در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پدیده های پنهانی 26

متن درس

شیطان‌شناسی: تحلیل مفهوم بشر در قرآن کریم و منابع لغوی

شیطان‌شناسی: تحلیل مفهوم بشر در قرآن کریم و منابع لغوی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه بیست و ششم)

دیباچه

مفهوم «بشر» در متون دینی، به‌ویژه قرآن کریم، چونان آینه‌ای است که جلوه ظاهری انسان را در برابر حقیقت باطنی او بازمی‌تاباند. این واژه، که در نگاه نخست به پوسته جسمانی انسان اشاره دارد، در عمق خویش معانی گسترده‌ای را در بر می‌گیرد که فهم آن نیازمند کاوشی دقیق در منابع لغوی، قرآنی و فلسفی است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای ارزشمند استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی مفهوم بشر در نسبت با انسان، ناس، و دیگر موجودات چون جن و ملائکه می‌پردازد. هدف، تبیین جایگاه بشر به‌عنوان ظرف ظهور خلقی و محدودیت‌های آن در برابر استعدادهای بی‌کران انسانی است، گویی که با هر گام در این مسیر، دریچه‌ای نو به سوی حقیقت وجود انسان گشوده می‌شود.

بخش یکم: تمایز مفهومی بشر و انسان

در نظام معرفت دینی، بشر و انسان دو مفهوم متمایزند که هرکدام وجهی از وجود آدمی را نمایان می‌سازند. انسان، به‌مثابه ظرف استعدادها و امکانات باطنی، دارای ظرفیت‌های بی‌نهایت روحانی و عقلی است که او را به سوی کمالات الهی رهنمون می‌کند. اما بشر، چونان پوسته‌ای ظاهری، به جثه، صورت و شکل جسمانی انسان اشاره دارد. این تمایز، گویی جدایی میان روح و جسم است که در آن، انسان به حقیقت درونی و بشر به جلوه بیرونی دلالت می‌کند. در چارچوب شیطان‌شناسی، این تمایز اهمیتی دوچندان می‌یابد، زیرا شیطان به ظاهر بشری (بشره) توجه دارد و از محدودیت‌های آن برای وسوسه بهره می‌جوید.

﴿قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾ (الحجر: ۳۳)

«[شیطان] گفت: من هرگز برای بشری که او را از گِل خشکیده‌ای از لجن بدبو آفریده‌ای سجده نخواهم کرد.»

درنگ: بشر به ظاهر و جثه جسمانی انسان اشاره دارد، در حالی که انسان ظرف استعدادهای درونی و بی‌نهایت روحانی است که شیطان از آن غافل است.

این تمایز، چونان خطی روشن میان ظاهر و باطن، نقش بشر را در مواجهه با وسوسه‌های شیطان برجسته می‌سازد. شیطان، با تمرکز بر محدودیت‌های ظاهری بشر، از ظرفیت‌های عظیم انسانی غافل می‌ماند.

بشر به‌مثابه فعلیت خلقی

بشر، در مقام فعلیت خلقی، به تجلی جسمانی انسان در عالم ماده اشاره دارد، نه به کمالات اخلاقی یا روحانی (خُلقی). این فعلیت، بشر را به موجودی با ظهور ظاهری و زیبایی جسمانی محدود می‌کند که در برابر استعدادهای بی‌کران انسانی قرار می‌گیرد. در شیطان‌شناسی، این ویژگی ظاهری بشر، نقطه‌ای است که شیطان از آن برای انحراف انسان بهره می‌جوید، زیرا ظاهر بشری، با همه زیبایی‌اش، می‌تواند به خودبینی یا غرور منجر شود.

﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا﴾ (الفرقان: ۵۴)

«اوست که از آب بشری آفرید و او را [دارای] پیوند خویشی و خویشاوندی قرار داد.»

این آیه، خلقت بشر از آب را نشانه‌ای از اقتدار الهی می‌داند که ظهور ظاهری او را با زیبایی و انبساط همراه کرده است.

بخش دوم: ریشه‌شناسی لغوی بشر

معنای بشر در منابع لغوی

واژه‌ی «بشر» در منابع لغوی چون *صحاح*، *مصباح*، و *لسان العرب* معانی متعددی دارد که همگی حول محور ظهور و انبساط می‌چرخند. در *صحاح*، بشر به پوست ظاهری انسان، ظهور گیاه از زمین، و مباشرت در امور تعریف شده است. *مصباح* بر شادمانی و گشاده‌رویی تأکید دارد و بشر را به معنای تلاوت وجه (خوش‌چهرگی) و ظهور پوست می‌داند. *مغائیس اللغة* بشر را ظهور شیء با حسن و جمال توصیف می‌کند که انبساط طبیعی و تکوینی را در بر می‌گیرد. این معانی، بشر را به‌عنوان موجودی با ظهور ظاهری زیبا و گشاده معرفی می‌کنند که در مقابل قبض (انقباض) و زشتی قرار دارد.

