست

انسان، به دلیل غفلت، به جای درخواست کمالات الهی، به امور ناچیز چون خانه و ماشین بسنده می‌کند. این محدودیت، چونان قفسی است که انسان را از عظمت خویش دور نگه می‌دارد. معرفت، کلید رهایی از این قفس و دستیابی به کمالات متعالی است.

نقد استعمار و فرهنگ ظاهری

استعمار، چونان سایه‌ای شوم، انسان را از عظمت خویش دور کرده و به سوی امور ناچیز سوق داده است. فرهنگ ظاهری، انسان را به گل پلاستیکی تشبیه کرده که فاقد بو و اصالت است. بازگشت به حقیقت و معرفت، انسان را به سوی اصالت و عظمت بازمی‌گرداند.

درنگ: استعمار و فرهنگ ظاهری، انسان را از عظمت خویش محروم کرده‌اند، اما معرفت و ریشه‌شناسی، او را به سوی اصالت و کمال هدایت می‌کنند.

جمع‌بندی بخش ششم

دعای عید فطر، چونان آیینه‌ای است که عظمت انسان را بازمی‌تاباند. نقد استعمار و فرهنگ ظاهری، بر ضرورت رهایی از غفلت و بازگشت به حقیقت تأکید دارد. انسان با معرفت، می‌تواند از محدودیت‌های مادی رها شده و به سوی کمالات الهی سیر کند.

بخش هفتم: آینده بشر و تسخیر موجودات غیبی

آینده بشر و ارتباط با غیب

در آینده، بشر چونان کدخدایی خواهد شد که ملائکه و جن را تسخیر می‌کند و با آن‌ها تعامل می‌سازد. این تسخیر، نتیجه رشد معرفتی و معنوی است که انسان را از ترس و خرافات رها می‌کند. جن، که اکنون به دلیل خرافات ترسناک جلوه می‌کند، در آینده به موجودی عادی و قابل تعامل بدل خواهد شد.

درنگ: آینده بشر، با تسخیر ملائکه و جن و تعامل با عوالم غیبی، به اقتدار علمی و معنوی خواهد رسید.

آیه‌ای از قرآن کریم

وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (سبأ: ۶)

ترجمه: و کسانی که دانش یافته‌اند، می‌بینند که آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، حق است و به سوی راه آن عزیز ستوده هدایت می‌کند.

این آیه، بر ظرفیت انسان برای درک وحی و حقایق غیبی تأکید دارد. صاحبان علم، با معرفت، می‌توانند به اسرار عالم دست یابند.

جمع‌بندی بخش هفتم

آینده بشر، چونان افقی روشن است که با رفع غفلت و رشد معرفتی، به تسخیر موجودات غیبی و اقتدار معنوی منجر خواهد شد. آیات قرآن کریم، این ظرفیت را تأیید می‌کنند و انسان را به سوی حقیقت و معرفت هدایت می‌کنند.

بخش هشتم: مراتب وجودی انسان و عشق

چهار فاز وجودی انسان

انسان دارای چهار فاز وجودی است: نفس (ناسوت)، عقل (خرد)، روح (معرفت)، و دل (عشق). این مراتب، چونان پله‌هایی هستند که انسان را از ناسوت به سوی جبروت هدایت می‌کنند. عشق، چونان قله این سیر، انسان را به ارتباط با تمام عوالم قادر می‌سازد.

درنگ: عشق، بالاترین مرتبه وجودی انسان است که او را به درک گنج‌های عوالم غیبی و اتصال به عالم الهی هدایت می‌کند.

تفاوت نفس و دل

نفس، با ابزار مادی چون دست و چشم عمل می‌کند، اما دل، بدون ابزار و با معرفت و عشق، به سوی حقیقت سیر می‌کند. دل، چونان آیینه‌ای است که اسرار غیب را بازمی‌تاباند و انسان را از غفلت نجات می‌دهد.

جمع‌بندی بخش هشتم

مراتب وجودی انسان، چونان نقشه‌ای است که مسیر سیر او را از ناسوت به ملکوت و جبروت نشان می‌دهد. عشق، کلید این سیر است که انسان را به درک اسرار غیبی و اتصال به عالم الهی هدایت می‌کند.

بخش نهم: نقد علم دینی و ضرورت تحول

نقد محدودیت‌های علم دینی

علم دینی، گاه در دام ظواهر و الفاظ گرفتار شده و از ریشه‌شناسی و فهم اسرار قرآنی بازمانده است. این محدودیت، چونان غباری است که حقیقت را می‌پوشاند و انسان را از دستیابی به معرفت بازمی‌دارد.

لزوم ریشه‌شناسی

ریشه‌شناسی، چونان کلیدی است که درهای حقیقت را می‌گشاید. علم دینی باید با تحقیق و تأمل در ریشه‌های قرآنی، به تولید علم حقیقی و اقتدارآفرین بپردازد. این تحول، انسان را از غفلت به سوی معرفت هدایت می‌کند.

درنگ: تحول در علم دینی، با ریشه‌شناسی و فهم اسرار قرآنی، انسان را به سوی معرفت و اقتدار معنوی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش نهم

علم دینی، برای دستیابی به حقیقت، باید از ظواهر فراتر رود و به ریشه‌شناسی و فهم اسرار قرآنی بپردازد. این تحول، انسان را از غفلت به معرفت و از محدودیت به اقتدار هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، چونان چراغی است که مسیر انسان را از غفلت به معرفت روشن می‌سازد. خلقت انسان، با پیوند جسم و روح، او را به موجودی متعالی بدل کرده که قادر به سیر در عوالم غیبی است. قیام‌اللیل، طهارت، و تمرینات معنوی، کلیدهای رهایی از غفلت و دستیابی به حقیقت‌اند. نقد فرهنگ ظاهری و محدودیت‌های علم دینی، بر ضرورت تحول و ریشه‌شناسی تأکید دارد. آینده بشر، با تسخیر موجودات غیبی و رشد معرفتی، به اقتدار علمی و معنوی خواهد رسید. آیات قرآن کریم، چونان نقشه‌ای الهی، انسان را به سوی این کمال متعالی هدایت می‌کنند. انسان، با عشق و معرفت، می‌تواند از قفس ناسوت رها شده و به سوی آسمان‌های ملکوت و جبروت پرواز کند.

با نظارت صادق خادمی