درنگ: بشر در منابع لغوی به ظهور شیء با حسن و جمال و انبساط طبیعی اشاره دارد که آن را از سایر موجودات متمایز می‌سازد.

این انبساط، چونان گلی است که در باغ وجود بشر شکوفا شده و او را به موجودی با زیبایی و گشادگی متمایز کرده است. در *لسان العرب*، بشر به خلق انسان اطلاق شده و جمع آن «بشر» یا «ابشر» است، مانند قصب و قصبه، که نشان‌دهنده کاربرد گسترده این واژه در زبان عربی است.

مشتقات ماده بشر

مشتقات ماده «بشر»، مانند بشارت (مژده)، بشیر (مژده‌دهنده)، تبشیر (مژده‌دادن)، و استبشار (شادمانی)، همگی بر انبساط و شادمانی تکوینی تأکید دارند. این مشتقات، گویی رشته‌های یک تار هستند که همگی به یک حقیقت واحد، یعنی ظهور و گشادگی، اشاره می‌کنند. در قرآن کریم، این معنا در آیاتی چون:

﴿بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (التوبة: ۱۱۲)

«مؤمنان را بشارت ده.»

نمایان است که بشارت به شادمانی و امید اشاره دارد، در مقابل وسوسه‌های شیطان که به یأس و انقباض می‌انجامد.

بخش سوم: تمایز بشر از سایر موجودات

تمایز بشر از حیوانات

بشر، به دلیل ویژگی‌های جسمانی چون پوست عریان و راست‌قامتی، از حیوانات متمایز است. حیوانات، با پوشش پشمی، کرکی یا مویی و خمیدگی در قامت، فاقد بشره آشکارند. این تمایز، بشر را به موجودی با ظهور ظاهری و نیاز به پوشش ارادی معرفی می‌کند. در فقه اسلامی، این نیاز به پوشش در نماز برجسته است، زیرا خمیدگی حیوانات خود نوعی پوشش طبیعی است، اما بشر، با راست‌قامتی و عریانی، نیازمند پوشش اختیاری است.

این ویژگی، در شیطان‌شناسی اهمیتی بسزا دارد، زیرا شیطان از عریانی و زیبایی ظاهری بشر برای وسوسه بهره می‌جوید. عریانی بشر، چونان آینه‌ای است که هم کرامت او را نشان می‌دهد و هم نقطه ضعفی است که شیطان به آن چشم دوخته است.

درنگ: بشر با پوست عریان و راست‌قامتی از حیوانات متمایز است، و این ویژگی ظاهری، هدف وسوسه‌های شیطان قرار می‌گیرد.

تمایز بشر از ملائکه و جن

بشر، به دلیل بشره جسمانی، از ملائکه و جن متمایز است. ملائکه، موجوداتی روحانی و فاقد جسم‌اند، و جن‌ها، هرچند دارای جسم‌اند، فاقد بشره انسانی‌اند. این تمایز، بشر را به‌عنوان موجودی منحصربه‌فرد در نظام خلقت معرفی می‌کند که با زیبایی ظاهری و انبساط تکوینی شناخته می‌شود. در قرآن کریم، این تمایز در آیاتی چون:

﴿قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ﴾ (آل عمران: ۴۷)

«[مریم] گفت: پروردگارا! چگونه برای من فرزندی باشد در حالی که بشری به من دست نزده است؟»

برجسته است که بشر به‌عنوان موجودی با هویت جسمانی متمایز معرفی شده است. این ویژگی، در مواجهه با شیطان، او را به هدفی برای وسوسه تبدیل می‌کند، زیرا شیطان به ظاهر خلقی بشر معترض است.

بخش چهارم: محدودیت‌ها و کمالات بشر

محدودیت‌های ذاتی بشر

بشر، به دلیل بشره جسمانی، دارای محدودیت‌هایی است که در قرآن کریم به‌وضوح بیان شده‌اند. برای نمونه:

﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِن دُونِ اللَّهِ﴾ (آل عمران: ۷۹)

«برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند به او کتاب و حکمت و نبوت عطا کند، سپس به مردم بگوید: به‌جای خدا بندگان من باشید.»

﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا﴾ (الشورى: ۵۱)

«برای هیچ بشری ممکن نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب یا با فرستادن پیامبری.»

این آیات، محدودیت‌های ذاتی بشر را در دریافت کمالات الهی، مانند کتاب، حکمت، نبوت، یا گفت‌وگو با خدا، نشان می‌دهند. این محدودیت‌ها، به بشره جسمانی بشر بازمی‌گردد که بدون واسطه وحی یا حجاب، قادر به دریافت این کمالات نیست. در شیطان‌شناسی، این محدودیت‌ها نقطه‌ای است که شیطان از آن برای گمراهی بشر بهره می‌جوید.

درنگ: بشر به دلیل بشره جسمانی، از دریافت مستقیم کمالات الهی محروم است، مگر با واسطه وحی یا حجاب، که این محدودیت هدف وسوسه‌های شیطان است.

انبساط و کمالات بالقوه بشر

با وجود محدودیت‌های ظاهری، بشر دارای انبساط تکوینی است که او را به موجودی با ظرفیت‌های عظیم تبدیل می‌کند. این انبساط، که در زیبایی، گشاده‌رویی، و راست‌قامتی بشر متجلی است، نشانه‌ای از کرامت اوست. قرآن کریم این انبساط را در خلقت بشر از آب و گل تأیید می‌کند:

﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا﴾ (الفرقان: ۵۴)

«اوست که از آب بشری آفرید.»

این انبساط، چونان جویباری است که از سرچشمه خلقت الهی جاری شده و بشر را به سوی کمالات رهنمون می‌سازد. در مقابل، شیطان با انکار این ظرفیت‌ها، به ظاهر خلقی بشر معترض است.

بخش پنجم: آینده بشر و ظرفیت‌های خلاقانه

بشر، به دلیل استعدادهای بی‌نهایت انسانی، قادر است در آینده به خلق موجوداتی مشابه خود دست یابد. این ظرفیت، که در گذشته در خلقت حضرت عیسی(ع) و کارهای اولیاء الهی متجلی شده، امروزه در پیشرفت‌های علمی مانند اهدای عضو یا تولیدات زیستی نمایان است. این توانایی، گویی بازتابی از اقتدار الهی در خلقت بشر است:

﴿إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ﴾ (ص: ۷۱)

«من از گِل بشری می‌آفرینم.»

خداوند، با این آیه، به اقتدار خویش در خلق بشر می‌نازد و بشر را دعوت می‌کند تا با تکیه بر استعدادهایش، به خلاقیت دست یابد. این دعوت، چونان فراخوانی است به سوی کمال که بشر را از محدودیت‌های ظاهری‌اش فراتر می‌برد.

درنگ: بشر با استعدادهای بی‌نهایت خود قادر است به خلق موجودات مشابه دست یابد، که این ظرفیت بازتابی از اقتدار الهی است.

نقد دیدگاه‌های سنتی در علم دینی

برخی دیدگاه‌های سنتی در علم دینی، مانند حرمت خلق تصاویر یا مجسمه‌سازی، به دلیل نگرانی‌های تاریخی از بت‌پرستی شکل گرفته‌اند. اما در عصری که این نگرانی‌ها کمرنگ شده، بازنگری در این دیدگاه‌ها می‌تواند راه را برای خلاقیت‌های بشری هموار کند. این خلاقیت‌ها، چونان گلی هستند که در باغ استعدادهای انسانی می‌شکفد و بشر را به سوی کمال رهنمون می‌سازد. در شیطان‌شناسی، این بازنگری به بشر کمک می‌کند تا در برابر وسوسه‌های شیطان، که او را به انقباض و محدودیت سوق می‌دهد، ایستادگی کند.

نقد مفهوم حقوق بشر

مفهوم حقوق بشر، که بر ظاهر بشری تمرکز دارد، به دلیل نادیده‌گرفتن استعدادهای بی‌نهایت انسانی، ناقص و غیرفلسفی است. این مفهوم، نمی‌تواند پاسخگوی پیچیدگی‌های وجودی انسان باشد و در مواجهه با چالش‌های عمیق، ناکارآمد به نظر می‌رسد. در شیطان‌شناسی، این نقص اهمیتی بسزا دارد، زیرا شیطان از محدودیت‌های ظاهری بشر برای انحراف او بهره می‌جوید. حقوق بشر، با تمرکز بر بشره، نمی‌تواند ظرفیت‌های روحانی انسان را در برابر وسوسه‌های شیطان محافظت کند.

جمع‌بندی

مفهوم بشر در قرآن کریم و منابع لغوی، چونان نگینی در تاج خلقت الهی می‌درخشد. بشر، به‌عنوان ظرف ظهور ظاهری انسان، با ویژگی‌هایی چون انبساط، جمال، و راست‌قامتی متمایز می‌شود، اما به دلیل بشره جسمانی، دارای محدودیت‌هایی است که او را از دریافت مستقیم کمالات الهی محروم می‌کند. این محدودیت‌ها، هدف وسوسه‌های شیطان قرار می‌گیرند، اما استعدادهای بی‌نهایت انسانی، بشر را به سوی خلاقیت و کمال رهنمون می‌سازند. نقد مفهوم حقوق بشر و بازنگری در دیدگاه‌های سنتی علم دینی، راه را برای تحقق این ظرفیت‌ها هموار می‌کند. آینده بشر، با تکیه بر استعدادهایش، به خلق موجوداتی مشابه منجر خواهد شد، گویی که بشر، در آیینه خلقت الهی، بازتابی از اقتدار او می‌شود.

با نظارت صادق خادمی